رادیو زمانه > خارج از سیاست > جغرافیا و زمینشناسی > چرا هائیتی؟ | ||
چرا هائیتی؟برگردان؛ احسان سناییشمار بلایا دیوانهکننده است، عبور چهار گردباد سهمگین گرمسیری در سال ۲۰۰۸ با بالغ بر ۸۰۰ قربانی، وقوع طوفانهای مهیب سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۴ و سیلابهای مرگبار ۲۰۰۷، ۲۰۰۶، ۲۰۰۳ (دو بار) و ۲۰۰۲ و نهایتاً زمینلرزهی هولناک هفتهی اخیر. این آمار، تنها مربوط به نخستین دهه از قرن حاضر است.
«اگر بخواهید بدترین سناریوهای ممکن [برای وقوع فجایع طبیعی] در نیمکرهی غربی زمین را یکجا ببینید، آنجا هائیتی است». این را «ریچارد اولسون»، استاد دانشگاه بینالمللی فلوریدا و مدیر پروژهی کاهش خطر وقوع بلایا در ایالات متحده میگوید. اما چه عاملی این کشور دورافتاده را اینچنین نفرینشده کرده است؟ اولسون تا حدی پاسخ این پرسش را به ما میگوید: «دستهای از عوامل علیه هائیتی بسیج شدهاند. یکی از آنها مسیر گذر گردبادهای گرمسیری (هاریکانها) است. دومی تکتونیک پوستهای، بعد از آن فرسایش مصنوعی محیط زیست و [نهایتاً] فقر است». زمینلرزهای که سهشنبهی اخیر، در ساعت ۱۶.۵۳.۰۹ بهوقت محلی، با مرکزیت نقطهای در ۲۵ کیلومتری «پورتو پرنس»، پایتخت هائیتی و عمق ۱۳ کیلومتری زمین بوقوع پیوست، حاصل رهایی نابههنگام نیرویی بود که بهمدت ۲۵۰ سال، با حرکت تدریجی و خراشندهی صفحهی پوستهای کارائیب از کنار صفحهی آمریکای شمالی، بهآرامی انباشته شده بود، نیرویی آنچنان بزرگ که حتی ساکنین بخشهایی از کشورهای همسایه شامل کوبا، جامائیکا، ونزوئلا، پورتوریکو و جمهوری دومنیکن را نیز از وجود خود آگاه کرد. این زمینلرزهی اسفبار، پانزدهمین فاجعه از آغاز سال ۲۰۰۱ میلادی است که به دنبال آن، «سازمات توسعهی بینالملل» ایالات متحده اقدام به ارسال کمکهای مالی به هائیتی نموده است. با مرگ هزاران انسان بیگناه و آوارگی بیش از یکسوم جمعیت ۱۰ میلیون نفری این کشور فقیر، بار دیگر نگاههای تأملبرانگیر و خیرخواهانهی جهانیان به سمت این نقطهی بلاخیز زمین معطوف گشت. هر چند علت وقوع بلایای منفرد همچون سیل و زمینلرزه ریشه در رفتارهای خشن طبیعت متلاطم منطقه دارد، اما از دیدگاه متخصصین آنچه هائیتی را مکان دائمی وقوع مصائب پرشمار و ناگهانی ساخته، مشکلات دردناک و عدیدهی اجتماعی در این کشور است. همه چیز از فقر آغاز میشود: جنگلزداییهای گسترده، ناپایداری سیاسی، استانداردهای ضعیف ساختوساز، سطح نامطلوب سواد اکثریت جمعیت، فقدان صنایع پررونق و تجارت کالا که نهایتاً همه چیز باز به فقر ختم میشود. فشردگی جمعیت سرسامآور پایتخت را نیز به این عوامل اضافه کنید، جمعیتی که اغلبشان از مهاجرین حومهی شهر و ساکن حلبیآبادهای گرداگرد پورتو پرنس هستند. این زمینلرزه در حالی قلب میلیونها نفر از ساکنین این کشور را به درد آورد که هنوز از شر خاطرات تلخ سال ۲۰۰۸ رهایی نیافته بودند. «دنیس میلِتی»، استاد بازنشستهی دانشگاه کلرادو و نویسندهی کتاب «فجایع طراحیشده» میگوید: «شدت تأثیرات اسفبار هر عاملی که متخصصین بلایای طبیعی کنجکاو دانستن آن هستند را میبایست در آسیبپذیری هائیتی [از آن بلا] دید».
