رادیو زمانه > خارج از سیاست > سی سال پیش در چنین روزی > سنندج، صحنه نبرد شدید مسلحانه شد | ||
سنندج، صحنه نبرد شدید مسلحانه شدسعید بشیرتاش، ابراهیم نبویسنندج، صحنه نبرد شدید مسلحانه شد به گزارش خبرنگار اطلاعات از سنندج، از دیروز گروهی از اهالی مسلح در سنندج به ستاد انقلاب و ستاد لشگر ۲۸ کردستان حمله کردند و زد و خورد خونینی به راه افتاد. این درگیری ساعت هفت بعد از ظهر شروع شد و به علت مقاومت ستاد انقلاب و ستاد لشگر ۲۸ کردستان، جوانی به نام حمید دلاوری کشته شد و سه نفر زخمی شدند. ساعت هشت بعد از ظهر شدت درگیری و حمله گروههای مختلف سنندج به ستاد لشگر ۲۸ کردستان، اوج گرفت و در نتیجه ستاد لشگر ۲۸ کردستان به تصرف درآمد. این گروهها، پس از تصرف ستاد، سرهنگ صفری فرمانده لشگر و سرگرد مسعودی را در دفتر کارشان بازداشت کردند. ساعت نه دیشب، این عده ابتدا به پادگان ژاندرمری و ساعت ۱۰ دیشب به پادگان لشگر ۲۸ کردستان یورش بردند. پادگان ژاندرمری پس از ساعتی مقاومت به تصرف حمله کنندگان درآمد، ولی پادگان ستاد لشگر کردستان، در برابر آنها مقاومت کرد. با اینکه امروز سرهنگ صفری برای جلوگیری از کشتار، طی پیامی از رادیو سنندج از افراد پادگان خواست تا دست از مقاومت بردارند، اما آنان مقاومت کردهاند و تا این ساعت (۱۰ صبح) درگیری بین حملهکنندگان و افراد پادگان که در محاصره قرار گرفتهاند، ادامه دارد. چند جت فانتوم نیز امروز صبح در سنندج به پرواز درآمد و از ارتفاع کم، مراقب اوضاع شهر بود.
اعلامیه مفتیزاده درباره ترک مخاصمه سنندج اطلاعیهای از سوی شیخ احمد مفتیزاده برای ترک مخاصمه در سنندج صادر شد. در این اطلاعیه که از رادیو ایران قرائت شد، آمده است: «به واسطه تفاوت تعبیری که بین اینجانب احمد مفتیزاده و جناب آقای عزالدین حسینی در مورد تشریح خواستههای ملت مسلمان کرد با وجود اتفاق در اصل خواستهها وجود داشته افرادی تصور وجود اختلاف داشتند. با توجه به اینکه در این شرایط تصور اختلاف به زیان ملت است در بعد از ظهر روز یکشنبه ۲۷/۱۲/۵۷ با حضور چند نفر از رهبران دینی در منزل جناب آقای ملاعبدالله محمدی، امام جمعه سقز نظرات خود را مطرح کردیم و بر مسایل اساسی ملت به توافق رسیدیم که این توافقنامه به صورت قطعنامه سه مادهای امضاء شده و تکثیر میشود.» وی افزود: «بنابراین هر دو اعلام میکنیم که کسی حق ندارد هیچگونه اعلامیه به نام هر یک از ما علیه دیگری منتشر کند. در مورد واقعهای که هم اکنون در سنندج جریان دارد بالاتفاق رأی خود را مبنی بر ترک مخاصمه و خودداری از حمله به پادگانها اعلام میداریم. زیرا در این شرایط تلاشی برای حل سیاسی مسایل روز چه آثار حکومت طاغوتی و اقدامات خشونتآمیز را مردود و به زیان ملت و جمهوری اسلامی ایران میشناسیم. بنابراین قطعاً تأکید میکنیم که همه برادران از اطراف پادگان سنندج دور شوند و کاری نکنند که مسأله فعلی ما به صورت پیچیده درآید.»
