رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > مدرنیته با تاخیر | ||
مدرنیته با تاخیربیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comیکی از بلندپروازانهترین پروژههای ساختمانی ایران در سالهای اخیر، سرانجام در هفته گذشته به طور آزمایشی افتتاح شد. برج میلاد در طول زمان ساخته شدنش از سوی بسیاری لقب نماد جدید تهران را دریافت کرده بود. برجی که از سویی آن را نشان پیشرفت و توان مهندسی و فنی ایران و از سوی دیگر نماد معماری ایرانی پس از انقلاب ذکر میکنند. اما به راستی میلادِ این برج ۴۳۵ متری نشانه چست؟
اندیشه ساختن برج میلاد به دهه ۷۰ خورشیدی و به دوران شهرداری غلامحسین کرباسچی بازمیگردد، یعنی دورانی که در ادبیات سیاسی ایران به دوران سازندگی مشهور شده است. اگر پروژه مصلای بزرگ تهران را یکی از بزرگترین پروژههایی بدانیم که ایده ساختن آن در ابتدای دهه ۶۰ خورشیدی مطرح شد، در برابر برج میلاد که با چند سال تاخیر در اواخر دهه ۸۰ افتتاح شد، نشاندهنده روحیات تکنوکراتها یا فنسالارانی است که مدیریت شهر را پس از پایان جنگ در دست گرفته بودند. شاید کنار هم قرار دادن این دو پروژه با دو کارکرد بسیار متفاوت از اینرو اهمیت داشته باشد که هرکدام سعی بر آن دارد تا معرف دستآوردی شگرف در زمینه معماری و ساختمان در سالهای پس از انقلاب معرفی شود. با استناد به کتابچه «برنامه مصلای بزرگ تهران» مشاهده میشود مهمترین اصولی که میبایست از دید برنامهریزان این پروژه رعایت میشد «جهانبینی اسلامی»، «اصالت»، «همزادی با انقلاب اسلامی»، «مردمی بودن» و غیره بود. اما در برابر آن برج میلاد و مجموعه «یادمان» که برج در میان آن واقع شده از دید برنامهریزان احداث آن، میبایست مکانی برای همراه نشان دادن تهران با افق تحولات جدید جهانی باشد: «میلاد» در اصل چهارمین برج بلند مخابراتی و تلویزیونی دنیاست و در میان مجموعهای قرار گرفته که شامل مرکز تجارت بینالمللی، هتل پنج ستاره و تالارهای مختلف گردهمایی است. اگر در همان زمان پیشبینی شده، برج میتوانست ساخته و افتتاح شود شاید نمادی از تحولات آغاز شده در تهران میشد.
نماد ساخت و ساز در شهری که پس از جنگی هشت ساله آرام آرام رنگ عوض میکرد و ساختمانهای بلند مرتبه با فروش تراکم ساختمانی در محلات گوناگون و به خصوص شمالیاش به سرعت بالاتر و بالاتر میرفتند. شهری که پس از یک دوره رکود، هرچه بیشتر به سمت بالا رشد میکرد. اما ایده برافراشتن چنین برجی پیش از آنکه در دهه ۷۰ مطرح شود در سالهای پیش از انقلاب و به هنگام طراحی مجموعه بزرگ شهری «شهستان پهلوی» پیشبینی شده بود. «شهستان پهلوی» یک مرکز بزرگ و مدرن شهری بود که میبایست در تپههای عباسآباد تهران ساخته میشد. این مجموعه با میدان بزرگ «شاه و ملت»، کاربریهای متعدد سیاسی، اداری، خدماتی، فرهنگی، تالارهای موسیقی، تماشاخانهها، مرکز تجارت جهانی، فروشگاهها و ایستگاههای مترو قرار بود پروژهای برای نمایش تواناییها و دستاوردهای مدرن کشور و ساختن چهرهای جهانی از پایتخت باشد. «شهستان پهلوی» اولین مجموعه در نوع خود در کل خاورمیانه و بزرگترین در آسیا بود. در میان آن مجموعه بزرگ و مدرن شهری، این برج مخابراتی نیز میبایست از دور همانند نشان یا علامتی برای دیدن آن از هر نقطه شهر یا دعوتی برای ورود به آن مرکز باشد. مجموعهای