رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ملل > «بیا بریم به کابل» | ||
«بیا بریم به کابل»شهزاده سمرقندیshahzoda@radiozamaneh.comاستاد زلاند، روز پنجشنبه در سن هفتاد و چهار سالگی بر اثر یک بیماری طولانی در شهر تارزانا، در کالیفرنیای آمریکا از دنیا چشم پوشید. استاد زلاند، در دههی پنجاه میلادی، مدیریت موسیقی افغانستان را به عهده گرفت و برای دهها خوانندهی جوان افغانستانی، در آن دوران، راهنما بود و از آنها دستگیری میکرد.
یکی از کارهای ماندگار جلیل زلاند، تلاش وی در جمعآوری و تدوین مجموعهی آهنگهای فولکلوریک است. زلاند به عنوان «هنرمند حنجره طلایی» شهرت داشت و پیروان سبک او در افعانستان و کشورهای همسایه اقامت داشتهاند. استاد زلاند سرودههای ملی افغانستان در زمان محمد ظاهر شاه، جمهوری محمد داود و جمهوری دموکراتیک خلق را ساخته بود.
جلیل زلاند، از یک خانوادهی هنرمند بود. همسر استاد، سارا زلاند نیز سالها در رادیو افغانستان خوانندگی میکرد. استاد زلاند در طول فعالیت خود به عنوان خواننده، هیچوقت تکرو نبود و دوست داشت تعداد خوانندگان افغانستانی رو به افزایش باشد. دختر استاد، سهیلا زند در گفت و گویی با بیبیسی فارسی گفت که استاد، با آنکه سالهای آخر عمر خود را دور از وطن سپری کرد، اما همیشه دل به یاد خاک آن داشت و همیشه از آن یاد میکرد. استاد جلیل زلاند، دهها خوانندهی افغان را دستگیری و راهنمایی کرد، همچنین وی، استاد خواننده شناخته شدهی افغانستانی، یعنی احمد ولی هم بود.
استاد زلاند همیشه دوست داشت به کابل برگردد و دوباره به مردم خود و خاک خود بپیوندد. «بیا بریم به کابل»، ترانهی محبوب افغانستانیها است که استاد زلاند آن را اجرا کرده است. فرزندان وی؛ فرید، سهیلا، وحید و شهلا نیز در راه هنر خوانندگی تلاشهای زیادی کردهاند. استاد زلاند، مشوق فرزندان خود در راه خوانندگی بود و خود برای آنها آهنگ میساخت. استاد زلاند برای دخترش سهیلا، ترانهی «وقت عاشق میشوی» را نوشت. این ترانه را هایده، خواننده ایرانی هم با اجازه خود استاد زلاند اجرا کرده است. روحش شاد باد. |
نظرهای خوانندگان
با درود به روان استاد زلاند اویکی از کسانی بود که سهم بزرگی نیز در موسیقی ایران داشت هم او بود که فرید را برای تحصیل موسیقی به ایران فرستاد و این مروارید گرانبهای دریای موسیقی نسیب ما ایرانیان شد و آهنگ های بسیاری را برای گوگوش ساخت و دیگر خواننده گان نیز از آهنگهای او استفاده کردند و فرید در ایران بیشتر شناخته شده اشت تا افغانستان و هم اکنون نیز برای جوانان مشغول آهنگسازی است روانشاد زلاند نیز برای جوانان خواننده ایرانی نیز از جمله منصور آهنگ ساخته است و یک ترانه دو صدایی با روانشاد مهستی دارد که یکی از شنیدنی هاست ما ایرانیان باید به سپاس اینهمه خدمت استاد زلاند خانواده او را در این روزهای سخت فراموش نکرده و حداقل با رفتن به سایت فرید گرامی در اندوه از دست دادن هنرمندی بزرگ و مشترک را تسلیت بگوییم
-- دارا ، May 6, 2009 در ساعت 02:30 PMروانش شاد باد
آمین...
