رادیو زمانه > خارج از سیاست > سی سال پیش در چنین روزی > «وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید» | ||
«وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید»سعید بشیرتاش، ابراهیم نبویتلاشهای بازرگان برای برقراری سازش میان بختیار و آیتالله خمینی مهندس بازرگان برای برقراری سازش میان آیتالله خمینی و شاپور بختیار تلاش کرد. به نوشته محمدعلی سفری و ابراهیم یزدی، مهندس بازرگان از آغاز نخست وزیری شاپور بختیار در تلاش برای ایجاد تفاهم میان دولت بختیار با شورای انقلاب و آیتالله خمینی بود. مهندس حسیبی و امیرانتظام نیز گاهی نقش پیامرسان میان بختیار و بازرگان را ایفا کردند. بختیار از همان انتخابش به نخست وزیری، انتخاب پنج وزیر را در اختیار بازرگان گذاشت. بازرگان پس از خروج شاه از کشور، پیامهای خود در جهت تفاهم میان بختیار و آیتالله را از طریق دکتر یزدی به آیتالله میفرستاد و در همان حال با رایزنی با دوستان خود در شورای انقلاب سعی در حل بحران کشور از طریق قانونی و به صورت مسالمتآمیز داشت. شورای انقلاب تقاضای بختیار مبنی بر اینکه زمینه را برای رفتن او به پاریس و ملاقات با آیتالله خمینی آماده کنند مورد بررسی قرار داده و با این تقاضا موافقت کرد. در دوم بهمن، بار دیگر مهندس بازرگان ضمن تماس با پاریس اعلام کرد که شورای انقلاب با درخواست دکتر بختیار مبنی بر اینکه وی به اتفاق چند وزیر به پاریس بیاید موافق است. اگر آیتالله با این درخواست موافق هستند وی آماده حرکت است. بازرگان همچنین با اشاره به اعلامیههای آیتالله مبنی بر اینکه بختیار خائن است، به وی گفت که بختیار از اینکه او را خائن خواندهاند ناراحت است و میخواهد که به صورتی از وی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی در پاسخ میگوید: «پذیرش بختیار مشروط به استعفای او خواهد بود، آن هم حالا صحیح نیست، بماند برای بعد. چرا که شاید ارتش در صورت استعفای بختیار کودتا کند.» اما بختیار مجدداً از طریق مهندس بازرگان از شورای انقلاب خواست که سریعاً به بسته پیشنهادی او پاسخ بدهند و اعلام میکند که اگر با بسته پیشنهادی موافقت نشود، اوضاع وخیمتر شده و با نفوذی که چپیها پیدا کردهاند مملکت رو به نابودی میرود. بسته پیشنهادی شاپور بختیار به این شرح بود: ۱. حداقل دو ماه به دولت او مهلت داده شود و آیتالله خمینی سفرش را به تهران در این مدت به تعویق بیاندازد. ۲. پنج پست وزارتخانهها خالی است. او حاضر است آنها را در اختیار بازرگان و شورای انقلاب بگذارد تا هر کس را مایل باشند منصوب نمایند. ۳. شاپور بختیار نظارت نسبی شورای انقلاب بر دولت را هم میپذیرد. وی در همان حال طرح دستگیری آیتالله خمینی در هوا را نیز در صورتی که با پیشنهادهای وی موافقت نشود ریخت و با فرستادن نمایندهای به پاریس و نیز از طریق دولت فرانسه، آیتالله را تهدید کرد که در صورت بازگشت، وی را دستگیر خواهد کرد.