که قبل از ساخت و سازهای گسترده همسایگان جنوبی ایران در خلیج فارس و به خصوص در شهر دوبی، در پی متمایز نشان دادن چهره تهران به عنوان پایتختی مدرن حداقل در میان شهرهای خاورمیانه بود. نقد و بررسی طرح «شهستان پهلوی» البته مجالی دیگر میطلبد. در هرحال با وقوع انقلاب اسلامی این پروژه اجرا نشد و اراضی پیشبینی شده برای آن هر کدام کاربری دیگری پیدا کردند. اما تنها ایدهی ساختن برجی بلند برفراز تهران بود که از میان صدها طرح مربوط به «شهستان پهلوی» امکان اجرا شدن یافت. آیا برج میلاد نشانه اشتراکات فکری تکنوکراتهای ایرانی در دو مقطع تاریخی متفاوت قبل و بعد از انقلاب است؟ اکنون بسیاری منتقدان، کارکرد برجهای مخابراتی و ضرورت برپاکردن آنها را مربوط به دهههای پیشین میدانند. نگاهی به برجهای مخابراتی دیگر نیز نشاندهنده این است که برج تهران با اختلاف زمانی نسبتاً قابل توجهی نسبت به سایر برجها قد برافراشته است. برج تورنتو، مرتفعترین برج مخابراتی به سال ۱۹۷۶و برج مسکو دومین برج مرتفع به سال ۱۹۶۷ افتتاح شده است. «میلاد» البته در میان ساختمانها و برجهای مرتفع با صرف بیش از ۱۰ سال زمان، رکورددار طولانی مدتترین پروژه ساخت نیز هست.
آنچه در این میان جالب توجه است، تلاشهای صورت گرفته برای انتساب «هویت ایرانی» به برجی است که ویژگی اصلی آن کارهای فنی و دشوار صورت گرفته برای ساختن آن است. همزمان با افتتاح برج، سخنگوی شهرداری تهران اعلام کرده بود در طراحی این برج از معماری ایرانی و اسلامی بهره گرفته شده است. همچنین در میان تحلیلهای مشابه، این دیدگاه نیز وجود دارد که برج، برقرار کننده ارتباط میان دستآوردهای معماری گذشته و فنآوریهای روز است. اینگونه تشبیهها نشان تلاشی برای پیداکردن خط و ربطی با «هویت تاریخی» است. امری که مشخص نیست به طور خاص در مورد یک برج ۴۳۵متری مخابراتی تا چه حد میتواند مصداق داشته باشد. به طور مثال چگونه میتوان صرفاً هشت ضلعی بودن مقطع آن را با هشت ضلعی بودن یک برج آجری دوران تیموری قابل قیاس دانست. «میلاد» حتماً از نظر مهندسی و فنی نشاندهنده توانایی طراحان و سازندگانش خواهد بود. اما شاید در این لحظه نمادی از چند تاخیر تاریخی نیز باشد. بهجز تاخیر در ساخت و افتتاح برج به دلیل مسایل مختلف، برج نشانی از عملی شدن ایدهای است که سرمنشاء آن حداقل به بیش از سه دهه گذشته مرتبط است. برج رفیع میلاد، قطعاً یک نشانه شهری است. برجی که تقریباً میتوان آن را از بسیاری نقاط شهر دید، حتماً یک نشانه مهم در خط آسمان تهران خواهد بود. اما آیا میلاد میتواند علاوه بر یک نشانه و راهنمای شهری به نمادی مهم نیز تبدیل شود و به عنوان مثال به جایگاهی که برج شهیاد یا آزادی دست پیدا کرده دست یابد؟ این پرسشی است که پاسخ به آن به گذشت زمان نیاز دارد. این نکته را نباید فراموش کرد که برج میلاد برای پایداری در طول سالیانی دراز طراحی و ساخته شده است. یک یادمان معماری برای وارد شدن به فضای ذهنی مردمان باید پیوندهای ويژهای با زندگی و رویدادهای شهری مرتبط با آن پیدا کند. |
نظرهای خوانندگان
این همان فالوس پدر است! هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم و به سر کار میرویم، با مشاهده ی برج میلاد به یاد می آوریم که سر منشا میلادمان چه بوده و برای چه شبانه روز جان میکنیم!
