رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > فیلمی از نخستین حفاریها در «پارسه» | ||
فیلمی از نخستین حفاریها در «پارسه»بیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comحفاریهای باستانشناسی در پارسه یا تخت جمشید از سالهای ۱۹۳۰ میلادی آغاز شد.
در این زمان موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو پس از انجام یک سفر اکتشافی، کار حفاری و سپس مرمت و حفاظت در بخشهای مختلف پارسه را آغاز کرد. این عملیات که چند سال طول کشید زیر نظر پرفسور ارنست هرتزفلد انجام شد. موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو همان زمان از مراحل مختلف این اکتشاف بزرگ فیلمبرداری کرد و در نهایت با تدوین آن فیلم مستند کوتاهی تهیه کرد. فیلم زیر نظر جیمز هنری بریستد (James H. Breasted) رییس وقت موسسه شرقشناسی و از مصرشناسان بهنام تهیه شده است.
با آن که این فیلم کوتاه مدتها در آرشیوهای مختلف موجود بوده است اما بسیاری از مخاطبان ایرانی تا به حال امکان دیدن آن را نداشتهاند. مدت زمان فیلم هجده دقیقه و تمام تصاویر آن مربوط به دهه سی میلادی و حدود هشتاد سال پیش است. پارسه، پایتخت آیینی هخامنشیان، پس از تخریب آرام آرام رو به فراموشی رفت، گرچه در طول سدههای طولانی گاهی یادی از آن در برخی سفرنامهها و تذکرهها آمده است. مورخان و جغرافیدانان مسلمان مانند مسعودی، استخری، مقدسی، ابن حوقل، ابن بلخی و دیگران توصیف ویرانههای پارسه را در آثار خود آوردهاند اما نتوانستند منشاء آن را به درستی مشخص کنند و به جای انتساب این ویرانهها به هخامنشیان آن را به جمشید و سلیمان یا پادشاهان افسانهای دیگر نسبت دادند. از همین رو پارسه با نامهای گوناگونی مانند «صد ستون»، «چهل منار»، «هزار ستون» و «تخت جمشید» خوانده شد.
از سده چهاردهم میلادی برخی جهانگردان اروپایی نیز از ویرانههای پارسه در آثار خود یاد کردند. دون گارسیا دِ سیلوا فیگوئروآ (Don García de Silva Figueroa) سفیر دربار پادشاهی اسپانیا در ایران عهد صفوی جزو نخستین کسانی بود که پس از سدهها فراموشی، در سال ۱۶۱۸ در سفرنامه خود شرح دقیقی از تخت جمشید (یا به قول او چهل منار) به دست داد و احتمال داد که این مکان همان پایتخت امپراتوری هخامنشی باشد. سپس در سده نوزدهم میلادی افراد دیگری مانند جیمز موریه، ویلیام اوزلی و رابرت کرپورتر گزارشهای تکمیلتری در مورد پارسه نوشتند و راه شناخت آن را هموارتر کردند. اوژن فلاندن و پاسکال کوست، نقاشان اروپایی به سال ۱۸۴۰ طرحهایی از پارسه و تعدادی دیگر از محوطههای تاریخی در ایران تهیه کردند. از میان نخستین عکسهای تهیه شده از پارسه میتوان به مستندسازی و عکسبرداری های مارسل دیو لافوا، باستانشناس فرانسوی، و فردریش کارل آندرهآس، ایران شناس آلمانی اشاره کرد. در سال ۱۹۳۱، ارنست هرتزفلد، باستان شناس آلمانی سرپرستی کاوشهای پارسه را از سوی موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو برعهده گرفت. کار هرتزفلد تا سال ۱۹۳۴ ادامه داشت و پس از او اریک اشمیت کاوشها را تا سال ۱۹۳۹ ادامه داد. حفاریهای هرتزفلد توانست تختگاه پارسه را از زیر خاک بیرون آورده و محوطه را آشکار کند. حفاریهای او همچنین منجر به کشف پلکان شرقی کاخ آپادانا، پلکان کاخ شورا یا تالار مرکزی و حرم خشایارشا شد. به غیر از انجام کاوشهای باستانشناسی، کارهای مرمتی و حفاظتی نیز جزو مهمترین اقدامات باستانشناسان موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو بود. بخشی از ساختمان مشهور به حرمسرا توسط هرتزفلد بازسای و مرمت شد و اکنون موزه، کتابخانه و قسمت اداری مجموعه پارسه را تشکیل میدهد. اشمیت نیز پس از هرتزفلد توانست اکتشافات مهمی در پارسه انجام دهد. اما با آغاز جنگ جهانی دوم، ماموریت او در ایران پایان یافت.