آیتالله خمینی با ملاقات بختیار موافقت کرد سرانجام با تلاشهای مهندس بازرگان که از حمایت آیتالله مطهری نیز برخوردار بود، شورای انقلاب با سفر شاپور بختیار به عنوان نخست وزیر به پاریس بار دیگر موافقت کرده و متن بیانیه بختیار را برای این دیدار که توسط بختیار و چند تن از اعضای شورای انقلاب تهیه شده است نیز تصویب کرد. البته، اصرار اعضای روحانی شورای انقلاب برای نوشتن واژه «کسب تکلیف» به جای «کسب نظر» مورد موافقت بختیار قرار نگرفت. در ضمن شورای انقلاب پنج راه حل برای تفاهم با بختیار و پایان دادن به بحران سیاسی کشور پیشنهاد میکند که یکی از این پیشنهادها از طرف خود بختیار شده بود. پنج راه حل مورد بررسی شورای انقلاب به شرح زیر است: ۱. بعد از ورود «آقا» به تهران، بختیار هم به فرودگاه بیاید. شرح حال و خدمات گذشته و فعلی خود را بدهد و اعلام کند که در اختیار آقاست. هر جور که ایشان صلاح بدانند و دستور بدهند او عمل خواهد کرد. ۲. بعد از ورود «آقا» به تهران، بختیار هم بیاید فرودگاه و همان حرفهای بالا را در حرکت احتمالی اول بزند و سپس بگوید اگر اجازه بدهید به کار ادامه دهم و «آقا هم بفرمایند که به کار خود تا اطلاع ثانوی ادامه دهد.» ۳. بختیار بیاید پاریس، استعفای کتبی بدهد، اما «آقا» استعفای او را نپذیرند و او با اجازه «آقا» به کار خودش ادامه دهد. ۴. بختیار بیاید پاریس، استعفای کتبی بدهد، «آقا» استعفای او را بپذیرند و مجدداً او را تا اتخاذ تصمیمات بعدی به طور موقت به کار گمارند. ۵. چهار وزیر دولت بختیار از جمله وزارت کشور توسط شورای انقلاب منصوب شوند و دولت بختیار نظارت نسبی شورای انقلاب بر خود را بپذیرد. شاپور بختیار روی موضوع پنجم پافشاری داشت. در شورای انقلاب بیشتر به موضوعات اول و دوم توجه شده بود. اما وقتی جریان به اطلاع آیتالله رسید، جز موضوع چهارم که قابل بحث و تحت شرایطی قابل قبول دانست، دیگر موضوعات را مورد قبول قرار نداد. جریان این پیشنهادها به همراه موافقت شورای انقلاب با سفر بختیار به عنوان نخست وزیر به پاریس و دیدار با آیتالله خمینی و نیز متن بیانیه بختیار برای اعلام این سفر توسط بازرگان در روز ششم دیماه به آیتالله گزارش شد و مورد موافقت آیتالله خمینی قرار گرفت. با اعلام این موافقت به شاپور بختیار، رادیو و تلویزیون با قطع برنامههای خود، بیانیه نخست وزیر را خواند.
بختیار: برای دیدار با آیتالله خمینی به پاریس میروم سرانجام پس از روزها تلاش جهت برقراری گفت و گو و ایجاد تفاهم میان آیتالله خمینی و شاپور بختیار، اولین موفقیتها به دست آمد و آیتالله خمینی با پذیرفتن بختیار، وی را به عنوان نخست وزیر قانونی به رسمیت خواهد شناخت. به رسمیت شناختن بختیار از سوی آیتالله خمینی به گونهای اعلام پایان انقلاب خواهد بود و از این پس تحولات سیاسی حتی اگر منجر به تغییر رژیم نیز گردد از راههای قانونی روی خواهد داد. در ساعت ده و بیست دقیقه دیشب برنامه عادی و مذهبی رادیو و تلویزیون قطع شد و بیانیه نخست وزیر مبنی بر سفر وی به پاریس و برقراری تماس و مذاکره مستقیم با آیتالله خمینی به شرح زیر پخش شد. «آقای