ایران به شدت به افغانستان اعتراض کرد به گزارش رویترز از اسلامآباد، دولت افغانستان دیروز ایران را متهم کرد که برای تجاوز به خاک آن کشور هفت هزار سرباز در مرزهای خود در نزدیکی هرات مستقر کرده است. رادیو افغانستان گفت که ایران به بهانه اخراج افغانیهایی که به طور غیرقانونی از مرز عبور میکنند سربازان خود را که ملبس به لباس محلی هستند از مرز گذرانده و به شهرستان هرات وارد کرده است و به کمک کنسولگری ایران، در آن ایالت مستقر شدهاند. این اتهام پس از اعلام گزارشهای تائید نشدهای مبنی بر ادامه جنگ در شهرستان هرات عنوان شده است. رادیو کابل با اعلام این که مردم هرات تجاوز خارجی را تحمل نخواهند کرد از مردم افغانستان خواست که با تمام قدرت از حاکمیت خود حراست کنند و ضربههای مهلکی بر متجاوزان وارد آورند. به نوشته روزنامه اطلاعات، ایران در قبال این اتهامها هنوز (ساعت ۱۲ دیشب که خبر رویترز مخابره شد) ساکت مانده است. فقط عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر ایران دیروز گفته بود که دولت هیچ اظهاریه رسمی درباره نهضت مسلمانان افغانستان دریافت نکرده است. او گفت: «ایران در امور داخلی هیچ ملتی مداخله نمیکند. او اضافه کرد ما هیچ گزارش رسمی درباره اوضاع افغانستان دریافت نکردهایم و دولت موقت انقلاب اسلامی ایران هیچ اظهار نظر رسمی در این زمینه ندارد.» این اظهارات ساعتها پیش از زمانی عنوان شد که کابل اعلام کرد واحدهای نظامی ایران به داخل خاک افغانستان نفوذ کردهاند. در عین حال آیتالله سید کاظم شریعتمداری از رهبران طراز اول روحانی ایران چند روز پیش دولت متمایل به کمونیسم کابل را متهم کرده است که مسلمانان افغانستان را سرکوب میکند. از سوی دیگر منابع ناراضیان افغانی در اسلامآباد گزارش کردند که بمب افکنهای ساخت شوروی قسمتهایی از ایالت هرات را بمباران کردهاند. ناراضیان تبعیدی که چندی پیش خواستار یک قیام عمومی برای سرنگون کردن دولت یازده ماهه افغانستان شدند ادعا میکنند که در بخشهای مختلف افغانستان علیه دولت نورمحمد ترهکی شورشهایی رخ داده و در حال حاضر اوضاع در چندین ایالت افغانستان به شدت مغشوش است. دولت کابل این گزارشها را تائید نکرده و اصولاً وجود پیکار بین مسلمانان و نیروهای دولتی را تکذیب کرده است. دیپلماتهای مقیم کابل نیز گفتند که دولت کنترل شهرهای عمده و شاهراههای مهم را در دست دارد. یک گزارش تائید نشده حاکی است که مستشاران نظامی روسی توسط یک پل هوایی به هرات انتقال یافته و کنترل ارتش دولتی را به دست گرفتهاند.
