رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۶

حصارهای پایتخت

فایل صوتی این برنامه را از اینجا بشنوید.


تاریخ تهران را مورخان فراوانی نوشته‌اند. بدون تردید خطوط اصلی داستان این شهر برای اکثر خوانندگان روشن است. یعنی از دورانی که تهران روستا یا شهر کوچکی بود؛ تا زمانی که پایتخت قاجار شد؛ و همچنان تا امروز پایتخت ایران باقی مانده است.


نقشه‌ی تهران در سال ۱۸۵۷ میلادی برابر با ۱۲۳۶ خورشیدی، توسط کرشیش. این نقشه گرچه در زمان قاجار ترسیم شد اما همچنان نشانگر حصار صفوی تهران است.

در این تاریخ نه چندان طولانی، البته در مقایسه با سایر شهرها و پایتخت‌های ایران، چند نقطه عطف مهم از نظر شهری و شهرسازی وجود دارد که توجه به آنها می‌تواند بخشی از نحوه‌ی اندیشه‌ی ایرانی، و از آن مهم‌تر، نحوه‌ی اندیشه‌ی حاکمان ایرانی را روشن کند. می‌گوییم حاکمان ایرانی، چون بخش بزرگی از این تغییر شکل‌ها حاصل تصمیمات اغلب فردی پادشاهان بوده است.

برج‌های مقدس

بار اول که پادشاهی تصمیم گرفت شکل تهران را مشخص و معین کند، شاه طهماسب صفوی بود که دور این شهر کوچک را حصار کشید (۹۷۱ قمری) و برای آن برج و دروازه ساخت. شاه صفوی در اقدامی نمادین، صد و چهارده برج دیده‌بانی، به تعداد سوره های قرآن، در حصارهای آن احداث کرد و چهار دروازه ساخت. دو دلیل عمده را باعث توجه شاه صفوی به تهران ذکر کرده‌اند: یکی وجود شکارگاه‌های وسیع و دیگری نزدیکی آن به ری و علاقه‌ی شاه به زیارت شاه عبدالعظیم و جد مدفون خود در ری. در این دلایل چیزی از رشد و تحول درونی تهران نمی‌بینیم.

تا روزگار قاجار، شکل تهران به همین صورت برجای بود. گرچه یکی - دو بار ویرانی را از سر گذارند و به دست حاکمان بعدی تعمیر و بازسازی شد، اما چهره و شکل کلی آن تغییراتی اساسی نکرد.

انتخابی سیاسی

انتخاب تهران به عنوان پایتخت در زمان آقا محمدخان قاجار، بیشتر دلایلی سیاسی و نظامی داشت. تهران شهری نبود که از نظر تأسیسات شهری و ساختمان‌های دیوانی و دولتی مکان مطلوبی برای پایتخت جدید باشد. اما این کمبودها از دید آقا محمدخان در برابر امتیازهای نظامی و سیاسی حومه‌ی «ری» ناچیز بود. در پایه‌گذاری مهم‌ترین شهر کنونی ایران، آن چه کمتر به چشم می‌آید، حضور تصمیم جمعی یا تحول تدریجی‌ست. از نظر بنیان‌گذار قاجار، این شهر نقطه‌ای بود که ارزشی استراتژیک داشت.


محدوده‌ی تهران در سال ۱۸۹۰ میلادی برابر با ۱۲۶۹ خورشیدی. شهری هشت‌ضلعی با دوازده دروازه. از روی نقشه‌ی عبدالغفار، برگرفته از سایت اطلس کلان شهر تهران.

طبیعی‌ست که پایتخت شدن تهران باعث شد تا آبادانی آن بیشترمورد توجه قرار گیرد؛ اما نکته‌ی مهم آن است که از طرح‌های شهرسازی یا توسعه‌ی شهری هنوز خبری نیست. یعنی این پایتخت جدید و تحولات آن در دوران ابتدای حکومت قاجارها، به هیچ وجه قابل مقایسه با طرح بلندپروازانه‌ی توسعه‌ی شهری اصفهان در زمان صفوی نیست.

پایتخت کوچ‌نشینان

قاجارها تا پیش از به سلطنت رسیدن و یک‌جا نشین شدن در شهری به نام تهران، ایلی و طایفه‌ای زندگی می‌کردند و بنابراین تا حل شدن در زندگی شهری به مدتی زمان نیاز داشتند. اگر به نحوه‌ی مکان‌یابی و ساختن قصرها و باغ‌های قاجاری توجه کنیم تأثیر نحوه‌ی زندگی گذشته‌ی آنها را می‌بینیم. به جز ارگ سلطنتی که لازمه‌ی حکومت بود و آرام‌آرام بر تعداد بناهایش افزوده می‌شد، سایر ساختمان‌ها و کاخ‌های قاجاری خارج از حصار آن روزگار تهران قرار داشتند. قصر قاجار، که بخش‌هایی از زمین‌های آن بعدها به زندان قصر تبدیل شد، یکی از نمونه باغ‌های قاجاری‌ست که در زمان فتحعلی شاه و خارج از پایتخت ساخته شدند. گویی خصلت کوچ‌نشینی باعث شده بود تا همچنان محیط‌های دور از شهر مورد توجه شاه قاجار باشد. با این حال، فتحعلی شاه نسبت به آقا محمدخان اقدامات بسیار بیشتری در تهران انجام داد و به تعداد بناهای عمومی شهر اضافه کرد. مسجد شاه تهران یادگار همان دوره است. تعداد دروازه‌ها نیز در این دوره به شش عدد افزایش پیداکرده بود.