نخست وزیر بیانیه زیر را که متن آن مورد قبول حضرت آیتالله العظمی امام خمینی در پاریس نیز واقع شده است صادر کردند.» «من به عنوان یک ایرانی وطندوست که خود را جزو کوچکی از این نهضت و قیام عظیم ملی و اسلامی میدانم و اعتقاد صادقانه دارم که رهبری و زعامت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی و رأی ایشان میتواند راهگشای مشکلات امروزی ما و ضامن شأن و امنیت کشور گردد، تصمیم گرفتم که ظرف ۴۸ ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظم له نایل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص کشور و اقدامات خود ضمن درک فیض درباره آینده کشور کسب نظر نمایم.» این بیانیه که در مذاکرات میان شاپور بختیار و شورای انقلاب نوشته شد، به تصویب شورای امنیت ملی رسیده و مورد قبول آیتالله خمینی نیز قرار گرفت. اصرار آیتالله بهشتی مبنی بر نوشتن «کسب تکلیف» به جای «کسب نظر» در این بیانیه، سرانجام مورد قبول شاپور بختیار قرار نگرفت. دکتر ابراهیم یزدی در همین شب بعد از دریافت متن فوقالذکر در جلسهای که در حضور آیتالله خمینی و مرحوم اشراقی و احمد خمینی تشکیل شد، گزارش جریان و متن نامه را عیناً خواند. آیتالله خمینی نیز اصل مسأله را پذیرفت. دفتر آیتالله خمینی نیز موافقت آیتالله را به تهران گزارش داد.
پیام آیتالله خمینی به دولت آمریکا: به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند مذاکرات وارن زیمرمن، نماینده دولت آمریکا و ابراهیم یزدی، نماینده آیتالله خمینی در پاریس همچنان ادامه دارد. در این مذاکرات «کیفیت انتقال حکومت بدون خونریزی» مطرح شده است. امروز دکتر ابراهیم یزدی، نماینده آیتالله خمینی برای بار پنجم از تاریخ بیست و ششم دیماه تاکنون با وارن زیمرمن، نماینده دولت آمریکا دیدار و گفت و گو کرد. همچنین در این دیدار دکتر یزدی متن پیام آیتالله خمینی به دولت آمریکا را از روی نوشته خواند. در این پیام آمده است: «... کارها و عملیات بختیار و سران کنونی ارتش نه تنها برای ملت ایران، بلکه برای دولت آمریکا هم به خصوص آینده خود آمریکا هم در ایران ضرر دارد و من ممکن است مجبور شوم دستور جدیدی درباره اوضاع ایران بدهم. بهتر است شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند. دست از این حرکات بردارند. ادامه این عملیات توسط بختیار و سران ارتش ممکن است فاجعهای بزرگ به بار آورد. اگر او و ارتش در امور دخالت نکنند و ما ملت را ساکت کنیم ضرری برای آمریکا ندارد.» در ادامهی این پیام آمده است: «اینگونه حرکات و رفتار، ثبات و آرامش منطقه را باعث نخواهد شد. ملت از من حرفشنوی دارد، و ثبات به دستور من و با اجرای من به وجود خواهد آمد. وقتی من دولت موقت را اعلام کنم، خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم آمریکا دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که بر مبنای فقه و احکام اسلامی استوار است، چیزی نیست جز بشردوستی و به نفع صلح و آرامش همه بشریت است. بستن فرودگاهها و جلوگیری از رفتن ما به ایران، ثبات را پیش از پیش برهم میزند، نه آنکه اوضاع را تثبیت نماید...»
