رادیو زمانه
>
خارج از سیاست
>
میراث فرهنگی
>
گفتارهایی در باب میراث فرهنگی
|
گفتارهایی در باب میراث فرهنگی
بيژن روحانی
شنیدن فایل صوتی
در بخش های قبل، از تخریب های گسترده ای صحبت کردیم که تاکنون گریبانگیر میراث فرهنگی شده است. تخریب هایی چه در داخل و چه خارج از شهرها.
اما حالا ممکن است این سئوال پیش بیاید که چگونه می توان همزمان با گسترش شهرنشینی از میراث فرهنگی هم حفاظت کرد؟ چگونه می شود هم طرفدار حفظ محلات تاریخی و قدیمی بود و هم طرفدار شهرهای مدرن و پیشرفته؟ چگونه می شود از ساکنان محلات تاریخی انتظار داشته باشیم که از رفاه خود چشم بپوشند و در کوچه ها و خانه های چند صد ساله زندگی کنند؟ چگونه می توان این دو امر به ظاهر متضاد را با هم آشتی داد؟ آیا هنوز در قرن بیستم یکم، زندگی در محلات قدیمی توجیه پذیر است؟
پاسخ به این سئوالات گرچه کمی پیچیده است اما سعی می کنیم جنبه های متفاوت آن را با هم بررسی کنیم.
در این مورد، ما با دو نمونه کاملن متفاوت رو به رو هستیم. با دو پاسخ و دو راه حلی که ظاهرن هیچ ربطی به هم ندارند. اولین راه حل یعنی آن تمهیدی که در بسیاری از کشورهای اروپایی در شهرهای کوچک و بزرگ آن به کار گرفته شده و می شود و راه حل یا پاسخ دوم، راه حلی است که جوامعی مانند ایران برای این مساله پیدا کرده اند.
در بررسی راه حل شهرهای اروپایی برای ادغام زندگی جدید با کالبد قدیمی شهرها البته باید به تفاوت های عظیم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در این جوامع نیز آگاه باشیم و همچنین تفاوت سیستم شهرسازی و رشد شهرنشینی را نسبت به ایران در نظر بگیریم.
در اروپا پس از دوره ای که از سر غفلت و یا عطش نوسازی، بخشی از ثروت های تاریخی و فرهنگی نابود شد، دوره ی حساسیت نسبت به حفظ بافت های تاریخی به وجود آمد. از این رو اگر به بسیاری از شهرهای قدیمی اروپا توجه می کنیم می بینیم که اکثرن مرکز تاریخی شهرها همچنان شکل و کالبد خود را حفظ کرده و اتفاقن هنوز قلب تپنده شهر در آنجا قرار دارد. با این تفاوت که مرکز تاریخی شهرهای اروپایی، شامل محلاتی است که اکنون آبرومندترین قسمت شهر را تشکیل می دهد. محلاتی که زندگی کردن در آنها بسیار گران تر و پرهزینه تر نسبت به زندگی در محلات نوساز یا حاشیه ای شهر است.
قسمت های تاریخی شهرها، با انجام برنامه های مستمر مرمت شهری و حفاظت از عناصر تاریخی موجود در آنها، پای گردشگران را به خود باز می کنند. ساکنان این محلات که اکثرن یا چندین نسل در آنجا سکونت داشته اند و یا با پرداخت هزینه های بیشتر زندگی در آنجا را انتخاب کرده اند به خوبی می دانند که زندگی در یک محله پانصد ساله و یا اقامت در آپارتمان چهارصد ساله محدودیت های خاص خود را نیز دارد. کوچه هایی که به هر حال برای عبور ماشین مناسب نیستند و خانه هایی که پارکینگ ندارند. اما جذابیت های بسیار زیاد این محلات، باعث می شود این مشکلات ناچیز جلوه کند. محلات قدیمی با برنامه های فرهنگی و هنری بخش سرزنده و شاداب شهرها را تشکیل می دهند. در بسیاری از شهرهای اروپایی، به جای تخریب بافت تاریخی برای ساختن ساختمان های مدرن، محلات جدید را خارج از مرکز شهر و با فاصله ای مناسب نسبت به آن ساخته اند.
اما بد نیست نگاهی به محلات تاریخی و قدیمی شهرهای خودمان بیندازیم:
تهران، شهری که دویست سال بیشتر از عمر پایتخت شدن آن نمی گذرد اما به جرات می توان گفت محلات قدیمی آن از شهر دوهزار و هفتصد ساله رم فرسوده تر است. مراکز تاریخی شهرهای ایران در حال حاضر به مکانی هایی غیر قابل سکونت تبدیل شده اند. هرکدام از ساکنان قدیمی و اصیل این محلات به محض آن که توانایی و امکانات مادی می یابد این مناطق را ترک می کند. کمتر کسی است که بخواهد درمحله بازار، محله سرچشمه، محله درخونگاه، محله مولوی و غیره در تهران زندگی کند، مگر آن که توانایی مالی اندکی داشته باشد.
تناقض اینجاست که محلات مرکزی شهرهای ایران تبدیل به مکان هایی برای حاشیه نشینی شده اند. مهاجران و افرادی که از شهرهای کوچک تر و روستاها به شهرهای بزرگ تر می آیند معولن به دلیل پایین بودن هزینه مسکن جذب مناطق تاریخی این شهرها می شوند. کمترین امکانات رفاهی و خدمات شهری در این مناطق مهیاست. از شهرهای کوچک مثال نمی زنیم بلکه به سراغ تهران می رویم: آیا بازار تهران و محلات اطراف آن که هر روز شاهد چندین میلیارد تومان معامله تجاری است، در حال حاضر فضایی درخور قدمت تاریخی خود دارد؟ آیا فضای شهری این محله و محلات مشابه آن امکان زندگی سالم و سلامت را برای ساکنان خود فراهم می کند؟
در حالی که بسیاری از کشورها، بافت تاریخی شهرهای خود را تبدیل به زیباترین و جذاب ترین بخش آن نموده اند در ایران، محلات تاریخی یا به سرعت تخریب و نوسازی می شوند و یا چنان فرسوده، آلوده و ناکارآمد هستند که کمتر کسی تمایل به زندگی در آن دارد.
قطعن زمان برای نجات و مرمت شهری بسیاری از محلات تاریخی در شهرهای ایران گذشته است. اما هنوز در گوشه و کنار بعضی شهرها، باقی مانده ی بافت تاریخی را می توان حفظ کرد و جایگاه آن را چنان ارتقاء بخشید که ساکنان به زندگی در آن قسمت شهر افتخار کنند و حاضر به ترک آن نباشند.
|