رادیو زمانه > خارج از سیاست > آسیای میانه > سنتهای نوروزی در کشورهای همسایه | ||
سنتهای نوروزی در کشورهای همسایهشهزاده سمرقندیshahzoda@radiozamaneh.comعلی عطار، پژوهشگر و مستند ساز ایرانی مقیم آلمان از نوروز در کشورهای فارسی زبان میگوید. علی عطار فیلم مستندی از نوروز و نکات مشترک مراسم و سنتهای نوروزی در کشورهای فارسی زبان ساخته است.
او در گفتوگوی خود با رادیو زمانه مراسمهای نوروزی کشورهای همسایه را با هم مقایسه میکند. عطار معتقد است نوروز در این کشورها، با ریشه و تاریخی یکسان، اما با شیوههای گوناگون برگزار میشود.
نوروزی که شما در افغانستان و تاجیکستان مشاهده کردید با نوروزی که این روزها در ایران جشن گرفته میشود چه فرقی دارد؟ نوروز افغانستان را شما باید کاملا از نوروز تاجیکستان جدا کنید، نوروزی که امروز در افغانستان جشن گرفته میشود بیشتر یک خصلت مذهبی پیدا کرده است و در آرامگاهی که به آن روضهی شریف میگویند و منسوب به امام اول شیعیان است، جشن میگیرند. اما تقریبا میشود گفت نوروز تاجیکستان در شهرها از بین رفته بود و فقط نامی از آن بود یا به صورت جشنی که در یک سالن برگزار میشد میگرفتند. اما در کوهستانها وضع به کلی فرق داشت. آن نوروزی که من در سال ۹۲ در آستانهی جنگ در کولاب و روستاهای اطراف کولاب مشاهده کردم، خیلی به سنتهای نوروزی که در کوهستانهای ایران هم وجود دارد نزدیک است. میتوانید بگویید از چه جهاتی اینها به یک دیگر نزدیک بودند؟ سنتهایی که در آنجا بود، مثل سمنو پزی، روشن کردن آتش که در آن سالها بازهم خیلی کم وجود داشت که این کار را بکنند، پیرمردهایی که بودند از این سنت آتش روشن کردن در چهارشنبهی آخر سال صحبت میکردند و ظاهرا آن را چهارشنبه اخیرا میگفتند. پختن آش رشته که در تاجیکستان به ان آش بریده میگویند، خیلی به آش رشتهای که در نوروز در خیلی از محلهها و مناطق ایران معمول بوده است، نزدیک بود. البته من در آن سالها سفرهی هفتسین ندیدم، در این سالها میبینم که همهجا می نویسند هفتسین در تاجیکستان مرسوم بوده است اما ظاهرا بیشتر یک نوع دستار نوروزی بوده است تا سفرهی هفت سین که در این سالها تغییر کرده است.
به اعتقاد من در این سالها نوروز تاجیکستان خودش یک فرم جدید پیدا میکند که چیزی بین سنتهای قدیم تاجیک و نوروز ایران است. البته یک فرق عمده بین نوروز در کل آسیای میانه و ایران وجود دارد و آن، این است که در این مناطق نوروز بیشتر جمعی برگزار میشود، در ایران بیشتر جشنی خانوادگی است در این روز و حالت جمعی آن روز سیزدهبدر پیدا میشود. نوروزی که این روزها در تاجیکستان جشن گرفته میشود، نوروزی نیست که قبل از اتحاد شوروی جشن می گرفتند، درست است؟ مسلما سنتهایی هستند که در این سالها از بین رفتهاند، ولی من بیشتر منظورم این بود که نوروزی که در این سالها، مثلا بعد از سال ۲۰۰۰ در تاجیکستان جشن میگیرند، آن نوروزی نیست که در سالهای آخر دورهی شوروی جشن می گرفتند، در این سالهای گذشته تغییراتی پیدا کرده است اما مسلما اگر با سالهای قبل از اتحاد شوروی مقایسه کنیم، نوروز تغییرات زیادی کرده است.