حاج سید جوادی: وقتی امام خمینی بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید علیاصغر حاج سید جوادی، نویسنده و روشنفکر سرشناس و حقوقدان ایرانی که یکی از اولین کسانی بود که با نوشتن نامههایی سرگشاده به شاه ایران، مخالفت با شاه را علنی کرد، به مناسبت بازگشت آیتالله خمینی به کشور، متنی شعرگونه را در نشریه خود «جنبش» به تاریخ هفتم بهمنماه نوشت. در بخشی از نوشته علیاصغر حاج سیدجوادی با عنوان «امام میآید» آمده است: «امام میآید، با صدای نوح، با طیلسان و تیشه ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی عیسی و با کتاب محمد و دشتهای سرخ شقایق را میپیماید و خطبه رهایی انسان را فریاد میکند. وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید. دیگر کسی به در خانه خود قفل نمیزند، دیگر کسی به باجگزاران باجی نمیدهد، مردم برادر هم میشوند و نان شادیشان را با یکدیگر به عدل و صداقت تقسیم میکنند. دیگر صفی وجود نخواهد داشت، صفهای نان و گوشت، صفهای نفت و بنزین، صفهای مالیات، صفهای نامنویسی برای استعمار، و صبح بیداری و بهار آزادی لبخند میزند. باید امام بیاید تا حق به جای خودش بنشیند و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند.» آیت الله خمینی آمد و علیاصغر حاج سیدجوادی پس از آمدن ایشان چند کتاب در مورد انقلاب به چاپ رساند. وی در جریان بحران دهه شصت مجبور به خروج از ایران شد و در حال حاضر بیش از ۲۵ سال است که در پاریس زندگی میکند.
چریکهای فدایی خلق: ارتش ضدخلقی نابود باید گردد صبح امروز، هفتم بهمن ۱۳۵۷، چریکهای فدایی خلق اطلاعیهای با عنوان «ارتش ضدخلقی نابود باید گرد» منتشر کرد. چریکهای فدایی خلق که تا پیش از شهریور ۵۷ به مدت چند سال بود هیچ عملیات نظامی نداشتند، از یکی دو ماه قبل از بهمن چند عملیات نظامی انجام دادند. در این اطلاعیه آمده است: «در روزهای اخیر و پس از فرار شاه، علیرغم تجربیات خونین گذشته بازهم ناظر آن بودیم که گروههایی از مردم فریاد میکشیدند «ارتش حسینی شده» یا «ارتش برادر ماست» امروز بار دیگر شلیک مسلسلها به روی مردم بیسلاح و شهادت صدها تن، تمام کسانی را که ناآگاهانه و صادقاندیشانه چنین شعارهایی را سر داده بودند، در مقابل سوال بزرگی قرار داده است. اینها از خود میپرسند، نقش ارتش ضد خلقی در اوضاع و احوال کنونی چیست؟ آیا ارتش برادر ماست؟ آیا ارتش میتواند در صف تودهها قرار گیرد؟» در قسمت دیگری از این اطلاعیه آمده است: «ما در بیان نقش ارتش، میان کسی که به ارتش و شرکت در توطئههای امپریالیسم اصرار میورزند، و آن عناصر و کادرهایی که از انقلاب مردم حمایت کردهاند، تفاوت قائل میشویم. ما آن گروه سربازان، درجهداران و افسران جزء که با ترک صفوف ارتش و با ایجاد هستههای مخفی در ارتش، سعی در یاری انقلاب دارند، حمایت میکنیم.» در جای دیگری از این اعلامیه آمده است: «بر این اساس آن دسته از رهبرانی که پاسخ بدین مسأله را مسکوت گذاردهاند و تنها با اتکاء به مانورهای سیاسی، چشم به تضادها و اختلافات درون ارتش دوختهاند و برخوردی صریح و جدی با مسأله مسلح نمودن توده نمیکنند در پیشگاه مردم در آینده نه چندان دور به قضاوتی سخت گذارده خواهند شد. امروز تمام این مبارزین و انقلابیون آگاه وظیفه دارند تا مسأله کار سازماندهی مبارزات خلق را در جهت ایجاد هستههای مسلح و ایجاد نطفه و یکانهای ارتش خلقی پیریزی نمایند.» اعلامیه چریکها با این شعارها خاتمه یافت: «مرگ بر ارتش مزدور و ضد خلقی»، «پیش به سوی جنگ مسلحانه خلق»
