رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۳ تیر ۱۳۸۷
گفت و گو با آلینا فرناندز رولتا، دختر فیدل کاسترو:

دختر کاسترو: من منتقد رژیم کاسترو هستم، نه خود فیدل‌

شهزاده سمرقندی

هفته‌ی گذشته یکی دیگر از کنفرانس‌های دوره‌ای آرماندو وردیگیولونی، نویسنده‌ی مشهور ایتالیایی، در خانه‌اش در نزدیکی شهر میلان برگزار شد. وردیگیولونی‌، نویسنده‌ای پرکار و از شخصیت‌های علمی و ثروتمند ایتالیاست که از سال ۱۹۷۳ به‌طور مرتب کنفرانس‌هایی را با با هزینه‌ی شخصی و با حضور چهره‌های سیاسی‌، ناراضیان و دگراندیشان کشورهای مختلف برگزار کرده است.

او مدیر انتشاراتی است که مجموعه‌ای از کتاب‌های علمی و سیاسی را از چهره‌ها برجسته‌ی جهان منتشر می‌کند.

در کنفرانس اخیر که موضوع آن آزادی بود و یکشنبه گذشته به پایان رسید، آلینا فرناندز رولتا، دختر فیدل کاسترو و گروهی از ناراضیان کوبا حضور داشتند. با آلینا فرناندز رولتا درباره‌ی کوبا و فیدل کاسترو گفت و گو کردم.

Download it Here!

از آلینا فرناندز رولتا از می‌پرسم که از دید او، سوسیالسم کوبا با آن که در روسیه بود، چه فرق دارد؟

‌(‌با خنده‌) فکر کنم تنها تفاوتش در این است که روسیه، بسیار سرد است و کوبا یک جزیره کاراییبی است.

بعد از فرو‌پاشی اتحاد شوروی وضعیت در کوبا چه گونه بود؟

وضعیت وخیم‌تر شد. چون اتحاد شوروی در مدت ۴۰ سال به ما کمک مالی می‌رساند. در سال ۱۹۸۹ اتفاقی که افتاد این بود که ما تازه متوجه شدیم که کوبا، منبع درآمد اقتصادی ندارد. و ما در شرایطی قرار گرفتیم که نه برق داشتیم و نه مواد غذایی. ما هیچ نداشتیم. وضعیت بدی بود و ما بسیار رنج بردیم.

منظورم این است که روسیه به ما سالانه میلیون‌ها میلیون می‌داد تا از رژیم هاوانا پشتیبانی کند. زمانی که این کمک ها قطع شد، ما خودرا تنها و‌‌ فلج شده دیدیم.

برایم عجیب است که این حرف‌ها را از شما می‌شنوم که دختر فیدل کاسترو هستید. در دوران شوروی هیچ‌کس این‌گونه جسارت نداشت که نظر خودرا بیان کند. شما این شجاعت را از کجا پیدا کردید؟

خود من یک مخالف دولت بودم در کوبا که بعداً، در سال ۱۹۹۳ فرار کردم. از این جاست که مخالفتم را بیان می‌کنم. فکر می‌کنم در دورانی که در کوبا به سر می‌بردم هم، این حق را برای خودم قائل بودم.


آلینا فرناندز رولتا / عکس از زمانه

شما به عنوان منتقد فیدل کاسترو شناخته شده‌اید.

منتقد رژیم فیدل کاسترو، نه خود فیدل کاسترو!

الان صفحه بیوگرافی شما در ویکی‌پیدیا، جلوی من است و این جا شما را به عنوان دختر و منتقد فیدل کاسترو معرفی کرده است. چه چیزی شمارا وادار کرد که به این راه بروید؟

خب، اگر شما هم ۹، ۱۰یا ۱۱ ساله باشید و شما را به جاهایی بفرستند که دوست ندارید، همین‌طور شمارا وادار کنند که چیزهای را بخوانید که علاقه ندارید و اجباراً کارهای را انجام دهید که آن‌ها می خواهند، در حالی که به تو بگویند تو این همه را داوطلبانه انجام ‌می‌دهی؛ گیج می‌شوید و خواه‌ناخواه معترض و یاغی می‌شوید و همین‌طور آگاهی سیاسی پیدا می‌کنید.

ما می‌دانیم که کوبا زیر قدرت ‌فیدل کاسترو بود. پس وقتی می‌گویید «آن‌ها». منظورتان چه کسانی هستند؟

منظورم کسانی هستند که بر سر قدرتند.

