رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > رابطه میراث فرهنگی و هویت ملی | ||
رابطه میراث فرهنگی و هویت ملیگفتارهایی در باب میراث فرهنگی- بخش سوم در ادامه این گفتار، میخواهیم کمی به ارتباط میراث فرهنگی و هویت ملی بپردازیم. حتما بسیار شنیدهاید که مسئولان رسمی وقتی در مورد میراث فرهنگی صحبت می کنند و از ضرورت حفظ آن حرف می زنند میراث را به هویت ملی مرتبط می کنند. پیشینه این طرز نگاه البته به دوران رنسانس در اروپا بر میگردد. یعنی زمانی که آثار به جای مانده از گذشته پس از مطالعه و مرمت تبدیل به اسنادی عینی از هویت ملی و تاریخی دولت های مدرن میشدند. بعدها در قرن نوزدهم و در فرآیند انقلاب صنعتی و در پیدایش دولت–ملتهای مدرن، تعریف مفهوم ملت ضروری مینمود. در این راه میبایست بر عناصر مشترک تاکید میشد. عناصری مانند زبان، فرهنگ، تاریخ و حافظه جمعی. و طبیعی است که "میراث فرهنگی" با تعریفی که در گذشته از آن میشد بخش مهمی از حافظه جمعی و تاریخی یک ملت و همچنین فرهنگ او را تشکیل دهد. در روزگار معاصر و پس از اتفاقاتی که صحنه سیاسی و اجتماعی جهان را دگرگون کرد، خواه ناخواه اکنون اصل چند فرهنگی بودن در قلمرو کشورها آرام آرام به رسمیت شناخته میشود و حتا در بسیاری از کشورها مورد تشویق قرار میگیرد. بنابراین دیگر ویرانههای تاریخی تنها سند هویت ملی مردمان ساکن یک سرزمین نیستند. مهاجرتهای فراوان در قرن بیستم و همچنین قرن حاضر، وسایل گسترده ارتباطی و فرهنگ جهانی در کنار معایبی که بسیاری در آن میبینند، باعث شده که ثروتها و داراییها فرهنگی از حالت انحصاری خارج شود و کم کم به جای سند افتخار یک ملت به بخشی از داشتههای تاریخی- فرهنگی تمام انسانها تبدیل شود. البته نقش بازار جهانی و صنعت گردشگری را هم باید در این زمینه مورد توجه قرار داد. میراث فرهنگی نیز در دنیای امروز تبدیل به کالایی برای فروش و کسب درآمد شده است. میلیونها نسخه کتابچه و راهنمای توریستی، مجسمههای کوچک بدلی، کارت پستالها، پیراهنهایی که عکس برج ایفل و نقاط دیدنی دیگر را بر خود دارند، هم در جهت اطلاعرسانی و آشنا کردن مردم با ارزشهای فرهنگی کشورهای دیگر عمل میکنند و هم در بسیاری مواقع با ارائه اطلاعات اغلب ناقص، فشرده و بستهبندی شده سعی میکنند در مشتریان خود عطشی برای تصاحب خاطرهای از یک بنا یا اثر مشهور به وجود آورند و از این راه کسب درآمد کنند. بنابراین امروزه به سختی میتوان میراث فرهنگی را در چهارچوبهای حتا پنجاه سال پیش تعریف کرد. از طرف دیگر این بحث نیز مطرح است که مثلا بین مصریهای امروز و معماران و هنرمندان مصری که در ساختن معابد و اهرام برای فراعنه مصر دخیل بودند چه نسبتی برقرار است؟ جز این که در یک جغرافیای نسبتا واحد زندگی می کنند؟ آیا همان قدر که امروز زندگی یک فرد ایرانی یا چینی با زندگی ساکنان سه هزار سال پیش مصر تفاوت و فاصله دارد، زندگی یک فرد مصری این فاصله را ندارد؟ اگر این چنین است اهرام مصر یا هر اثر فرهنگی دیگر به جای آن که فقط سند افتخار ملی باشد میتواند متعلق به خاطره مشترک بشری باشد. همانطور که به تماشای فیلمهایی از فیلمسازان کشورهای گوناگون مینشینیم و فارغ از تعلقات ملی یا قومی آنها از مفاهیم مشترک انسانی در آثارشان لذت می بریم؛ با همان نگاه هم می توانیم به سراغ ثروتهای فرهنگی برویم. اگر از قسمت تعصب نسبت به داراییهای گذشته بگذریم، واقعیت آنست که بسیاری از مردمان جهان به خصوص آنها که در شهرهایی با ارزشهای والای تاریخی- فرهنگی زندگی میکنند به محیط اطراف خود عشق می ورزند. در حقیقت وقتی که زیبایی، هنر، تاریخ و خاطرات انسان با هم آمیخته می شوند به صورت طبیعی میلی برای احترام، حفظ و نگهداری از این پدیده پیچیده در آدمی شکل می گیرد. این حس یا میل البته در هر نقطهای از جهان می تواند به وجود آید. همان طور که هرکس ممکن است به درختان خیابان خود یا طعم آشنای غذایی که دوست دارد علاقهمند باشد، به همان نسبت هم می تواند نسبت به ثروت ها یا داراییهای دیگری که در محیط زندگی او قرار گرفتهاند حساس باشد. ثروتهای فرهنگی، وقتی که با زندگی روزانه ما عجین میشوند، طعم و عطر آن را عوض می کنند. وقتی که یک شهروند اصفهانی برای گذشتن از زاینده رود و رسیدن به خانهاش، از روی سی و سه پل میگذرد، عبور او فقط عبور از یک سو به سوی دیگر رودخانه نیست. ریتم موزون رواقهای منعکس در آب پیوندی است بین زندگی امروز، هنر معماری، خاطرات تاریخی و هیجان مواجهه با اثری که همچنان طراوت خود را حفظ کرده است. در همینباره: میراث یا ثروت های فرهنگی؟ - گفتارهایی در باب میراث فرهنگی (2) |
نظرهای خوانندگان
زحمت شما برای معرفی و پاسداشت ارزشهای میراث فرهنگی قابل ستایش است. ایکاش ارجاع شما به تاریخ و سیر تحول مفهوم میراث فرهنگی با ذکر منابع و ارجاع به آنها همراه بود.
سرافراز باشید
زمانی
-- زمانی ، Oct 18, 2006 در ساعت 08:51 PM