-- شاپور شاخدار ، Oct 13, 2008 در ساعت 05:16 PMاین نمی تواند افتخاری برای معماری و مهندسی سازه در ایران باشد زیرا ساخت یک برج با این زمان طولانی و یا ساخت یک فرودگاه با این زمان و انرزی در دنیای امروز مهندسی صرفه ی اقتصادی ندارد زیرا کارهای عمرانی رابطه ی مستقیم با تکنولوزی و صنعت دارد و سرمایه ای که چندین سال متوقف شود دیگر بعد از بیست سی سال یک تکنولوزی عقب مانده است و اگر مقدار سرمایه ای که چندین سال بهره وری نداشته و خوابیده را محاسبه کنیم نا کار آیی این مهندسی به چشم می خورد . در حال حاضر دبی مشغول ساخت برجی به ارتفاع بیش از ٨٠٠ متر است مه از دو سال پیش شروع شده و طی یک سال آینده به بهره وری می رسد .
-- فرهاد-فرياد ، Oct 13, 2008 در ساعت 05:16 PMنویسنده عزیز سلام ، از اینکه میبینم همکاران ایرانی من در زمینه مهندسی توانایی انجام پروژههای خاص را دارند به آن افتخار میکنم ، نظر من این است که احداث این چنین برج هایی برای شهرهایی مفهوم دارند که امکان دسترسی به تراز بالاتر را ندارند .
آن چه که لازم میدانم بگویم اینکه : (چه در زمان رژیم گذشته و چه در حال حاضر ) مدیریت شهری مثل تهران که در کنار کوه قرار گرفته است و بخصوص که خطر زلزله در آن بسیار بالا است ، جز اینکه به منظور نمایش و تظاهر به برابری با کشورهای دیگر دست به این کار زده ، منظور دیگری نداشته است .
کشوری که در حال حاضر خود را رهبر مسلمین جهان میداند ، (و در زمان رژیم گذشته نیز ابر قدرت منطقه میدانست) از نظر سیاست جهانی میباید پایتخت عریض و طویلی داشته باشد که وقتی یک رهبر خارجی از هواپیما به آن نگاه میکند ، مجذوب قدرت و شوکت آن شود . (از جمله دیدن اتوبانهای عجیب و غریب با پلهای چند طبقه و بلند مرتبههای رنگ و وارنگ ) صد البته که این بحث صرفا تخصصی است ، ولی شاید بهتر بود که با هزینه خیلی کمتر این سیستم بر فراز البرز ساخته میشد . (که مسلما زودتر هم به بهره برداری میرسید)
در هر صورت ، گذشته از بحث تخصصی معماری و فلسفه طراحی شهری که من بیش از ۲۰ سال است در این حرفه هستم و با آن زندگی میکنم ، و همچنین جدا از بودن در زمان رژیم گذشته یا جمهوری اسلامی ، ساخت این سازه کاری است در خور تقدیر و افتخار جامعه مهندسی ایران .
پاینده باشید
نیما عالم زاده - تورنتو - ۱۴ اکتبر ۲۰۰۸
میلاد=اتلاف پول ملت
-- مهدی ، Oct 15, 2008 در ساعت 05:16 PMاز شاپور شاخدار عزيز ممنونم، نكته ي خيلي بديع و در عين حال بانمكي را مطرح كرده بود.