مسجد شاه تهران

شهری برای ارگ حکومتی

اما همچنان پایتخت بدون یک پروژه‌ی شهری به زندگی خود ادامه می‌داد. در اکثر سفرنامه‌هایی که از این دوران برجای مانده توصیفاتی که از شهر تهران خارج از ارگ سلطنتی می‌شود، بیشتر تداعی کننده‌ی یک روستای فاقد امکانات لازم است؛ از میدان‌ها و سایر فضاهای عمومی در این شهر خبری نیست؛ تنها محوطه‌ای که می‌توان به آن اشاره کرد، فضا و میدان باز نه چندان بزرگی بین بازار و ارگ حکومتی‌ست. آیا شتابِ تبدیل این شهر کوچک به پایتخت مانع از شکل‌گیری فضاهای لازم شهری شده بود؟ یا در اندیشه‌ی حکومت‌گران جدید هنوز مفهوم شهر و نیازهای فضایی آن چندان مورد توجه نبودند؟ تا این زمان، به جز یکی-دو راه کالسکه‌رو که از ارگ به سمت بیرون شهر می‌رود نشانی از خیابان در کار نیست و هرچه هست کوچه‌های باریک و کوچک است. انگار پایتخت، تنها مکانی فیزیکی برای جای دادن ارگ حکومتی باشد.

این وضعیت کمابیش تا دوران ناصرالدین شاه ادامه دارد. دورانی که بار دیگر اراده‌ی یک پادشاه اسباب دگرگونی چهره‌ی تهران را فراهم می‌کند. علاقه‌ی فراوان او به اروپا، و به‌خصوص فرانسه، باعث شد تا شکل حصار تهران از روی نقشه‌ی پاریس الگوبرداری شود و به این ترتیب محدوده‌ی شهر افزایش پیدا کند. حصار صفوی در این دوران تخریب و شهر به یک هشت‌ضلعی تبدیل شد که با دوازده دروازه با بیرون مرتبط بود و اطراف آن خندق قرار داشت.

در گفتار بعد، از تغییرات دیگر شکل و شمایل تهران در دوران قاجار صحبت خواهیم کرد.


-----------------------------

مطالب مرتبط:
در راه گذار
در دو سمت خیابان
ميل مبهم آشفتگی
فضای فراموش شده
جدایی از ریتم طبیعی
فکر به فضای ساخته شده: دعوت به یک بحث عمومی
هويت شهری يک گفتمان توافقی است
آشفتگی شهری ناشی از شتابزدگی در مدرنيزاسيون است
بحران تجانس و هويت شهری در ايران
شمس‌العماره٬ برجی برای دیدن رعیت

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

دوست خیلی خوبم آقای روحانی، بی اندازه از این برنامه و رویکرد تحلیلی- تاریخی دقیق شما شاد شدم. اشاره ی شما به نبودن برنامه ریزی شهری در همان آغاز گسترش تهران به عنوان پایتخت و در همان حال وجود برنامه ی گسترش شهر اصفهان در دوره صفوی، شاهد باارزشی در پدیدارشناسی سیرانحطاط تمدن ایرانی است.

-- Morad ، May 15, 2007 در ساعت 12:35 PM

در مبحث مربوط به هویت که در نوشته های قبلی پیش کشیدید بد ندیدیم اضافه کنم که در علم اقتصاد نوین و به ویژه مدیریت نوین، اخیرا باب گشته که بین image و profile تفاوت عمده ای قایل شویم به این معنا که اولی تصویری (هویتی) است که یک مجموعه اقتصادی، یک شرکت و یا یک کارخانه "قصد دارد" بطور آگاهانه و فعال از خود بروز دهد نزد سایرین و مصرف کنندگان، در حالیکه دومین مفهوم آن تصویر (آن هویت) "عملاً موجودی" است که سایرین و مصرف کنندگان از مجموعه اقتصادی مذکور در ذهن خود دارند در حال حاضر. چنانچه تفاوتی میان این دو ایجاد شود و این دو بطور کامل بر هم منطبق نشوند آنگاه ما با یک بحران هویتی روبرو هستیم. فکر کردم شاید این یادآوری به غنای بحث شما کمک کند.
با درود
از سوئد

-- لطیف پور ، May 15, 2007 در ساعت 12:35 PM