رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > تغییر میدهم | ||
تغییر میدهماين برنامه را از اينجا بشنوید. هفته گذشته اتفاق نسبتاً مهمی در عرصه هنر و میراث فرهنگی توجه بسیاری از رسانههای دنیا را به خود جلب کرد. همان طور که در اخبار هم آمده بود، مردی به یکی از معروفترین فضاهای تاریخی - هنری شهر رم در ایتالیا حمله کرد و با یک سطل رنگ قرمز، چشمه و مجسمههای معروف فونتانا دی تروی (Fontana di Trevi) را هدف قرار داد.
بلافاصله بعد از این عمل، رنگ آب حوضچه قرمز شد و از آن جا که مرد، سطل رنگ را پرتاب کرده بود، اثراتی نیز روی سنگ مرمر مجسمهها بر جای ماند. صدور اعلامیههایی از طرف فرد حمله کننده، انگیزههای او و سپس نظریات مختلفی که در این مورد ابراز شد، بار دیگر نشان داد که چه طور میشود از آثار فرهنگی و هنری شاخص در جهت مقاصد سیاسی و یا اعلام نظریات جدید هنری استفاده (یا در حقیقت سوء استفاده) کرد. چشمه آرزوها
مجسمههای این چشمه به نمای ساختمان بزرگی به نام پُلی (Poli) متصل هستند. مجسمه اصلی که از میان صخره و آبهای جوشان چشمه، درون صدف بزرگی سر بر آورده، نپتون، خداوندگار دریاهاست که ارابهای با اسبهایی دریایی را میراند. چشمه تروی به دلیل ارزش مجسمههایش و ترکیب هنرمندانه آنها با آب روان چشمه و همچنین به وجود آوردن منظر و توقفگاه شهری، یکی از معروفترین چشمههای دنیاست. این چشمه برای دوستداران سینما نیز به دلیل صحنه معروف آب تنی آنیتا اکبرگ در فیلم «زندگی شیرین» اثر فدریکو فلینی شناخته شده است. البته افسانههایی هم که پیرامون این چشمه وجود دارد، به شهرت آن کمک کرده است. از جمله آن که بسیاری معتقدند پرتاب سکهای درون آن، میتواند سفر دوباره شخص را به رم تضمین کند.
بازگشت فوتوریستها فوتوریستها در اصل گروهی از هنرمندان آوانگارد ایتالیایی در ابتدای قرن بیستم بودند که مکتب جدیدی را در هنرهای تجسمی و همچنین ادبیات پایهگذاری کردند. با این حال منتشرکنندگان این بیانیه هیچ ارتباطی با بنیانگذاران این جنبش هنری که سالها پیش درگذشتهاند، ندارند. دو حدس مهم در مورد انگیزه این اقدام تا کنون مطرح شده است. گمان اول، نوعی اعتراض سیاسی است که برخی آن را در تقابل با روند جهانیسازی عنوان کردهاند و حدس دوم که در حال حاضر بیشتر صحیح به نظر میرسد نوعی «جلوهگری» هنرمندانه به قصد خلق یا ایجاد صحنهای فراموشنشدنی و شاید هم به قصد کسب شهرت است.
مارسل خوشذوق مارسل دوشان یکی از آوانگاردهای ابتدای قرن بیستم که بر جنبشهای داداییسم و سورئالیسم تأثیرات فراوانی گذاشت، در یکی از آثار مشهورش از مجموعه «Ready-»Made (یا «حاضر آمادهها») روی کارتپستالی از مونالیزای داوینچی، سبیل و ریش بزی طراحی کرد و با تغییر شکل و تغییر هویت یکی از مشهورترین آثار نقاشی، سعی کرد بیننده را با شوک و جذبه روبهرو کند. دوشان معتقد بود اثر هنری میتواند از هر چیزی به وجود بیاید. فقط کافی است ایدهای جدیدی به آن افزوده شود. از این رو دستکاری یا تغییر یک شیء یا ابژهی هنری «منسوخ» میتواند خود به فرآیندی هنری تبدیل شود. با این حال نکته قابل توجه و بسیار مهم این است که هنرمندانی مانند مارسل دوشان، هرگز اصل آثار هنری را دستخوش تغییر و استحاله نمیکردند. بلکه به عنوان مثال دستکاری اثر داوینچی توسط او، روی یک کپی ارزانقیمت صورت گرفته بود.
علیه شهر خاکستری البته بلافاصله بعد از این اقدام، مأموران شهرداری و مرمتگران وارد عمل شدند و با تخلیه آب حوضچه، اثرات رنگی را از روی مرمرها پاک کردند و در حال حاضر اثری از رنگ روی مجسمهها باقی نمانده است. بعد از پاک شدن لکههای رنگ از روی سنگها و مجسمهها و بعد از این که بسیاری مطمئن شدند اثرات نامطلوبی بر جای نمانده است، بر تعداد موافقان افزوده شد. در این میان میتوان حتی از انیو موریکونه آهنگساز نامدار ایتالیایی نیز نام برد که گفته: «گر چه این شخص باید جریمه شود؛ اما ایدهاش نبوغآمیز بوده است.»
برخی دیگر این کار را یادآور آثار اندی وارهول (Andy Warhol) هنرمند آمریکایی سبک پاپ آرت دانستهاند. جانی واتیمو، فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی، این حرکت را اقدامی علیه خاکستری شدن شهرها توصیف کرده است. از طرف دیگر بسیاری این پرسش را مطرح کردهاند که «آیا برای رساندن صدای اعتراض و یا نشان دادن نبوغ هنری و یا خلق نوع جدیدی از هنر، لازم است آثاری را که به عموم مردم تعلق دارد، دستخوش تغییرات ناخواسته کرد یا تصمیمی برای پسند و ذوق عمومی گرفت؟ آیا فضا برای خلق آثار هنری و بصری جدید آن قدر محدود است که حتماً باید به آثار هنری تاریخی حمله کرد؟ و این که اگر این اعمال تاثیراتی ماندگار و مخرب روی آثار هنری بر جای بگذارند، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟» |
نظرهای خوانندگان
نگه داری آثار هنری و تاریخی البته مهم است نه از بعد صرفا تاریخی بلکه به عنوان همان گوشه ای از تاریخ و تکه ای از پازل تاریخ هنر اما این گونه شوک ها برای جامعه هنری لازم است .
-- سارا باقری ، Oct 28, 2007 در ساعت 01:01 PMSignor Rohani
-- Vahid ، Oct 30, 2007 در ساعت 01:01 PMActually, that reddened pond looks pretty damn cool; I like it much better that way. If the authority of the city of Rome had a better taste, they’d find out a kind of harmless paint to keep it the water red at all times. And to hell with that pathetic superstition; you’d encouraged me to throw one whole Euro into that dull pond and I never went back to Rome yet! If they keep it red, I might send you a hundred bucks to dip it into it!
متشکرم
-- پدرام ، Oct 30, 2007 در ساعت 01:01 PMخیلی مطلب جالبی بود و خیلی چیزها از یک اتفاق ساده بود که نمی دانستم و شما کمک به فهمیدن آن کردید.
موفق باشید