-- مهدي ، Oct 15, 2008 در ساعت 05:16 PMمنم به نوبه ي خودم مي خواستم چيزي اضافه كنم. به نظر من هويت طلبي و هويت جويي بيمارگونه اي كه به خصوص چند دهه ي اخير بر فرهنگ ايراني حاكم بوده است (فرهنگ ايراني، به معناي چيزي فراگير تر از حاكميت و اپوزيسيون، و ديدگاه هاي سياسي مختلف) باعث پديد آمدن رويكرد ويزه اي در ساختار "تمدني"(تجلي مادي فرهنگ) ايران شده است كه چيزي را پديد آورده كه مايلم آن را "تمدن مناره اي" بنامم. در تمدن مناره اي برپا كردن مناره در ميان ساختمان هاي پست وجهه ي همت قرار مي گيرد، چيزي كه برج ميلاد تجلي بارزي از آن است. در تمدن مناره اي آباد كردن سرزمين در دستور كار نيست، بلكه ساختن چيزي براي اشاره، چيزي كه هويت جويي بيمارگونه را ارضاء كند در دستور كار است. مناره در برهوت عَلَم مي شود، و به گونه اي سفسطه آميز تلاش مي كند برهوت را تحت شعاع قرار دهد. مناره ابداً مثالي از نوع خود نيست، بلكه عنصر واحدي است كه با تلاشي سخت به منظور تدارك مثالي دروغين بنا شده است. مثلاً ترديدي نيست كه در ايران ما به طور گسترده معماري قدرتمند و زيبايي را به كار نمي بريم، يا نداريم. ولي در اين برهوت معماري با صرف هزينه و زمان زياد (كه خود نشان دهنده ي نبود فن آوري و عدم رواج و مهارت كافي در بكار گيري آن است) برج ميلاد را مي سازيم، مسلماً برج ميلاد نمونه اي نمايا از معماري ايران نيست، به اين معنا كه معماري در ايران همانند ارتفاع برج ميلاد مقام چهارم دنيا را ندارد، ولي اين برج سعي مي كند كيفيت نازل معماري موجود ايران را به گونه اي سفسطه آميز تحت الشعاع قرار دهد و خارش بيماري هويت جويي، ونه محتوي نگري، را ارضاء كند. نمونه ي ديگر تمدن مناره اي تأكيد بر پرورش دانش آموزان "المپيادي"است كه بتوانند در المپياد هاي علمي رتبه هاي بالايي به دست آوردند. اينها هم مناره هايي در برهوت علمي ايران هستند، مسلماً رتبه ي اول يا دوم در المپياد مثلاً رياضي يا فيزيك به اين معنا نيست كه ايران از نظر علم رياضي يا فيزيك در رتبه ي اول يا دوم است. اين فقط مناره اي است براي ارضاي خارش هويت خواهي. دانش آموزان المپيادي نه با نظام معمول آموزش و پرورش ايران، بلكه با مكانيزم ويزه اي با فشار و هزينه ي مادي و معنوي زياد تربيت مي شوند، كه خود نشانه ي اين است كه چنين دانش آموزاني دانش آموزان معمول و روتين ايران نيستند. دانش آموز آماده مي شود و در المپياد رتبه اي كسب مي كند: اينك مناره آماده ي بهره برداري است. مناره هاي ديگري هم داريم: انرزي هسته اي (كه نشاني از پيشرفت علمي كشور نيست)، هزينه هاي گزاف خريد و نگهداري تجهيزات بسيار پيشرفته ي پزشكي كه نشان دهد "ما نيز بهترين را داريم"، در حالي كه نظام بهداشت ما همچنان در پوشش بيمه، درمان انساني و ارزان براي بيماري هاي رايج، اخلاق پزشكي، و نظارت بر درمان لنگ مي زند. به عبارت ديگر اين تجهيزات فوق مدرن نمونه اي از وضعيت پزشكي در كشور نيستند. در تاريخ هم اين مدل تمدن مناره اي و مناره خواهي را دنبال مي كنيم. در كشوري كه تاريخش مملو از نقض حقوق بشر است- قبل و بعد از اسلامش هم به نظر نمي رسد كه تفاوت معناداري داشته باشند- ما منشور حقوق بشر كوروش را "عَلَم" مي كنيم. مسلماً منشور كورش مثالي از وضعيت حقوق بشر در تاريخ ايران زمين نبوده است، اگر چه خارش هويت خواهي تلاش دارد كه به گونه اي سفسطه آميز آن را اين گونه معرفي كند.
در مقابل تمدن هاي مناره اي تمدن هاي متقارن وجود دارند. در تمدن متقارن عناصر تمدن به صورتي متقارن و متوازن توسعه يافته اند، و در آنها كمابيش مشت نمونه ي خروار است. در حالي كه تمدن مناره اي مانند ارگانيسمي با تومور هاي سرطاني است كه رشدي نامتقارن، پرهزينه و مشوش دارند، كه اگر بخواهي مشتي از آن را برداري،مناره را در كف ات قرار مي دهند.