او معتقد است این زمینلرزه، بدترین بلای تاریخ این کشور و یا چیزی شبیه این بود. این گفته را آمار کشتهشدگان حادثه که به احتمال قریب به یقین از ۲۲۷ هزار قربانی سونامی مرگبار سواحل شرق آسیا در سال ۲۰۰۴ و یا ۲۵۵ هزار قربانی زمینلرزهی سال ۱۹۷۶ چین بیشتر است، تأیید میکند. با وجود اینکه هنوز از شمار دقیق جانباختگان حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به گقتهی «لویی لاتورتو»، از اعضای مجلس سنای هائیتی، احتمال مرگ مستقیم و غیرمستقیم جمعیتی بالغ بر نیممیلیون نفر در این حادثه میرود. «دباراتی گوها ساپیر»، رئیس مرکز تحقیقات همهگیرشناسی بلایا در تشکیلات جهانی سلامت سازمان ملل متحد (WHO)، آسیبپذیری یک جامعه از فجایع گوناگون را تابع مستقیمی از فقر آن جامعه میداند. او میگوید: «ضربات اینچنینی نه طبیعیاند و نه دستی الهی یا سرنوشتی شوم در کار است. هماکنون مردم از نبود مراقبتهای پزشکی پس از حادثه، همچنان در حال جان باختناند. بهعبارتی کسانی که از زمینلرزه جان بهدر بردهاند هم بهدلیل فقدان مراقبتهای پزشکی مناسب، زمان طولانیای را زنده نخواهند ماند». این واقعیات تلخ را میشود از گفتههای «سوزان کاتر» از دانشگاه کارولینای جنوبی که به بررسی آسیبپذیری کشورهای گوناگون در مقابل فجایع مرگبار اینچنینی مشغول است، دریافت. به اعتقاد وی، فقر جامعهی هائیتی از حوادثی که بهنظر حتی اهمیت چندانی نیز ندارند، فجایع مهلکی میسازد. او میگوید: «چون آنها به شدت آسیبپذیرند، وقوع هر رویدادی سبب برهمخوردگی تعادل موجود میشود. آنها همانند دیگر ملل از انعطاف چندانی برخوردار نبوده و بههمین علت نیز برهمزدن تعادل آنچنان دشوار نیست. یک زمینلرزهی ۷ ریشتری هرجا که بوقوع بپیوندد ویرانگر است، اما در جایی همانند هائیتی، اوضاع حتی بدتر از آن نیز میشود». کیفیت نامطلوب منازل مسکونی معضلی دیگر بود. در این کشور حتی ساختمانها شناسهی مشخصی ندارد و اگر هم داشتند، با وجود مردمی که متوسط درآمد روزانهشان تنها ۲ دلار است، هیچکس از عهدهی ساخت سازهی مستحکمی که توان پایداری در قبال زمینلرزهها و طوفانها را داشته باشد، برنخواهد آمد. در اینجا بهوضوح نقش مؤثر فقر را در دلیل فقدان زیربناهای مقاوم شهری میتوان دید. با این وجود، این موضوع اما تمام داستان تلخ فقر فراوان جامعهی هائیتی نیست.