عفو عمومی، عیدی دادن به ضد انقلاب است سازمان چریکهای فدایی خلق ایران با عفو عمومی مخالفت کرد و آن را عیدی دادن به ضدانقلاب خواند. به گزارش روزنامه اطلاعات، سازمان چریکهای فدایی خلق عصر دیروز در یک مصاحبه مطبوعاتی آخرین نقطه نظرهای خود را در زمینه ارتش، دولت، رفراندوم و دیگر مسایل جاری اعلام کرد. سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق در این مصاحبه از تصمیمات دولت بازرگان مبنی بر تقاضای عفو عمومی انتقاد کرد و افزود آنهایی که اعدام شدند جرمشان خیانت به خلق و میهن بود و آنهایی که دستگیر شدند و یا تحت پیگرد هستند عناصر ضد انقلابی هستند. این سازمان افزود: «تا آنجا که ما اطلاع داریم حدود دو هزار نفر از افراد ساواک زیر پوشش سیا به فعالیت ضد خلق و خرابکاری مشغولند و بنابه گفته سخنگوی دولت حتی آنان چند گروه تروریستی تشکیل دادهاند و مردم بیگانه را میکشند. به نظر ما تقاضای عفو عمومی برای اینگونه عناصر محکوم است و دادن عفو عمومی به عنوان عیدی بر ضد انقلابیون راه را برای فعالیت مجدد امپریالیسم در ایران هموار میکند.» سازمان چریکهای فدایی خلق گفت: «ما از اقدامات دمکراتیک و ضد امپریالیستی دولت حمایت میکنیم اما انتصابهایی آنچنانی میخواهند ارتش را که به خدمت امپریالیسم بگیرند، مهرههای آمریکایی را در ارتش به کار بگیرد و با این کار ارتش را به راهی ببرد که حافظ منافع امپریالیسم باشد نه حافظ منافع خلق ستم دیده ایران. امپریالیسم در ایران وسیله سیا در دو مورد فعالیت شدید دارد اول ایجاد تفرقه در میان صفوف ملت، به این ترتیب که سعی دارد خلقهای ایران را رویاروی یکدیگر قرار دهد و بین آنها جنگ و برادرکشی راه بیندازد. دوم اینکه امپریالیسم سعی دارد خواستههای خلقهای ما را تجزیهطلبانه قلمداد کند. در حالی که به نظر ما خلقهای کرد و ترکمن ما بههیچوجه تجزیهطلب نیستند و از این تهمت عوامل امپریالیسم سخت برآشفتهاند.»
سخنرانی دکتر یزدی در جمع کارکنان ایران ناسیونال عصر دیروز، دکتر یزدی، معاون نخست وزیر در امور انقلاب در اجتماع کارگران ایران ناسیونال دربارهی نقش کارگران در انقلاب سخنرانی کرد. وی در این باره گفت: «باید ترتیبی داده شود تا کشور ما از نظر صنعتی خودکفا شود و نیازهای زندگی کارگران و تمامی مردم این سرزمین تأمین شده و رفاه همگان درنظر گرفته شود.» در این سخنرانی دکتر یزدی در مورد پاکسازی محیط کار گفت: «این پاکسازی باید تدریجی باشد چرا که به یکباره نمیتوان همه افرادی را که جزو روسای وابسته رژیم گذشته را بیرون بیاندازیم باید این کار را در مورد خیلیها انجام دهیم که امکانپذیر نیست.» دکتر یزدی همچنین گفت: «ما باید بدانیم که امپریالیسم به این زودیها دستبردار نیست و هزار جور دوز و کلک میزند. ما برای تغییر سیاست تولیدی این کارخانه به فرصت احتیاج داریم تا بتوانیم مستقل از خارجی حرکت کنیم.» جاهل یا تند میرود، یا کند! حسن صدر، نویسنده و صاحبنظر ایرانی و کارشناس مسایل جهان عرب، در مقالهای تحت عنوان «جاهل یا تند میرود، یا کند!» نوشت: «ضرب المثل زیبایی به زبان عربی وجود دارد الجاهل اما مفرط او مفرط، نادان یا تند میرود یا کند.» وی افزود: «این مسأله در اجتماعات بشری هم صادق است، مردم عاقل آنهایند که از افراط و تفریط هر دو بپرهیزند. در امر رفراندوم، شک نیست که این امر، اطراف جمهوری دور میزند. سوال میان سلطنت و جمهوری، امر زائدی به نظر میرسد، زیرا ملت این همه خون داده، این همه مصیبت و مشقت تحمل کرده که از اسارت سلطنت و عوارض شوم و مهلک آن نجات یابد، پس میماند جمهوری. احترام به آزادی فکر، اقتضا دارد، نوع جمهوری اسلامی به فراندوم گذاشته شود.» حسن صدر در نقد و