رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ مهر ۱۳۸۹
گزارشی از نمایشگاه هفت هنرمند ایرانی در نیویورک

یک نسل - هفت هنرمند

پانته‌آ بهرامی
pantea.bahrami@yahoo.com

«یک نسل - هفت هنرمند»، نام نمایشگاهی از آثار نقاشی، عکاسی و مجسمه‌ی هفت هنرمند ایرانی در سراسر جهان است که در سپتامبر امسال در نگارخانه‌ی زورا در نیویورک افتتاح شده است و تا ۱۶ اکتبر نیز ادامه خواهد داشت.

Download it Here!

این هنرمندان که حدود نیم قرن را با دوستی با هم گذرانده‌اند، در دهه‌ی۶۰ میلادی یا با هم همکلاس و یا هم دانشکده‌ای در دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده‌اند.

گذر زمانه هرکدام از آنان را به گوشه‌ای از دنیا پرتاب کرده است. همه‌ی اعضای این گروه هفت نفره به جز عباس کیارستمی، ایران را ترک گفته‌اند و در چهار گوشه‌ی این جهان نمایشگاه‌های مختلفی را برگزار کرده‌اند.

بسیاری از آثار آنها در حال حاضر در موزه‌های مختلف دنیاست. ناهید حقیقت، هادی هزاوه‌ای، شهرام کریمی، نیکی نجومی، سودی شرف‌شاهی و ناصر وزیری، بقیه این گروه هفت‌نفره را تشکیل می‌دهند.

هادی هزاوه‌ای نقاش ایرانی مقیم آمریکا بر این باور است که دوره‌ی آموزشی این گروه که ناشی از شرایط خاص سیاسی ایران پس از جنگ دوم جهانی بود، بن‌مایه‌ای از آزادگی را در آنان پرورش داد که پس از گذشت پنج، شش دهه به بار نشسته است.


وی هشت‌سال در دانشکده‌ی هنرهای زیبا، دانشجو بوده و به این ترتیب شاهد شکوفایی سه نسل از هنرمندان و دانشجوی ایرانی بوده است. او می‌افزاید: «همه فکر می‌کنند بچه‌های آن زمان چرا اینقدر خلاق، پربار و تاثیرگذار بودند. یکی از علل آن جنگ جهانی دوم بود. ما بچه‌های جنگ بودیم و جنگ از آن زاویه برای سیستم آموزشی ما اهمیت داشت که زیر یوغ هیچ نوع کنترلی نبود. جنگ باعث نوعی آزادی در آن دوران برای ما شده بود. مثلاً همکلاسی‌های من جلوی مدرسه‌ی ما روزنامه‌ی مصلحت، جبهه ملی و یا حزب توده را می‌فروختند و ما هیچ محدودیتی حتی در بازی‌های‌مان نداشتیم.
این آزادی بیان و تفکر که در بچه‌های متولد ۲۰ یا ۳۰ شمسی به‌وجود آمد، مربوط به دوران کودکی ماست. ما هرنوع آزادی را در بیان دیدگاه‌های شخصی و اجتماعی‌مان داشتیم.»

پس از آن نیز در دوران محمدرضاشاه با وجود اختناق سیاسی در ایران، شاهد رشد این نسل از هنرمندان هستیم. در عرصه‌ی شعر و داستان هم با همین رشد مواجه هستیم و همینطور در سینما که ثمره‌ی آن بعدها در انقلاب به‌بار نشست. در مورد این دوره‌ی فعلی چگونه فکر می‌کنید؟

پس از ۲۸ مرداد مشکلات عدیده‌ای پیش آمد، ولی کم‌کم با توجه به گشایشی که پیش آمد و تبادل فرهنگی با خارج از کشور و کشورهای غربی و حمایت از هنرمندان، ما توانستیم در رقص، هنرهای تجسمی، فیلمسازی و ادبیات به شکوفایی برسیم. برخی از هنرمندان این مقطع به‌صورت بت‌های بززگ هنرهای تصویری و نمایشی ما درآمدند. فکر نمی‌کنم دیگر چنین شرایطی پیش بیاید. آن بستر آزادی که ما هرچه می‌خواستیم، می‌گفتیم و به هرجا که می‌خواستیم، می‌توانستیم مسافرت کنیم و هر رسانه‌ای را که می‌خواستیم گوش می‌دادیم، بستر رشد آزادنه‌ای را برای ما فراهم کرده بود.

تاثیر نور و مگس

ناهید حقیقت، فارغ‌التحصیل نقاشی در سال ۱۹۶۸ از دانشکده‌ی هنرهای زیباست. او هم طراح نمایشگاه و هم یکی از هنرمندانی است که آثارش در این نمایشگاه ارائه شده است. وی در دانشگاه نیویورک ادامه تحصیل داده است.


