رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > کارنامه حافظ ۷۳ ساله میراث فرهنگی | ||
کارنامه حافظ ۷۳ ساله میراث فرهنگیبیژن روحانیروز شنبه نوزدهم خرداد ماه، نخستین وزیر فرهنگ و هنر ایران در دولت موقت، دکتر پرویز ورجاند در سن ٧٣ سالگی در تهران درگذشت. حضور او در کابینه مهندس بازرگان و همچنین فعالیت پر رنگش در جبهه ملی ایران از او شخصیتی برجسته و شناخته شده در میان اهل سیاست ساخته بود. اما در کنار این زندگی سیاسی باید به نقش او در فرهنگ و میراث فرهنگی ایران هم اشاره کرد.
تحصیلات ورجاوند در سال ١٣١٣ در تهران به دنیا آمد. او که پس از اتمام تحصيلات مقدماتی، ابتدا رشته نقشهبرداری را برای تحصیل انتخاب کرده بود پس از مدتی به سوی باستانشناسی جذب شد و لیسانس خود را در این رشته و سپس فوق لیسانس را در زمینه علوم اجتماعی از دانشگاه تهران کسب کرد و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. ورجاوند در پاریس تحصیلات مختلفی را به اتمام رساند. از یک سو دیپلم موسسه انسان شناسی را کسب کرد و از طرف دیگر دکترای خود را در زمینه معماری ایران باستان به پایان رساند و همچنین در دورهای با عنوان مرمت و بازپیرایی بناهای تاریخی در دانشگاه سوربن پاریس شرکت کرد و پس از آن به ایران بازگشت. شرکت او در این دوره انگیزهای شد تا بعدها در ایران دورههای تخصصی مرمت را پایهگذاری کند. بازگشت به ایران ورجاوند در ایران فعالیتهایش را ابتدا با حضور در دانشگاه و سپس موسسه تحقيقات علوم اجتماعی آغاز کرد. بخشی از تحقیقات او بر مساله ایلات و عشایر متمرکز بوده است که از آن جمله میتوان به تحقیقاتش در مورد طوایف بختیاری اشاره کرد. ورجاوند در زمینه آموزشهای فرهنگی نیز فعالیتهای گستردهای انجام داده است. او پایهگذار مرکز برنامهریزی و خدمات آموزش جهانگردی در ایران بود. مرکزی که توانست در تربیت اولین مدیران بخش جهانگردی و توریسم در ایران نقش مهمی بر عهده داشته باشد. او زمانی که به سمت مشاور عالی سازمان حفاظت از آثار باستانی در دوران پیش از انقلاب منصوب شد، دورههایی تخصصی برای آموزش باستانشناسان، معماران، مرمتگران و استادکاران بناهای سنتی ترتیب داد. در این دورههای ويژه علاوه بر آموزشهای نظری، جنبههای عملی نیز مورد توجه قرار میگرفت و متخصصانی برای کار در سازمان حفاظت از آثار باستانی و موزههای کشور تربیت میشدند. دوران وزارت پرویز ورجاوند در یکی از بحرانیترین سالهای تاریخ معاصر ایران به عنوان وزیر وزارتخانهای منصوب شد که به علت ماهیت آن، هدف انتقادها و همچنین در معرض خطرات ناشی از جو آشفته کشور بود. در دوران تصدی وزات فرهنگ و هنر عمده مسایل پیش روی او عبارت بودند ازتلاش برای حفظ بخشی از میراث فرهنگی ایران که در برابر خطر تخریب عمدی ناشی از خشم انقلابی قرار داشتند، باز کردن سینماها و مراکز فرهنگی تعطیل شده و تلاش برای دور نگاه داشتن و جداکردن مسایل فرهنگی و هنری از مسایل سیاسی.
او توانست برای نجات تخت جمشید از خطر تخریب، حکمی را از آیتالله محلاتی دریافت کند. همچنین در همان دوران به ابتکار او و شهریار عدل، کارشناس مستقل حوزه میراث فرهنگی، سه اثر ایران یعنی زیگورات چغازنبیل، تخت جمشید و میدان نقش جهان همزمان در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدند. جالب اینجاست که پیش از آن هیچ بنایی از ایران در این فهرست ثبت نشده بود. ثبت همزمان این سه اثر در سالهای ابتدای انقلاب که میراث فرهنگی ایران با مشکلات مختلفی روبهرو بود توانست نظر سازمانهای جهانی را به آثار ایران جلب کند. ورجاوند همچنین برای بازگشایی سینماها با کارشکنیهایی رو به رو بود. او یک سال پیش در مصاحبه با خبرگزاری میراث فرهنگی ایران در این مورد چنین گفته است: "من سعی کردم سينماها را بازگشايي کنم و موضع گيری زياد بود. حتی يكی از فرمانداریها برای مخالفت با اين كار در دو مرحله سينمای آن شهر را بست و جلو سينما شن و ماسه ريخت". نویسنده و مترجم ورجاوند علاوه بر مشاغل اجرایی، محقق، نویسنده و مترجم نیز بوده است. از مهمترین تحقیقات او میشود به تالیفی جامع در مورد سابقه تاریخی و آثار شهر قزوین درچهار جلد اشاره کرد. او بیش از چهل سال روی مساله تاریخ، شهرسازی، بناهای تاریخی و مسائل اقتصادی و سیاسی قزوین به عنوان یکی از مهمترین شهرهای مرکزی ایران از دوره ساسانی تا صفوی کار کرده است و در آخرین اثرخود به دنبال ترسیم دقیق چهره صفوی این شهر بود. ورجاوند در زمینه روزنامهنگاری نیز صاحب تجربه بود. او در مجله "هنر و مردم" که یکی از مجلات موفق در زمینه تاریخ و هنر در زمان پیش از انقلاب بود، حضوری فعال داشت وهمچنین مجله باستان شناسی را زیر نظر وزات فرهنگ و هنر پایه گذاری و منتشر کرد. مخالفت با سد سیوند پرویز ورجاوند جزو مخالفان جدی آبگیری سد سیوند بود و در این مورد با انجام دهها مصاحبه در رسانههای مختلف نظریات خود را به روشنی ابراز داشت. انتقاد او متوجه این نکته بود که کارهای عمرانی بدون هماهنگی با دستگاههای فرهنگی، سبب آسیبهای فراوانی به آثار تاریخی میشوند. فهرست برخی از آثار پرویز ورجاوند ترجمه: |
نظرهای خوانندگان
ضمن تقدير از مقالهي آگاهي بخش شما اي كاش ميتوانستيد در ميان سلسله مقالات خود اشارهاي نيز به اين گونه افراد كه منشاء خدمات بسياري بودهاند نيز بكنيد. خاصه در زمان حيات ايشان شايد بتوان ديگر رسانهها را نيز به چنين كاري تشويق كرد.