احمد شاملو از سردبیری ایرانشهر کنار رفت احمد شاملو که انتشار هفتهنامه ایرانشهر را در لندن سردبیری میکرد و پس از سفر آمریکا به همین دلیل در انگلستان مانده بود، در سرمقالهای با عنوان «برای اطلاع» اعلام کرد که دیگر سردبیر هفتهنامه ایرانشهر نخواهد بود. وی نوشت: «به دلیل عدم انطباق برداشتهای سیاسی خود با موضع ایرانشهر، از شماره قبل به عنوان «سردبیر» در این نشریه مسئولیتی ندارم. البته به عنوان یک فرد، با حفظ معتقدات خویش، صرف نظر از اینکه معتقدات او امکان انتشار داشته یا نداشته باشد، به همکاری با ایرانشهر ادامه خواهم داد و کماکان خواهم توانست با دوستان و هموطنان از طریق تلفنها و نشانیهای پستی ایرانشهر در تماس مداوم باشم.» در توضیح این سرمقاله آمده است: «خبر، قطعاً برای خوانندگان و علاقهمندان به ایرانشهر تأسفبار است. و نه کمتر برای کارکنان و اعضای هیأت تحریریه ایرانشهر. ایرانشهر با نام شاملو شروع میشود و آرزوی همه ما این بود که با این نام ادامه یابد، ولی چه میشود کرد که آرزوها همیشه تحقق پیدا نمیکنند.» در ادامهی سرمقالهی شاملو آمده است: «آنچه اکنون شاملو را وادار میکند که مسئولیت خود را به عنوان سردبیر ایرانشهر بازگیرد، دقیقاً به تحولات سری و عمیقی برمیگردد که در وطن ما در جریان است ـ تحولاتی که بسیاری از حسابهای از پیش ساخته را بهم ریخته است و حوادث چنان جلوتر از انسانها گام برمیدارد که «موضع»ها به سادگی رفته میشوند و در تلاطم موج خروشان نهضت عظیم جامعه ما، حفظ استقلال و بیطرفی (درون خلق) هم چون ایستادن روی صفه لغزانی درون رود مشکل میشود.» شاملو در پایان مینویسد: «ایرانشهر با این هدف آغاز به کار کرد که «بدون جبههگیری عقیدتی در برابر حوادث، و بدون دخالت دادن نظرات و ملاحظات آرمانی، به عنوان منبع موثق و قابل اعتمادی، آینه انعکاسدهنده آثار و اطلاعات و اخبار روزمره کشور ما باشد» و این یعنی، عدم جبههگیری عقیدتی در برابر حوادث و عدم دخالت دادن نظرات و ملاحظات آرمانی، همان پل صراطی بود که پس از مدت کوتاهی که در لحظات سرنوشتساز کشورمان سالیان بوده است، نویسنده همان سخن را وامیدارد که از رهسپاری آن دست بکشد تا بتواند آزادانه موضع خود را درون جنبش مشخص کند و به این وسیله وظیفهای را که برای خود میشناسد ایفا کند. و این انتخاب شاملو است.» |
نظرهای خوانندگان
«وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید»
آقای نبوی آیا واقعا ایشان چنین مطلبی گفته است؟ یا شما براش دست گرفته اید؟.
-- بدون نام ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMدوست عزیز
این جمله نقل قول دقیق از نشریه "جنبش" ایشان است و اصولا در نقل مطالب افراد در صفحه " روزشمار یک انقلاب" هرگز دخالت نمی کنیم و مطالب عینا از منابع معتبر نقل شده و در صورت لزوم تصویر عین نشریه را منتشر می کنیم.
ابراهیم نبوی
آقای نبوی ممنون از توضیحتان. اگر ایرانی نبودم و به مصایب این انقلاب دچار نبودم کلی میخندیدم به اینهمه درایت و روشن بینی!
ایشان اخیرا راجع به کشته شدگان غزه قلمفرسایی کرده اند و اشک همه را در آورده اند. بیچاره غزه ایها که حامیانی مثل ایشان دارند.
