رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد فيلم > فیلمی در ستایش عشق | ||
فیلمی در ستایش عشقاکبر فلاحزادهفیلم «از انسانها و خدایان» مدتها پرفروشترین فیلم در فرانسه بود. اینکه یک فیلم غیر تجاری به چنین توفیقی دست بیابد، البته مایهی شگفتی است. کشورهای اروپای غربی، بهخصوص فرانسه وآلمان با اتکا به فرهنگ غنیشان در مقابل سیطرهی هالیوود مقاومت میکنند. در این کشورها بنجلهای هالیوود، بهرغم تبلیغات گسترده و انواع و اقسام کلکهای بازاریابانهی رسانهای، فقط قشرهای اندکی را به سینماها میکشانند. فیلم «از انسانها و خدایان» جایزهی بزرگ جشنواره کن امسال را ربود. ۱.۴ میلیون تماشاگر فرانسوی فقط در سه هفتهی نخست نمایش در فرانسه این فیلم را به این دلیل که محتوای انسانیاش به دل مینشیند دیدند. «از انسانها و خدایان» از نیمهی دوم ماه دسامبر در آلمان نیز به نمایش عمومی درآمده است. «از انسانها و خدایان» در مورد گروهی راهب فرانسوی است که در سال ۱۹۶۶ در شمال الجزایر کشته شدند.
اجساد تکه تکه شدهی راهبان و جنایتی که راز آن هنوز گشوده نشده داستان فیلم واقعی است: در ماه مارس ۱۹۹۶ هفت راهب فرانسوی در شمال الجزایر ربوده شدند. در آن زمان ربایندگان که ظاهراً از «گروه ارتش اسلامی» بودند، خواهان آزادی عبدالحق لیدا رهبر زندانی گروه شده بودند. اما تقریباً دو ماه بعد، در ۳۱ مارس اجساد تکه تکه شدهی راهبان را کنار جاده پیدا یافتند. هیچیک از گروههای درگیر مسئولیت این جنایت را به عهده نگرفتند و این موضوع تا امروز همچنان در پردهی ابهام مانده است. به علت تجربهی تلخ سالهای استعمار، مناسبات دو کشور فرانسه و الجزایر هر چند عادی است، اما هنوز دوستانه نیست. استقلال الجزایر بعد از سالها جنگهای خونین در سال ۱۹۶۲ کسب شد، فرانسویان از الجزایر خارج شدند، اما الجزایر آرام نشد و درگیر جدالهای سیاسی و دینی شد. تحقیقات در مورد این جنایت سالهاست که بی نتیجه مانده، چون دولت الجزایر علاقهای به پیگیری موضوع نشان نمیدهد. با این حال نمایش این فیلم در فرانسه و استقبال گستردهی فرانسویان از آن، سبب شد که نیکلای سارکوزی، رییس جمهور فرانسه به پیروی از افکار عمومی دوباره دستور پیگیری ماجرا را بدهد. آرامش دیری نمیپاید راهبان فرانسوی سالهای سال در صلح و صفا با مردم مسلمان پیرامونشان زندگی میکردند. آنها تبلیغ دینی نمی کردند؛ یکی از آنها طبیب ده بود و بقیه به امور عامالمنفعهای مانند اهدای لباس برای بچهها و امثالهم میپرداختند. آنها همچنین یار شفیق مردم بودند؛ به زوجهای جوان مشاورهی خانوادگی میدادند و در امور دیگر نیز کدخدامنشی می کردند. خاویر بووا فیلمش را با نمایش زندگی آرام راهبان آغاز میکند. اما آرامش دیری نمیپاید. تهدید بنیادگرایان که در میان اهالی فقیر روستایی نفوذ دارند، کم کم محسوس میشود و رفته رفته کار به ترور و خونریزی میکشد. بعد از قتل ۱۴ کارگر اهل کرواسی که در نزدیکی معبد کار میکردند، راهبان خطر مرگ را بیخ گوش خود حس میکنند. نظامیان به آنها پیشنهاد حفاظت میدهند، اما آنها که خود را نزد خدا محفوظ میدانند، پیشنهاد را رد میکنند. بین راهبان مسیحی کشمکش آغاز میشود که چه کنند. به راهبان هشدار داده میدهند الجزایر را ترک کنند و به فرانسه برگردند، اما راهبان از بازگشت سر بازمیزنند. آنها برگشت را، برگشت از راهی میدانند که آغاز کردهاند. آنها وطن خود را نه الجزایر و نه فرانسه میدانند؛ دیرشان را خانهی خود میدانند و رسالتشان را در این میبینند که همچنان به مردم روستا کمک کنند.