بررسی شیوه برگزاری رفراندوم گفت: «در اینکه اکثریت هنگفت به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد، هیچکس شک ندارد ولی به همان دلیل که با وجود تائید مسلم و متعدد اگر ملت طی راهپیماییهای باشکوه باز هم از نظر شکل کار رفراندوم را لازم میداند، آزاد گذاشتن رأی دهندگان هم درباره شکل جمهوری به نظر مفید میرسد وانگهی مطلق جمهوری، با اینکه قانون اساسی تا آنجا که مقدوم و مقتضی است بر وفق جمهوری اسلامی تدوین گردد، منافات ندارد.» وی در ادامه گفت: «تذکر من از این نظر است که جوانها و به طور کلی طبقه درس خواندهای که در دوره پنجاه ساله سعی شده از اسلام واقعی چیزی ندانند و اسلام را جز به صورت قشری نشناسند، امروز توجه کنند که اسلام به حکم لاکراه فی الدین، با آزادیهای فردی و اجتماعی معقول و معتدل، با آزادی منعکس کردن اندیشههای متنوع مخالف و منافی نیست. در حکومت علی بن ابیطالب خوارج فرقهای بودند که علیه امیرالمومنین قیام کردند و در جنگ نهروان دچار شکست فاحش شدند، بعد از این شکست به کارشکنی و توطئه پرداختند.» حسن صدر در این مقاله نوشت: «دوستان و ارادتمندان امام از او خواستند امر کند از مسافرت و گردهمایی این جماعت جلوگیری و سهمشان از بیتالمال قطع گردد، علی فرمود: مادام که خطای محسوس و مشخصی از آنها دیده نشود، آزادی رفت و آمدشان را سلب و سهمشان را از غنایم بیتالمال قطع نخواهم کرد. این همه آزادگی و آزادمنشی، مربوط به چهارده قرن پیش است، امروز در دنیایی که تکنولوژی پیشرفته آدمی را به کره ماه برده، بدون آزادی فکر و بیان اندیشههای گوناگون، بدون کوشش و تلاش برای جلب و جذب تکنیک مترقی صنعت و کشاورزی، امکان آزادی از سلطه خارجیان متصور نیست، باید به هر قیمتی شده از آنچه ممکن است به اختناق بیانجامد، پرهیز کرد.»
نیکخواه: اگر مخالفت میکردم مرا میکشتند پرویز نیکخواه یکی از کارگزاران سیاسی حکومت پهلوی که پس از انقلاب دستگیر شد، در دادگاه انقلابی گفت: «بنده یک چند نکته برای آگاهی دادگاه، علاقهمندان و عکاسان میگویم. اینکه در سال ۴۷ که از زندان شاه آزاد شدم، با این تصور بودم که امکان یک حرکت رفرمیستی در داخل رژیم وجود داشت و اگر مطلبی هم در آن زمان و یکی دو سال بعد نوشتم، اکثراً با این تصور بود. در چند سال اخیر به تدریج ثابت شد و بر من هم ثابت شد که رژیم شاه عمیقاً تباه و عمیقاً فاسد است و به همین علت هم کوشش بسیار کردم که خودم را از زیر سلطه این رژیم به کنار بکشم با توجه به شرایط خاصی که من داشتم و مورد تهدید و ترور دائمی بودم. به خاطر گذشتهای که در مبارزه با رژیم شاه داشتم.» نیکخواه گفت: «براساس مدارکی که خدمت دادستانی هست، دو سال پیش من تقاضای استعفا کردم. در این تقاضا استعفا توضیح دادم که علت تضادهای شدید سیاسی بود که در آن زمان من مشاهده میکردم و ضمناً برای اینکه مورد سوء ظن رژیم که به هیچ کس رحم نمیکرد واقع نشوم، طبیعی است مجبور بودم که به شکل امنی برای خودم این استعفانامه را بنویسم. این استعفانامه هست. بعد از اینکه سازمان رادیو تلویزیون دچار عدم تمرکز شد، من باز این را در پرونده توضیح دادهام بنده در واقع در حاشیه این سازمان فعالیت میکردم هیچگونه نقشی در تولید اخبار داخلی یا سانسور نداشتم. باز در پرونده نمونههایی از کوششهایی که در زمان اختناق بسیار شدید سیاسی در مملکت در همان دستگاه رادیو تلویزیون کردم که مطلبی که مورد نظر مردم هست اینها را به اطلاع مردم برسانم و برای پخش آنها همت کنم.» پرویز نیکخواه که زمانی تئوریسین حکومت پهلوی شناخته میشد، گفت: «همکاران من در سازمان رادیو، تلویزیون در این کوشش در گذشته بودهاند، اما طبیعی است که این کار میسر