ناهید حقیقت

آثار ارائه شده از این هنرمند، سه گانه است؛ یعنی در مرکز کار او مثلاً انار و در دو طرف درخت و یا در مرکز کار دیگری از او، یک مگس و در دو طرف آن طبیعت قرار دارد.

وی در مورد انگیزه‌ی ثبت شاخه‌های طلایی سحرآمیز می‌گوید: «تقریبا دوسال پیش در شمال نیویورک در یک منطقه‌ی جنگلی بودم. صبح زود هوا مه گرفته بود. زمستان بود. این شاخه‌های لخت درخت زیر مه و نور طلایی آفتاب، منظره‌ای سحرآمیز به‌وجود آورده بودند. خیلی زیبا بود حرکت شاخه‌ها و باد ملایمی که به آنها می‌وزید و نوری که به آنها می‌خورد و نمی‌خورد.

از آن روز شروع به کشیدن نقاشی کردم. موضوع آنها هم شاخه‌های لخت درخت در مقابل نور بود و نام آنها حرکت در نور. من نام آنها را با داستان‌هایی که خودم می‌گویم ترکیب می‌کنم. معمولاً هرکدام یک داستانی می‌گویند، ولی این آثاری که در این نمایشگاه هست را با یک عنصر سوم ترکیب کرده‌ام.


گاهی از میوه استفاده می‌کنم که از خود درخت می‌آید و گاهی مگس. تازگی زیاد روی مگس کار می‌کنم و با آن رابطه‌ی ویژه‌ای دارم. بر خلاف عقیده‌ی عمومی، مگس حشره‌ی بسیار زیبا و قوی‌ای است.

مگس یک تاجی بالای سرش است که این تاج انگار از سنگ‌های قیمتی و مرواریدهای مختلف به‌وجود آمده است. وسط آن یاقوت اصلی، یک دایره‌ی نور است. این نور را با دانش خدا تطابق می‌دهم و درست از وسط دایره، دو شاخ شیطانی بیرون آمده است. مگس هم دانش خدا و هم دانش شیطان را دارد؛ سرشتی دوگانه دارد.

فرم کارم سه تکه‌ای است که در ابتدا و انتها شاخه‌های درخت است و در وسط از عوامل دیگر مثل میوه و یا مگس استفاده کرده‌ام. فرم نقاشی است و از ورقه‌های طلایی روی بوم استفاده کرده‌ام. به همین دلیل دارای غنای خاصی است.»


تمرکز آثار هادی هزاوه‌ای بر آبستره‌هایی است که زیرساخت‌های مینیاتوری در آنها موج می‌زند. علاوه بر آن استفاده از رنگ‌های شاد، نوعی سرور و زندگی به آثار او بخشیده است.

خود وی درباره کارهایش می‌گوید: «آثار به نمایش گذاشته شده از من در این نمایشگاه، طرح‌هایی هندسی هستند که از روی هنرهای سنتی خودمان گرفته شده است. روی آنها کار می‌کنم، تکرارشان می‌کنم، می‌شکنم‌شان و کم کم کاری جدید به‌وجود می‌آید که اساس آن طرح‌های هندسی است. بر اثر این فرایند، آن طرح‌ها پرانرژی و پرتحرک می‌شوند. چون معمولاً طرح‌های هندسی پرتحرک نیستند ولی دراینجا همه‌چیز در حال نوسان، خرد شدن دوباره ساخته شدن و خلجان است.»

عکس تکی از عباس کیارستمی

یکی از عکس‌های عباس کیارستمی به‌عنوان نمونه زینت‌بخش نگارخانه بود. این عکس منظره‌ای در سرما و برف را از دور نشان می‌دهد. آن‌چه در نظر اول به چشم می‌خورد راه‌هایی است که در جست‌وجو هستند. علت را از ناهید حقیقت، دوست و هم‌کلاسی کیارستمی جویا شدم.


او می‌گوید: «ما اول دنبال کار بزرگ‌تری از عباس بودیم و این کار را عباس به نیکزاد نجومی هدیده داده بود و ما آن را به نمایش گذاشتیم. عباس از دوستان خوب ماست. ما با هم هم‌کلاس بودیم و دوران خیلی خوبی را باهم گذراندیم.

آثار او را به سه دلیل دوست دارم و تحسین می‌کنم. اول اینکه سرشت خود را دوست دارد. دوم آن که فدایی کارش است. سوم هم آن که با حس ششم کار می‌کند. البته در همه‌ی هنرمندان این سه عامل هست ولی در او قوت بیشتری دارد.

معمولاً کارهای عکاسی او تحت تاثیر فیلم‌هایش است. آنقدر دنبال منظره‌های قشنگ بود که همان جست‌وجو نگاهش را برای عکاسی باز کرد و اکنون عکاس معتبری در دنیاست.»

Share/Save/Bookmark