رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ملل > «بین زمین و آسمان جنگیست مدام» | ||
«بین زمین و آسمان جنگیست مدام»شهزاده سمرقندیshahzoda@radiozamaneh.comامروز میخواستم از سال نو بگویم. شب سی و یک دسامبر همیشه با نیت و آرزو و امید خوب و خوشی و دستاوردهای زیادی آمیخته است که معمولاً مردم سر ساعت ۱۲ برای خود و برای دوستان و برای هموطنان خود آرزو میکنند.
همیشه در این لحظهها هر کس فکر میکند که عزیزان خود را برای سالهای زیاد زنده و سلامت داشته باشد و تنها چیزی که ممکن است به ناگاه این آرزوی هرکس را بر باد دهد جنگ است. برای برخی از مردم جشن گرفتن سال نو امسال آسان نخواهد بود. در این چند دههی گذشته روزهای استراحت و جشنهای بزرگ بینالمللی را بعضی از افراد و گروهها به ضرر مردم مورد نظر خودشان استفاده و در واقع سوء استفاده کردهاند. انگار دیگر جنگ برای هیچ جشن و مراسمی ارزش و احترامی قایل نیست و حتا انگار دیگر قانونی هم قدرت محکوم کردن اینگونه سوء استفادهها را ندارد. حملههای سخت حربی (جنگی) در شب عروسی در شب کریسمس و یا شب سال نو این روزها از چیزهاییست که ممکن است از رسانهها بشنویم و زیاد نظرمان را هم جلب نکند. چون انگار عادت کردهایم. انگار کار زیادی از دست مردم غیر سیاسی بر نمیآید که از اینگونه جنگ و حملههای حربی جلوگیری کنند و همینطور شعر و ترانه و سرودهایی که در این موضوع سروده شدهاند و شنیده شدهاند کار زیادی نکردهاند و جنگ و جدالها همچنان ادامه دارند. در این وضعی که انسان دور و بر خودش میبیند احساس امنیت ندارد، وقتی که آرزوی صلح و آسایش دارد با خود فکر میکند که واقعاً شدنیست؟ اما همهی ما جنگی را در یاد داریم که تقریباً همه از آن جنگ با نام «جنگ مقدس» نام بردهایم. منظورم جنگ با فاشیسم است که یک سلسله ترانههای جنگی را هم به میدان آورد. این ترانهها به جنگندهها و ارتش اعتماد و قدرتی میبخشد که به پیروزی انجامد. آن ترانهها ترانههای مردمی بود که برای آزاد شدن خود از دست قدرت ناعادلانهی نازیها به داد آمده بودند و انگار واقعاً از دل برخواسته بودند که به دلها نشستند و انجام هم شد. یکی از جامعهشناسان روس گفته بود که اگر این سرود معروف جنگ «برخیز ای وطن کبیر» و یا «Vstavay Strana Ogromnaya» نمیبود روسیه جنگ با فاشیسم را میباخت. شاید هم این گفته درست باشد. حالا با خود فکر میکنم که چرا تا به حال ترانهای برعکس این ساخته نشد، یعنی ترانهای که بتواند جنگ را آنچنان محکوم کند که دیگر جنگ فراموش شود و اتفاق نیافتد و یا دیگر هیچ اسلحهی نظامی ساخته نشود. این حرفها را میزنم و احساس میکنم که شاید کسانی هم با خود فکر کنند که عجب فکر کودکانهای میکند.
ترانهی «ویکتور تسای» را بسیار دوست دارم که میگوید: «بین زمین و آسمان و شاید هم حق با ویکتور تسای خوانندهی قزاقستانی باشد که همیشه با زبان روسی خوانده است. اما باید بگویم که وقتی جایزهی صلح نوبل به کسی داده میشود احساس عجیبی به من دست میدهد و همیشه با خود فکر میکنم اگر نشان و یا مهر سیاهی به ثبت برسانم و سالانه به جنگجوترین رییسجمهور بدهم و مردم این نشان را به اندازهی جایزهی صلح بپذیرند، و آن کسی که سزاوار این مهر و نشان شده است خواب و خوراک خود را از دست دهد و واقعا باعث نگرانی دیگر کسانی شوند که با جدیت نگران جنگ و جنگجویی شوند. این عده را هم میسپارم به دست کسانی که واقعاً بر ضد جنگ مبارزه میبرند و در این و آن کشورها گرد هم میآیند. هرچند تعداد آنهایی که در مبارزهها و یا تظاهراتهای ضد جنگ جمع میشوند بسیار کمتر از آنی است که برای جنگ گردهم میآیند و میجنگند. جنگهای پشت سر هم در فرهنگ روزمرهی ما هم تاثیر زیادی گذاشتهاند. مثلاً عادت کردن گوشهای ما با صدای ترکش در عروسی و در جنگ و جشن، پیروزی و موفقیت. ما دوست داریم که صدای ترکش را بشنویم. صدای ترقههای بلند و نوری پخش شده را ببینیم، بشنویم و احساس کنیم. ما انسانها در حال تغییر یافتن هستیم و گاهی حتا معنای خیر و شر نیز جایگاه خودش را عوض میکنند. آرام و ناعیان و ما متوجه نمیشویم که همهی مرزها در حال نزدیک شدنند. کاش رییس جمهوری میتوانست به معنای صلح عمیق فکر کند و در رسیدن به آن صلح اصیل و جهانگیر گامی بگذارد. این مضمون ترانهی «روخیه روبن» خوانندهی آلمانی است. ترانههایی که بر ضد جنگ سروده شدهاند با ابتکار و یا تلاش یا قدرت صدای یک خواننده و یا گروهی انجام شدهاند که نهایتاً با آن قدرتی را که ما در آن ترانهی معروف روسی میبینیم برابر نمیشوند. در یک ترانهی ضد جنگی دیگری «بوی جورج» خوانندهی آمریکایی میگوید، «هم جنگ و هم مردم و هم عشق احمقانه است، و ما با همهی اینها سرگرمیم»
من از تلاش «ادوین استار» قدردانی میکنم. چون تلاش سخت و محکمی دارد. در این ترانه می گوید «حتا یک روز هم با جنگ مساز». سال نو بیجنگ و جدالی داشته باشید. |
نظرهای خوانندگان
lovely story, as you put it so nicely it is indeed very sad.
-- kamran ، Jan 3, 2009 در ساعت 06:06 PM