از صحبتهایی که من از مو سفیدهای تاجیک میشنیدم، خیلی از یک دعای هفت سلام صحبت میکردند که ظاهرا خیلی در بخارا هم مرسوم بوده است. من فکر میکنم دیگر آن دعای هفت سلام در نوروز وجود ندارد. درست است، زیرا من چنین دعایی نشنیدهام، شاید همان دعایی باشد که به یکدیگر یا سر سفرهی نوروزی میخوانند. من فکر می کنم، اینقدر این سنتهای نوروزی در مناطق مختلف تاجیکستان و آسیای میانه یا در ایران متفاوت هست که میشود از آن شکلهای مختلفی پیدا کرد و اینکه یک دور ثابتی وجود ندارد. در سفری هم که من به افغانستان داشتم یکی از روحانیونی که در روضهی شریف بود از هفت شربت صحبت میکرد که نزدیک به همان هفت سلام بخارا بود، یعنی شربتی که هفت دعا در آن میگذاشتند و بعد مینوشیدند. من فکر میکنم خیلی فرمهای مختلفی داشتند، مسلما سنتهایی که من در کولاب دیدم با خجند متفاوت خواهد بود.
در خجند نوروز چطور بود؟ در خجند من فقط یک نوروز تجربه داشتم که آنهم در شهر بود و بیشتر در مورد آن خواندهام، من سنتهایش را دقیق در خجند بررسی نکردم و نمیتوانم در مورد آن حرف بزنم. ما تاجیکها در سالهایی که زیر سیطرهی اتحاد شوروی زندگی کردیم، نوروز برایمان آن اهمیت خودش را از جهاتی از دست داده است، چشن نوروز به عنوان جشن یا عید بهاری ستوده و جشن گرفته میشود. درست است؟ بله، دقیقا همینطور است. یعنی لحظهی تحویل سال همه دور سفره مینشینند و آن لحظهای را که بر اساس یک محاسبهی دقیق نجومی صورت گرفته است و مردم میدانند در چه ثانیهای سال نو میشود، در ایران میشود گفت از مهمترین لحظات زندگی مردم است.
یعنی لحظهی ورود خورشید به برج حمل را در ایران بسیار با اهمیت میدانند. آنطور که من اطلاع دارم، آن لحظه، لحظهای است که در تاریخ باستانی ایران همیشه مهم بوده است. این لحظه نه تنها نوروز در آسیای میانه بلکه در کشورهای دیگری هم مثل پاکستان، بخشهایی از عراق میان کردها یا در بخشی از مردم هند که نوروز جشن گرفته میشود، این لحظه وجود ندارد و این تفاوت عمدهای میان نوروز ایران و نوروز آسیای میانه است. اما درآسیای میانه، سنت های بهاری بیشتر باقی ماندهاند، یعنی در تاجیکستان یا آنطور که من اطلاع دارم در بخشهایی از ازبکستان، اسفره، سمرقند و شهرهای آسیای میانه قبلا مراسمی با نام گلگردانی وجود داشته است که الآن در دست بچهها افتاده است و این مراسم را من در کولاب دیدم. این مراسم در ایران وجود ندارد. گفتههای شما را میشود اینطور خلاصه کرد که پس از ۷۰ سال جدایی و از بسیاری جهات گمگشتگی، نوروز همچنان خودش را در میان مردم آسیای میانه و تاجیکستان حفظ کرده است؟ بله، من فکر می کنم با وجود فشاری که در نوروز بوده است و اولا تعطیل نبوده است در خیلی مکانها چه در آسیای میانه و چه در قفقاز باقی مانده است و در این سالهای استقلال، باز جای خود را پیدا کرده است. اینها پدیدهی جدیدی در تاریخ نیستند زیرا اگر شما به تاریخ ایران نیز برگردید، سالهایی بوده است که فشار بر نوروز زیاد شده و به صورت رسمی برگزار نمیشده است ولی باز با فرم دیگری برگزار شده است. در آسیای میانه و قفقاز هم همین اتفاق افتاده است و من فکر میکنم در این سالها نیز به بزرگترین جشن منطقه تبدیل شده است. هفتهی پیش بود، مطالبی در اینترنت از یک ازبکی در مورد نوروز خواندم که ادعا میکردند نوروز حتی چند هزار سال قبل از زرتشت در ازبکستان وجود داشته است و بعد زرتشت این را از آنان گرفته است. این اهمیت این جشن است که هر کسی سعی میکند آن را به خودش نسبت دهد. |