زیبایی و آرامش در زمانهی زشتیها و ناآرامیها در «از انسانها و خدایان» خواه ناخواه یک رویارویی دینی هم صورت میگیرد. منتهی رفتار راهبان با سیاستمداران فرق دارد. آنها ارزشهای خود را صادر نمیکنند، بلکه آنها را عرضه میکنند. در برابر تهدیدها مقابل بنیادگرایان و مقابل نظامیان، پا سست نمیکنند، و در برابر خطر مرگ سر خم نمیکنند. راهبان بهرغم همهی خطرات میمانند و به قتل میرسند. اینکه خود دولت در ماجرا دست داشته، هنوز که هنوز است ورد زبانهاست. با این حال این موضوع تغییری در اصل ماجرا که همانا قتل راهبان است، نمیدهد. اما اینکه چرا فیلمی بر اساس این رویداد حالا بعد از سالها اینهمه تماشاگر دارد مییابد، مدیون زیبایی آرام این فیلم در زمانهی ناآرام امروزی است . فیلم نشان میدهد که امید به آرامش و صلح چقدر زیاد، و شانس تحقق آن در دنیای واقعی چقدر کم است. چنانکه در نشست خبری فیلم «از انسانها و خدایان» در کن تصریح شد، این فیلم در ستایش دین نیست، بلکه در نکوهش دولت است. با دنیوی شدن دین و دخالت دولت در دین، دین مادی و ابزار حکومت میشود. دین با رفتار دولتی دیگر قادر نخواهد بود بین انسانها رابطهای صلحآمیز برقرار کند. دخالت دولت از طریق نظامیان در صحنهای از فیلم که هلیکوپتر نظامی بالای سر نیایشگران چرخ میزند، بهخوبی به طور سمبولیک نمایانده شده است. راهبان برای رفع مزاحمت هلیکوپتر پر سر و صدا، دعاها را با فریاد میخوانند.
من گفتم که شما خدا هستید عنوان فیلم «از خدایان و انسانها» از کتاب عهد عتیق گرفته شده است: «من گفتم که شما خدایید. و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی. لیکن مثل آدمیان خواهید مرد. و چون یکی از سروران خواهید افتاد.» (ترجمه فارسی مزامیر داوود، مزمور ۸۲ ). بهرغم این عنوان، هر چند راهبان، مسیحی و مهاجمان از بنیادگرایان اسلامی هستند، اما خود فیلم تبلیغ یا نکوهش این یا آن دین نیست. این فیلم برخلاف عنوان و ظاهرش اصلاً فیلم دینی نیست، بلکه موضوع دینی دارد و عمیقاً انسانی است. فیلم به نوعی ادامهی سنتی است که کارل تئودور درایر با فیلم ژاندارک بنیان گذاشت. رنجهای باکرهی اورلئان «رنجهای باکرهی اورلئان» یک فیلم تاریخی به کارگردانی کارل تئودور درایر، کارگردان دانمارکی است. این فیلم صامت که سال ۱۹۲۸ در فرانسه ساخته شده، از شاهکارهای فراموشینشدنی سینما محسوب میشود. «رنجهای باکرهی اورلئان» زیر فشار کلیسا در نمایش فرانسه ۱۵ دقیقه کوتاه شد. در انگلیس هم فیلم به علت منفی نشان دادن سربازان انگلیسی و نمایش خشونت آنها در سرکوب مردم ممنوع شد. این فیلم به رنجهای آخرین ساعات زندگی ژاندارک میپردازد. ژاندارک یک دختر دهقان بود که به حکم دادگاه انکیزیسیون در سال ۱۴۳۱ اعدام شد. ژاندارک در آستانهی زنده زنده در آتش سوختن اعترافنامه را، برخلاف میل باطنیاش و زیر فشار قاضی امضاء کرد. دادگاه به علت امضای اعترافنامه در مجازات او تخفیف قائل شد و او را به جای اعدام به حبس ابد محکوم کردند. اما ژاندارک در پی یک کشمکش درونی، قبل از انتقال به زندان امضای اعترافنامه را انکار کرد. بنابراین آنطور که در قرون وسطی مرسوم بود، او را زنده زنده سوزاندند. در پی سوزاندن ژاندارک آتش خشم مردم شعلهور شد، و اعتراض مردم با مقابلهی خونین سربازان انگلیسی سرکوب گشت. مقاومت دختر دهقان از یادها نمیرود و مردم او را چون قدیسهای میستایند.
