رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ شهریور ۱۳۸۶
وبلاگ‌خوانی در «جُنگ صدا»

معرفی وبلاگ «از پشت یک‌سوم»

«. . .هر چی بهشون میگی عمه‌جان، عموجان فداتون شم. زمونه عوض شده، دیگه مثل قدیم نیست هی زیر كُرسی بخوابی و هی اینقدر بچه‌دار بشی كه اسم‌هاشون رو یادت بره. الان خودت و زنت كار می‌كنی هشتت گرو نُه‌تونه، زندگی‌ها سخت شده، خواسته‌ها و توقع‌ها و آرزوها و اهداف عوض شده.
اینا رو میگی و هی اونا میگن: ای بابا چقدر سخت می‌گیری! ما سیزده سالگی عروسی كردیم و تو پونزده سالگی دو تا بچه‌ داشتیم.
می‌گم: خب شرایط اون موقع فرق داشته. الان دیگه نمی‌شه همین‌ جوری بی‌حساب كتاب، ابراز احساسات كنی. الان اگه یه‌موقع چیزی از دستت دربره، خیلی جاهات جر می‌خوره.
ولی باز حرف، حرف خودشونه و انگار. . .»
[از وبلاگ: از پشت یک‌سوم]

معرفی وبلاگ «از پشت یک‌سوم» را در [اینجا] بشنوید!
برنامۀ پیشین وبلاگخوانی را هم در [اینجا]

وبلاگ «از پشت یک‌سوم» را در [اینجا] بخوانید!

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اگر قصد کنی باورهای‌شان را برهم بریزی، مثل آن است که همه عمر رفته را بر باد داده باشی. جون قصد نفی و انکار تاریخچه شخصی در ذات هیچ‌یک از آدم‌ها نيست و هرآنچه کرده‌اند را سخت تر از تو باور دارند به این بیچاره‌ها گیر نده. گیر مال ماست که هنوز دست اندر کاریم
نه برای گذشته که فقط در امروز
چه‌کار داری به این بدبخت‌های عمر از کف داده که همچنان گرفتار رویای زمین اند؟ مثل این است بگی عمرت همه‌اش هیچ رفت

-- گلی ، Aug 23, 2007 در ساعت 01:41 PM