رادیو زمانه > خارج از سیاست > سی سال پیش در چنین روزی > «تا شاه نرود چادرم را برنمیدارم» | ||
«تا شاه نرود چادرم را برنمیدارم»سعید بشیرتاش، ابراهیم نبویدوشنبه چهارم دی ١٣٥٧ هجری خورشیدی برابر ٢٥دسامبر ١٩٧٨ میلادی
زندان زنان مشهد اشغال شد در جریان تشییع جنازه کشتگان دو روز گذشته مشهد، این شهر به حال تعطیل درآمد. میزان درگیری بحدی گسترده بود که دولت و حکومت نظامی کنترل شهر مشهد را از دست داد. تظاهرکنندگان اجساد کشتگان را در محل حرم امام رضا دفن کردند. از سوی دیگر مردم تظاهر کننده به زندان زنان در خیابان شاهرخ حمله کرده و کلیه زندانیان را آزاد کردند. زندان عمومی وکیل آباد نیز به دست مردم افتاد و مردم مشهد اداره زندان را به دست گرفتند و گارد از زندان بیرون رفته و زندان را از بیرون محاصره کرد. شعارهای امروز تظاهرات مشهد چنین بود «پس از نماز عشا، صد بار بگو مرگ بر شاه»، «نیایش شبانه، جنگ مسلحانه»، «مشت گره کرده ما، فردا مسلسل میشود!» داریوش فروهر سخنرانی کرد شهر تهران، پس از یک دوره تعطیل مدارس همچنان شاهد تظاهرات دانشآموزان بود. از سوی دیگر مردم تهران نام بیمارستان داریوش کبیر را تغییر داده و نام دکتر شریعتی را روی بیمارستان گذاشتند، در مشهد نیز نام بیمارستان داریوش کبیر به بیمارستان دکتر شریعتی تغییر یافت. در بیمارستان دکتر شریعتی، گروههایی از مردم و پزشکان اجتماع کرده و در حالی که آقایان مهندس بازرگان، دکتر سنجابی و دکتر سحابی حضور داشتند، دکتر حاج سید جوادی و داریوش فروهر، سخنرانی کردند. در تظاهرات دانش آموزان ۱۲ نفر کشته شدند. از سوی دیگر بنا به نوشته پرویز راجی «ارتباط تلفن و تلکس با تهران دوباره قطع شده است. شماری تظاهرکننده جوان کوشیدهاند به سفارت آمریکا در تهران یورش ببرند. اتومبیلها را آتش زدهاند. تیراندازی زیاد بود.» روحانیون: کارگران تهران! اعتصاب کنید! جمعی از روحانیون مبارز تهران با انتشار اعلامیه ای ضمن تشویق کارگران به اعتصاب، اثرات جهانی اعتصاب کارکنان شرکت نفت را بیان کردند. در این اطلاعیه روحانیون از کارگران خواستند تا سقوط حکومت پهلوی دست از اعتصاب برندارند. این در حالی است که در پاریس آیت الله خمینی در حال مذاکره برای تعیین گروهی برای اداره اعتصاب نفت است. از سوی دیگر کارکنان دخانیات نیز اعتصاب خود را آغاز کردند.