نمیشد. هنگامی که مبارزه مردم علیه رژیم شدت گرفت، من هرگز در مقابل این مبارزه نبودم و هیچ اقدامی علیه این مبارزه و یا جلوگیری از آن و یا حرفی به همکاران برای عدم مشارکت در این مبارزه نزدم، بلکه به آنها هم توصیه کردم وقتی هم که حکومت نظامی برقرار شد و رژیم به مقابله مستقیم با مردم پرداخت، با وجودی که به من اصرار میشد از جانب مدیر عامل سازمان سرپستم بمانم استعفا کردم و به منزل رفتم.» وی در پایان افزود: «از آن به بعد هم با وجود درخواستهای مکرر سرپرستان مختلف سازمان که بعداً آمدند و مدیر عاملهای مختلف من نرفتم و دو ماه بعد از آن هم به همین علت حقوق من به کلی از سازمان قطع شد. من خیلی متأسفم که امروز به یک چنین اتهامی محاکمه میشوم. نیکخواه بعد از لحظاتی سکوت ادامه داد. خواهشم این است با مطالعه دقیق مطالبی که من گفتم و نوشتم و در گذشته هم نوشتهام همه اینها در مخالفت عموماً در مخالفت با فساد، اعمال خشونت و به خصوص دستاندازی امپریالیسم آمریکا به مسایل داخلی کشور ما بوده، بشود.» نیکخواه در پاسخ به این سوال که «مطلب دیگری برای آخرین دفاع ندارید؟» گفت: «بنده همانطور که عرض کردم، خیلی متأسفم رژیم شاه به ملت خیانت کرد، به ارتش خیانت کرد و به همه خیانت کرد. قربانیان بسیاری گرفت و شاید من هم یکی از این قربانیان باشم. به هر حال این بر عهده دادگاه محترم است. متشکرم.»
منتظر بهانههای دیگر باشیم! آیتالله ناصر مکارم شیرازی در مقالهای تحت عنوان «منتظر بهانههای دیگر باشیم» به مسأله حجاب و مخالفت با آن اشاره کرده و نوشت: «خانمها باید توجه داشته باشند آنها که با اعلامیهها و مقالات تحریکآمیز سعی کردند این مسأله را بزرگ کنند، حداقل ناآگاهانه تحت تأثیر دشمنانی قرار گرفتند که در میدان سیاست در داخل و خارج شکست خوردهاند و موقعی را بهترین از لحظات حساس برای نفاقافکنی پیدا نکردهاند وگرنه مسأله حجاب سادهتر از آن بود که این همه کشش پیدا کند. جالب اینکه امروز بسیاری از زنان بیحجاب به حکم سردی هوا، و یا براثر آشنایی تدریجی به مسایل اسلامی، یا احساس اینکه اگر با حجاب باشند محفوظتر و سنگینترند عملاً در حجاب اسلامی رفتهاند، آنها هم که حجاب ندارند تفاوتشان با دیگران غالباً یک روسری است. آیا به نظر شما این موضوع میتوانست منشا آن همه سر و صدا گردد؟؟! آیا این دلیل بر آن نیست که عمال رژیم سابق و عناصر ضد انقلابی به صورت وسواس خناس در میان انقلابیون ما نفوذ میکنند.» مکارم شیرازی گفت: «رهبران انقلاب و مراجع اسلامی کراراً گفته و نوشتهاند اسلام اجازه نمیدهد کوچکترین جسارتی به بانویی شود و افراد مزاحم را باید تحت تعقیب قانونی قرار داد، آنها میگویند مقام زن در اسلام فوقالعاده والا است، و مادر ساختن آینده این کشور استبداد زده، نیازمند به زنان انقلابی هستیم. ولی به خوبی دیدیم که نفاقافکنان بیتوجه به این تأکیدهای آشکار همچنان به سمپاشی خود ادامه و میدهند. اینها همه به ما هشدار میدهد که بدانیم مسأله طبیعی نیست و مخصوصاً خانمها باید به این نکته خوب توجه کنند.» وی افزود: «در مورد حجاب نیز هنگامی که زنان کشور ما مشاهده کنند که زندگی گذشته آنها که توأم با آن همه خودآرایی و صرف بودجههای سنگین و وقت زیاد در مراکز مد و زیبایی و مقابل آئینه علاوه بر اینکه شکنجه و عذاب الیمی برای آنهاست از شخصیت آنان میکاهد و از آنها یک عروسک میسازد که بازیچه دست افراد هوسباز خواهد بود. خودشان با توجه به این حقایق تدریجاً تغییر مسیر میدهند و حجاب ساده اسلامی را برای خود میپذیرند و به فرض که آن را هم بپذیرند آن خودنماییها و خودآراییهای سابق به کلی کنار خواهد رفت و به هر صورت هیچگونه نیازی به شدت عمل نیست.»