-- بدون نام ، May 6, 2009 در ساعت 02:30 PMبا درود به روان استاد زلاند اویکی از کسانی بود که سهم بزرگی نیز در موسیقی ایران داشت هم او بود که فرید را برای تحصیل موسیقی به ایران فرستاد و این مروارید گرانبهای دریای موسیقی نسیب ما ایرانیان شد و آهنگ های بسیاری را برای گوگوش ساخت و دیگر خواننده گان نیز از آهنگهای او استفاده کردند و فرید در ایران بیشتر شناخته شده اشت تا افغانستان و هم اکنون نیز برای جوانان مشغول آهنگسازی است روانشاد زلاند نیز برای جوانان خواننده ایرانی نیز از جمله منصور آهنگ ساخته است و یک ترانه دو صدایی با روانشاد مهستی دارد که یکی از شنیدنی هاست ما ایرانیان باید به سپاس اینهمه خدمت استاد زلاند خانواده او را در این روزهای سخت فراموش نکرده و حداقل با رفتن به سایت فرید گرامی در اندوه از دست دادن هنرمندی بزرگ و مشترک را تسلیت بگوییم
-- دارا ، May 6, 2009 در ساعت 02:30 PMروانش شاد باد
http://balatarin.com/permlink/2008/6/6/1322933
این هم آهنگی از جلیل زلاند، با صدای دخترش سهیلا زلاند (این آهنگ را هایده هم خوانده است):
http://www.youtube.com/watch?v=Nr1oY1wd-AQ
http://balatarin.com/permlink/2009/5/1/1579395
-- Mardavij ، May 6, 2009 در ساعت 02:30 PMدر مورد آهنگ «میان جمعم من»، این آهنگ از جلیل زلاند نیست، بلکه از عماد رام است. جلیل زلاند در سفرش به ایران در زمان شاه، این آهنگ را در تلویزیون ملی ایران بازخوانی کرد.
-- Mardavij ، May 6, 2009 در ساعت 02:30 PMخانم سمرقندي ، از محبت و توجه تان نسبت به افغان ها و افغانستان ممنون ولي ما افغان ها به ايراني ها نمي گوييم ايرانستاني و بر شما هم لازم نيست ما افغان ها را افغانستاني خطاب کنيد ؛ گرچه چند تن متعصب که هويت و روابط مشکوکي دارند مي کوشند به جاي افغان واژه افغانستاني را در رسانه ها راه دهند
-- ناظر ، May 7, 2009 در ساعت 02:30 PMآقا يا خانم ناظر،خواندن اشخاص به نام کشورشان ،در زبان فارسي با پسوند هاي مختلف بيان ميشود.مثلاً مردم ايران، ايراني هستند ومردم پاکستان،پاکستاني.امامردم تاجيکستان،تاجيک خوانده مي شوند ومردم افغانستان،افغان.به هرحال يا بايد به مليت اشاره کرد يا قوميت.شما متاسفانه به ناحق وزيادي از کوره در رفته ايد.
-- فارس (که بعضي ها به ايراني ها ميگويند وهيچ اتفاقي هم نمي ، May 7, 2009 در ساعت 02:30 PMمن دقیقاً نمی دانم اسم آن کشور چیست یعنی کشور افغان درست است یا کشور افغانستان به عبارت دیگر آیا باید گفت افغانی یا افغانستانی لطفاً راهنمایی بفرمایید!!!
-- یک تن ایرانستانی متعصب که هويت و روابط مشکوکي دارد ، May 7, 2009 در ساعت 02:30 PMافغانستان نام كشور افغانستان است همانطور
-- irani ، May 7, 2009 در ساعت 02:30 PMكه تاجيكستان. ازبكستان.قرقيزستان و كشورهاي ديگري كه با پسوند استان ختم ميشود ولي ايران ايرانستان نيست و طبيعيست كه يك ايراني بايد ايراني خوانده شود
دوستان گرامی ناظر و یک تن ایرانستانی
-- دارا ، May 8, 2009 در ساعت 02:30 PMچرا سر هیچ به یکدیگر پرخا ش میکنید
اول اینکه ناظر جان هم که خود افغانستانی میگوید ما افغانی ها و این غلط است افغان ها درست است زیرا افغانی وقتی گفته شود یعنی واحد پول افغانستان و به این میگویند غلط معمول که جا افتاده است و همه فارسی زبانها به غلط بکار میبرند ولی از لحاظ دستور زبان غلط است افغان ها و افغانستانیها درست است و اما ستان هم فعل است و هم پسوند. فعل آن معمولا در جملاتی که گرفتن منظور است بکار میرود مانند من نامه را ستاندم که بیشتر در گذشته استفاده میشده است و هم پسوند مکان و جا است ودر فارسی و زبانهای هم شاخه از آن استفاده میکنند البته در ترکی نیز استفاده میشود همینطور اشاره به مکان وجایی که چیزی دارد مانند باغ انگورستان نارنجستان .من نمیدانم چرا ستان باید به کسی آزار برساند زبان مشترک مان متعلق به همه ماست به یک نسبت مساوی حق مالکیت ما نیاز به اتحاد بیشتر داریم نه اینکه با زبانمان که اولین گام برای این اتحاد است اولین پتک را فرود آوریم امید وارم با قدری بیشتر مطالعات تاریخی این خساسیت های بچه گانه را به کناری بگذارید