این مردم حتی برای پخت قوت لایموت خود نیز همچنان وابسته به چوب جنگلهای فراوان جزیرهاند و میتوان از پیش حدس زد که این کشور آمار بیشترین جنگلزدایی نیمکرهی غربی زمین را به خود اختصاص داده است. فرسایش جبرانناپذیری که به دنبال این اقدام ناشیانه اما ناگزیر، بر خاک منطقه تحمیل شده، راه ورود سیلابهای سهمگین را به طرز چشمگیری هموار نموده است. «مارک مریت»، از مدیران اسبق «سازمان فدرال مدیریت امور غیرمترقبه»ی ایالات متحده، معضل بعدی گریبانگیر این کشور را عدم آمادگی جامعه در قبال وقوع سوانح مرگبار و ناتوانی دولت و ملت از مهار عواقب مرگبار فجایعی اینچنینی میداند. او که در پاییز گذشته، کار آموزش مردم هائیتی را برای مقابله با بلایای طبیعی شایع در این کشور، بهوسیلهی ایجاد تیمهای آمادهباش در مقابل حوادث غیرمترقبه با جذب نیرو از سازمانهایی نظیر ادارهی سوانح هائیتی، صلیب سرخ جهانی، سازمان ملل متحد و دیگر دولتها و ارگانهای خیریه آغاز کرده، میگوید: «اگر به کشور همسایه، کوبا نگاهی بیندازید، درخواهید یافت که آنها زیربناهای بسیار مناسبی در مدیریت حوادث غیرمترقبه دارند که این موضوع تا حدی به سبب روش سازماندهی [امور] ملی در قبال تحریمهاست». گروه مریت هنوز در حال ترجمهی آییننامههای کارآموزی بود که زلزله بهوقوع پیوست. معضل دیگر، تمرکز مقامات بلندپایه بر مقابله با فجایعی نظیر گردبادهای گرمسیری و عدم توجه به دیگر فجایع احتمالی است، چراکه زلزلهها در طول تاریخ این کشور بسیار نادر بودهاند. دانشمندان تا حدود یک دهه پیش، کرانهی شمالی جزیرهی «هیسپانیولا» (جزیرهای در دریای کارائیب که نیمهی غربی آن متعلق به کشور هائیتی، و نیمهی دیگرش در تصاحب جمهوری دومنیکن است) را مستعد وقوع زمینلرزه میپنداشتند. اما مطالعات «تیم دیکسون» از دانشگاه میامی نشان داد که حوزهی گسل جنوبی جزیره که زمینلرزهی روز سهشنبه در آن به وقوع پیوست، به همان میزان مستعد ناپایداریهایی از این دست است. با وجود آنکه شواهد علمی از این تهدید جدی پرده برداشته بودند اما به اعتقاد دیکسون، توجه به این هشدارها نیز حتی کمکی به دولت هائیتی نمیکرد، چراکه در آنجا مدتهاست نشانی از منازل و دیگر سازههایی که سازندگانشان از این تهدید مطلع بوده، و یا آن را به کار بسته باشند، نمیتوان یافت. در این زمینلرزه حتی کاخ ریاست جمهوری کشور نیز متحمل خسارات شدیدی شد. هائیتی، در همسایگی کشور نسبتاً ثروتمند جمهوری دومنیکن قرار گرفته و طبق عقاید صاحبنظران، همین امر بستر مناسبی را برای سنجش تأثیرگذاری حوادث مرگبار بر جوامع فقیر و غنی جهان فراهم آورده است. ساختمانهای دومنیکن از استحکام بالایی برخوردار بوده و امادگی مقاومت در برابر شلاق حوادث گوناگون را دارند. این امر را میتوان معلول اوضاع مالی مطلوب جامعه، که خود از ثبات سیاسی این کشور نشأت میگیرد، دانست. خسارات مالی و معنوی واردآمده به جامعهی درماندهی هائیتی آنچنان سهمگین است که حرکت به سوی افق پیش رو، مستلزم احیای امید ملی برای «بازسازی» گذشتهی از دسترفتهی این ملت است. تجربیات پیشین حاکی از آن است که احداث سازههای جدید، آسانتر از احیای ساختمانهای آسیبدیده است. با رجوعی به گذشته میتوان دریافت که دلیل خروج سریعتر زمینهای تماماً ویرانشدهی ساحل «میسیسیپی» از شرایط بحرانزدهی موجود، در مقایسه با سواحل نیمهویران «نیواورلئان» پس از عبور گردباد کاترینا در سال ۲۰۰۴، درنظرگرفتن همین واقعیت بود. منبع: آسوشیتدپرس صفحات ویژهی ارگانهای وابسته به سازمان ملل متحد جهت اعطای کمک مالی به آسیبدیدگان زمینلرزهی هائیتی: • صندوق مرکزی اقدامات اضطراری (CERF) • صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) • سازمان جهانی غذا (WFO) |
نظرهای خوانندگان
دعا میکنم و از خدا میخواهم که ازین بلایا به هیچ دیاری نرسد .بویژه ایران عزیز که اگر چنین حادثه ای رخ بدهد با خاک یکسان میشود. اعوذ بالله من قضاالسوء...
-- نگین - ایرانی الاصل ، Jan 18, 2010 در ساعت 01:15 PM