رادیو زمانه > خارج از سیاست > پزشکی و سلامت > نظر به ذهن بیدرز یک تروریست | ||
نظر به ذهن بیدرز یک تروریستبرگردان: احسان سناییتصور شگردی را کنید تا که بتوان با یاریاش به ژرفای ذهن یک تروریست، سرک کشید و از زمان و نحوهی اجرای عملیات بعدیاش خبر گرفت. این تصور، آنقدرها که به نظر میرسد امکانناپذیر هم نیست. این را پژوهشی بهدست متخصصین دانشگاه نورثوسترن اثبات میکند. بر فرض مثال اگر شایعاتی از رخداد قریبالوقوع یک حملهی تروریستی از زبان فرد ناشناسی که طی یک فیلم تهدیدآمیز از ایدهی ظهور این تصمیم، اسلحهای که به کار خواهد برد، هنگام و مکان این حادثه سخن گفته، فراگیر شود؛ و البته اگر آزمایشی که توسط پژوهشگران دانشگاه نورثوسترن ایالات متحده، در این شرایطِ بس واقعی، همان نتایجی که در آزمایشگاه بهدست داده را باز حاصل دهد؛ میتوان صحت ادعای مطرحگشته توسط این فرد را بهیقین، نامحتمل یا که مسلّم برشمرد. بهعبارتی، اگر آزمونی که اخیراً در آزمایشگاه نورثوسترن انجام پذیرفته را بر این سناریوهای حقیقی پیاده کنیم، امکان تأیید یا تکذیب جزئیات برآمده از تهدیدات حملات تروریستی – شامل زمان، مکان و نوع حمله – برای مقامات بلندپایهی یک کشور عملاً مسجّل خواهد شد.
در این بررسی، هنگامیکه پژوهشگران از جزئیات نهچندان برجستهی حملات طرحریزیشده بهدست تروریستهای فرضیشان مطلع گشتند؛ توانستند که با دقتی ۱۰۰درصدی در آزمایشگاه، امواج P۳۰۰ مغزی را به دانستههای پنهان آن تبهکار ارتباط داده و از صحت و سقم گفتههایش مطمئن شوند. این را پروفسور «پیتر روزنفلد» (Peter Rosenfeld)، استاد روانشناسی «کالج هنرها و علوم» وینبرگ دانشگاه نورثوسترن میگوید، امواج P۳۰۰، از جمله امواج بالقوه و خودانگیختهی مغز یک فردند که در واکنش بیواسطه به رویارویی با یک گمان، حس یا هر عمل بیرونی ایجاد میشوند. این نخستین باریست که پژوهشگران این نوع از امواج پیشبینیناپذیر و نادر مغزی را در یک سناریوی تروریستی ساختگی که سوژهها بهجای ارتکاب یک جنایت، صرفاً آن را فرضاً سازماندهی نمودهاند، استفاده میکنند. در این آزمایش، امواج P۳۰۰ از طریق الکترودهای متصل به پوست سر داوطلبان منتخب، اندازهگیری و تحلیل شدند. «در سناریوهای ساختگی تروریستی، ما بدون هیچ اطلاعات از پیش موجودی در خصوص جنایت آتی، توانستیم هویت تروریستی ۱۰ نفر از ۱۲ نفر را مسجل نموده و از آن بین، به ۲۰ مورد از ۳۰ مورد جزئیات مرتبط با این جنایت، پی ببریم. دقت این آزمایش در پیشبینی اطلاعات مخفی، ۸۳ درصد بود که نشان میدهد پروتکل پیچیدهی ما، توان شناسایی فعالیتهای آتی تروریستی را داراست.» روزنفلد، محققی برجسته در حوزهی شناخت امواج P۳۰۰ مغزی در آشکارسازی اطلاعات مخفی ذهن است. در این روش اساساً الکترودهایی به سر شخص، بهمنظور ثبت فعالیتهای P۳۰۰ – یا همان الگوهای الکتریکی قشر مخی – که حاکی از اطلاعات معناداری از ذهن فرد – شامل نقشهی جنایت – هستند، متصل میگردد. پژوهش بر این امواج، در دههی ۸۰ میلادی بهعنوان ابزاری جایگزین برای آزمایشات پلیگرافیک در آشکارسازی دروغ از سوی دانشمندان به کار گرفته شد. از آنجا که پلیگرافی محصول