رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > تغییرات ساختاری در میراث فرهنگی | ||
تغییرات ساختاری در میراث فرهنگیبیژن روحانیگزارش شنیداری انقلاب و میراث فرهنگی را اینجا بشنوید. در بخش قبلی، به بررسی واکنشهای نخستین روزهای انقلاب در برابر آثاری که به نوعی آنها را نماد و یا سمبل نظام پادشاهی میپنداشتند پرداختیم. اما گاهی این سئوال مطرح میشود که با توجه به ماهیت مذهبی انقلاب ایران برخورد آن با آثار تاریخی وابسته به سایر نظامهای فکری و عقدیتی چگونه بوده است.
حقیقت آن است که در ایران پس از انقلاب، چهار دین یا آیین اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی به رسمیت شناخته می شوند و نام آنها در قانون اساسی ذکر شده است. روزهای ابتدای انقلاب گرچه سراسر کشور در و تب و تاب تعویض نظام سیاسی و اجتماعی فرورفته بود اما گزارشی از تخریب آثار تاریخی متعلق به پیروان این ادیان رسمی در دست نیست. با این حال در چند مورد آثار تاریخی فرقهها و مذاهبی که در ایران ممنوع هستند و یا پس از انقلاب ممنوع گردیدند، تخریب شدند و یا صدمات جدی دیدند. به عنوان مثال در همان سال انقلاب در شهر شیراز خانهای تاریخی متعلق به سید علی محمد باب تخریب شد. گرچه تخریب ساختمانها و مراکز بهاییان و بابیها در ایران پیش از آن نیز سابقه داشت ونمونههای آن در دهه سی خورشیدی در تهران نیز به وقوع پیوسته بود. قطع ارتباط با شرق و غرب یکی از شعارهای اصلی انقلاب ایران، شعار نه شرقی نه غربی بود. به همین خاطر عرصه میراث فرهنگی نیز برای تحقق این شعار، با تحولات و دگرگونیهایی روبهرو شد. پروفسور هرتزفلد از موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو در تخت جمشید تا پیش از انقلاب، اکثر فعالیت باستانشناسی در ایران توسط هیئتهای کاوش اروپایی و آمریکایی وابسته به نهادهای تحقیقاتی و دانشگاهی انجام میگرفت. باستان شناسان آمریکايي، فرانسوی، آلمانی و ایتالیايي در محوطههای مهم و ارزشمندی مانند تخت جمشید، شهر سوخته، شوش، پاسارگاد، تخت سلیمان، چغازنبیل و بسیاری نقاط دیگر به کاوش مشغول بودند. البته در سالهای نزدیک به انقلاب، باستانشناسان ایرانی نیز در کنار هیئتهای خارجی به پژوهش میپرداختند اما عمده فعالیتهای باستانشناسی در ایران توسط گروههایی از سایر کشورها انجام میشد. این امر در زمینه مرمت و حفاظت از آثار تاریخی نیز صادق است. بسیاری از بناهای شاخص ایران، پیش از انقلاب توسط متخصصان و یا موسسات اروپایی و آمریکایی مورد مرمت و حفاظت قرار گرفته بودند و یا پروژههای مرمتی آنها آغاز شده بود که از آن جمله می توان به عالی قاپو، کاخ چهلستون، هشت بهشت و مسجد جامع در اصفهان، تخت جمشید در فارس، سلطانیه در زنجان و بسیاری نقاط دیگر اشاره کرد. در این دوران فعالیتهای مرمتی موسسه ایزمئوی ایتالیا در ایران بسیار چشمگیر بود و علاوه بر تعمیر و مرمت بسیاری از بناهای شاخص ایران، به آموزش و ترتبیت نسلی از مرمتگران ایرانی پرداخت که بعد از انقلاب در مصدر بسیاری از فعالیت های میراث فرهنگی قرار گرفتند.
با وقوع انقلاب، این فعالیتها به یک باره قطع شد و هیئتها و موسسههای خارجی ایران را ترک کردند. در برخی موارد ، هیچ گزارش مکتوب و یا سندی از فعالیتها و دستآوردهای علمی آنان برای ایران برجای نماند. این خروج ناگهانی به طور طبیعی وقفهای را در امر حفاظت و یا کاوش محوطههای باستانی و تاریخی به وجود آورد تا این که سرانجام متخصصان ایرانی در تمام زمینههای میراث فرهنگی جایگزین حضور خارجیها شدند. حضور خارجیان در فعالیتهای باستان شناسی، همواره محل بحث و جدل بوده و بسیاری، گروهها و هیئتهای غربی را به خارج کردن آثار تاریخی از ایران متهم میکنند.
تشکیل سازمان میراث فرهنگی قطعا یکی از مهمترین حرکتهای صورت گرفته پس از انقلاب، تشکیل سازمانی است به نام میراث فرهنگی. جالب است بدانید که پیش از انقلاب چنین سازمانی به این نام وجود نداشت و فعالیتهای مختلف و گسترده مربوط به میراث فرهنگی توسط واحدها و ادارات جداگانهای پیگیری میشد. به عنوان مثال دفتر حفاظت از آثار باستانی، اداره کل موزهها، مرکز باستانشناسی و غیره که همگی ادارات و نهادهایی بودند به طور جداگانه به وزاتخانه فرهنگ و هنر و یا آموزش عالی وابسته بودند و چندان ارتباط ساختاری و ادراری با یکدیگر نداشتند. اما در سال ١٣۶۴ با تصویب قانونی در مجلس، تمام ادارات و سازمانهای مرتبط به میراث فرهنگی ، با یکدیگر ادغام شده و سازمان واحدی تحت نظارت وزارت آموزش عالی به وجود آمد که بعدها به وازرت فرهنگ و ارشاد منتقل شد. Revolution in Iran and cultural heritage بخش اول این گزارش را اینجا بخوانید یا بشنوید. |