قهرمانانی زمینی مشابه کشمکش درونی ژاندارک را میان راهبان هم میبینیم. با اینحال خوبی فیلم اما از جمله در این است که نمیکوشد از راهبان قدیس بسازد. راهبان احساسات و عواطف انسانی و زمینی دارند. در یک صحنه مثل بچهها با هم دعوا میکنند؛ در صحنهای دیگر هنگامی که مورد هجوم قرار میگیرند و یکی از برادرانشان مقابل مهاجمان میایستد، چند تن از آنها از ترس در زیرزمین مخفی میشوند. صحنهای مانند شام آخر مسیح با حواریونش نورپردازی در خدمت فضای روحانی فیلم است. دوربین هم در داخل معبد در ماجرا دخالت نمیکند. آنطور که کارگردان میگوید، او قبل از فیلمبرداری، در معبدی در فرانسه نحوهی بهکارگیری دوربین به شکلی که احساسات دینی را جریحهدار نکند را از راهبان پرسیده است. دوربین ثابت است و زیاد داخل معبد حرکت نمیکند. تنها جایی که دوربین دخالت میکند و نمای درشت از راهبان میگیرد، صحنه مشابه شام آخر است. راهبان چند بطری شراب نوشیده و در آستانهی قتل میگریند و میخندند. اینجاست که دوربین برای نشان دادن حالت روحی راهبان از آنها نمای درشت میگیرد. همزمان بالهی دریاچه قوی چایکوفسکی به صحنه شام آخر اعتلا میدهد. بالهی دریاچه قو به داستان عشق شاهزاده زیگفرید و اودت زیبارو که در طلسم شیطان به شکل قو درآمده است، میپردازد. این باله یکی از شناختهشدهترین نمایشها در ستایش عشق و زیبایی محسوب میشود و به خوبی با پیام فیلم هماهنگ است.
پیام ناتان خردمند منتقد تاگس اشپیگل از جمله معدود منتقدانی است که متوجه شباهت پیام این فیلم با نمایش «ناتان خردمند»، اثر نویسنده آلمانی عصر روشنگری، گوتهولد افرایم لسینگ شده است. لسینگ مخالف هر نوع درک قشری از انجیل بود. او خواستار آزادی اندیشه بود و میخواست عقلانیت را جایگزین تعصب کند. نمایشنامهی «ناتان خردمند» در زمان فرمانروایی سلطان صلاحالدین بر فلسطین و اورشلیم در زمان جنگهای صلیبی در سال ۱۱۹۲ میلادی اتفاق میافتد. در صحنهای از این نمایش، سلطان که آوازهی خرد و زیرکی ناتان، بازرگان یهودی را شنیده است، از ناتان میخواهد تا نظرش را در مورد دین حقیقی بیان کند. ناتان با ذکر داستانی حکیمانه سه دین ابراهیمی را یکسان میداند و می گوید هیچ دینی، دین بهتر و برتر نیست، بلکه همه یکساناند. در نظر ناتان، معیار حقیقی بودن هر یک از ادیان را باید در میزان عقلانیت، انساندوستی و رواداری آنها دید. و این همانا پیام این فیلم است.
یک اثر برجسته خاویر بووا در کارگردانی این فیلم، که پنجمین فیلم اوست، موفق شده است یک اثر برجسته بیافریند. او به موضوع حساسی پرداخته و دقیق و حساب شده کار کرده است. ذرهای زیادهروی می توانست مؤمنین این یا آن دین را علیه او بشوراند. نمایش این فیلم با در نظر داشتن رسواییهای تاریخی کلیسا، بهخصوص در زمانی که کوس رسوایی کلیسا در آزار جنسی کودکان هنوز خاموش نشده، فیلم را در نظر نخست کمی غیر قابل باور جلوه میدهد. اما پیام انسانی فیلم و نیاز عمومی به این پیام چنان قوی است، که حتی دیرباوران هم فیلم را تحسین می کنند. تریلر فیلم: |
نظرهای خوانندگان
چه ترجمه خوبی!
-- بدون نام ، Nov 29, 2010 در ساعت 11:17 PM