پس تنها فیدل کاسترو نیست؟

شاید بشود گفت که فیدل کاسترو، راس هرم بود و از آن جا، از آن مرکز سیستم ایدئولوژیک به مردم کوبا تحمیل شد. جایی‌که او پشتیبانی این مرکز اجرایی را داشت. یعنی پشتیبانی حزب کمونیست را که تا حال قانون مطلق در کوباست.

‌بعضی افراد فکر می‌کنند که از دورانی به بعد فیدل، مبارزه علیه چه گوارا را شروع کرد و دشمن او شد. هرچند بعضی دیگر مردم فکر می‌کنند که فیدل کاسترو، دوست چه گوارا بود و ماند. شما چه فکر می کنید؟

چه گوارا، یکی از اولین رهبران سیاسی کوبا بود. اما وی خیلی زود از صحنه سیاسی ناپدیدشد.

من فکر می‌کنم که چه گوارا باعث تعمیق انقلاب شد و بعداً به یک عنصر تجاری تبدل شد و این چهره امروز چه گواراست. سیمایی که جذاب است و عکس زیبنده‌ای برای تی‌‌شرت می‌تواند باشد. مردم دور‌تر از این نمی‌روند و نمی‌خواهند اصل ماجرا را کشف کنند و بدانند که او که بود و چه کاری انجام داد.

به هر حال مردم ‌چیز‌های زیادی از روزگار چه گوارا می‌دانند. در حالی‌که از روزگار فیدل کاسترو چیزهای زیادی آشکار و روشن نیست. به هرحال کسانی هستند که فکر می‌کنند فیدل کاسترو نیز یک از آن قهرمانان ملی کوبا بود که در جریان آزادی کوبا مبارزه کرد. ‌اما در خصوص شخصیت او به عنوان یک انسان، کسی چیز زیادی نمی‌داند. می‌توانید از شخصیت فیدل برای ما بگویید که او در محیط خانواده چگونه است؟

من هیچ‌وقت با او زندگی نکرده‌ام، او را در محیط خانواده ندیده‌ام. تنها چند دیداری با او داشتم. چون او هیچ‌وقت با مادر من ازدواج نکرد و هیچ‌وقت برای من «پدر‌» نبود. او هیچ‌وقت برای من قصه‌ی شب نخوانده است.

اما من کسانی را می‌شناسم که با او در یک خانه زندگی می‌کنند. از طریق آن‌ها تلاش کردم که برای خود بتوانم تصور کنم که ‌شخصیت این مردی که این همه سال بر سر قدرت بوده است، چگونه است. کسی که توانست در مقابل ۱۱ ریس‌جمهور آمریکا مقاومت کند.

او، رهبر مهمی است. شیوه‌ای که مردم اورا می‌بینند با تجربه‌ای که من داشتم، تفاوت دارد. توصیف کردن شخصیت کسی که طی این همه سال، موقعیت مهمی داشته است، فایده ندارد. چون من نمی‌توانم ‌بازگو کننده تجربه‌های او باشم.

اصلاً دختر فیدل کاسترو بودن چه‌طور است؟

‌بیشتر اوقات سخت است. (می‌خندد) او ‌تاثیرگذارترین عنصر در زندگی من بوده است، با این‌که تجربه یک شهروند معمولی کوبایی را داشتم که مجبور به فرار از کشور شد. به خاطر دختر خودم باید فرار می‌کردم تا برایش روزگار بهتری فراهم کنم.

دختر فیدل بودن برای من دو جنبه داشت. جنبه‌‌ی سخت‌تر‌ش این بود که باید با دختر خود فرار می‌کردم و باید می‌آموختم که چگونه در کشور دیگر، با زبان دیگر زندگی کنم. تبعیدی بودن تجربه سختی است. تا به حال‌ سه میلیون کوبایی، این تجربه را داشته‌اند.

حالا وضع چطور است؟ از زمانی که رائول کاسترو بر سر قدرت آمده، تغیراتی صورت گرفته است؟

وضعیت تغییر عمده‌ای نکرده. از رائول کاسترو به عنوان کسی صحبت می‌کنند که تغییراتی در آزادی کشور‌ جاری کرده است. اما اگر دقت کنید این تغییرات، در واقع ‌معنای آزادی سیاسی‌ ندارند. مثلاً الان کوبایی‌ها چیزهایی دارند مثل لپ‌تاپ که قبلاً اجازه‌ی داشتنش‌ را نداشتند. در واقع تغییرات زیادی به چشم نمی‌خورد.


آلینا فرناندز رولتا، دختر فیدل کاسترو

زمانی‌که من در کوبا بودم، متوجه شدم که نسل جوان خیلی دوست داشتند تلفن‌های همراه داشته باشند که نداشتند. همین‌طور چیز زیادی از کامپیوتر نمی‌دانستند. در رسانه‌های خارجی بارها گفته شد که حالا تغییراتی در این زمینه به وجود آمده است.