مناره ها در تمدن مناره اي، در قياس با نمونه هاي مشابهشان در تمدن هاي متقارن بسيار پرهزينه تر هستند (مادي، معنوي، و زماني). مناره سازي كار پر هزينه اي است، اما هر چه باشد هزينه ي آن از آباد كردن همه ي سرزمين كمتر است: تمدن مناره اي بسيار راحت تر از تمدن متقارن بنا مي شود، و با سفسطه اي ظريف مي توان آن را به خورد مصرف كننده داد.
زبان حال اين است كه : ما در ايران همه چيز داريم. بله داريم ولي در كميت (يكي دو نمونه) و كيفيتي كه عملاً كسي نمي تواند از آن بهره مند مي شود. سفسطه ي مناره مي خواهد به مردمي كه از هيچ چيز بهره مند نيستند بقبولاند كه همه چيز دارند.
در انتهاي عرايضم مي خواهم سخن زيباي شاپور شاخدار را كمي تغيير دهم: برج ميلاد عيني ترين تجلي جست و جوي فالوس، به مثابه ي تمايل به قدرت، است. ولي اين بار اين فالوس چنان ناپيراسته و زخمت است كه به جاي فالوس هاي نماديني مثل دانش، زيبايي، و رفاه، گويي خودِ فالوس/ مناره است كه عينيت داده مي شود.
با سلام
-- الف-الف زنجان ، Oct 15, 2008 در ساعت 05:16 PMجناب مهدی تحلیل بسیار دقیق و جامعه شناختی از کلیت فرایند توسعه در ایران ارایه نمودند که پیشنهاد می کنم اگر این مفاهیم از آن خود ایشان است آنها را بسط داده و مصداقهای بیشتری برای آن بیابد تا درقالب یک نطریه بتوان گنجاند که هم بار علمی بیشتری می گیرد و هم قدرت تبین می یابد اگر نظایر دیگری نیز از تمدن مناره ای که یقینا از دین هم بهره و دستاویز بیشتری می گیرد، از دیگر کشور ها بخصوص اسلامی بررسی شود به نظر من یکی از تحلیلهای قوی در باره این موضوع شده و قابل انشار است.
با سلام
-- الف-الف زنجان ، Oct 15, 2008 در ساعت 05:16 PMجناب مهدی تحلیل بسیار دقیق و جامعه شناختی از کلیت فرایند توسعه در ایران ارایه نمودند که پیشنهاد می کنم اگر این مفاهیم از آن خود ایشان است آنها را بسط داده و مصداقهای بیشتری برای آن بیابد تا درقالب یک نطریه بتوان گنجاند که هم بار علمی بیشتری می گیرد و هم قدرت تبین می یابد اگر نظایر دیگری نیز از تمدن مناره ای که یقینا از دین هم بهره و دستاویز بیشتری می گیرد، از دیگر کشور ها بخصوص اسلامی بررسی شود به نظر من یکی از تحلیلهای قوی در باره این موضوع شده و قابل انشار است.
درود
-- مریم ، Oct 16, 2008 در ساعت 05:16 PMبرج میلاد در جنوب محله شهرک غرب و رو به روی برج های خیام، حافظ و سعدی که جزئی از طرح مدرنیزاسیون پایتخت هستند قرار دارد و پیش از انقلاب مشخص کرده بودند که این تپه برای ساخت چنین برجی مناسب است.
اکنون نیز مجموعه یادمان با استفاده از زیرساخت های شهرک غرب راه اندازی شده است!
و...
-- سهراب دنیابیگی ، Mar 30, 2009 در ساعت 05:16 PMالبته گفته می شود ایده اولیه ساخت این برج و مجموعه به اوایل سالهای دهه پنجاه شمسی برمی گردد.
من به عنوان خبر نگار و عکاس بارها از این برج عکس و خبر تهیه کرده ام
بد نسیت بدانیم که الکتروموتور تنها یکی از چند آسانسور این برج بیش از سیزده تن وزن دارد که در اسفند 87 توسط مردان ایرانی به ارتفاع 300 متری حمل و نصب شد.
و دیگر اینکه برج میلاد یک و نیم برابر ایفل پاریس ار تفاع دارد.
و... اینکه
تلاش هموطنان صادق و شریف را ارج نهیم بدور از سیاست و سیاست بازیها.