در کارتان موفق باشید.
-- بدون نام ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMمطالب خوب و آموزنده ای می نویسید, لطف کنید آقای نبوی کمی هم در باره کار های خودتان و آقا بشیر در مقطع انقلاب و یا قبل از دستگیری و مهاجرت داوطلبانه خودتان هم بنویسید.
-- حسن ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMقرار است یادداشت هایی در مورد روزهای انقلاب و خودم که 19 ساله بودم، بنویسم. آقای بشیرتاش هم در روزهای انقلاب فکر می کنم 13 یا 14 ساله بود، به نظر نمی رسد خاطرات زیادی داشته باشد. البته هر دو خاطرات مان را خواهیم نوشت
ابراهیم نبوی
با سلام
-- امید ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMاقایان نبوی و بشیرتاش مطالب خوب و آموزنده ای می نویسید وبه ما این فرصت را می دهید که بیاموزیم وبیاد داشته باشیم که ازادی به داد و فریاد نیست و تنها با یک انقلاب ازاده نمی توان شد، بلکه پروسه ای می باشد که با زمان و اموزش و در تک تک ما پرورش مییابد. اگر این پروسه در ما ایجاد شده بود نه تنها به حرفهای نویسنده و حقوقدانی مانند حاج سید جوادی گوش نمی دادیم بلکه انرا عوام فریبی می دانستیم. و هرگز اجازه نمی دادیم که انقلاب حتی از فردای ان مسیری را طی کند که نتیجه اش اینچنین شود.
همینطور اگر درک روشن و عمیقتری از سیاست دکتر بختیار داشتیم که سعی در مراقبت و برقراری مشروطه و باز کردن درهای ازادی بروی ملت را داشت ولی متاسفانه نویسنده, حقوقدان , فدائی, مجاهد و ... در اثر استبداد شاهنشاهی در چنان خواب و نابینائی فرو رفته بودند که بیداری از ان حاصلی جزء پریشانی نداشت.
اينكه خميني هم پذيرفت با بختيار ملاقات كنه خيلي جالب بود .ولي متاسفانه نويسندگان محترم ننوشته اند چي شد كه اين ملاقات انجام نشد .
-- بدون نام ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMبا درود به نبوی گرامی
-- دارا ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMیکی از بهترین کارهای شما همین است که جوانترها را به 30 سال پیش می برید. من مخصوصا نامه ها و نوشته های سید جوادی را بیاد دارم، جنبش را که با محمد درخشش داشتند و این مطلب وقتی امام بیاید کسی دروغ نمیگوید را یکی از بچه ها آن شب با رها وبارها در جمع چند نفری و همه انقلابی خواند و سر انجام با آوردن کتابی از سید جوادی سعی کردیم وی را بیشتر بشناسیم. متاسفانه ایشان نقش بزرگی در فریب ما داشت هر چه ادعا کرد همه بر عکس شد، هر چند مثلا ما آنزمان صفی نداشتیم و فسادی به آن معنا نبود وایشان قصه پریدن میش از جوی آب و طعنه بز به میش را علم کرده بودند تا ملت را به راهی که میخواستند ببرند که بردند و حاصل شد همه چیز کشی .سپاس. ادامه دهید
نوشتههایی بسیار مفید و ارزشمند است. . همچنین شیوهی نوشتار و نقل بیطرفانهی اتفاقات آن زمان، واقعا روشنگر است. دست مریزاد!
فقط ایکاش برای جلوگیری از سوتفاهمهایی چونان نظر پیشین و تاکید بیشتر بر بیطرفی نوشتار، هنگام نقل قولها، در پانوشتی به مرجع دقیق ارجاع بدهید .
با سپاس بی کران.
-- موسی ، Jan 26, 2009 در ساعت 05:20 PMمعمولا برای اینکه توقف در خواندن رخ ندهد تلاش می کنیم منبع را در متن ذکر کنیم. ولی از این پس برای منابع نامعلوم که در متن ذکر نشده یا ذکر دقیق آن لازم است چنین که گفتید خواهیم کرد.