فیلم مستند نخستین حفاریها در پارسه با یک سفر هوایی آغاز میشود. هواپیمای اکتشافی باستانشناسان با پرواز از روی عراق و عبور از روی خلیج فارس وارد ایران میشود و به طرف فارس میرود. به هنگام پرواز از روی عراق، تصاویری از ویرانههای تیسفون و تاق کسرا نیز دیده میشود. با توجه به تصاویر این فیلم به نظر میرسد در آن زمان تیسفون نیز کاملا ویرانه و رها شده بوده و در اطراف آن هیچ تاسیساتی وجود نداشته است. عبور هواپیمای کوچک اکتشافی از ارتفاع پایین بر فراز تاق کسرا امکان مشاهده این اثر دوره ساسانی را به خوبی فراهم میکند. هواپیمای اکتشافی به هنگام ورود به ایران از روی شیراز نیز پرواز میکند و به این ترتیب تصاویر کمیابی از بافت تاریخی، محلات و همچنین باغهای زیبا و مساجد این شهر برای دقایقی دیده میشود. بافتی که در طول هشتاد سال گذشته تغییرات بسیاری کرده و اکنون بسیاری از بخشها آن تخریب شده و از میان رفته است.
در نهایت دوربین هئیت اکتشافی به پارسه وارد میشود، مجموعه بزرگ هخامنشی که هنوز در آن زمان بخشهای بسیاری از آن در زیر خاک بود. در اینجا نیز تصاویر هوایی امکان کمنظیری را در اختیار بیننده میگذارد تا با این مجموعه بزرگ از بالا آشنا شود. بخش دیگر فیلم به کارهای مرمتی انجام شده در پارسه اختصاص دارد. تصاویر نشان میدهد چگونه قطعات بسیار بزرگ درگاهها و ستونها از روی زمین برداشته شده، توسط طناب و قرقره بالابرده میشوند و به شیوه بازچینی یا آناستیلوز (نوعی شیوه مرمتی) روی هم قرار میگیرند. همچنین بخش دیگری از فیلم به بازسازی ساختمان موسوم به حرمسرا اختصاص دارد. در این بخش، دیوارهای خشتی بازسازی شده و ستونها و تیرهای چوبی به شیوه اصلی در سرجای خود کار گذاشته شدند. یکی از جالبترین قسمتهای فیلم مربوط به حفاری در جوار پلکان مشهور آپاداناست. در این بخش از فیلم هرتزفلد نیز در کنار نقشبرجستههای پلکان آپادانا دیده میشود.
به جز حفاری در پارسه، هیئت اکتشافی دانشگاه شیکاگو یک روستای عصر سنگ (عصر حجر) را نیز مورد کاوش قرار داد. روستا که حدودا مربوط به بیش از شش هزار سال پیش است در فاصله نزدیک به پارسه قرار دارد و از آنجا میتوان ستونهای باقیمانده کاخهای هخامنشی را دید. در جریان حفاری در روستا، تعدادی سفالینه نقشدار به دست آمد. حضور کارگران با لباسهای محلی نیز قابل توجه است، کارگرانی که از روستاهای اطراف با طلوع خورشید برای کار به پارسه میآیند. این فیلم مستند از نخستین حفاریها در پارسه، بدون تردید سند مهمی از آغاز کارهای باستانشناسی در ایران و توجه به بناها و محوطههای تاریخی است. در پایان باید از وبلاگ «جاودانان» که به معرفی و انتشار این مستند مهم تاریخی پرداخت، تشکر کرد. Persepolis- Oldest Movie from radio zamaneh on Vimeo. |
نظرهای خوانندگان
لینک این مطلب را در سایت بالاترین دیدم. زیر آن چه بحث هایی راه افتاده بود در مورد این که آیا تخت جمشید ساخته هخامنشیان است و یا این که یک بنای نصفه نیمه بوده که پس از"حمله" هخامنشی ها به ایران رها شده و بعدها انگلیسی ها به کمک دربار پهلوی از آن برای ایرانی ها هویت جدیدی ساخته اند. فکر می کنم این روزها شوخی با تاریخ، خودش تبدیل به یک موضوع جدی شده است. یعنی به راحتی می شود موضوععات تاریخی را دستکاری کرد و کسی نیست یقه این افراد را بگیرد. ظاهرا نوشته های پورپیرار نقش موثری در این موج تاریخ ستیز و کم سواد داشته است. موجی که شیفته حرف های جدید و جنجالی است و از این جور ساده انگاری ها نیرو و انرژی می گیرد. غافل از این که برای نوشتن یک پاراگراف مطلب جدی در زمینه باستان شناسی و تاریخ شاید واقعا باید مدت ها مطالعه میدانی داشت. این فیلم در هرحال فیلم بسیار مهم و جالبی است.
