رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > تاریخنگاران آمریکایی در ایران (بخش دوم) | ||
تاریخنگاران آمریکایی در ایران (بخش دوم)بيژن روحانیrohani@radiozamaneh.com
در گفتار گذشته به حضور دو ایرانشناس آمریکایی یعنی آرتور اوپهام پوپ و همسرش فیلیس آکرمن در ایران در ابتدای دوره رضاشاه و نقش آنها در مطالعه آثار تاریخی و معماری ایران و همچنین تاثیر سخنرانیهای پوپ بر سیاستهای فرهنگی دولت ایران اشاره شد. برای پی بردن به نقش مهم پوپ، غیر از تحقیقاتی که همراه آکرمن در مورد میراث هنری ایران انجام داد، چند نکته دیگر نیز اهمیتی اساسی دارند. پوپ زمانی به ایران وارد شد که هنوز دانشگاه تهران پایه گذاری نشده بود و طبیعتاً نشانی هم از دانشکده معماری و هنرهای زیبا در کار نبود. همچنین ایران هنوز فاقد یک موزه عمومی بود و شناخت و طبقهبندی دوره های مختلف هنری به روش نوین آغاز نشده بود.
با اینکه حضور باستانشناسان در ایران از دوران قاجار آغاز شده بود، اما هیچکدام از آنها به اندازه پوپ با دولتمردان ایرانی به تعامل نپرداخته بودند و اصولاً تاثیر چندانی بر سیاستهای فرهنگی آنان نداشتند. بنابراین بررسی افکار و عقاید افرادی همانند پوپ و آکرمن و سپس آندره گدار و چند تن دیگر به این دلیل مهم است که آنان نقش موثری در شکلگیری موزه، تاسیس دانشکده هنرهای زیبا، و همچنین انتخاب متون درسی برای آن داشتند. پوپ در ایران نه تنها به عنوان مورخ هنر، بلکه به عنوان یک نظریهپرداز و تئوریسین هنری و فرهنگی، به دولت ایران مشورتهایی می داد. او درسخنرانیهایی با موضوعات: "روشهای عملی برای زنده کردن هنر ایران" و همچنین "دیدگاهی نادرست در هنر که بیداری ایران را به تاخیر میاندازد" دامنه مباحث خود را به دوران معاصر کشاند. او در این مباحث حمایت های دولت را عامل احیای هنرهای ایرانی معرفی و از آن مهم تر نسبت به "خطاهای تئوریکی" که زنده شدن و گسترش این هنرها را به تاخیر اندخته، هشدار داد. [1]
اما این خطاهای تئوریک که پوپ در سال ١٣٠٤ خورشیدی یا ١٩٢٥ میلادی از آن صحبت میکند، کدام ها هستند؟ اهمیت سخنرانی پوپ به حدی بود که بلافاصله توسط عیسی صدیق از اعضای انجمن آثار ملی ایران و رییس تعلمیات وزارت معارف ترجمه و منتشر شد و به منظور استفاده معلمان سراسر کشور توزیع گردید و پس از آن نیز چندین بار تا سال ١٣٥٥ تجدید چاپ شد. [3]
پوپ در برگزاری کنگره هزاره فردوسی در تهران و توس به سال ١٣١٣ خورشیدی و ساخت آرامگاه او یکی از ارکان اصلی به حساب میآمد. زمانی که پوپ فعالیت هایش را در ایران آغاز کرد، او تنها محقق غربی حاضر در ایران نبود. همزمان با او و نیز به فاصله اندکی پس از او چند محقق، معمار و تاریخنگار دیگر نیز در ایران حضور داشتند. با آنکه پوپ در مورد لزوم ایجاد موزه در ایران سخنرانیهای فراوانی کرده بود و تاکید فراوانی بر تاسیس موزهای عمومی برای هنرهای ایرانی داشت، اما زمانی که موزه ایران باستان با طراحی و نقشه آندره گدار، معمار فرانسوی در سال ١٣١٦ خورشیدی ساخته شد، خود او نیز به ریاست آن تعیین گردید. از جمله دلایل عدم واگذاری ریاست موزه ایران باستان به پوپ آن بود که در زمان رضاشاه قرارداد انحصاری فعالیتهای باستان شناسی که در دست دولت فرانسه بود، لغو و در ازای آن مدیریت موزه ایران باستان به آندره گدار واگذار شد. معماری آرامگاه، برعهده محسن فروغی معمار نامدار ایرانی گذاشته شد و پوپ پیش از درگذشتش طرحهای آن را دید. آرامگاه در کنار زایندهرود اصفهان و با اقتباس از آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا طراحی شد، با این تفاوت که دو گنبد دارد. (+) در همین زمینه:تاریخنگاران آمریکایی در ایران (بخش نخست) منابع: [1]-Grigor, Talinn, “(re)Framing Rapid Modernities: American Historians of Iranian Architecture, Phyllis Ackerman and Arthur Pope" in ARRIS 15, 38-54, 2004. |