رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > دیدار دوباره بابل | ||
دیدار دوباره بابلبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comبیش از دو هزار سال بابل منبع تخیل و افسانهپردازی هنرمندان بیشماری بوده است. شهری که امروز ویرانههایش در هشتاد و پنج کیلومتری بغداد قرار دارد در روزگار آبادانی خود از مهمترین شهرهای جهان و یکی از مراکز بزرگ فرهنگی، آیینی، علمی، اقتصادی و سیاسی جهان باستان به شمار میآمده است.
اما تار و پود این شهر همواره با افسانههای گوناگون تنیده شده است. تنها از حدود دویست سال گذشته و پس از شروع حفاریهای باستانشناسی بود که آرام آرام چهرهی دیگری از بابل نمایان شد، چهرهای که گاه با روایات عهد عتیق، متون تاریخ نویسان یونانی و نقاشی هنرمندان اروپایی متفاوت بوده است. موزه بریتانیا در شهر لندن، در نمایشگاهی که از ۱۳ نوامبر سال گذشته آغاز شده و تا ۱۵ مارس آینده ادامه خواهد داشت، تصویری واقعی از بابل را در کنار تصاویر افسانهای، تخیلی و یا آثار هنری الهام گرفته از آن قرار داده است. در حقیقت این نمایشگاه تلاشی است برای مقایسه یافتههای باستانشناسی با داستانها، نقاشیها و به طور کل تصوراتی که به خصوص در میان اروپاییها از این شهر میانرودانی وجود داشته است.
نمایشگاهی که با همکاری موزه لوور واتحادیه موزههای ملی پاریس و همچنین موزه خاورمیانه برلین برپا شده و دربرگیرنده آثاری از حدود سال هشتصد پیش از میلاد تا دوران معاصر است. این اثار گرچه در مکانهای مختلفی از بابل گرفته تا نیویورک خلق شدهاند اما همه آنها در یک نکته مشترک هستند: ارائه تصویر بابل در طول بیش از دو هزار سال. بخش مربوط به برج بابل در فیلم «متروپلیس» اثر فریتس لانگ امروز نام بابل به جز اشاره به یک شهر واقعی در میان رودهای دجله و فرات، معنای نمادینی نیز دارد. بسیاری از هنرمندان و نویسندگان حتا در دوران مدرن نیز بابل را به عنوان تمثیلی از شهر گناه تصور کردهاند که محکوم به نابودی بوده، شهری که محل باغهای معلق و همچنین برج افسانهای بوده است. یکی از دلایل مهمی که بابل چنین رنگ اسطورهای و تمثیلی به خود گرفته، روایات کتاب مقدس یا عهد عتیق و جدید از این شهر است. بار اول که نام شهر به میان میآید در «سفر پیدایش» و جایی است که سخن از برج بابل میرود.
زمانی که مطابق متن عهد عتیق، تمام آدمیان با یک زبان یگانه گفت و گو میکردند و پس از آنکه آرام آرام جمعیتشان زیاد شد تصمیم گرفتند برجی بنا کنند تا مانع از پراکندگی آنها شود. اما خداوند میگوید اکنون که زبان تمام آدمیان یکی است اگر حالا از کار آنها جلوگیری نکنم در آینده هر کاری بخواهند انجام خواهند داد. سپس زبان آنها را تغییر داد و پراکندهشان ساخت. در عهد عتیق گرچه اشاره مستقیمی به ویرانی برج توسط خدا نیست اما شارحان و مفسران اقدام خدا در پراکنده کردن آدمیان و چندگونه شدن زبان را دلیلی بر ویرانی برج توسط خدا میدانند. برج به نمادی از سرکشی و غرور آدمیان برای انجام دادن هر آنچه میخواستند تبدیل و ویرانی آن آغاز پریشانی و پراکندگی معنا شد. اما این تنها باری نیست که در کتاب مقدس، نام بابل ذکر و تصویر گناهآلودی از آن به دست داده میشود. در کتاب مکاشفات یوحنا در عهد جدید، بخشی به نام «فاحشه بزرگ» وجود دارد که در آن زنی با لباس ارغوانی سوار بر جانورانی هفت سر، بر یوحنا ظاهر میشود، زنی که روی پیشانی او نوشته شده: «بابل بزرگ، مادر فواحش و تمام کثافات روی زمین.» توصیفات کتب مقدس از این شهر کهن، برای سدهها آن را به نمادی از گناه و طغیان در آثار هنری تبدیل کرد.