نظرهای خوانندگان
البته سنت سال تحویل در ایران خیلی جدید است . سابقه تاریخی ندارد برای همین هم هست که در آسیای میانه و دیگر جاها وجود ندارد
-- شهرایی ، Mar 24, 2010 در ساعت 11:10 PMاصلان نوروز چه کار به زرتشت داره مگه زرتشت نوروز را رسم کرده بعد چند هزار سال پیش کشوری به نام ازبکستان کجا بوده مثل مردم کشور اذر بایجان که میگویند نوروز مال هماست ماه نمیدانیم برای چی ایرانیها ان رو جشن میگرند چند روز پیش هم توی بی بی سی مردم کشور اذربایجان گفتن حاجی فیروز را ما درست کردیم و از رسوم اذزی است حالا ببینیم سال دیگه چی میگند حتمن راه پیمایی اعتراضی راه میاندازند و میگویند ایرانیها حق ندارند نوروز را جشن بگیرند در ضمن این را هم میگویند که نوروز یک واژه تریکی است.
-- kia ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMالبته بایستی یادآور بشم سابقه مراسم نوروز برمی گرده به اجرای این مراسم در کردستانات . اگر مطالعه دقیق داشته باشید اصل برگزاری این مراسم برمیگرده به خیلی قبلتر از بر÷ائی حکومت مادها و داستان کاوه آهنگر کرد. در واقع این مراسم پس از آنکه کشتی نوح در کوه جودی کردستان (هم اکنون تحت اشغال ترکیه)برای اولین بار برگزار شد آن هم نه به خاطر پرستش آتش بلکه به خاطر تقدس نور.
-- ئاویه ر ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMچه جالب هر چی ما تو ایران داریم یکی پیدا میشیه میگه مال ماست. مولوی مال ترکهاست، نوروز مال همه است جز ما، کوروش به همه دنیا تعلق داره، .........
-- بدون نام ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMخدا کنه یکی پیدا شه بگه احمدی نژاد مال ماست.......
نظر دوست کردمون خیلی جالبه! این مطالعات دقیق رو چه طور و از روی چه مرجعی انجام میدید؟ منبعش رو هم لطفا ذکر کنید.
-- بدون نام ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMدوستان غیر فارس هنوز هیچی نشده هیچ تاریخ و حقی برای فارس ها قائل نیستند. همه افتخارات و تاریخ یا متعلق به کردهاست یا ترک ها. انگار فارس ها یه جمعیت 100 هزار نفری هستند که در کل تاریخ فقط غاز می چروندن و عجیب اینکه همین جمعیت اقلیت بی تاریخ، بی ادب و بی هنر 100 ها سال به ملت پر از افتخار و پر جمعیت غیر فارس ظلم کردن..............
فکر کردن هم بد چیزی نیست
والا نه کاوه آهنگر صحت تاریخی داره نه کشتی نوح!
-- بدون نام ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMنام نوروز پارسی است؛ نو + روز. بعنوان یک ایرانی نوروز را یک جشن ایرانی - از تاجیکستان تا کردستان - میدانم! ناگفته نماند که ایرانیان در ایران کنونی خودرا به تاجیکان از هر جای دیگر نزدیکتر حس میکنند.
