راوی حکایت باقی
تاریخچۀ سرود انترناسیونال
علیرضا افزودی
گفته میشود تا امروز و در عصر ما دو ترانه ـ سرود وجود دارد که بیش از هر آهنگ و سرود دیگری در جهان خوانده و شنیده شده. اول آن بخش از سمفونی شماره 9 بتهوون است که سرودهای از «شیلر» شاعر آلمانی به نام «انسانها» به صورت آواز جمعی یا کر میخوانند، و دوم سرود «انترناسیونال» است که با روز جهانی کارگر در اولین روز ماه می عجین شده.
این سرود به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده. نکتۀ قابل توجهای که در برگردان این سروده وجود دارد این است که در تمامی ترجمهها نه تنها معانی جملههای به کار رفته در آن همسان و با هم یکیست، بلکه مفاهیم در قالب سیلابهای سرود همخوان و بر یک قرار هستند. به این معنا که اگر گروهی متشکل از چندین نفر با چند زبان مختلف این سرود را همزمان با هم، ولی به زبان رسمی خودشان به شکل کر بخوانند، برای کسی که میشنود اجرایی یکدست و واحد جلوه خواهد کرد. اما راستی این سرود در اصل به چه زبانی سروده شده است؟ مناسبت آن چه بوده و خالق آن کیست؟
گرچه امروزه به دلیل توسعۀ ماشینی و مکانیزه شدن کارخانجات تولیدی و صنتعی، رشد نرخ بیکاری در جهان چنان افزایش یافته که دیگر شعار اصلی روز جهانی کارگر، یعنی «کارگران جهان متحد شوید!» کمرنگ مینماید، ولی به حرمت خونهای گرمی که صرف زمزمۀ این سرود کارگری به خاک ریخته شده، و یاد آنهایی که جرم به سیاهچال کشیدن و زندان نشستنشان فقط خواندن این سرود بوده و هست، مختصری در معرفی و تاریخچۀ «سرود انترناسیول» و کمی هم در سابقۀ «روز جهانی کارگر» را اینجا میآوریم.
«سرود انترسیونال» در اصل به زبان فرانسه و توسط «اوژن پوتیه» [Eugén Pottier] سروده شده. . او در خانوادهای فقیر تولد یافت و تمام عمر خود را در فقر گذراند. شغل نخست او کارگر بستهبند، و بعدها بهعنوان قالبریز امرار معاش میکرد.
در روزهای تشکیل کمون پاریس در سال 1871 میلادی «اوژن پوتیه» به عضویت کمون انتخاب شد، ولی بعد از یورش پلیس فرانسه در 18 مارش آن سال و سقوط کمون، «پوتیه» مجبور شد به تبعید اول به انگستان و از آنجا به آمریکا برود. شعر مشهور «انترناسیونال» را او در ژوئن سال 1871میلادی و در فردای شکست خونین ماه مه آن سال سرود.
«پوتیه» در سال 1880 میلادی به فرانسه بازگشت. نخستین دفتر اشعار او در سال 1884، و دومین جلد آن تحت عنوان «ترانههای انقلابی» در سال 1887 بهچاپ رسید. او سه سال بعد از چاپ این دفتر، در هشتم نوامبر سال 1887 در فقر و تنگدستی در پاریس درگذشت. «پواتیه» در گورستان پرلاشز، و در محل دفن کمونارهای اعدامی بهخاک سپرده شد.
در ماه ژوئن سال 1888 میلادی، شش ماه بعد از مرگ «اوژن پوتیه» سرایندۀ این شعر، «پییر دوژیته» [Pierre Degeyter] که او نیز کارگر بود، با دستگاه ارگ بسیار سادهای که در خانه داشت ریتم و آهنگی بر این شعر گذاشت که «سرود انترناسیونال» نام گرفت. از ویژگیهای این آهنگ و سرود یکی هم آن است که برای اجرای آن نیازی به حضور نوازندگان و نواختن آلات و ادوات موسیقی نیست و همگان و ترجیحا در شکل گروهی آن میتوانند این سرود را بخوانند.