-- چشم نرگس ، Jun 12, 2007 در ساعت 04:36 PMخدایش بیامرزاد
-- کیان ، Jun 13, 2007 در ساعت 04:36 PMناديده مي گيرند
-- MHassan ، Jun 13, 2007 در ساعت 04:36 PMچه ساده
هر چه كرده است
تا زنده است
به خاطر مرام و باور سياسيش
و چون چشم مي بندد
به يكباره مي شود استاد
چرا كه ديگر نيست
تا بگويد كيست
http://blog.360.yahoo.com/blog-WSDEgKA5erV1RxzKTSnaNUlu?p=206#comments
استوار بود و آرام.....ایستاده بماند و برقرار بر تمام یادها.....با او و برای او......
-- سپنتا ، Jun 13, 2007 در ساعت 04:36 PMدریغا تهی از تو ایران زمین
-- کاوه ، Jun 13, 2007 در ساعت 04:36 PMhttp://rouznamak.blogfa.com/post-72.aspx
با درود به شما و سپاسگذاری از نوشته ی ارزشمندتان
-- بابک آذرتات(علی خانی) ، Jun 14, 2007 در ساعت 04:36 PMزبان می ماند نمی توان سخن گفت درباره ی کسی که تنها سخن نگفت و تنها شعار نداد بلکه ماند و با همه ی سختی ها و دشواریها و ناملایات و نابسامانیها و خطرات ساخت و سوخت و کنج آرامش و آسایش را پیشه ی خود نساخت بلکه با کار و پژوهشِ خود تا دم واپسین زندگی کرد و آگاهی بخشید و گوشه های تاریک این سرزمین را با اندیشه ی بلند و پر فروغ خود روشنی بخشید و اندکی نایستاد و پژوهید و واکاوید و بیکار ننشست و مانند برخی ادعای دانستن و غرور بیجای "من! کردم" را نداشت.
آنچنان از فرهنگ ایرانی سیراب گشته بود که همچون درخت پرباری بود که آن افتادگی و فروتنی و مهربانی را می توانستی در اندامش ببینی و هرگز در همنشینی با او خسته نمی شدی و میل به جدایی با او را نداشتی.
افسوس که خیلی کم توانستم بهره مند شوم از آن بزرگی که دریای ایرانشناسی و سرشار از فرهنگ گهربار ایرانی بود، نوروز 1386 که دیدمشان درباره ی کتاب ارزشمندِ 3 جلدی اش تاریخ و فرهنگ سرزمین قزوین سخن راندم و درباره ی کار پرارزششان گفتم که گفتند 2 جلد دیگر را به آن افزوده اند و در آینده به چاپ خواهد رسید و گفتند همکاری کنیم تا درباره ی گویشِ ایرانی منطقه تاکستان و رامند (تاتی) مطالبی به کتاب بیفزایند که افسوس و صد افسوس قرار را بر تابستان گذاشتم و ناآگاه از فرشته ی مرگ بودم.
به هر روی اگرچه اندوه نبود این ابرمرد، این ایرانیِ راستین، چنان سنگین و سخت و دشوار است که به گمان بنده ایرانِ فردا نبودِ این ابرمرد را بیشتر درمی یابد، اما با این همه برایِ ایران پرستان استاد ورجاوند نمرده اند و زنده هستند با کتابها و سخنانِ ارزشمندشان با دلیری و شجاعتشان و هزاران ویژگیهای نیکویی که در میان دیگران کمتر دیده ام و یا هرگز ندیده ام.
خدایش بیامرزد و روانش به مینوی جاویدان باد
بابک آذرتات(علی خانی)
5شنبه 13860324
من بعنوان یک کارشناس گردشگری افتخار این را داشتم که ده سال نخست زندگی مشترکم را مستاجر ایشان بودم.درسال56 وقتیکه ازدواج نمودم تصادفا و بدون شناخت قبلی یک واحد از منزل وی را در گیشا اجاره کردم.ده سال شاهد شجاعت و مقاومت وی در مقابل زورگویی های قدرتهای غالب بودم.هرگز یاد و خاطره روز و شبهای بسیار سخت انقلاب را در کنار ایشان فراموش نمیکنم.یادش گرامی و راهش برقرار باد.
-- محمود فرنودی ، Jun 24, 2007 در ساعت 04:36 PM