-- نو + روز ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMدوستان عزیز، نوروز نه مال کردهاست، نه مال ترکها نه مال گیلکیها، نه مال ازبکستانی ها، نه مال تاجیکستانیها، نه مال افغانستانیها، نه مال ده صمد آقا،که اصلا مال من میباشد. من نمیدانم که چرا شما سر چیزی دعوا میکنید که متعلق به من میباشد. مدارک کاملی هم در این مورد دارم که ثابت میکند که نوروز از بدو پیدایش و با تمام ناز و ادایش، تعلق بمن داشته. تمام مدارک را هم داده ام بصورت کتاب در آورده اند. البته کتاب الان همراهم نیست و تنها علت آن اینست که داده ام سیمی اش بکنند. وقتی حاضر شد در روی اینتر نت منتشرش خواهم کرد تا دست از تو سر هم دیگر زدن بردارید و بهانه دیگری برای دعوا پیدا کنید. توی این دنیا هم تا دلتان بخواهد میشود علت برای دعواکردن پیدا کرد. خلاصه دست از سر این نوروز نازنین که میراث اجدادی من است بر دارید. به خدا اگر یکبر دیگر سر اینموضوع با هم دعوا کنید، سال دیگر آنرا برداشته و در خانه قایم میکنم که دیگر دستتان بهش نرسد و خواهم گفت نوروز بی نوروز. اصلا هم شوخی نمیکنم. خلاصه گفتم بگم تا اگر سال دیگه پیداش نکردید، بدونید که از قبل اخطارش را داده بودم.
-- احمد گل آقا ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:10 PMta zamani ke bazi az hamvatan ke az aghavme dighera iran hastand khod ra irani nadanand be be hooghoghe ejtemayi khode ham berahati dast peyda nakhand kard va injor edahaye bi etebar ke in male mast oon male mast kar bejaye nemibare
-- Irani ، Mar 26, 2010 در ساعت 11:10 PMدرود، نوروز واژه پارسی برگرفته از نو+روز است و ازآن همه تیره های ایرانی مانند پارس، کرد، لر، گیلکی، افغان، تاجیک و...میباشد. در باره چگونگی برگزاری نوروز در میان تیره های گوناگون ایرانی باید گفت که کردها و تاجیکان آن را ایرانی تر و باستانی تر از سایر تیره ها جشن میگیرند چرا که رنگ و بوی اسلامی (مانند افغانستان) ندارد.
-- علی ، Mar 26, 2010 در ساعت 11:10 PMدرود به کسانی که از سلام و صلح بدشان میاید و سلام به کسانی که با درود مشکل دارند. و سلام و درود به پدر و مادر هر کس که سر سلام و یا درود گفتن توی سر هم نمیزنند
-- احمد گل اقا ، Mar 26, 2010 در ساعت 11:10 PMبعد از این مقدمه دوباره خواستم یاد آوری کنم که اولا الان که از پنجره نگاه میکنم میبینم که ابر بهاری با شنیدن دعواهایی که سر نوروز و حالا درود و سلام سر گرفته، به گریه افتاده و خود را دارد به آه و شیون به پنجره اتاق من میکوبه و میگه تور خدا به اون کامپیوتر ذلیل مردت بگو که ای نوروزیان، کمی بزرگ شوید و کم سر عیدی که قرار است شادی و صفا تو خونه ها بیره و عیدی و تخم مرغ رنگ کرده توی جیب بچه ها بگذاره دعوا کنید. بابا جان، دنیا دو روز است و محل گذر، ارزش اینهمه توی سر هم زدن رو نداره. اصلا خیال کنید که این نوروز از توی کتاب سیمی شده من ( امروز سیمی شده کتاب رو تحویل گرفتن) که ثابت میکنه، که نوروز مال منه و از اجداد اجدادم و جد اندر جدم بهم ارث رسیده، به زمین افتاده، و چون بد سیمی اش کرده بودند ورقاش با باد بهاری در کوچه و خیابون و دشت کوه و صحرا و بیابون، جنگل و بیشه، و تپه ماهور و دره حسن جنی پخش شده، و هر کس یک ورقش رو برداشته و اون شده نوروزش. هر کسی هم فکر میکنه که حالا نوروز مال اونه و همه هم حق دارند. ولی حقیقت اینست که نوروز مال من است. ولی تصمیم دارم که فعلا ادعای مالکیتش را نکنم، به این شرط که دست از تو سر و کله هم زدن بردارید و با نوروز حال کنید. دم همه تون هم گرم
dorost ast, Nowrouz/Noruz azane hameye Iran-zamin ast, az Kordestan_e azad ta Tajikestan_e aziz
-- Gordafarid ، Mar 26, 2010 در ساعت 11:10 PMبنده کرد هستم و نوروز را به تمام کسانی که آن را روز ملی خود میدانند و آن را جشن میگرند تبریک میگویم. دوستان عزیز اگر کمی مطالعه تاریخی داشته باشند سر این موضوع دعوا نمیکنند. میزو بوتامیا کجاست و چه کسانی آنجا زندگی میکردند، در اصل نوروز مال آنهاست.