بخشی از نمایشگاه بابل در موزه بریتانیا به نمایش دهها اثر نقاشی از سدههای مختلف اختصاص یافته که هر کدام داستان بابل و برج آن را به شیوههای گوناگونی به تصویر کشیدهاند. از مینیاتورهای قرون وسطایی که صفحات کتاب مقدس را آراستهاند تا آثاری ازهنرمندان قرن بیستمی و بیست و یکمی. از آنجا که در طول سدههای متمادی، اطلاعات باستانشناسی معتبری از برج بابل حقیقی در دست نبوده، تصویر این برج در هر زمان آمیخته با تخیلات هنرمندان است. در برخی نقاشیها، معماری برج به معماری رومی و به خصوص آمفیتئاتر مشهور کلوسئوم شباهت دارد، به عنوان مثال در اثری از یک نقاش قرن شانزدهمی به نام آنتونیس، برجی که در حال فروریختن است، گویی از روی تصویر آمفیتئاتر کلوسئوم نقاشی شده است. اینگونه ارجاع به معماری رومی و یونانی برای مدتی طولانی مورد استفاده هنرمندان اروپایی قرار میگرفت. در تعدادی دیگر از این نقاشیها، نه تنها برج از الگوهای معماری رومی تبعیت کرده بلکه در پسزمینه نیز، خود شهر بابل شباهت فراوانی با برخی شهرهای دوران قرون وسطا در اروپا دارد.
در نقاشیهایی دیگر این برج چند طبقه با تناسبات و ستونهای معماری کلاسیک یونانی تصویر شده است. اما گاهی در قرون وسطا، معماری این برج برای آنکه شبیه به معماری شرقی باشد، با گنبد و مناره نیز آراسته شده است. اما همین برج در اثر فوتومونتاژ هنرمند جوان و معاصر آمریکایی، جولی هولکمب، تبدیل به ترکیبی از برجها و آسمانخراشهای مدرنی میشود که روی صخرهای بزرگ و از میان زبالههای صنعتی سر به آسمان کشیدهاند و یادآور شهر عظیمی چون نیویورک و یا شهرهای مشابه آن است. بابل منبع الهام هنرمندان مدرن دیگری از جمله فریتس لانگ، فیلمساز نامدار آلمانی در فیلم «متروپلیس» خود بوده است. اما بخش دیگر نمایشگاه سعی میکند با ارائه یافتههای باستانشناسی تصویر واقعی بابل را بازسازی کند. بسیاری از محققان معتقدند آنچه در عهد عتیق به نام برج بابل ذکر شده، زیگورات یا معبد پلکانی عظیمی بوده که هم اکنون نیز ویرانههای مختصری از آن در بابل موجود است. زیگورات اتمنانکی (Etemenanki) که نام آن به معنای بنیاد زمین و آسمان است در دوره بخت نصر دوم تکمیل شده است. با توجه به بقایای این زیگورات تخمین زده میشود ارتفاع آن در حدود ۷۰ متر بوده باشد، گرچه برخی دیگر از باستانشناس با توجه به توصیف ارتفاع آن در یک گلنوشته کشف شده در اوروک، ارتفاع آن را ۹۰ متر برآورد کردهاند.
اما به جز برج بابل، افسانه باغهای معلق این شهر نیز هزاران سال موضوع آثار بسیاری از نقاشان، شاعران و داستاننویسان بوده است. باغهایی که در میان فهرست عجایب هفتگانه دنیای باستان نیز نام آن وجود دارد اما نمایشگاه اخیر نشان میدهد برخلاف شش اثر دیگر، هیچ نشانهای تاکنون از باغهای معلق به دست نیامده است. با اینحال وجود نقشبرجستههای بابلی علاقه پادشاهان بابل را به باغسازی و باغآرایی به خوبی نشان میدهد. در یک لوحه گلی به خیط میخی، حتا فهرست گیاهان باغ پادشاه نیز ذکر شده است، اما با این حال هیچ نام و اثری در مدارک و مستندات باستانشناسی از باغی چند طبقه یا معلق به دست نیامده است. بخشی دیگر از نمایشگاه مختص نشان دادن پیشرفت دانشهای گوناگون در بابل مانند ریاضیات و ستارهشناسی است. پیشرفتهایی که تأثیر آن حتا تا روزگار ما نیز برجای مانده است. به عنوان مثال تقسیم روز به بیست و چهار ساعت و تقسیم ساعت و دقیقه به واحدهای شصتگانه مستقیماً نشانه تأثیر بابلیهاست، چون آنها نیز مانند سومریان از دستگاه شمارش اعداد شصتگانه استفاده میکردند.
