رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ملل > کاش می توانستم تورا لمس کنم | ||
کاش می توانستم تورا لمس کنمامروز از آوازهخوانی خواهم گفت که چند روز پیش تصادفا در آمستردام در یک مراسم میهمانی با او آشنا شدم: «فانتوزی». فانتوزی در آن مراسم آواز میخواند و با کمک رقص حاضرین را به آرامش و راحت روحی وادار میکرد. از رقص پرشور تا رقص آرام و حتا سکوتی طولانی شبیه به عبادت یا به اصطلاح خود او «مدیتیشن». یکی ازحرفهای جالب فانتوزی این است که در این ترانه میگوید:
فانتوزی در خانوادهای سرخ پوست و نادار در آمریکا بهدنیا میآید و تا سنین جوانی در خیابانها گدائی می کرد و در فقر بسرمیبرد. تا زمانی که خانواده ای سرپرستی او را بعهده گرفته و به هند میبرد و در آنجا با آوازخوانی و نوازندگی آشنا میشود. به آمریکا، وقتی دوباره برمیگردد، دیگر یک جوانمرد هنرمند و معروفی بود. در این ترانهای که میشنویم، فانتوزی با استفاده از دیده و تجربههای خود از هند و کشورهای همسایهی آن میگوید، از زنی که در مسجد عبادت میکند تا مردانی که در مسجد جمع شدهاند تا از جنگهای پاکستان حرف بزنند ولی یک نکتهی مشترک در این مردم هست که همه در ستایش خدا هستند. عاشق خدا باش! صلح بر کودکان اسراییل صلح بر کودکان شرق مرا در خوشیهای خود شیرین درآغوش بگیر مادر همانطور که در شروع گفتم، فانتوزی در خانواده ناداری به دنیا آمد و روزگار او را به هند رساند. از آن زمان او دیگر خود را فرزند طبیعت میداند و در ترانههایش، اگر توجه کرده باشید، در ستایش طبیعت و نجات آن دقت خاصی دارد. در ترانهی «میتوانستم یک بدبخت باشم» میگوید: در سایت رسمی او میتوانید به چند آهنگ او دسترسی پیدا کنید و به شکل کامل بشنوید. در آدرس: www.fantuzzimusic.com. اما در عینحال بخش شرح حال آن درحال بازنویسی است و آنچه را من اینجا از او گفتم، در واقع از زبان دوست نزدیک او بود که من او را نیز در همان میهمانی چند روز پیش دیدم. بهرحال این سایت دیدنیست و عکسهای جالبی دارد از خود فانتوزی و همراهان او. با ترانهی « you are beyond the end » برنامه را به پایان میرسانم: ای تو رنگهای تیر و کمان ای من عاشق تو |
نظرهای خوانندگان
شهرزاده عزیز
«مرا ببوس» تنها برنامهای نبود که زیر پوست برود. این کارتان هم بسیار زیبا بود و شعرها بسیار تامل برانگیز
-- ژاله ، Aug 11, 2007 در ساعت 03:48 PM