دههی ۲۰ میلادی بود، این روش همواره و خصوصاً از سوی جامعهی آکادمیک آن دوران مورد حمله واقع میشد؛ آنگونه که منتقدان، اصرار به احساسی بودن محاسبات حاصل از این روش، در عوض پرداختناش به جنبهی علمی امر، میورزیدند. روزنفلد و «جان میکسنر» (John B. Meixner)، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه نورثوسترن، دو پژوهشگر همکار در این بررسیاند؛ پژوهشی که اخیراً طی مقالهای1 در نشریهی «Psychophysiology» به چاپ رسیده است. شرکتکنندگان در این بررسی (شامل ۲۹ دانشجوی نورثوسترن)، حملهی تروریستی ساختگیای را بر پایهی اطلاعاتی که از انواع بمب و دیگر جنگافزارها بدانها داده شده بود، طرحریزی نمودند. از آن پس آنان موظف به نگارش متنی حاوی جزئیات توجیهکنندهی برنامهشان، بهمنظور ثبت اطلاعات مربوطه در ذهن خود شدند. سپس الکترودها به سرشان متصل گردید و به نمایشگری رایانهای نگریستند که در آن فهرستی از نام مکانهای احتمالی حمله ارائه داده شده بود؛ نامهایی مثلاً چون بوستون، هوستون، نیویورک، شیکاگو و فینیکس، که به صورت درهمریخته و تصادفی، یکی پس از دیگری نمایش داده میشدند. مغزها، در واکنش به تماشای نام شهری که شرکتکنندگان، خود آن را بهعنوان هدف حملهی فرضی مدنظرشان انتخاب کرده بودند، بیشترین امواج P۳۰۰ را گسیل مینمود.
این آزمایش، مشتمل بر چهار دسته جزئیات اعم از «اهداف»، «غیراهداف»، «احتمالات» و «امور نامربوط» میشد. اهداف، همان مناظر، اصوات و یا دیگر مواردی میشد که شخص مورد سؤال، یا خود میدانسته یا اینکه پیش از شروع آزمایش، آموخته بود. احتمالات نیز مواردی را شامل میشد که گمان میرود فقط فرد مظنون به جنایت از آنها مطلع باشد و در نهایت امور نامربوط هم مواردی بود که نمیتوان بدینروش تشخیصشان داد. روزنفلد میگوید: «از زمان ۱۱ سپتامبر، پیشگیری از وقوع ترورسیم در اولویت است. گاه مظنون به کسانی میشوید که وارد یک ساختمان میشوند. گمان میبرید آنها تروریستاند و از حرفهایشان به نتایجی هم میرسید. آنها میگویند که قصد حمله به یک شهر یا هر شهر دیگری را با روشی خاص یا هر روش دیگری و در زمانی خاص یا هر زمان دیگری داشتهاند. امیدمان این است که پروتکل نوین و پیچیدهی ما – که متفاوت از فناوری اولیهی P۳۰۰یست که طی دههی ۸۰ تدوین یافت – روزی چنین گفتههایی را تأیید [یا رد] کند.» در محیط آزمایشگاه، شرکتکنندگان تنها حدود ۳۰ دقیقه فرصت کسب اطلاعات از حمله و جزئیات نقشه را داشتند. از اینرو بهگفتهی روزنفلد، رمزبندی ذهنی اطلاعات جنایی، بالنسبه سطحی بود. تصور میرود که تروریستهای واقعی، جزئیات یک حمله را مرتباً برای خود تکرار میکنند و این، به رمزبندی عمقیتر خاطرات مربوطه [در ذهنشان] میانجامد. وی میگوید: «شک داریم اگر آزمایشمان را در جهان واقع به کار میبستیم، با وجود رمزبندی پیچیدهتر اطلاعات وابسته به حمله، باز هم [این آزمایش] میتوانست هدف [ناگفتهی] تروریستها را تشخیص دهد یا که خیر.» پانوشت: ۱- این پژوهش، در مقالهای تحت عنوان «A Mock Terrorism Application of the P300-based Concealed Information Test» به انتشار رسیده است. منبع: • ScienceDaily |