از دیگر اشیاء مهم به نمایش در آمده در این نمایشگاه میتوان به یکی از کهنترین نقشههای دنیای باستان متعلق به حدود دو هزار و هفتصد سال پیش اشاره کرد که موقعیت جهان را روی یک لوحه تصویر کرده و بابل در مرکز آن جهان قرار دارد و نام مکانهای دیگر از جمله ایلام در اطراف آن نوشته شده است. نمایشگاه در پایان، تصویری هرچند مختصر را از وضعیت امروزی ویرانههای بابل، پس از حمله نیروهای ائتلاف به عراق و آسیبهای وارده به آن در طول جنگ اخیر نشان میدهد. نمایشگاه بابل در موزه بریتانیا گرچه نشاندهنده دستآوردها یا کشفیات جدیدی در عرصه باستانشناسی نیست، اما کنار هم قرار دادن تصویر واقعی و تخیلی بابل در طول هزاران سال گذشته، یک موقعیت استثنایی را برای شناخت تأثیر این مرکز مهم تمدنی فراهم کرده است. |
نظرهای خوانندگان
با تشکر از آقای بیژن روحانی
-- حسین میرمبینی ، Jan 20, 2009 در ساعت 05:05 PMو یادآوری از موضوع "بابل" ،
چراکه به نظر من نیز بابل سر منشاء «تمام کثافات روی زمین»است. به این عبارت که از بابل بود که خدعه و فریبکاری های سیاسی وارد مذهب یهود شد به دروغ کوروش را برگزیده یهوه اش کردند تا با شراکت آنها به فلسطین بازگردند که بر تمامی سرزمین های فلسطین و لبنان و حتا مصر و یونان دست پیدا کنند . تاریخ فریب و جادو (بعنوان مسحور کردن مردم) با بابل آغاز می شود
از زمان بازگشت یهودیان بابلی به فلسطین است که دین و دولت و سیاست همه بهم گره خورده است و بر بنیان آن بشریت دست به جنایت و بدترین زشتکاری ها می زند. درست به همینگونه که امروزه (اخلاف همانها) با حمایت دولت های اروپایی و امریکا به فلسطین بازگشته اند و چنان مسائل امروز جهان را به مسئله خودشان گره زده اند که جز خون نتیجه ای بر آن نمی توان تصور کرد.
به تصور من اگر بخواهیم تاریخ را تصحیح کنیم باید حداقل از تاریخ هخامنشیان و تاریخ یهود آغاز کنیم. اینها همه با هم در بابل بهم گره خورده اند.
تعصب! برای آقای حسین میرمبینی:
-- خاطره ، Jan 20, 2009 در ساعت 05:05 PMبرادر تاریخ، تاریخ است، چهطور میتوان آنرا دوباره آغاز کرد؟!
دوم دربارهی یهودیان، آثار بسیار محکمی هست که یهودیان و کوه طور در عربستان قرار دارد و این منطقه اکنون توسط حکومت سعودی، منطقهیی تحت حفاظت است و اجازهی هیچگونه کاوش باستانشناسی در آن داده نمیشود. درواقع مهاجرت اصلی قوم یهود از مصر به عربستان صورت گرفته، جایی که از دلش اسلام بیرون آمد و جالب است که کسی با اینکه میدانیم قبایل بسیاری از یهودیان، طبق تاریخ ساکن بودند و حتا کعبه ساخت ابراهیم پیامبر پیش از موسی است، کسی در این مورد سخن نمیگوید. در مورد محل مهاجرت یهودیان از مصر و منطقهی ممنوعهی فعلی و تصاویر آن به راحتی میتوانید بازخوانی تاریخ را در همین اینترنت آغاز کنید. ضمناً درباره قوم سامی(یهود) و نوع زندگی بشر و دیدگاههایش و شباهت آن به داستانهای تورات، انجیل و قرآن میتوانید به افسانهی گیلگمش مراجعه فرمایید. شاید روزی که ماشین زمان اختراع شد بتوان تاریخ را به نوعی آغاز کرد!!