بدون آزادی مطبوعات، آزادیهای دیگر مختل میشود هیأت موسس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در آخرین مجمع خود، اساسنامه انجمن را مورد تصویب قرار داد و اعلام داشت که آماده قبول پیوستن افراد به انجمن است. به گزارش روزنامه اطلاعات، در اساسنامه انجمن ضمن مشخص ساختن ارکان سازمانی انجمن و ضوابط فعالیت آن اعتقادها و هدفهای انجمن بدینگونه توصیف شده است: استقرار دموکراسی واقعی مبتنی به مطبوعات آزاد است. از آنجا که بدون آزادی مطبوعات آزادیهای دیگر مختل میشود، و تجاوز به آزادی مطبوعات مقدمهی تجاوز به سایر آزادیها است، برای دست یافتن به محیطی آزاد که مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط اجتماعی بتواند بیمانع، گزارشگر واقعیتها باشد، موجودیت انجمن دفاع از آزادی مطبوعات را اعلام میدارد. انجمن، با اعتقاد به: حقوق و آزادیهای اساسی ملت ایران ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر ـ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ـ و اعلامیه یونسکو درباره اصول اساسی مربوط به سهم وسایل ارتباط جمعی در تحکیم صلح، تفاهم بینالمللی، پیشبرد حقوق بشر، مبارزه علیه نژادپرستی، تبعیض نژادی و تحریک به جنگ، دستیابی به این هدفها را اساس فعالیت خود قرار میدهد: ۱. تأمین و تحکیم آزادی مطبوعات به منظور دسترسی آزاد به خبر، انتقال آزاد خبر، انتشار و پخش آزاد مطبوعات و برنامههای خبری رادیو و تلویزیون و بیان آزاد عقاید. ۲. کوشش برای برخورداری هرچه بیشتر افراد از حق ارتباط به منظور تحصیل و اشاعه اطلاعات مشارکت در اجتماعات و انجمنها و فعالیتهای اجتماعی و همکاری در آفرینشهای فرهنگی. ۳. مبارزه با هرگونه اختناق، تبعیض و محدودیت در نشر و بیان عقیده، و تهدید و ارعاب و ممیزی در مطبوعات و تفتیش عقاید. ۴. دفاع از استقلال نظام ارتباط جمعی در برابر قدرتهای سیاسی و مالی. ۵. پیشبرد مبادله آزاد و متعادل خبر در سطح جهانی و تأمین حق کشورهای جهان سوم در این مبادله. ۶. حمایت و دفاع از حقوق قانونی و استقلال عمل روزنامهنگار. ۷. همگامی و همبستگی با انجمنها، جمعیتها و سازمانهای ملی و بینالمللی که در راه اعتلای حقوق انسانی و آزادی عقیده و بیان فعالیت میکنند و ایجاد ارتباط و همبستگی در بین افراد و تشکیلاتی که با وسایل ارتباط جمعی سر و کار دارند. و همکاری با سازمانهای دارای هدفهای مشابه در جهان. هیأت موسس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات از روزنامهنگاران شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی، و حقوقدانانی که به هدفهای یاد شده در این بیان نامه اعتقاد دارند و با هرگونه تفتیش عقیده و بیان و ممیزی پنهانی و آشکارا در مطبوعات مخالفت میورزند دعوت به همکاری میکند. اعضای هیأت موسس انجمن عبارتند از: داریوش آشوری، شمس آل احمد، عبدالحمید ابوالحمد، مهرداد بهار، مهدی بهشتیپور، باقر پرهام، حسن حاج سید جوادی، علی اصغر حاج سیدجوادی، بهرام داوری، نجف دریابندری، عبدالمحمد روح بخشان، کیوان سپهر، جلال سرفراز، حسن صدر، ابوالفضل قاسمی، اسلام کاظمیه، هدایتالله متین دفتری، جواد مجابی، رضا مرزبان، احمد مرعشی، منوچهر مسعودی، کاظم معتمدنژاد، نعمت ناظری، داریوش نظری، رحمان هاتفی، منوچهر هزارخانی. |
نظرهای خوانندگان
غم انگیز است که دو کلمه حرف حساب تنها از زبان آنانی در می آمد که هیچ گوش شنوایی برای سخنانشان نداشتند و هیچ کس در آن زمان آنان را جدی نمی گرفت. دغدغه ی اصلی اکثریت مردم در آن زمان یا کلماتی توخالی ای مثل «مبارزه با امپریالیسم» بود یا چرندیاتی از آن نوع که مکارم شیرازی می گفت. دفاع از آزادی مطبوعات دغدغه ی هیچ کس نبود.