‌بله، تغییراتی رخ داده. مثلاً قبلاً در کوبا شهروندان اجازه داشتن تلفن همراه نداشتند. حالا این اجازه را دارند، حتا کامپیوتر. اما این‌ها را باید با دلار خریداری کنید که در کوبا نمی‌توانید به دست بیاورید. در حالی‌که هنوز هم کوبایی‌ها، اجازه استفاده از اینترنت را ندارند. پس این چه‌گونه تغیراتی است.

مردم خارج ‌نمی‌دانند که در کوبا مردم اجازه داشتن تلفن همراه، کامپیوتر، آسیاب برقی و تلویزیون را نداشتند. چون این‌ها را با بهانه جلوگیری از مصرف انرژی گران‌قیمت، به مردم نمی‌فرختند. همین‌طور شهروندان کوبا اجازه ورود به مهمانخانه‌ها را نداشتند. حالا این اجازه را دارند. اما باید با دلار پرداخت کنند. در حالی که اقتصاد کوبا با «پیسا»ی محلی می‌چرخد. تا جایی که من می‌بینم این همه را نمی‌شود‌ تغییرات نامید.

آینده کوبا را چگونه می‌بینید؟ به نظر شما، دوران ساختار سوسیالیستی و یا کمونیستی به پایان رسیده است؟

به نظر من، خود مردم کوبا، آن‌هایی که هنوز در داخل کوبا به سر می‌برند، باید تصمیم بگیرند که آینده کوبا چگونه باشد. به نظرم آن‌ها باید راه آینده سیاست کشور را انتخاب کنند. شاید نسل جوان‌تر بتوانند سیاست کشور را به دست خود بگیرند. آهسته و آرام، بدون تغییرات شوک‌آور برای مردم کوبا. چون باید به یاد داشته باشیم که جامعه ما ۵۰ سال است به منوال به‌سر برده است. امیدوارم که تغییرات، آهسته و انسانی و صلح‌آمیز صورت بگیرد.

با توجه به روابطی که دارید، آیا می‌توانید به ما بگوید که چرا مردم هیچ چیزی از روزگار فیدل کاسترو نمی‌دانند؟

‌من فکر می‌کنم که فیدل کاسترو، از خود چهره انزواطلبی ساخته که قدرتش در جواب رد دادن به آمریکاست. مردی تنها و گوشه‌گیر. به همین دلیل که می‌خواهد پوشیده و اسرار‌آمیز باقی بماند.

کسی چیزی از او روزگار او نمی‌داند. اگر هم کسی ادعا کند که می‌داند‌، باور کنید که دروغ می‌گوید. چون کسی نمی‌داند در واقع چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد. او بیمار است. من فکر می‌کنم که فیدل‌، اکنون شکننده است و جایگاهش چنان متزلزل است که هیچ‌گاه در طول حکومت خود با چنین موقعیتی رو به رو نشده بود.

با این همه هنوز مردمان زیادی از او احساس خوبی دارند و از او به عنوان قهرمان یاد می‌کنند. و شنیدم که خیلی‌ها دوست دارند با او در تماس باشند. به او نامه‌های روحیه‌بخش می‌نویسند و حتا دوست دارند که او بر سر قدرت بماند. چرا مردم او را این قدر دوست دارند؟ دلیل خاصی دارد که ما نمی‌دانیم؟

نه، نه. من فکر می‌کنم که اگر شما به مدت ۵۰ سال در یک جزیره زندگی کنید و به‌جز فیدل کاسترو کسی دیگری را هم نشناسید، ناخودآگاه عاشق او می‌شوید. مثل شما کسانی هستند که او را دوست دارند.

او رهبری مطلق بوده، به مدت ۵۰ سال پدر کشور بوده. گاهی چهره‌ی پدر سخت‌گیر و گاهی هم چهره‌ی پدری خوب و مهربان را داشته است. با این سیما من مطمئنم که بسیاری از مردم چنین شخصی را دوست دارند.

یک جوان کوبایی در هاوانا می‌گفت که خیلی‌ها دوست دارند او را ببینند و هیچ‌وقت هم موفق نشدند. به نظر شما آیا فیدل می‌تواند روزی خود را با مردم روبه‌رو کند و اجازه دهد که مردم از او بیشتر بدانند، یا همه‌ی اسرار خودرا با خود خواهد برد؟

به نظرم احتمال دومی قوی‌تر است. وی نمی‌خواهد با مردم قسمت کند. هیچ‌وقت نخواست و‌ فکر نمی‌کنم که بخواهد. وی از طریق روزنامه‌های دولتی حرف خود را به مردم می‌رساند. تقریباً هر روز نظرات او درروزنامه‌ها منتشر می‌شود و این تنها راه رابطه او با مردم بوده.

