رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ملل > دوران خوش مردان بیخانمان و زنان بدون سینهبند | ||
دوران خوش مردان بیخانمان و زنان بدون سینهبندشهزاده سمرقندی
من هم این روزها برای دیدن فیلمهای مورد علاقهام به جشنواره میروم و گاهی خوشحال و گاهی هم ناراضی و ناراحت از سالن سینما بیرون میآیم. دلیلش هم حال و هوای بعضی از فیلمهای جشنواره است که به کشورهای جهان سوم و مشکلات آنها پرداختهاند و بیشتر از جنگ و خشونت حرف میزنند. جشنواره فیلمهای مستند ایدفا به حقوق بشر توجه ویژه دارد و امسال که بیستمین سالگرد آن بود روی جنگ متمرکز بود. اما در میان همه فیلمهایی که به جنگ میپرداختند فیلمهایی هم درباره هنر، موسیقی و ستارگان سینما دیده میشدند.
از بین فیلمهای مختلف من فیلمی دیدم به نام " The Future is Unwritten” Joe Strummer اما باز هم می توانم بگویم که موضوع این فیلم مبارزه و گاهی اوقات خیلی سیاسی بود. گروه "کلاش" کار خودرا با سنت شکنی شروع میکند و در واقع با باور به آینده، دنبال موسیقی و سبکی میرود که هنوز در جامعه شناخته نشده و یا حتی شکل نگرفته بود. فیلم با کنار هم گذاشتن جمع دوستانه این گروه کنار "آلبرت بریج" و یا "پل آلبرت" در شهر لندن شروع میشود و برشهای بسیار جذاب میزند به سالهای دهه هفتاد و زمستانهایی که مردم زیادی در خیابان دور آتش نشستهاند و به صدای "جو استریمیر" گوش میدهند و با آهنگ لندن صدا میکند (London calling) همخوانی میکنند که در آن میگوید: بیا با ما و مثل رود روان زندگانی کن! "جو استریمیر" که در ترکیه به دنیا آمده است به خاطر شغل پدرش در کشورهای مختلف زندگانی میکند و ما او را در فیلم مستند میبینیم که میگوید من هیج وقت احساس نمیکنم که پدر و مادری داشتم که مرا دوست داشتند و نمیدانم چرا و چگونه مرا به مدرسهای گذاشتند که باید با پسران دیگر برای غرور و گوشه خلوت خود میجنگیدم. شاید این به من کمک کرد که قانون زندگی را آن طور که در آینده به دردم خورد یاد بگیرم. من همیشه در آن گروه پسرانی بودم که باعث آزار دیگران میشدند. در واقع من زورگو بودم تا به من کسی زور نگوید.
"جو استریمیر" که در واقع فیلم بر اساس مواد و اطلاعاتی که از روزگار او در دست بوده ساخته شده است، با اصرار و تلاش مکرر اسم خود را دو دفعه تغییر میدهد و از دوستانش می خواهد که اورا هر بار با اسمی که تازه انتخاب کرده بود صدا کنند و هر بار هم موفق شده است که همراه اسم تازه، شخصیت دیگری بگیرد. در این فیلم ما شخصیت اورا بسیار قوی و سوزنده و سازنده میبینیم. مثل موسیقی و اشعاری که او برای گروه خود میآفرید. در زمان خود رفتار و فعالیت "جو استریمیر" مردم خواهانه و برای مردم بود و بسیار سیاسی. چونان که خود او می گوید وی مخالف قانونی است که زندگانی مردم را دشوار سازد و یا باعث محدودیت بشر شود. وی از خانههایی می گوید که در سال 1970 در لندن بدون صاحب با درهای بسته مانده بودند آن هم زمانی که هزاران نفر از مردم در خیابانها میخوابیدند و وی از این سالها به عنوان سالهای قانونشکنی حرف میزند و از موسیقی که مال مردان بیخانه و زنان بدون سینه بند است. چون آنها تنها مردمی بودند که در اوایل به وجود آمدن سبک "پانک راک" از آن حمایت کردند و در واقع آن را به عنوان هنر موسیقی پذیرفتند.
از کارگردان این فیلم "جولیان تیمپل" /Julien Temple /هم باید بگویم که تا حالا حدود ده فیلم مستند ساخته و دلیل موفقیت این فیلم او این بود که در طول فعالیت گروههای تازهکار راک در آن سالها با آنها رفت و آمد داشت و بیشترین مواد ویدیویی و عکس از آنها و به خصوص از گروه "سکس پیستالز" در دست داشت. در این فیلم ما بیشترین صحنههای زندگانی "جو استریمیر" را در شکل ویدیویی میبینیم و بعضی جاها را از زبان دوستان او می شنویم و گاهی نیز همراه با انیمیشن گفتگوهای اعضاء این گروه را میشنویم. سالهای 1990 "جو استریمیر" برنامهای رادیویی داشت با اسمی برگرفته از عنوان یکی از ترانههای موفق خود: London Calling’ که از همان سالها تا امروز طرفداران زیادی دارد و از او به عنوان یکی از پایههای "پانک راک" در بریتانیا نام میبرند. پیوند این گروه در ویکی پدیا |