ابراهیم نبوی
زنده باد شاملو. یاد و خاطره اش با ماست.
-- بهروز ، Jan 27, 2009 در ساعت 05:20 PM}.....{....
جهت آشنایی نسل جوان، آقای سید جوادی برادر صدر حاج سید جوادی از حقوقدانان نهضت آزادی و عموی خانم شهرزاد حاج سید جوادی از رهبران مجاهدین هستند. پس از جدایی ایشان از شورای ملی مقاومت در دهه ٦٠ ، شهرزاد خانم یک صفت جالبی به ایشان داده بود.
در سال ٥٧ بعد از نخست وزیر شدن بختیار یک مقاله ای ایشان نوشته بود تحت عنوان اینکه «ارتش از چه چیزی حمایت میکند». که صدام ٢ سال بعد جواب ایشان را با حمله به ایران داد.
-- حسن ، Jan 27, 2009 در ساعت 05:20 PMاین دیدار انجام نشد چرا که آیت الله خمینی از نظر خود برای دیدار با شاپور بختیار به عنوان نخست وزیر عدول کرد. علت تغییر عقیده آیت الله را در مطالب فردا می خوانید.
-- سعید بشیرتاش ، Jan 27, 2009 در ساعت 05:20 PMسعید بشیرتاش
خبر" تلاش های بازرگان برای برقراری سازش میان بختیار و آیت الله خمینی" از کتاب "قلم و سیاست" جلد چهارم نوشته محمد علی سفری، صفه های 391، 392، 394، 414 و 415 گرفته شده است.
-- سعید بشیرتاش ، Jan 27, 2009 در ساعت 05:20 PMخبر " آیت الله خمینی با ملاقات بختیار موافق کرد" از کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها" نوشته دکتر یزدی صفحات 157 تا 170و نیز کتاب قلم و سیاست اخذ شده است.
بیانیه شاپور بختیار در مورد سفر به پاریس و دیدن آیت الله در اطلاعات 8 بهمن صفحه 8 و نیز چگونگی تهیه متن بیانیه در مصاحبه 9 بهمن بختیار در روزنامه اطلاعات و نیز کتاب های نامبرده شده آمده است.
"پیام آیت الله خمینی به دولت آمریکا" از کتاب آخرین تلاش ها و نیز "تاریخ سیاسی 25 ساله ایران" صفحه 301 نوشته سرهنگ نجاتی گرفته شده است.
نوشته شعرگونه آقای حاج سید جوادی نیز از نشریه جنبش هفتم بهمن ماه گرفته شده است.
از تاریخ نهم بهمن ماه تلاش خواهد شد که تمامی مآخذ جلوی تمامی مطالب نوشته شود تا خوانندگان محترم به راحتی نوشته مرجع را پیدا کنند.
سعید بشیرتاش
جناب نبوي عزيز
-- hossaini ، Jan 27, 2009 در ساعت 05:20 PMبا تشكر از تلاش هاي ارزشمند و هوشمندانه شما
براي انتشار مجموع اين روزشمار در يك فايل كامل فكري كنيد تا به عنوان سندي ارزشمند در اختيار جوانان ايران زمين قرار گيرد
بسیار عالی بود این کارتان. من توصیه می کنم از کتاب تاریخ بیست و پنج ساله ایران از کودتا تا انقلاب سرهنگ غلام رضا نجاتی هم استفاده کنید. من در نوجوانی آن را خواندم و واقعا تحقیق عمیقی بود.
-- سینا ، Jan 27, 2009 در ساعت 05:20 PMبرای من جالب بود این متن آقای حاج سید جوادی من فکر می کردم ایشان از قبل از انقلاب سکولار بودند ولی گویا بعد انقلاب شدند.
