رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > طغیان علیه نمادها | ||
طغیان علیه نمادهابيژن روحانیبرای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.
وقتی که انقلاب می شود، آن هم انقلابی در ابعاد آنچه که در ایران اتفاق افتاد، هیچ حوزهای از جامعه فارغ از تغییر و دگرگونی باقی نمیماند. با گذشت بیست و هشت سال از تغییر نظام سیاسی در ایران، نظریات متفاوتی در مورد عملکرد دستگاههای فرهنگی و بهطور کلی دیدگاه فرهنگی نظام وجود دارد. اما سرنوشت میراث فرهنگی در ایران پس از انقلاب در چه مسیری افتاد و اصولن میراث فرهنگی در ایدئولوژی جدید چه تعریفی دارد؟ در این چند گفتار به طور مختصر فراز و نشیب این حوزه را پس از انقلاب با هم مرور خواهیم کرد: مدافعان عملکرد فرهنگی انقلاب معتقدند، دیدگاه و نگرش دولت به میراث فرهنگی، پس از انقلاب نسبت به دوران گذشته، با خصوصیات اعتقادی و فرهنگی ایرانیان بیشتر سازگاری دارد در حالیکه منتقدان این نکته را مطرح می کنند که کاستیهایی در راه شناخت، حفاظت و معرفی آثار تاریخی در ایران وجود دارد. گروهی نیز همواره این نظریه را مطرح کردهاند که برخی آثار بهخصوص آثاری که با ایدئولوژی حاکم همخوانی نداشته باشد، به عنوان مثال آثار پیش از اسلام، صدمه دیده و یا گاهی اوقات با بیتوجهی رو به رو شده و یا برای نجات آنها از خطر نابودی اقدامی صورت نگرفتهاست. در این موارد پاسخ سازمانهای متولی آثار تاریخی-فرهنگی چنین بوده است که هیچ تبعیضی در حفاظت از آثار وجود ندارد.
خشم انقلابی و سنگهای طاغوت و به این ترتیب بود که بلافاصله پس از انقلاب، آیتالله خلخالی به همراه عدهای، به قصد نابود کردن مظاهر طاغوت، به سمت تخت جمشید حرکت می کند. با این حال یکی از نکات قابل ذکر این دوره، صدور اعلامیهای به امضای آیتالله طالقانی است که اموال و اشياء داخل کاخهای سلطنتی را متعلق به مردم میداند و نسبت به تخریب، یا غارت آنها هشدار می دهد. به همین دلیل گزارشهای رسمی بسیار اندکی از تخریب یا سرقت از کاخهای سلطنتی در روزهای اول انقلاب در دست است. چکمههای باقیمانده از مجسمه رضا شاه در کنار کاخ سعدآباد تهران تخریب مقبره شاهان مقبره ناصرالدین شاه نیز در شاه عبدالعظیم که دارای سنگ قبری بسیار نفیس و ارزشمند است کم مانده تخریب شود که با هوشیاری افرادی از اداره حفاظت از آثار باستانی به مکان دیگری منتقل شد و سالها بعد، زمانی که التهاب انقلابی فروکش کرده بود، در کاخ گلستان و در بخش خلوت کریمخانی به نمایش گذاشته شد. اکنون نشانی از این مقبره در حرم شهر ری به چشم نمیخورد.
تغییر حساسیتها به عنوان مثال در این یکی دو سال اخیر، صدها مقاله و یادداشت در مورد آبگیری سد سیوند نوشته شده و انجمنهایی غیردولتی که نگران سرنوشت منطقه باستانی پشت سد هستند تشکیل شده اند. اما جالب است بدانید اطلاعات ما در مورد این که چهطور قرار بود تخت جمشید تخریب شود و یا سایر جزییات دیگر در این رابطه اندک است. نتیجه آن که خودآگاهی جامعه ایرانی در طول این سه دهه به طرز چشمگیری نسبت به ثروتهای فرهنگی در حال رشد کردن است. اگر خشم و شور انقلابی خود را با بخشی از آثار تاریخی ایران در تقابل می دید، گناه آن تنها به گردن نیروهای انقلابی نیست، بلکه ناآگاهی یا بیتفاوتی بخشهایی از جامعه نیز در آن تصمیمات موثر بودهاند. |
نظرهای خوانندگان
یک گزارش جامع و کامل ممنون از بیژن روحانی و رادیو زمانه
-- یلدا شاکری ، Feb 8, 2007 در ساعت 08:40 AMسلام آقای روحانی،
من یک تحقیق حقوقی دارم انجام می دهم و در مقاله ام در رابطه با این موضوع که "آیتالله خلخالی به همراه عدهای، به قصد نابود کردن مظاهر طاغوت، به سمت تخت جمشید حرکت می کند." نوشته ام. ولی رفرنس معتبری پیدا نکردم. لطف می کنید اطلاعاتی در این زمینه به من بدهید.
پیشاپیش از شما تشکر می کنم.
-- کاوه هندی زاده ، Mar 2, 2007 در ساعت 08:40 AMدر مورد منابع برای اقدامات آیت الله خلخالی اول از همه شما می توانید به خاطرات ایشان رجوع کنید. منبع بعدی آرشیو روزنامه ها و مجلات ابتدای انقلاب از جمله اطلاعات و کیهان و ... هستند. مصاحبه با افرادی از میراث فرهنگی را هم می توانید در فهرست کارهای خود اضافه کنید. آنها که در آن زمان بوده اند و هم اکنون نیز برخی از آنها بر سر کار هستند و یا بازنشسته شده اند این واقعه را نقل می کنند. نام افراد را در کامنت ذکر نمی کنم.
-- ب.ر ، Mar 3, 2007 در ساعت 08:40 AMغیر از این ظاهرن آیت الله خلخالی جزوه ای دارد در نکوهش کوروش که پیش از انقلاب نوشته به نام "کوروش دروغین و جنایتکار" البته آن جزوه توسط حکومت شاه جمع آوری شده ولی خود او شرح می دهد که در آن جزوه ثابت کرده کوروش جانی و آدمکش و همجنس گرا بوده است و بنابراین ایشان از پیش از انقلاب (بنابر گفته های صریح خودش در خاطرات) نسبت به این سلسله نظر خوشی نداشته است.
در ضمن کسی که در ابتدای انقلاب فرماندار فارس بود نصرت الله امینی نام دارد که او هم به این مورد اشاره کرده است. ماجرا ظاهرن با پادر میانی دولت موقت و به قولی هم از سوی آیت الله طالقانی و فداکاری پرسنل تخت جمشید فیصله پیدا می کند. بنابراین تماس با افرادی از دولت موقت مانند دکتر ورجاوند که مسئولیت میراث فرهنگی را بر عهده داشتند به روشن شدن ماجرا کمک می کند.
به هر حال جای یک تحقیق جامع، بی طرف و اختصاصی در این مورد خالی است.