-- بدون نام ، Apr 18, 2010 در ساعت 11:58 PMيقين بدانيد كه اجازه نخواهيم داد امثال پورپيرار كه نوكري عرب ها را مي كنند، ميراث با ارزش مان را لگدمال كنند و پوزه كثيف شان را به خاك مي ماليم. همان گونه كه مي بينيد روز به روز مطالب ارزشمند بيشتر و بيشتري پيرامون تاريخ پرافتخارمان نوشته مي شود و پژوهش هاي باارزشي توسط انديشمندان صورت مي پذيرد و بدخواهان ايران زمين از جمله پورپيرار و نوچه هايش روسياه تر و بي آبروتر مي شوند، اينها هم كه مي بينيد در سايت هاي مختلف نظراتي از اين دست مي گذارند نوچه هاي پورپيرار هستند كه اغلب اجير شده اند براي اينكه به زعم خودشان تاريخ غني پارسيان را لكه دار كنند، خيلي از اين نظرها را كه دنبال كني پي مي بري كه نويسنده آنها چند نفر خاص هستند كه چاره اي جز ياوه گويي برايشان نمانده. در وصف حال اينها بايد گفت عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد، چرا كه دست و پا زدن هاي اين بدبخت هاي بي سواد موجب شده كه ايرانيان ميهن پرست روز به روز نياكان پرافتخارشان را بيشتر ارج نهند و تمايل بيشتري به بازگشت به اصل خويش نشان دهند، تا كور شود هر آنكه نتواند ديد.
http://atousahakhamaneshi.mihanblog.com/
-- دختر كوروش ، Apr 18, 2010 در ساعت 11:58 PMدرود بر شما، آيا امكان دانلود اين فيلم وجود دارد؟ سپاسگزارم.
http://atousahakhamaneshi.mihanblog.com/
-- دختر كوروش ، Apr 18, 2010 در ساعت 11:58 PMدرود و سپاس بر شما، از همان وبلاگ جاودانان فيلم را دانلود كردم. سرافراز باشيد.
-- دختر كوروش ، Apr 19, 2010 در ساعت 11:58 PM""حمله" هخامنشی ها به ایران"!!!!!!!!!
-- بدون نام ، Apr 19, 2010 در ساعت 11:58 PMاین یکی را تا حالا نشنیده بودم.
لازم ديدم پاسخي هم به دوست عزيزي كه بدون نام نظر گذاشته اند و گفته اند نوشته هاي پورپيرار نقشي مؤثر در به راه افتادن موج تاريخ ستيز داشته كه شيفته حرف هاي جديد و جنجالي است، بدهم و آن اينكه نوشته هاي پورپيرار تنها موجي كه راه انداخته موجي از نفرت عليه وطن فروشان و مزدوراني چون خودش مي باشد و تنها تاثير آن گرايش بيشتر ايرانيان وطن پرست به آيين نياكان شان مي باشد. اين موج نفرت از وطن فروشان نوكرپيشه به همراه امواج پاك ميهن پرستي، امثال هرچه پورپيرار را به زباله داني متعفن تاريخ خواهد فرستاد و سهم آنها جز ننگ و نفرين نخواهد بود. اينها هم ياوه سرايي هاي نوچه هاي بي سواد پورپيرار است كه با خواري هرچه تمامتر تلاش مي كنند خود را تاثير گذار و موج ساز نشان دهند، بدبخت ها راه ديگري برايشان نمانده جز اينكه با دست و پا زدن هاي زياد اعتباري پوشالي براي خود دست و پا كنند، هرچند كه عمري چند روزه داشته باشد.
http://atousahakhamaneshi.mihanblog.com/
-- دختر كوروش ، Apr 19, 2010 در ساعت 11:58 PMظاهرا ساختمان در زمانی که فیگوئروآ از آن دیدن کرده وضعیت نسبتا بهتری داشته است، چون او در گزارشش میگوید که سنگهای پله ها چنان به خوبی کنار هم قرار گرفته بودند که درزهای آنها به سختی دیده میشدند. افزون بر آن مینویسد که دو سنگ سیاه و سفیدی آنجا بودند که از شدت صیقلی بودن انسان میتوانست تصویر خود را در آن ببیند. در تایید نظر خود میگوید که سگش وقتی که تصویر خودش را در سنگ صیقلی سیاه میبیند به تصور اینکه سگی دیگر را دیده شروع به پارس کردن میکند.
-- آذر ، Apr 20, 2010 در ساعت 11:58 PMمن در موزه شرقشناسی شیکاگو برخی از پاره های بزرگ از تخت جمشید را دیده ام. دو سر ستون هست که بسیار زیبا تراشیده شده اند. سر یک ورزای بزرگ هم هست که نمایشی است از ظرافت کار پیکرتراشان آن روزگار. البته این گاو شاخ ندارد، چون به نظر میرسد که شاخها از جنس دیگری بوده اند و در سوراخهای چهار گوشی که روی سر گاو است تعبیه میشده اند. در ضمن سکه ها، جواهرها و ظرفهای شیشه ای هم از آن دوره در این موزه هست که بسیار زیبا هستند. سکه به نظر با یک قالب ضرب شده اند، چون طرح های روی آنها بسیار دقیق و شبیه هستند. فراموش نکنیم که این اشیا متعلق به ایران هستند و به صورت قرض نزد این موسسه مانده است. اگر گذرتان به شیکاگو افتاد حتما به این موزه که مجانی است و فاصله زیادی از مرکز شهر ندارد سر بزنید.