درود بر شما آقای بشیرتاش و نبوی براستی که برایم آموزنده بود. منی که سال ها بعد از انقلاب بدنیا آمده ام.
-- ناخدا ، Jan 28, 2009 در ساعت 05:20 PMافسوس می خورم که این آقایون هنوز از ما طلبکارند و غرق در انقلاب شکوهمندشان و می گویند انقلاب را دزدیدند!
چیزی که واسه من جالبه لوگوی این برنامه است.
عکسی که شاه رو به دوربین و در حال آمدن هست و آخوند ها رو نشون میده پشت به دوربین و گویی در حال رفتن.
در حالی که توی انقلاب این قضیه بر عکس بود.
نمیدونم شاید نویسنده میخواد بگه الان داره بر عکس میشه.
آقا ابراهیم میشه سوالمو جواب بدی؟
تهرانجلس
مجموعه کتابهای شما و نیک آهنگ
چیزهایی که از شما خوندم و لذت بردم
-- حسن ، Jan 28, 2009 در ساعت 05:20 PMطراح لوگوی این برنامه من نیستیم، یکی از گرافیست های خوب زمانه است که من ازش درخواست می کنم خودش به این سووال جواب بده، من نظر خاصی ندارم ولی جالبه همینی که می گید من هم احساس می کنم.
ابراهیم نبوی
با درود و سپاس
چرا منابع را در همان متن اصلی نمی آورید.
-- سامان ، Jan 28, 2009 در ساعت 05:20 PMبا سلام
-- علی صیامی ، Jan 28, 2009 در ساعت 05:20 PMدر این بازنگری تاریخی کمتر نقلِ شعارهای روز های انقلاب را می بینم. شعارهایی که مردم در خیابان می دادند یا بر پلاکاردها و دیوارها می نوشتند. مثلا: "ما میگیم خر نمی خوایم، پالون خر عوض میشه. ما میگیم شاه نمی خوایم، نخست وزیر عوض میشه." بختیار، وافورتو دربیار" و غیره. فکر می کنم بازگویی و بازشنوی اینگونه شعارها نشانگر زبان و تفکر گروه عظیمی ازشعاردهنده ها و انقلابون زمان را بیشتر جلوی روی فرزندان مان می گذارد. فرزندانی که امروزه پدران و مادران شان را مقصر می دانند، و به فکرشان هم نمی رسد که اگر خودشان هم در آن روزها بودند عملی جز آن که انجام شد انجام نمی دادند.
علی صیامی
جناب آقای نبوی با سلام و عرض خسته نباشید. پیشنهاد می کنم به مطالب خود پادکست ضمیمه نمائید.
-- خواننده ، Jan 28, 2009 در ساعت 05:20 PMوای به حال ما ایرونی ها که " روشن- فکرهایی" مثل حاج سیدجوادی، شاملو، بازرگان، علی شریعتی و دیگران از این قماش داشتیم و داریم!!!
-- بدون نام ، Jan 28, 2009 در ساعت 05:20 PMبابا مگه روشن فکر نباید اشتباه سیاسی کنه؟ کامو، هایدگر، هگل و ... بتهایی از روشنفکران و فلاسفه ی قرن خودشون بودند. کافیه یه تحقیقی بشه که ببینیم کامو سر ماجرای الجزایر، هایدگر سر نازیسم و هگل سر مواضع سیاسی اش چه مواضع عجیبی داشتند. حتی همین امروز که اینترنت وجود داره، ژیژک هم ایرانی ها رو عرب می دونه. البته من نمیخوام بگم روشنفکرهای ما اشتباه نداشتند، اما تو اون روزگاری که خیلی ها به فکر نون و آب بودند اونا بفکر چیزی بنام آرمان بودند.
-- جاوید ، Feb 1, 2009 در ساعت 05:20 PMمن از خواندن متن سيد جوادي واقعا حيران شدم مگر ميشود كه انساني اينقدر ساده و عوام باشد
-- محمد ، Mar 8, 2010 در ساعت 05:20 PM