رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ اردیبهشت ۱۳۸۶

مربع و دایره؛ ترفند قدیمی معماران

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

یکی از بحث‌هایی که تاکنون دربخش اندیشه‌ی رادیو زمانه پی‌گیری شده ، بحث در مورد زبان فارسی و ضعف‌ها و امکانات آن در تولید اندیشه‌ی مدرن است. در بخشی از این برنامه‌ها، به این مطلب اشاره شده که زبان فارسی در تولید اندیشه‌ی انتقادی، تاکنون کاستی‌های فراوانی داشته است. این مطلب فقط در مورد اندیشه‌ی فلسفی صادق نیست بلکه در سایر شاخه‌های علوم انسانی نیز نمونه‌های فراوانی از آن را پیدا می‌کنیم. یکی از این موارد، زبان نارسای نقد و تحلیل آثار هنری، معماری و به طور کلی میراث فرهنگی‌ست.


پلان معبد پانتئون، رم

در گفتار قبل به این مطلب اشاره کردیم که چگونه در زبان رایج و کلیشه‌ای رسانه‌ها، میراث فرهنگی و معماری، به طور عمده با زبانی همانند قطعات ادبی و به صورت نمادین و حتا گاه عرفانی تشریح و تفسیر می‌شود و کمتر به دلایل ساختاری پدید آمدن و تکامل فرم‌های گوناگون آن توجه صورت می‌گیرد.

نمونه‌ی شاخص این برخورد را مثلا در مورد توصیف گنبدهای ایرانی می‌بینیم که در بسیاری اوقات، این فرم معماری را با مذهب و عرفان مرتبط می‌دانند. درحالی که گنبد در پی پاسخ دادن به یک نیاز ساختمانی مشخص به وجود آمد و تکامل پیدا کرد و در بناهایی با کاربری‌های متفاوت از مذهبی گرفته تا خدماتی به کار گرفته شد.


گنبد پانتئون

دشواری مهم
در سیر تکامل گنبد، یکی از ابداعات مهمی که در ایران صورت گرفت، تبدیل پلان یا زمینه‌ی مربع به دایره بود. گنبد یک فرم مدور است و برای آن که بتواند روی اتاق یا ساختمانی را بپوشاند، یا به اصطلاح روی آن بنشیند، به یک زمینه یا پایه‌ی مدور نیاز دارد. اما اکثر فضاهای معماری چهارگوش یا مربع و مستطیل هستند. یعنی وقتی دیوارهای یک فضای مربع شکل، تا جایی که باید سقف شروع شود، براساس همان الگوی مربع ساخته می‌شوند و بالا می‌آیند، آن‌گاه برای آن که فرم دایره روی این زمینه‌ی مربع بنشیند مشکل به وجود می‌آيد.


نحوه اجرای گوشوار

این مسأله‌ای بود که معماران دوران گذشته با آن روبه‌رو بودند. برای همین، تا مدت‌ها بسیاری از ساختمان‌ها و بناهایی که با گنبد پوشانده می‌شدند، طرح و پلان دایره شکل داشتند. یعنی چون معماران نمی‌توانستند مربع را به دایره تبدیل کنند، ترجیح می‌دادند از ابتدا فضایی را که می‌خواهند با گنبد بپوشانند با پلان و طرح دایره بسازند.

یکی از مشهورترین گنبدهای جهان که روی پلان یا طرح دایره قرار گرفته گنبد پانتئون است. قطر گنبد عظیم پانتئون در شهر رم بیش از ۴۳ متر است و در زمان امپراتوری آگریپا ساخته شد. پانتئون تا قرن‌ها بزرگ‌ترین گنبد جهان بود.


مسجد جامع اصفهان

شیوه‌ی ایرانی
اما با تکامل شیوه‌ی ساخت گنبد، معماران کم‌کم به توانایی تبدیل مربع به دایره رسیدند. یکی از این تکنیک‌ها که در ایران مورد استفاده قرار گرفت به «گوشوار» یا «فيلگوش» معروف است. در این تکنیک، وقتی دیوارهای گنبدخانه به اندازه‌ی کافی بالا می‌آمد و لازم بود گنبد شروع شود، در چهارگوشه‌ی ساختمان یا فضای معماری، تاق‌ها یا تاقچه‌های کوچکی، درست در کنج دیوارها ساخته می‌شد و به این ترتیب مربع به هشت‌ضلعی تبدیل می‌شد و آرام‌آرام به دایره نزدیک می‌گردید.

برخی ها این ابداع را در تاریخ مهندسی و معماری به ایرانیان نسبت می‌دهند. بعدها تبدیل مربع به دایره با تقسیمات بیشتری صورت گرفت و از هشت‌ضلعی به شانزده‌ضلعی و سی‌ودو ضلعی افزایش پیدا کرد.