انفجار لوله گچساران به جزیره خارک درگیری و اعتصاب در شرکت نفت ادامه یافت. به نوشته هفتهنامه ایرانشهر، «ده نفر از مهندسین عالیرتبه شرکت نفت که اطلاعیهها و اعلامیههای اعتصاب کارکنان را امضا کرده بودند، توسط نظامیان دستگیر شدند. شایع شد که اگر کارکنان نفت اعتصاب نشکنند و سرکار برنگردند، حکم اعدام برای این ده نفر صادر خواهد شد.» این هفتهنامه نوشت: «تولید نفت که پس از فشار و تهدید نیروهای نظامی و دستگیری رهبران اعتصاب کمی افزایش یافته بود، در این هفته مجددا به حداقل خود رسید. روز دوشنبه تولید نفت به کمتر از دو میلیون بشکه در روز رسید که نیاز مصرف داخلی را نیز نمیتواند تامین کند. صدور نفت به خارج که بکلی قطع شده است. همچنین در هفته گذشته در جریان انفجار خط لوله نفت گچساران که روزی ۲۰۰ هزار بشکه نفت از طریق آن صادر میشد، صدمه مهمی به صدور نفت به خارج وارد شد. شرکت ملی نفت ایران رسما تائید کرد که خرابی این خط لوله به دلیل انفجار بوده، ولی احتمال خرابکاری برای انفجار را رد کرد.» به گفته ایرانشهر «در ایران کمبود بنزین و مواد سوختی نفتی این روزها به شدت محسوس میشود و صفهای طولانی مقابل ایستگاههای پمپ بنزین و فروشگاههای نفت در همه نقاط به چشم میخورد.» تا شاه نرفته است چادرم را برنمیدارم نشریه تایم گزارشی از ایران منتشر کرد. در این گزارش خبرنگار تایم برای آگاهی از نظریات مخالفان و موافقان شاه با عدهای از ساکنان تهران گفتوگو کرد. رجب معتمدی ۴۵ ساله یک مغازهدار در بازار مرکزی تهران است. معتمدی اعتقاد دارد که انگیزه شاه در تاسیس یک دولت صنعتی مدرن، تنها و تنها بهانهای برای تسلط نیروهای خارجی بوده است. معتمدی که به جرم فعالیتهای ضد حکومتی تا به حال سه بار زندان رفته است، فروشگاه خود را تعطیل کرده است و میگوید تا سقوط شاه آنرا باز نخواهم کرد. او میگوید: «انتساب انگیزه تظاهرات و راهپیمائیها به عوامل خارجی، حرف بسیار مزخرفی است. ما جمهوری اسلامی میخواهیم.» ابوالبشر فرمانفرمائیان ۶۱ ساله، مانند اغلب طبقات بالای ایران، تحصیلات خود را در دانشگاههای کلرادو، شیکاگو و کلمبیا در رشته حقوق به پایان رسانده است. او یک حقوقدان موفق است و چندان موافق شاه نیست و میگوید: «هر دو طرف اشتباه کردهاند. شاه خیلی سریع به مدرنسازی پرداخت بدون اینکه به نظرات مذهبیون توجه کند و از سوی دیگر مذهبیون هیچگونه تصوری از یک دولت مدرن ندارند!» فرمانفرمائیان در حالیکه خاویار میخورد اضافه کرد: «موضوع شاه یا خمینی در میان نیست، نزاع مذهب و حکومت سابقه چهارصد ساله دارد و تا زمانی که هر دو گروه بر عیوب و نقایص خود فائق نیایند، گرهی از مشکلات باز نخواهد شد.» صدیقه شایگان، ۲۳ ساله، بیشتر به یک محصل دبیرستان میماند تا به یک آموزگار مدارس تهران. مانند دیگر زنان ایرانی اکنون خود را زیر چادر پنهان کرده است و میگوید از چادر تا زمانی که شاه سقوط نکرده است به عنوان یک سمبل مبارزه استفاده خواهد کرد. او معتقد است اگر شاه برود، فضایی آزاد و دمکراتیک بوجود میآید. مهرخ سادات ۴۰ ساله معتقد است که شاه بکلی تنها مانده است. او هرگز نمیدانست در مملکتش چه اتفاقاتی رخ میداد و هیچگاه به سخن دیگران گوش نداد. سادات که چادر سرنمیکند و استفاده از آن را، حتی بعنوان سمبل مبارزه علیه شاه، ضروری نمیداند و میگوید با ایجاد جمهوری اسلامی مخالف است و باید به جای آن یک نظام سوسیال دمکراتیک بوجود آید. سادات میگوید زنان ایرانی هیچوقت به شیوههای قدیمی رجعت نخواهم کرد. روزنامهها، خدا را شکر، همه تعطیلاند! پرویز راجی سفیر دولت شاهنشاهی در لندن در خاطرات روز چهارم دی ماه ۱۳۵۷ خود نوشت: «سقوط دولت ازهاری قریبالوقوع مینماید. سنجانی در اجتماع دانشجویان دانشگاه صحبت کرده از آنها خواسته است در جبههای بر ضد شاه متحد شوند. در ضمن فاش ساخته در ملاقاتی که دوازده روز پیش با اعلیحضرت داشته به شاه گفته تغییرات کوچک و امتیازات ناچیز مشکل را حل نمیکند. «تنها رفتن شماست که مشکل را حل میکند.» فریاد توافق جمعیت با شنیدن این حرف به هوا برمیخیزد. روز آفتابی بسیار مطبوع و ملایمی است. روزنامهها، خدا را شکر، همه تعطیلاند.» |
نظرهای خوانندگان
خیلی زیبا بود.
