رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ تیر ۱۳۸۶

اشرافیت شرقی در هنر ونیز

پیش از این از ارتباط شهر ونیز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای تجاری و یکی از مراکز شکوفایی هنر و معماری اروپا با حوزه تمدن های شرقی و قلمرو حکومت های اسلامی از جمله صفوی، عثمانی و مملوک های مصر و سوریه سخن گفتیم. موضوعی که موزه متروپلیتن نیویورک نیز در مورد آن به تازگی، نمایشگاهی برپا کرده است. اما برای روشن شدن این ارتباط و تاثیر پذیری لازم است به بعضی موارد اشاره و در مورد آنها بیشتر صحبت کنیم.


موعظه سن استفان، اثر ویتوره کاراپاچو، نقاش ونیزی، نکته قابل توجه لباس تجمع کندگان اطراف او و همچنین معماری عمق تصویر است. مردان اطراف او، لباس های عثمانی و همچنین بیزانسی بر تن دارند و زنان نیز از آرایش و لباس دوران مملوک ها استفاده می کنند. در عمق تصویر مناره ای که بالای آن هلال ماه نصب شده قابل توجه است.

سبک شرقی ونیز

در زمینه نقاشی، منظور از تاثیر هنر شرقی بر نقاشی ونیزی، الگو گرفتن از تکنیک ها یا روش های نگارگری و یا به اصطلاح مینیاتور نیست؛ بلکه مقصود ظهور عناصر، تم ها و موضوعاتی از فرهنگ های مورد اشاره در نقاشی ونیزی و سپس از طریق آن در نقاشی اروپاست که تا پیش از آن سابقه چندانی نداشته است. موضوعی که گستردگی آن باعث شد بعدها به " سبک شرقی" یا "Oriental Mode" معروف شود.
در نقاشی های قرن های پانزدهم و شانزدهم میلادی، فیگورها و پیکره هایی با لباس و چهره شرقی دیده می شود و جالب اینجاست که در بخش زیادی از نقاشی های مذهبی نیز این شیوه به پسند یا مد روز تبدیل شد: قدیسان مسیحی، که تبار اکثر آنها به سرزمین های شرق مدیترانه می رسید، با لباس های مردمان سرزمین های اسلامی در همان قرون پانزده و شانزده تصویر می شدند و از آن جالب تر این که، قدیسان در میان عناصری از معماری اسلامی مانند مناره ها و گنبدها و دورنمای شهرهای اسلامی به تصویر کشیده شده اند. قدیسانی که پیش از آغاز اسلام در سرزمین های شرق مدیترانه می زیسته اند.


ارسطو و اسکندر آفرودیسی، حکاکی روی برنز، اثر Ulocrino، ١۴٨۵-١۵٣٠ میلادی، ونیز، Museo Civico Correr

نشان فرزانگی

در این دوران آثار نقاشی و طراحی پر است از معماری شرقی، لباس های عثمانی و فرش هاو نقوش تزیینی دربار صفوی. در یکی از نقوش بسیار مهم برجای مانده از این دوران که نقش برجسته ای ست روی برنز، دو مرد مقابل یکدیگر قرار دارند: ارسطو و اسکندر آفرودیسی(Alexander of Aphrodisiacs). اسکندر از مشهورترین مفسران و شارحان آثار ارسطوست. در این تصوی ارسطو کلاهی برسر دارد که در سنت نقاشی ونیزی به عنوان نشانه ای از یونانی بودن در بسیاری از پرده ها نقاشی شده است. اما اسکندر که او نیز یونانی ست و مقابل ارسطو ایستاده، بر خلاف او ردایی بلند و دستار یا عمامه ای به رسم شرقی ها بر سر دارد. در سنت نقاشان انسان گرا (Humanist) ونیزی، مرد عمامه یا دستار بر سر، نشان دهنده شخصیتی حکیم یا فرزانه است و جالب است که اتفاقا کلمه "حکیم" نیز در همین معنا به کار می رفته.
دسترسی ونیزی ها به بخشی از متون و نوشته های ارسطو و بسیاری دیگر از نویسندگان کلاسیک، از طریق ترجمه های عربی و شرح و تفسیر آنها صورت گرفت و بنابراین آمیختگی سنت های باستانی یونان و مناطق اسلامی شاید طبیعی بود و البته تا مدت ها کسی درصدد جداکردن این عناصر از یکدیگر برنیامد.