استفاده از گوشوار در آرامگاه امیر اسماعیل سامانی، بخارا

از دوران ساسانی نمونه‌های مهمی از این تکنیک برجای مانده است که پیش از این، به آن‌ها اشاره کردیم: کاخ فیروز آباد، کاخ سروستان و همچنین تعداد زیادی چهارتاقی یا آتشکده مانند نیاسر و ایزدخواست.

در دوره‌های بعد، گوشوارها یا فیلگوش‌ها علاوه برآن که در جهت تبدیل مربع به دایره به کار می‌رفتند، به‌عنوان عناصر تزیینی نیز مورد توجه قرار گرفتند. به‌عنوان نمونه، می‌شود به مقبره‌ی امیراسماعیل سامانی در بخارا در اواخر قرن سوم هجری اشاره کرد. در معماری این ساختمان، که باید در آینده به طور مفصل به آن اشاره کنیم، ضمن تداوم سنت چهارتاقی‌های ساسانی، از گوشوار استفاده‌ی بسیار خلاقانه‌ای صورت گرفته است و برخلاف نمونه‌های پیشین، علاوه بر نقشی که برای ساخته شدن گنبد ایفا می‌کند، به‌عنوان عنصری تزیینی نیز به کار رفته است. آجرکاری‌های این ساختمان ِ ساده، و در عین حال مهم در تاریخ معماری ایرانی، الگوی مهمی برای معماران دوره‌های بعدی شد.


آرامگاه امیر اسماعیل سامانی؛ بخارا

فرم‌ها و عناصر معماری، گرچه پس از پدید آمدن خود می‌توانند مورد تفسیرهای متفاوت واقع شوند، اما حداقل در دوران گذشته برای پاسخ دادن به نیازها و مسایل ساختمانی به وجود آمده‌اند.

مطلب پیشین: نقش گنبد در معماری

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

من نفهمیدم مسئله زبان فارسی چه ربطی داشت با مماری، اما حالا که مطرح شده بد نیست به یک نکته اشاره کرد: آنچه شما ناشی از ضعف زبان فارسی میدانید، در اصل ناشی از ضعف عمق اندیشه ها و بحثهای ما در آن حوزه است. انگلیسی هم اصطلاحات کافی برای کامپیوتر نداشت و ناگزیر شد که از امور جاری بر اساس قیاس بهره بگیرد. توان یافتن الگو که در اصطلاح ادبی تشبیه سازی اش میگویند در فارسی نیز وجود دارد، چیزی که هست نه استقلال فکر در این مورد وجود دارد و نه وحدت عمل. اگر فرهنگهای اصطلاحی فارسی را به دقت مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که در اغلب موارد برای هر اصطلاح انگلیسی چند معادل پیشنهاد شده، گرچه هیچ کدام هم با اتفاق نظر به کار نمیروند. وجود اصطلاحات متعدد نشان از ضعف فکری ما در ژرفا بخشیدن به تعاریف آنها دارد و نه ضعف زبان. قلت مباحث نظری در فارسی موجب این نقصان عظیم است. عامل سوم در خود آن مباحث روی میدهد. معمولا نویسندگان به اصطلاحات دیگران اشاره نمیکنند و تلاش نمیکنند به خوانندگانشان نشان دهند که اصطلاحاتی که به کار گرفته اند معادلهای دیگری هم دارند و دیگران هم با اصطلاحاتی دیگر در آن موارد سخن گفته اند.

-- سعید ، Apr 3, 2007 در ساعت 05:39 PM

جناب سعید، اشاره بسیار مختصر من هم به همین نکته بود. این که ضعف در ذات زبان فارسی باشد را من هم چندان قبول ندارم. همان طور که با یک مثال توضیح دادم، ما کاربران زبان فارسی، به هر دلیل، سعی نکرده ایم در مباحث فرهنگی و علمی از زبانی روشن و به دور از ایهام و تمثیل استفاده کنیم. هر زمان که بحث معماری ایرانی پیش آمده آن را با کلماتی همانند زیبا، آسمانی، ملکوتی، فرازمینی، روحنواز و غیره توصیف کرده ایم. به جای آن که سعی کنیم نشان دهیم ويژگی های ساختاری این زیبایی چیست یا کجاست.
شاید باید در برنامه ای فقط به این مورد پرداخت: کاهلی زبان در مورد پدیده های فرهنگی و به خصوص میراث فرهنگی. اگر می گویم زبان فارسی، به این معنا نیست که این گرفتاری در ذات این زبان هست، اشاره ام به "وضعیت امروز زبان فارسی" است. از وضعیت زبان هایی مانند عربی و ترکی هم کاملن بی اطلاع هستم و بنابراین در آن مورد اظهار نظر نمی کنم.