ماه بعد از خلق آهنگ این سرود، در ژوئیه سال 1888 میلادی در یک گردهمایی از سوی روزنامهفروشان شهر «لیل» در فرانسه، نخسین اجرای کر «سرود انترناسیونال» به رهبری «پییر دوژیته» انجام و از آن پس، سرود پرولتاریا و کارگران همۀ کشورها شد.
«سرود انترناسیونال» به تمامی زبانهای اروپایی و غیر اروپایی ترجمه شده. شعر این سرود به زبان فارسی توسط «ابوالقاسم لاهوتی» ترجمه شد. اجرایی که از این سرود به زبان فارسی موجود است، بر مبنای ترجمهای است که «ابوالقاسم لاهوتی» انجام داده.
برخیز، ای داغ لعنتخورده، دنیای فقر و بندگی! جوشیده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی. باید ار ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند، آنگه نوین جهانی سازیم، هیچبودگان هر جیز گردند.
روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما. انترناسیونال است نجات انسانها.
بر ما نبخشد فتح و شادی خدا، نه شاه، نه قهرمان. با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بیامان. تا ظلم را از عالم بروبیم، نعمت خود آریم بهدست، دمیم آتش را و بکوبیم تا وقتی که آهن گرم است.
روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما. انترناسیونال است نجات انسانها.
تنها ما تودۀ جهانی، اردوی بیشمار کار، داریم حقوق جهانبانی، نه که خونخواران غدار. غرد وقتی رعد مرگآور بر رهزنان و دژخیمان، در ابن عالم بر ما سراسر تابد خورشید نورافشان.
روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما. انترناسیونال است نجات انسانها.
[دیوان ابوالقاسم لاهوتی، ادارۀ نشریات به زبانهای خارجی مسکو، تاریخ انتشار 1975/1/15، صفحۀ 413 تا 415]
از شعر «انترناسیونال» ترجمۀ دیگری هم از «احمد شاملو» هست که در شماره 33 «کتاب جمعه» [ویژهنامۀ روز اول ماه مه]، به تاریخ 11 اردیبهشت ماه سال 1359 خورشیدی به چاپ رسیده. برگردان «شاملو» از متن فرانسه این سروده انجام شده است.
برخیزید، دوزخیان زمین! برخیزید، زنجیریان گرسنگی! عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندر وار میغرد اینک! فورانِ نهائیست این. بساط گذشته بروبیم، بهپا خیزید! خیل بردگان، بهپا خیزید! جهان از بنیاد دیگرگون میشود هیچیم کنون، «همه» گردیم! نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم و فردا «بینالملل» طریق بشری خواهد شد. رهانندۀ برتری در کار نیست، نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب. خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولید گران! رستگاری مشترک را برپا داریم! تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند، تا روح از بند رهائی یابد، خود به کورۀ خویش بردمیم و آهن را گرماگرم بکوبیم! نبرد نهائیست این. بههم گرد آئیم و فردا «بینالملل» طریق بشری خواهد شد. کارگران، برزگران فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست مسکن بیمصرفان جای دیگری است. تا کی از شیرۀ جان ما بنوشند؟ اما، امروز و فردا، چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند آفتاب، جاودانه خواهد درخشید. نبرد نهائیست این. طریق بشری خواهد شد.
نوشتاری دیگر در این باب را [اینجا] بخوانید!
|
نظرهای خوانندگان
سلام.
-- پرستو ، May 1, 2007 در ساعت 10:54 AMبرام جالب بود که امروز رفتم سراغ کتاب جمعه و عکس گرفتم ازش و بعد دیدم شما هم مطلبی نوشتین درباره اش. شاد باشين،
پرستو دوکوهکی.
http://flickr.com/photos/parastoo/479894047/
ترجمه لاهوتي كه در تاجيكستان از زبان روسي انجام داده دقيقتر از برگردان غريب شاملو به نظر ميرسد. آخري "ابتكار" به خرج داده، نه اينكه ترجمه كرده باشد
-- kambiz ، May 2, 2007 در ساعت 10:54 AMدر بزرگداشت سالروز قتل پروانه و داریوش فروهر امسال بار دیگر سرود بین الملل را میخوانیم
-- مینا ، Oct 20, 2008 در ساعت 10:54 AM