پرتره خانوادگی، اثر چزاره وچللیو، 1521–1601، یک نقاشی مرسوم خانوادگی از خانواده ای ممتاز یا اشرافی. فرش روی میز ، فرش ایرانی است.

از واقعیت تا خیال

این طرز استفاده از عناصر زندگی "شرقی" در آثار تجسمی ونیز، کم کم به بینشی زیبایی شناسانه در هنر منتهی شد که به آن اورینتالیسیم می گویند. بسیاری از سفارش دهندگان آثار هنری از نقاشان می خواستند پرده های نقاشی خود را از تصاویر زنان حرمسرا ، بازارهای شرقی به همراه رنگ های تند و زنده و عناصر معماری آن پر کنند. نوعی شیفتگی که در قرن هجده و نوزده و به خصوص در میان هنرمندان فرانسوی باب شد و دیگر چندان ارتباطی به مناسبات موجود میان ونیز (یا بخوانید اروپا) با آن حوزه های مختلف و واقعی شرق با تمام تفاوت ها و شباهت هایش نداشت، بلکه آرام آرام جای خود را به شیفتگی به تصاویرعجیب و غریب یا اگزوتیک (Exotic) داد. تصاویری از آن چه که "شرق" می بایست باشد و یا ناظر اروپایی می خواست ببیند.

اشرافیت ونیز و جمع آوری آثار شرقی

وجه دیگر ارتباط فرهنگی و هنری ونیز با دنیای آن سوی مدیترانه را می توان در جمع آوری اشیاء با ارزش هنری در مجموعه های خصوصی ونیزی ها در سده های میانی مشاهده کرد. برای اشراف ونیز دارا بودن اشياء هنری شرق نوعی برازندگی به حساب می آمد. فرش، آبگینه، اشياء فلزی و مینا کاری، منسوجات و همچنین دستنوشته و خطاطی، کالاهای مورد علاقه آنان را تشکیل می داد. در تعدادی تابلو نقاشی از خانواده های اشرافی ونیز، که به یمن روابط تجاری خوب با شرق به ثروت فراوان دست پیدا کرده بودند، عنصر تزیینی ثابتی در میان تصویر جلب نظر می کند: فرش و به خصوص فرش ایرانی روی میز (Tappeto da tavola) به عنوان نشانه ثابتی از اشرافی گری و حسن سلیقه خاندان مربوطه.
تعدد اشياء و آثار دوران اسلامی در ونیز به حدی رسید که در قرن هجده و نوزده، پژوهشگران و یا جمع آوری کنندگان آثار شرقی از سایر نقاط اروپا، مثل ویلهلم فون بود (Wilhelm von Bode) آلمانی، منتقد هنری و مدیر موزه برلین برای دیدن، مطالعه و یا خرید این آثار به جای رفتن به سرزمین های اصلی به ونیز می آمدند و به این ترتیب بسیاری از آثار اسلامی موزه های غرب، از ونیز به این کشورها رفت.

ونیز نقش خود را به عنوان واسطه مهمی برای اروپاییان با دنیای شرق تا قرن های هجده و نوزدهم حفظ کرد. در این دوران با اتفاقات تاریخی دیگر مانند لشکر کشی ناپلئون به مصر، آغاز روابط سیاسی جدید با کشورهای اسلامی، یکپارچه شدن ایتالیا و الحاق جمهوری ونیز به آن و تحولات بعدی، فصل دیگری از ارتباط "شرق- غرب" آغاز شد که شاید جایگاه ونیز در آن به اهمیت گذشته نبود.

مرتبط:
ونیز و هنرهای اسلامی

Share/Save/Bookmark