-- بيژن روحانی ، Apr 4, 2007 در ساعت 05:39 PM

آقای روحانی من بعنوان یک مردم شناس علاقمند به آثار باستانی مقالات شما را به صورت مرتب در زمانه دنبال میکنم و این مقالات را بسیار سودمند میدانم و از آنها بسیاری چیزها یاد گرفته ام. امدوارم این تلاش شما ادامه پیدا کرده و گسترش یابد.
ولی دو سئوال: آیا ابداع گبند در فلات ایران تنها بعلت کمبود چوب بوده است؟ آیا ابداع گبند در این فلات در ارتباط باتطبیق فرم معماری با شرایط اقلیمی نبوده است؟ مثلاً از جهت فضای بهتری برای تهویه هوا و یا کاربرد آن در زمینه نورگیری از بیرون؟
دپگر اینکه شما گفته اید که فرم گشواره پاسخ ایرانی بوده به حل مسئله پلان مربعی بر تاق گنبدی، آیا در سایر نقاط جهان که فرم تاق گنبدی نیز متداول است، مثلا تاق کلیساها در اروپا، این معضل را چگونه حل کرده اند؟ متشکر از پاسخ شما

-- mehdy naficy ، Apr 4, 2007 در ساعت 05:39 PM

با تشکر از آقای روحانی و این همه مطالب خوب و مختلف در مورد معماری .
واقعا" که این مباحث بسیار عالی و به درد بخور است .
موفق باشید...

-- جواد اسدی لاری ، Apr 4, 2007 در ساعت 05:39 PM

جناب آقای نفیسی،اجازه دهید از پرسش آخر شما شروع کنم. مساله تقدم و تاخر در این مورد چندان مهم نیست. اما با توجه به نمونه های موجود (تاکید می کنم نمونه های موجود و تاکنون مطالعه شده) استفاده از گوشوار در ایران زودتر از قلمرو امپراتوری رم مرسوم شده است. کلیساهای ابتدایی به خصوص آنها که در دوران کنستانتین ساخته شدند مانند کلیسای اولیه سن پیترو در قرن چهارم میلادی، سقف گنبد پوش نداشتند. از روی نقاشی های به جای مانده می دانیم که سقف آنها چوبی و با استفاده از سیستم خرپا یا شیروانی بوده است.در همان دوران کنستانتین که سازنده نخستین نمونه های کلیسا در قلمرو امپراتوری روم بود، باسیلیکای سانتا کستانتزا در رم با گنبد ساخته می شود اما باز هم بر روی پلان دایره شکل و نه مربع. در حالی که در همین حول و حوش یعنی در دوران ساسانی، در ایران، تبدیل مربع به دایره صورت گرفته است. طبیعی است که بعدها این تکنیک فراگیر می شود و همان طور که شما نیز اشاره کرده اید در ساختمان کلیساها به کار می رود.
اما پرسش اول شما. بله پدید آمدن گنبد جز کمبود چوب دلایلی دیگری نیز داشته است.به عنوان مثال معماران به طور تجربی دریافته بودند که در ساختمان گنبد، به دلیل فرم هندسی آن، تنش های کششی کمتری به وجود می آید و بنابراین پوشاندن سقف با استفاده از مصالحی مانند سنگ و آجر که در برابر خمش مقاومت کمتری دارند، امکان پذیر است.
تطابق این فرم هندسی با اقلیم هم البته مساله بسیار مهمی است. اما گنبد تنها راه حل مساله تهویه نبوده. به عنوان مثال دیوارهای بلند و قطور سایه انداز نیز در مناطق گرمسیر در متعادل کردن دمای هوا تاثیر داشته اند. ممنون از توجه شما.
بيژن روحانی

-- بيژن روحانی ، Apr 4, 2007 در ساعت 05:39 PM

يكي از درس‌هاي مهمي كه مي‌توان از "معماري ايراني" آموخت، تعادل هوشمندانه‌اي‌ست كه در اين معماري (و در هر اثر "خوب" معماري) ميان نياز يا عملكرد از سويي و ملاحظات زيباشناختي و معناشناختي از سوي ديگر برقرار مي‌كند. نمونه‌اش را البته در مقاله‌ي حاضر ذكر كرده‌ايد كه همان استفاده‌ي توامان سازه‌اي و زيباشناختي از گوشوارهاست. هرچند در مقاله‌ي "نقش گنبد در معماري"، آقاي روحاني به نظر من به درستي، افراط در بار كردن مفاهيم ديني و كانسپت‌ها را بر فرم گنبد بدون توجه به ملاحظات سازه‌اي اين فرم نقد كرده است اما به نظرم لازم بود بخصوص در آن مقاله‌ي پيشين به اين تعادل چند جانبه نيز پرداخته مي‌شد.

-- آرش اخوت ، Apr 5, 2007 در ساعت 05:39 PM

سلام
خیلی خوبه

-- فرزاد ، Apr 29, 2007 در ساعت 05:39 PM