-- پیام ، Apr 5, 2009 در ساعت 08:30 PMجالب بود، ضمنا" در عكس مربوط به مطلب "سنندج صحنه نبرد مسلحانه شد" شخص معمم با عباي سفيد در كنار آقاي احمد مفتي زاده ، ملا محمد ربيعي هستندو به كار بردن لقب شيخ براي آقاي احمد مفتي زاده اشتباه است ايشان ملا بودند، در ميان اهل تسنن شيخ و ملا تفاوت هاي اساسي دارند.
-- سردار ، Apr 5, 2009 در ساعت 08:30 PMسلام- ممنون از تقرير موضوع "سنندج صحنه ي نبرد" و عكسهاي مربوطه. اما .... اما نميدانم با چه رفرنسي علامه احمد مفتي زاده را شيخ عنوان نموده اند. ايشان هرگز شيخ يا ملا خطاب نشدند. در ضمن جناب ماموستا محمد ربيعي( نفر منتهي اليه سمت چپ) از رهبران ديني اهل سنت كرمانشان بودند كه بطور بسيار مشكوكي حذف فيزيكي شدند.
-- بدون نام ، Apr 5, 2009 در ساعت 08:30 PMدر ارتباط با نظر پیشین: کلمات شیخ و ملا در تابیر شیعی هم با هم متفاوتند. سید و آخوند هم همین طور. تا زمانی نه چندان دور (قبل از انقلاب اسلامی) عناوینی چون حجت الاسلام و آیت الله چیزی بیشتر از تعارفاتی نبودند که حوزویان مجیزگو ندرتا برای نامیدن بزرگان خود به کار می بردند. روش رایج برای نامیدن بزرگان این گروه به کار بردن عناوینی چون ملا بود چنان که در نام های ملاصدرا (دوران صفوی)، ملا هادی سبزواری و ملا علی کنی (دوران قاجار) میبینیم. سید به معنای عمومی نوادگان خاندان پیغمبر بود و هست، ولی به طور اخص عنوانی بود که در مورد گروهی از حوزویون به کار می رفت که چنین سابقه ی خانوادگی داشتند و عمامه سیاه بر سر می گذاشتند. در مقابل گروهی بودند که آخوند نامیده می شدند و چنین سابقه ی خانوادگی نداشتند، و به همین علت عمامه شان سفید بود تا از سیدها متفاوت شوند. کلمه ی آخوند تا گذشته ای نه چندان دور بار منفی نداشت و عنوانی بود که بسیاری از این گروه پیش از نام خود به کار می بردند (مثل آخوند خراسانی) تا حوزوی بودن و در عین حال سید نبودن خود را مشخص کنند.
-- پیام ، Apr 5, 2009 در ساعت 08:30 PMمقام زن در اسلام فوقالعاده والا است..
-- unknown ، Apr 5, 2009 در ساعت 08:30 PMجمله اي سر تا پا دروغ كه تا همين امروز هم مي توانيد آن را در هر گوشه كناري از زبان افرادي حتي با طرز فكر متفاوت بشنويد. گويي با تكرار مكرر آن ميتوانند آنرا بدل به گزاره اي درست كنند.