-- کرد ایرانی ، Mar 26, 2010 در ساعت 11:10 PMچـو خــورشيــد تـابـان ميــان هــوا
-- Ferdosi ، Mar 26, 2010 در ساعت 11:10 PMنشستــه برو شــــاه فـــرمـــــانـــروا
جهـــان انجمن شــد بر آن تخت او
شــگفتي فــرو مــانــده از بخت او
بــه جمشيــد بر گــوهـر افشـانـدنـد
مرآن روز را روز نو خــوانــدنــد
ســر ســال نـو هـرمـز فــــروديـــن
بر آســـوده از رنـــج روي زميـــن
بـــزرگان به شـــادي بيـــاراستنـــد
مـي و جـام و رامشگـران خواستنـد
چنيــن جــشن فــرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان يادگار
فرا رسیدن نوروز باستانی 7032 میترایی، 3748 زرتشتی و 2569 هخامنشی بر همه پاک پنداران، راست گفتاران و نیک کرداران خجسته باد!
فردوسی آقا، دوست عزیز، با سلامی به موی زال و به بلندی عرش اعلای لانه سیمرغ خانم
-- احمد گل اقا ، Mar 27, 2010 در ساعت 11:10 PMوالا من فکر کنم که در مورد. سال میترایی 7032 اشتباه است. من مدارکی در همان کتاب سیمی ام که جمع کرده بودم و با جفای باد پر پر شد، نشان داده بوده که سال میترایی نه 7032 بلکه 7030 میباشد. علت هم آنست که در آنزمان هنوز عدد 7032 اختراع نشده بود و ادیسونهای آنزمان هنوزاز مرز7030
عبور نکرده بودند. البته در زمان زرتشت علیه السلام/علیه الدرود عدد 3748 اختراع شده بود ولی خود زرتشت/زردتشت/زتشت/ زنتشت/زرتوسترا/ الزرتشتی/ زری خانم هوخشتره در آنزمان مدتها بود که عمرش را به شما داده بود ولی خودش باورش نمیشد و با عزرائیل الدوله دعواش شده بود که اولا پیغمبر که نمیمیرد. عزرائیل پاسخ داده بود که حالا که جهان فانی را با مرتکب مردن شدن ترک کرده اید. رزتشت الپاسخ داده بود که من که بدست خودم نمردم. این پادشاه لهراسب کیانی که کتاب سیمی شده ام را بهش تقدیم کردم بعد از مدتها تحویل گرفتن ( سال تحویل از این تحویل گرفتن اولیه میاید.) چیز خورم کرد. بنا براین این مردن قبول نیست و ادسر. عزرائیل پاسخ داده بود که با با جان پیغمبر که جر زنی نمیکنه، اینهمه میمیرن و بعد از مردن جیکشون در نمیاد، ولی شما تازه بعد از مردن کر کری خوندنت گرفته. زرتشترا پاسخ داده بود که من این حرفها سرم نمیشه و میخواهم خود اهورا مزدا/اهورمزدا/اهورمزد/اهور مز/اهورم/اهور/اه اه/ اه را ببینم...