آیا هیچ برنامه‌ای برای برگشتن به کوبا دارید‌؟

این چیزی‌ست که نمی‌دانم. و این بسیار ناراحت‌کننده است. نمی‌دانم. این واقعاً برای من یک بن‌بست ا‌ست.

آیا هیچ نقش سیاسی‌ای برای خود در آینده کوبا می‌بینید؟

‌نه، نمی‌بینم. من در میامی مشغول زندگی خودم هستم. من سه جا کار می‌کنم که مخارج روزمره‌ام را تامین می‌کند. برای سیاست‌مدار شدن پول و رابطه با مردم داخل کشور لازم است. من هیچ رابطه‌ای با مردم ندارم. آن‌ها چیزی درباره‌ی من نمی‌دانند. خبرها دست‌چین شده به دستشان می‌رسد.

گاهی هم از مشغولیت‌های روزمره فرار می کنم و به کارهای سیاسی دست می‌زنم، مثل اینجا، ایتالیا. ولی ترجیح می‌دهم دخترم را بزرگ کنم و از گل و گیاهان خانه‌ام مراقبت کنم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Dear Alena , I respect for you and your idea ,you may think ,what you want,but every body if she/he is active in policy or not active in policy, when speaks about other person, she/he must remeber negative and positive points of that person that you did not do with Mr.Fedel Castro

You said that you work in two or three places now just to prepare necessary life expenses for your self ! You are right ,most of Americans live like you because United States of America is a Democratic country. I am living in U.S.A. for it I believe you,but for people who are living out side U.S.A. ,it is hard to believe you because they are under infleunce of to much propagandas of USA in out-side America

Do you do not know the health system and educational system in Kuba is almost compareable with industries countries ? Freedom is good but if be for every body

Do you do not know ,just 2% or 3% of people control all United States of America ?

Do you did not see homeless people in United States of America sleep on streets ? Statistics 10 years ago showed that in USA was 1997 six million homeless. I estimate now that about 12 to 15 million people are homeless in U.S.A. because in year 1996 the government changed the social-laws,and two months ago I read in Daily News New York and other newspapers that about 45% dropped out from welfare,and nobody support them. This is a democratic country that you wish ! please think reasonable

I can write for you more, if you want. I hope radiozamaneh.com print my opinion. I am responsible ,what I wrote

Americans have freedom ,like : Freedom of shoping ! Freedom to buy a gun. Freedom to buy crack. Freedom to attack over other countries. Freedom to use force. Thank You

-- Kudos Talash ، Jul 11, 2008 در ساعت 03:29 PM

با سلام . مصاجبه شما را هم خواندم و هم گوش دادم اما برایم مشخص نشد که هدف شما از این مصاحبه چه بود؟ اینکه با یکی از دختران فیدل مصاحبه ای انجام داده باشید ؟( البته در امریکای لاتین از ایگونه بچه ها زیاد یافت می شود درست مثل شاهزاده های ایرانی که بعضا تعدادشان از 500 هم تجاوز می کرد اما با این تفاوت که در امریکای جنوبی در قالب عشق آزاد ( که فکر نمی کنم شما با آن مخالفتی داشته باشید ) و ایران در قالب حرمسرا و تجاوز قانونی و شرعی. اما انیکه از زندگی فیدل کسی چیزی نمی داند ؟
برایم عجیب بود که منظورتان چیست و دنبال چه چیزی بودید . اگر قبل از انقلاب باشد که فیام های مستند زیادی وجود دارد که در آن از طفولیت تا مدرسه و دانشگاه و زدان و تبیعد و سپس تا قایق و بازگشت و ...... همه در هر مرکزی در شهر قابل خرید و حتی میتوان از کتابخانه شهر اجاره کرد . اگر منظورتان زندگی خصوضی اوست که خیلی دوراز شان شماست که به زندگی خصوصی دیگران کاری داشته باشید.
اگر در کوبا دمکراسی وجود ندارد که ندارد ما که در این کشورهای دمکرات زندکی می کنیم کجا توانستم جلوی جنگ طلبی های این رهبران صندوقی را بگیریم؟ مگر در تظاهراتهای میلونی ضد جنگ کسی گوشش بدهکار بود؟ مگر به نام آزادی و دمکراسی توسط دمکراسی ترین کشور جهان روزانه هزاران نفر کشته نمی شوند؟
شما که خودتان از تزدیک مشاهده گر زندگی مردم کوبا بودید . در کجای جهان مردمی چنین فقیر از نظر اقتضادی و جنان غنی از نظر روابط فرهنگی و اجتماعی سراغ دارید؟ مردمی که پایین ترین مدرک تجصیلی شان دیپلم و درازای هر 300 نفر یک پزشک دارند و متخص هایش تا افریقا با ارزانترین هزینه به مردم خدمت می کنند. و برای من جالب است که پناهنده هم نمی شوند ( البته در هر جامعه ای مخالف وجود دارد اما درصد آن مهم است )
اصلا از خودتان سئوال کرده اید که چرا قدرتمند ترین کشور جهان حریف این تمساح سبز نمی شود ؟ تا 18 سال پیش خب میشود دلیلی داشت اما بعداز فروپاشی چطور؟