محترم ناظر و دیگر خوانندگان سلام برشما. "افغان" کلمه ایست که در داخل افغانستان فقط به یک قوم خاص که عمدتا در جنوب کشور زندگی می کنند اطلاق می شود. اما در افغانستان ملیت ها و اقوام دیگری هم زندگی می کنند برخی شان از لحاظ تعداد از افغان ها اگر زیاد نباشند کم هم نیستند. اشاره می کنم به تاجیک ها و هزاره ها که عمدتا در شهر های کلان و ولایات شمال غرب و مرکز کشور زندگی می کنند. کلمه افغان بیشتر به قوم پشتون اطلاق می شود و هیچ تاجیک، هزاره ، ازبیک و دیگر اقوام غیر پشتون خود را افغان نمی داند. لذا درست تر همان است که به یک شهر افغانستان، افغانستانی گفته شود. در داخل کشور مردم افغانستان عمدتا خود را به "فارسی وان" - کسی که به فارسی تکلم می کند- و افغان یا اوغان دسته بندی می کنند. اما این که چرا مارا در بیرون کشور تمام شهروندان افغانستان "افغان" گفته می شود؛ بر می گردد به سیاست های قوم گرایانه دولت و حکومت های گذشته و فعلی که در اسناد ملی و بین المللی تمام شهروندان کشور را به نام یک قوم خاص شناسانده اند.ولی با انکار رنگارنگی ملیت ها ی کشور، آن ها یک سان نمی شوند. رنگین کمان فرهنگی افغانستان را نمی شود با دو انگشت پنهان کرد.
-- افغانستانی ، May 8, 2009 در ساعت 02:30 PMبا معذرت از ناظر جان
-- دارا ، May 9, 2009 در ساعت 02:30 PMمن یک اشتباه کردم یک ایرانستانی کلمه افغانی را به کار برده بود نه شما با گذشت جند روز و خواندن دوباره متن ها متوجه اشتباه شدم شما افغان بکار برده بودی
سلام نازنین دوست ،سرکار خانم شهزاده ی عزیز
مسیحایم. در ایران،تاجیکستان و افغانستان ادبیات فارسی و سیاست می گویم .البته در ایران از نوع اخراج شده محسوب می شوم! چند هفته است که از افغانستان به ایران آمده ام و با کمک دانشجویان همایش وطن های پریشان (دیداری با پارسی گویان ورارود) را برگزار می کنم با همه مشکلاتی که ایجاد می فرمایند!!
بسی خرسند خواهم شد و تا همیشه سپاس گزارتان اگر که راهنمایی و نظری دارید دریغ نفرمایید و نیز اگر شعرهایی از خوبان پارسی گوی ورارود از برای خوانش در همایش.
آن جا که زبان سرخ است سر سبز نمی ماند
-- مسیحا ، Nov 9, 2009 در ساعت 02:30 PMبا این همه سبز من جز سرخ نمی خواند
آن شعله ی خرد اینک فواره ی آتش هاست
ای کاش ترا هم عشق این گونه بگیراند
امید که هماره سبز بمانید و
صداتان تا همیشه طنین انداز در گوش جان ها
alefbayedard.blogfa.com
سلام نازنین دوست ،سرکار خانم شهزاده ی عزیز
مسیحایم. در ایران،تاجیکستان و افغانستان ادبیات فارسی و سیاست می گویم .البته در ایران از نوع اخراج شده محسوب می شوم! چند هفته است که از افغانستان به ایران آمده ام و با کمک دانشجویان همایش وطن های پریشان (دیداری با پارسی گویان ورارود) را برگزار می کنم با همه مشکلاتی که ایجاد می فرمایند!!
بسی خرسند خواهم شد و تا همیشه سپاس گزارتان اگر که راهنمایی و نظری دارید دریغ نفرمایید و نیز اگر شعرهایی از خوبان پارسی گوی ورارود از برای خوانش در همایش.
آن جا که زبان سرخ است سر سبز نمی ماند
-- مسیحا ، Nov 9, 2009 در ساعت 02:30 PMبا این همه سبز من جز سرخ نمی خواند
آن شعله ی خرد اینک فواره ی آتش هاست
ای کاش ترا هم عشق این گونه بگیراند
امید که هماره سبز بمانید و
صداتان تا همیشه طنین انداز در گوش جان ها
alefbayedard2.blogfa.com