آقا فردوسی میبخشید که سرتونو درد آوردم بقیه داستانو ادامه نمیدم که سرتونو بیشتر درد نیارم. فقط منظورم اینبود که زردتشت در آن سالهای اساطیری قدیم قدیما مرده و اون سالها، سالهای خیلی گنده ای تشریف داشته اند، برای همین جمشید 700-800 سال عمر میکنه و از حضرت سلیمان هم میزنه جلو. ولی بعد که دوره اسطوره ای وارد دوره مدرن/جدید/نو/تازه/نوبر و پسا مدرن/پسا جدید/ پسا تازه/ پسا نوبر میشود، حجم سالها مثل پارچه پشمی که توی آب بیوفتد و حسابی آب برود، آب رفت و کوتاه شد. بنا براین اگر بخواهیم با محاسبه دقیق علمی/دانشی/ساینسی زمان مرگ و یا تولد زردتشت خان را انادزه بگیریم میشود 549840 سال پیش. یعنی زمان دایناسورهای اسطوره ای قبل از اینکه آمریکاییها با بمباران فرشی و موکتی و قالیچه ای و خرسکی شون کلکشونو بکنند و بعد مثل سرپوستا ازشون فیلم یگبرند و در هالیود منتشر کنند.
در مورد 2569 هم باید گفت هم من شک تدقینی در اینمورد دارم. البته مدارک تاریخی در باره صحت و یا سقم آن وجود دارد و اخیرا در تخت جمشید، در حفاریهایی که در بالای زمین انجام گرفته، فیلمهایی از یک شاه اساطیری دیگر بدست آورده اند که در مقابل یک شاه راستکی دیگه میگفته که او بهتر است حالا که خوابیده، بی خیال همه چیز باشد و دیگر زحمت از جا بلند شدن بخود ندهد و کارها را به دستهای با کفایت او و نخبه گان برزویه صفت که شب و روز مشغول دعا گویی دست بوسی اش هستند، واگذار کند که در این صورت کارها خود بخود از هم خواهد گسست و آخر کار هم همه تقاصیر اولیه و یکمیه و دومیه/ثانویه را به گردن بریتانیای کبیر خواهد انداخت که حسود بود و نتوانست بیند که دارد ایران را سویس اول میکند
خلاصه فردوسی جان این شماره هایی که داده ای مشهور
مزوپتامیا کلمه ای یونانی و به بین النهرین اطلاق می شود و در آن قسمت ازکردستان که تحت اشغال عراق است گفنه میشود .، خاستگاه اخراع خط و اولین یکجا نشینی کره خاکی. در اینکه نوروز را اولین بار کردها برگزار کرده اند هیچ شکی نیست و اینکه نوروز در اصل مراسمی کردی است هم شکی وجود ندارد این مطلب در شاهنامه فردوسی پس ازپیروزی کاوه آهنگر کورد براهریمن ضحاک اشاره شده . داستان نوح و فرود آمدن آن در کردستان تحت اشغال ترکیه (کوه جودی) هم در قرآن آمده(قابل توجه کسانی که به قرآن نه به عنوان یک کتاب آسمانی بلکه حداقل آنرا منبعی تاریخی می دانند)
-- کاوه ، Mar 28, 2010 در ساعت 11:10 PMمزوپتامیا کلمه ای یونانی و به بین النهرین اطلاق می شود و در آن قسمت ازکردستان که تحت اشغال عراق است گفنه میشود .، خاستگاه اخراع خط و اولین یکجا نشینی کره خاکی. در اینکه نوروز را اولین بار کردها برگزار کرده اند هیچ شکی نیست و اینکه نوروز در اصل مراسمی کردی است هم شکی وجود ندارد این مطلب در شاهنامه فردوسی پس ازپیروزی کاوه آهنگر کورد براهریمن ضحاک اشاره شده . داستان نوح و فرود آمدن آن در کردستان تحت اشغال ترکیه (کوه جودی) هم در قرآن آمده(قابل توجه کسانی که به قرآن نه به عنوان یک کتاب آسمانی بلکه حداقل آنرا منبعی تاریخی می دانند)
-- کاوه ، Mar 28, 2010 در ساعت 11:10 PMکل آقا،
-- Ferdosi ، Mar 28, 2010 در ساعت 11:10 PMشما زیاد نوشتید ولی کم گفتید!
به هر روی، این نوشته بلند بالا و گوهربار شما، مرا به یاد سخنان فردوسی بزرگ انداخت که در ۱۰۰۰ سال پیش یک همچین روزی را پیش بینی کرده بود:
بگیتی نماند کسی را وفا
روان و زبانها شود پر جفا
از ایران و از ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها بکردار بازی بود