رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > طبیعت و میراث فرهنگی | ||
طبیعت و میراث فرهنگیبيژن روحانیبرای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید. در این گفتار، از پیوستگی میراث فرهنگی و طبیعی به یکدیگر صحبت میکنیم و از این که در رویکردهای جدیدتر به میراث فرهنگی، یک اثر با محيط و طبیعت اطراف خود معنا پیدا میکند.
برای مدت زمانی طولانی، توجه محققان و معماران و حفاظتگران فقط و فقط متوجه خود یک اثر تاریخی بود. محیط و طبیعت پیرامون آن، نه به عنوان موضوعی برای شناسایی و نه به عنوان موضوعی برای حفاظت مورد توجه قرار نمیگرفت. اما آرام آرام، اقلیم و محیط پیرامون یک اثر تاریخی نیز به عنوان بخشی جداییناپذیر از آن اثر مورد توجه قرار گرفت و در فهرست مواردی که باید از آن حفاظت شود، وارد شد. سال ١٩٧٢ سالی بود که سازمان یونسکو، کنواسیونی را به نام کنواسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی به تصویب رساند. اهمیت این کنوانسیون کنار هم نهادن میراث فرهنگی و طبیعی است. گرچه تصویب دو قطعنامه مجزا برای حفاظت از طبیعت و آثار فرهنگی امکان پذیر بود، اما تدوین قطعنامهای که این دو موضوع مهم و به شدت مورد آسیب را در کنار هم بگذارد پیشرفت بسیار مهم در تلقی مفهوم شکل گیری میراث فرهنگی در بستر طبیعت است.
پیوستگی میراث معماری و فرهنگی به طبیعت پیرامون خود ابعاد متفاوتی دارد. در بسیاری موارد، یک اثر تاریخی در پی پاسخ دادن به شرایط محیطی خود به وجود آمده و زندگی آن وابسته به محيط پیرامون خود است. در نظر بگیرید سی و سه پل که یکی از شاهکارهای معماری و مهندسی ایرانی است، هرگز بدون زاینده رود معنا و مفهوم پیدا نمی کند. زاینده رود نقش مهمی در شکلگیری شهر اصفهان و سپس توسعه آن در دروههای مختلف تاریخی داشته است. محور چهارباغ صفوی، محوری است عمود بر زاینده رود که با گذر از روی رودخانه، سمت و سوی توسعه شهر قدیم را به سوی اراضی و باغهای خارج از شهر مشخص میکرده است. بنابراین، رودخانه در این مفهوم تنها مسیری برای جاری شدن آب نیست، بلکه یک مفهوم تاریخی – فرهنگی است که باعث شکلگیری عناصر معماری و شهرسازی مختاقی در طول تاریخ شده است.
در مثال دیگری میتوانیم به شهر قدیم بم اشاره کنیم. ارگ بم و منظر تاریخی- فرهنگی آن هر دو به همراه یکدیگر در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده اند. در این مورد علاوه بر ارزشهای تاریخی، و معماری و فرهنگی خود ارگ، تعامل آن با طبیعت و محیط اطراف نیز مورد توجه قرار گرفته است. سیستم آبرسانی قناتهای با ارزش بم، باعث رونق باغها و درختان اطراف شهر شده و در طول حداقل دو هزار سال، این شهر را در دل کویر به کانون کشاورزی و باغداری تبدیل کرده و از این راه بستری برای به وجود آمدن یکی از بزرگترین مجمعههای خشتی جهان فراهم شده است. بنابراین، قناتها، باغها و درختان بم، بخش جداییناپذیری از ارگ بم و ارزشهای آن هستند. نمیتوان به یکی توجه کرد و از دیگری غافل شد.
اگر به اعتقادات و آداب و رسوم گذشته نیز توجه کنیم، میبینیم در بسیاری مواقع، طبیعتی که در کنار یک اثر تاریخی یا مذهبی واقع شده، به اندازه همان اثر مورد احترام بوده است. این نمونه را میشود در حفاظت و یا قداست بسیاری از درختانی که در جوار بناهای مذهبی قرار دارند مشاهده کرد. درختانی که چه بسا بعضی از آنها قدمتی بیشتر از خود آن مکان دارند.
انتقال باورهای مذهبی به کوه یا درختی مجاور بناها، علاوه بر ریشههای اسطورهشناسی، حاوی این معناست که یک اثر فرهنگی(در معنای کلی خود) با محیط اطراف پیوستگی تمام و کمالی دارد. نگاهی به کوهها و درختها و رودهایی که لااقل تا چند دهه پیش محترم بوده اند بیندازید. در کنار اکثر آنها، بنای مهم و یا مقدسی وجود دارد. نام کوهی که تخت جمشید در دامنه آن ساخته شده، کوه مهر یا رحمت است و مورد احترام بوده، کوهی که زیارتگاه چک چک ایرانیان زرتشتی در آن واقع شده هم اکنون نیز مورد احترام است. آتشکده و سایر تاسیسات تخت سلیمان در کنار چشمه و دریاچهای طبیعی ساخته شده اند که در روزگار خود، مکانی مقدس محسوب میشده است.
از اینها گذشته در مساجد قدیمی و یا امامزادهها، هر جا که درخت کهنسالی باشد به اندازه خود آرامگاه یا مسجد مورد احترام است. بگذریم از آن که در چند سال گذشته، درخت چنار هزار ساله تجریش را در حیاط امامزاده صالح بریدند و دور انداختند. روند دور شدن و فاصله گرفتن ما از طبیعت و کوششی که در نابودی آن به خرج میدهیم، بیسابقه و حیرتانگیز است. شاید همانطور که میراث طبیعی و فرهنگی به یکدیگر مرتبط هستند، بیتوجهی و نابودی آنها نیز به هم مرتبط باشد. -------------------------- |