راستی کدام کشور دیکتاتوری سراغ دارید که درب های آن بروی همه گردش گران باز باشد ؟ شماهرگز نمی توانی به همان آسانی که به کوبا سفر کردی به آمریکا سفر کنی . حالا هر پاسپورتی هم که داشته باشی. اینکه مردم دسترسی به فیدل ندارند هم از اون حرفهایی است که آدم را حتی اگر خبر مرگ باباش هم بهش داده باشن باز خنده اش می گیرد .
این فیدلی که شما ازش یاد می کنید روزی نبوده که سه الی چهارساعت با این مردم حرف نزده باشد . اگر منظورتان مریضی ایشان است که ای بابا مگر بفیه مریض نمی شوند؟
اما نکته آخر . در حالیکه دمکراسی جهانی روز بروز کم رنگتر می شود و دیگر هیج رهبر و سیاست مدار تراز اولی را در اروپا ( امریکا که همیشه تعداد محافظان مثل جمهوری اسلامی از بازدید کننده گان بیشتر است ) پیدا نمی کنی که مثل سابق با دوچرخه تردد کند رفتی سراغ کوبا. دیواری کوتاه تر از فیدل وجود ندارد؟
شما خودتان خوب مدانید که امریکا و اروپا دلشان برای مردم کوبا نمی سوزذ ( همانطور که برای مردم ایران و افعانستان و...) هدف نه کوبا که نیم قاره جنوب امریکاست که از کوبا و ارمانهای " چه " الهام می گیرند .
نابودی سیستم نیم بند سوسیالستی کوبا به نفع بشریت نیست همانطور که فروپاشی سوسیالیسم سابقا موجود هم نبود و دیدیم که چگونه ناسیونالیسم کور چه کشتار هائی را بعداز فروپاشی برجای گذاشت . اینها هدفشان تبدیل کوبا به فاحشه خانه است و حیف است که شما ( بخضوض بعنوان یک زن ) در این بازی شرکت کنید.
پیروز باشید

-- آشنا ، Jul 12, 2008 در ساعت 03:29 PM

آشنا درست می گوید، هدف چه بوده؟ اینکه رادیو زمانه یا شما با دختر فیدل هم صحبتی چاق کرده باشد و بادی به قب قب؟ زحمت کشیدید اما با خواندن این متن فقط وقتم حیف شد. من در جنوب آمریکا زندگب کرده ام و همانطور که آشنا می گید از این زاد و ولد بسیار است. پیشنهاد من این است که مصاخبه ای با دختر ایدی اامین انجام دهید...

-- مهدوی ، Jul 13, 2008 در ساعت 03:29 PM

من همنظر با آشنا هستم. وقتی داشتم متن رو می خوندم و مرتب تکرار می شد که "از زندگی کاسترو هیچکس چیزی نمیدونه" یاد فیلم های مستندی که از کاسترو دیده بودم افتادم. البته به طور اتفاقی از تلوزیون نه اینکه خودم دنبالش بوده باشم. من فکر می کنم چیزهایی که من به عنوان یه آدم متوسط از زندگی کاسترو می دونم قابل مقایسه باشه با چیزهایی که از زندگی چرچیل می دونم!!

-- Ali ، Jul 13, 2008 در ساعت 03:29 PM

man movafeghe nazarate ashena hastam va fekr mikonam in khanom aslan harfi baraye goftan nadarad va adame bahoshi ham nist.

-- persia_mehr@yahoo.com ، Jul 13, 2008 در ساعت 03:29 PM

عذر می‌خوام، ولی اون کلمه «فایده» است نه «فاعده»!!
. . . . . .
زمانه ـ با تشکر از توجه و تذکر شما. اشتباه تایپی اصلاح شد.

-- yasaman ، Jul 13, 2008 در ساعت 03:29 PM