رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > اندیشههای بنییعقوب منحصر به ایران نیست | ||
اندیشههای بنییعقوب منحصر به ایران نیستشهزاده سمرقندیshahzoda@radiozamaneh.comوبسایت «کمپین ۵۰درصد زنان فعال افغانستان»، در نامهای سرگشاده، محکومیت ژیلا بنییعقوب و دیگر زنان فعال ایرانی را ناعادلانه خوانده است.
در این نامه که از سوی «کمپین ۵۰درصد زنان افغانستان»، «کمیتهی مشارکت سیاسی زنان افغانستان» و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب افغانستان نوشته و به امضا رسیده، بهطور مشخص به محکومیت ژیلا بنییعقوب به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از روزنامهنگاری و نوشتن، اعتراض شده است. در این نامهی سرگشاده آمده است: «ما اطمینان داریم که شما با نوشتههای او (ژیلا بنییعقوب) و فعالیتهای برابرخواهانهاش در مورد زنان ایران آشنا هستید، اما میخواهیم بگوییم که او تنها به رؤیای زنان سرزمینش نیاندیشیده و آرزوی داشتن جهانی برابر و عادلانه را برای تمام باشندگان اینجهانی خواسته است.» در ارتباط با انتشار این نامه، با آقای شهریار گیو، از همکاران سازمان غیر دولتی «آرمانشهر» در کابل گفتوگو کردهام. چرا خطاب و مراجعهی نامهی سرگشادهای که از سوی کمپین ۵۰درصد منتشر شده است، مردم ایران هستند؟ رابطهی میان ملت افغانستان و ملت ایران و در کل کشورهایی که در منطقهی ما زندگی میکنند، رابطهای مجزا است. آنچه ما بهعنوان روابط دولتها و مثلاً دولت افغانستان با دولت ایران میشناسیم، یک رابطهی دیپلماتیک است، اما رابطهی مردم افغانستان با ملت ایران و با ملتهای منطقه، ملتهایی که با ما همفرهنگ، همزبان و همتاریخ هستند، رابطهای بسیار ریشهدار، قدیمی و عمیق است.
در قدم اول، رابطهی ملت افغانستان با ملت ایران و مسلماً با ملت تاجیکستان و دیگر کشورهایی که به گونهای با ما ریشههای فرهنگی مشترک دارند، گاه پا از مرز روابط فرهنگی و تاریخی فراتر میگذارد. بین این ملتها ما میتوانیم به یکسری پیوندهای خونی اشاره کنیم؛ پیوندهایی که ناشی از مشترک بودن نژاد این ملتها است. نامهی کمپین ۵۰درصد و عدهای از فرهنگیان افغانستان به مردم ایران، به گونهای بیان این مسئله است که مردم افغانستان به همان شکلی که مردم ایران در طول سالهای مهاجرت، میزبان مردم افغانستان بودند، مردم ایران را تنها نخواهند گذاشت. امکان دارد در عمل کاری از دست آنها برنیاید، اما ذهن هر افغانی، هرکسی که در این سرزمین زندگی میکند و به ریشههای مشترک فرهنگی خود و زبان فارسی و تاریخ مشترک دوهزار و پانصد ساله معتقد است، با مردم ایران است. ما تاریخ مشترکی داریم؛ تاریخی دوهزار و پانصد ساله که در آن، پیش از آن که در اروپا مسئلهای به نام حقوق بشر مطرح باشد، ما منشور حقوق بشر داشتیم. منشوری که مؤلفههای بسیاری از مصوبههای حقوق بشر امروزی را در خود دارد. امروز هم ما همچنان در کنار هم هستیم و به تمام این مشترکات احترام میگذاریم. برداشت من از این نامه آن است که گویا مردم ایران برای دفاع از ژیلا بنییعقوب و دیگر فعالان زن ایرانیای که الان در بند هستند، مجبور به ترک کشور شدهاند و یا به هرصورتی از سوی دولت ایران تحت فشار قرار دارند، به اندازهی کافی تلاش نمیکنند. آیا برداشت من درست است؟ آیا کمپین شما قرار است برای این مشکلات کاری انجام بدهد و یا صرفاً اعلام همبستگی و همدلی است؟ این نامه در قدم اول ابراز همبستگی و همدلی بین مردم افغانستانی و مردم ایرانی است. به عدم تلاشهای کافی اشاره کردید. باید این نکته را گفت که عدم تلاش و یا در واقع عدم موفقیت برای رسیدن به یک نتیجهی مثبت، میتواند دو دلیل داشته باشد: زمانی هست که برای کسی اهمیت ندارد که در زمینهای تلاش کند، اما گاهی تلاشها بهاندازهی کافی بوده، اما دیگر توانایی تلاش وجود ندارد. ما با انتشار این نامه خواستیم ضمن قوت قلب دادن به ملت ایران برای دفاع از حریم آزادی، برای دفاع از قلم و برای دفاع از تمام ارزشهایی که در طول تاریخ داشتهایم، در شرایطی که از سوی برخی کشورهای دنیا به گونهای متهم به واپسگرایی هستیم، بتوانیم ثابت کنیم که ما همانگونه که تاریخ پربار و ارزشمندی داشتیم، امروز هم به آن تاریخ پایبند و معتقدیم. شرایط سیاسی حاکم بر کشورهای ما است که ما را به بند کشیده و ما باید راهی برای فرار از وضعیت فعلی پیدا کنیم. شاید زنان افغان، بهخصوص در چند سال اخیر که در جنگ و شرایط بسیار بستهای بهسر بردهاند، بهتر بتوانند تصور کنند که محرومیت از نوشتن و روزنامهنگاری به مدت ۳۰ سال چه حکم سنگینی است. میخواستم بپرسم که این نامه را بهجز انتشار در وبسایت کمپین ۵۰درصد، به جای دیگری ارسال کردهاید یا خیر؟ نامه تقریباً به اکثر رسانههایی که در افغانستان فعالیت میکنند و همچنین به برخی از سایتها و رسانههای بینالمللی هم فرستاده شده است تا از این طریق به گوش کسانی برسد که مخاطب نامه هستند. نکتهای که در ارتباط با این مسئلهی خاص میتوانم روی آن تاکید کنم این است که خانم بنییعقوب به ۳۰ سال دوری از نوشتن محکوم شده است. آیا چنین حکمی میتواند معنایی غیر از ستیز با قلم داشته باشد؟ قلمی که در طول تاریخ مقدس بوده است. ما به هرکدام از ادیان هم مراجعه کنیم، میبینیم به قلم احترام گذاشتهاند. |
نظرهای خوانندگان
بسیار عالی اقای شهریار گیو سخن گفتن همین کارها باعث پیشرف فرهنگی در منطقه خواهد شد شما همین کار را در اروپا و دیگر مناطق پیشرفته میتوانید ببینید احساس معصولیت در اقبال انسانهای دیگر غیر مردم خود در کشور همین کارها باعث نزدیکی انسانهای منطقه بهمدیگر درمیان مدت و دراز مدت خواهد شد و امیدوارم این حرکت به یک حرکت منطقه ای تبدیل بشود با پشتبانی از مردم ستم دیده همدیگر در مقابله با دولتهای ستمگر منطقه
-- بدون نام ، Jun 20, 2010 در ساعت 03:05 PMآفرین بر زنان فعال افغانستان! و ننگ بر تازیان زن ستیز در ایران!
-- گردآفرید ، Jun 20, 2010 در ساعت 03:05 PMخوشحال هستم که زنان و مردان فهمیده ای در افغانستان ارزش آزادی بیان و حرمت قلم را به خوبی دریافته اند.
-- زمزمه ، Jun 21, 2010 در ساعت 03:05 PMژیلا بنی یعقوب به مثابه ی یک فعال حقوق زن در منطقه سال ها زحمت کشیده است و من امیدوارم با چنین کار های مدنی بتوانیم جلو چنین احکام را در منطقه بگیریم تا باشد آزادی بیان به بند کشیده نشود
-- شادمان ، Jun 21, 2010 در ساعت 03:05 PM