-- پرویز ، Dec 26, 2008 در ساعت 04:29 PMتک تک خط هاش رو 5 مرتبه خوندم.
اعتقاد دارم اون مطلب جنگ حکومت و دین درسته وبه نظر میاد تا موقعی که شعور افزایش پیدا نکنه بیشتر از 400 سال جنگ و نزاع داریم.
Sadighae Shaaye-gan did kae anhaa che-taor bae sarash kolah gozashtand
-- asma ، Dec 26, 2008 در ساعت 04:29 PMچه جمله بامزه ای:
«تا شاه نرود چادرم را برنمی دارم»
بنده خدا نمیدونسته شاه که بره دیگه اصولا نمیتونه چادرشو برداره!
-- میلاد ، Dec 26, 2008 در ساعت 04:29 PMاز نسل بزرگ شده در سالهای 1330 هستم واز 4- 5سالگی رادیو گوش میکردم آنهم اخبار و برنامه های جدی رادیو تهران . مسکو و بی بی سی و پس از یکی دوسال مستمع آزاد بودن در مدرسه از 6 سالگی با آغاز دبستان بر سر روزنامه بین خواهر و برادرم دعوا بود و پدرم با همه قدرتش در خانه بعد از ما روزنامه را باز پس میگرفت و سالها خواندم و شنیدم و نوشتم و مسافرت کردم وآموختم و به دلیل همین آزاده خواهی هیچگاه به کار دولتی هم روی نیاوردم تا سال 1356 و در این زمان یکشبه همه سیاسی شدند و من نادان یا واپسگرا و شاید هم مامور سا.....
-- جهانگیر ، Dec 27, 2008 در ساعت 04:29 PMو به هرکس گفتم گول این فریبکاران را نخوردید به گوش کس فرو نرفت و حتی به ایراندوست دانشمند و سیاستمداری آزاده چون روان شاد دکتر شاپور بختیار پشت کردند و تسلیم هیجانات بچگانه ناسزا گفتند .ای کاش اگر اکسی از آن افراد نامبرده در نوشته بالا در دسترس هستند پس از 30سال امروز هم نظر خود را بیان کنند شاید درسی تاریخی برای آیندگان باشد
جالب بود
-- kamran ، Dec 27, 2008 در ساعت 04:29 PMزیبا بود
-- علی ، Dec 28, 2008 در ساعت 04:29 PMنتیجه قدر نشناسی و نا آگاهی همین است. پادشاهان پهلوی کشور را از وضع فلاکت بار دوره قاجار تحویل گرفتند و به رفاه و آسایش دهه پنجاه رساندند، درصد باسواد را بیش از سه برابر کردند، بیماریهای وحشتناکی مانند سالک و آبله و مالاریا را ریشه کن کردند، به زنان حق رای و کاندیدا شدن و نمایندگی دادند، کاری کردند که جهان به ایران احترام بگذارد و کشورهای منطقه جرات هیچگونه جسارتی نسبت به ایران نداشته باشند، دانشجویان نخبه را به رایگان به بهترین دانشگاههای جهان فرستادند، آزادی انتخاب پوشش و پاسداشت حریم زندگی خصوصی را برای همه اعم از زن و مرد فراهم کردند و ...
-- سیامک ، Feb 6, 2009 در ساعت 04:29 PMآنگاه ما مردم در برابر این خدمات سیل اتهام و ناسزا را نثارشان کردیم و نتیجه اش را هم دیدیم. چنانکه یکی از دوستان دیگر هم در کامنت خود گفته بود، آن خانم جوان طفلک نمیدانسته که تا شاه هست میتواند چادرش را بردارد یا برندارد و با رفتن او برخلاف تصور ایشان دیگر نمیتوان آنرا برداشت و شعار "یا روسری یا توسری " میشود قانون!