رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد فيلم > فیلمی اشتباهی در سینما | ||
فیلمی اشتباهی در سینمامسعود نوبختآدم چیزهایی در فضای سینمای ایران میشنود که گاهی چیزی نمانده از تعجب شاخ درآورد. یکی از آخرین اظهار نظرهایی که بیشتر به شوخی شبیه است، حرفهای کارگردان جوانی است که فیلمش در حال حاضر روی پرده سینماهای تهران است. فیلمی با نام «لج و لجبازی» به کارگردانی سید مهدی برقعی. فیلمی که با سوءتفاهمهای موجود در این سینما، اشتباهی در سینما به نمایش در آمده است. درباره دلایل اشتباهی بودن این فیلم به موارد متعددی میتوان اشاره کرد. اما پیش از هر چیز حرفهای برقعی جالب توجه است که گفته هدفش از ساخت این فیلم، تحکیم بنیان خانواده بوده است. از این پرت و پلاتر حرفی شنیدهاید؟!
تحکیم بنیان خانواده آن هم فقط با یک فیلم؟! البته، طبق یک عادت بد اما جا افتاده در سینمای امروز ایران، کارگردانان جوانی که فیلمشان تازه اکران شده است، اصلاً ایرادهای فیلمشان را نمیپذیرند و به هیچ وجه زیر بار خطاهایشان نمیروند. سید مهدی برقعی هم به شهادت گفتوگوهایی که دربارهی فیلمش انجام داده، یکی از این کارگردانان است. قصه کهنه، پرداخت کهنهتر داستان فیلم، ماجرای جدایی زن و شوهری است که پس از سه سال با ترفند دخترشان دوباره با هم ازدواج می کنند. مرد البته در ابتدا بسیار ولنگار و شلخته است و در پایان، مثلاً تغییر میکند؛ تغییرهایی که در فیلمفارسی به وفور شاهدشان بودهایم. در این میان با ورود مهندسی اتو کشیده به ماجرا، مثلث عشقی شکل میگیرد و آقای شوهر (امیر جعفری) رگ غیرتش برای همسر سابقش (سارا خوئینیها) می زند بیرون و مهندس از بازی بیرون میرود.
راستی میتوانید حدس بزنید کسی که مهندس (نیما شاهرخشاهی) خطابش میکردند، در پایان چه از آب درآمد؟ بله، درست است. مهندس در پایان به عنوان مهندس قلابی تحت تعقیب قرار گرفت و مشخص شد که خانمهای محترم نباید گول ظاهر آدمها را بخورند و حتی اگر شوهر سابقشان بدترین مرد روی زمین است، باید برگردند سر زندگی قبلیشان! به به، چه زندگی گل و بلبلی! وفور این پیامهای تهوع آور اخلاقی در حال حاضر در سینمای ایران بیداد میکند. تازه رسیدهایم به جایی که فیلمساز جوان ما به جای اینکه به تکنیک فیلمش بیندیشد و یاد بگیرد چگونه فیلم بسازد، مرتب پیام اخلاقی صادر میکند و تازه نمیگذارد این پیام را، اگر در فیلم موجود است خود تماشاگر دریافت کند. کارگردان در مصاحبهها و گفت و گوهای مختلف همان پیامهای نداشتهی فیلمش را به فیلمش سنجاق میکند. این دیگر از آن کارهاست. تحکیم بنیان خانواده؟! در اینکه «لج و لجبازی» فیلمی برای مخاطب عام است، شکی نیست. در این که این گونه فیلمها در سینمای ایران دارد به ورطه پیشپا افتادگی میافتد هم تصور نمیکنم توافق نداشته باشیم. اما این که کارگردان یک فیلم این¬چنینی بیاید و برای فیلمش معنیتراشی کند، دیگر در هیچ جای دنیا مرسوم نیست. بخشی از حرفهای برقعی را بخوانید: «این فیلم در جهت تحکیم بنیان خانواده است و مخاطب آن عموم مردم هستند. برای انتقال این پیام به مخاطب باید در جهت سینمای عامهپسند حرکت میکردم و برای اینکه مخاطب با آن ارتباط برقرار کند، از رگه¬های طنز برای بیان حرفهایم استفاده کردم. فکر میکنم برای دیده شدن این پیام توسط مخاطب باید چنین راهی را در پیش میگرفتیم. به هر حال، من معتقدم این فیلم را برای مردم ساختم.
فیلمنامهی اولیه متعلق به حمید گرشاسبی بود که مورد توجه من قرار گرفت. زمانی که قرار شد این فیلم را که در ژانر اجتماعی و از رگه های طنز برخودار است بسازم، به موفقیت آن در اکران فکر نمیکردم. لج و لجبازی فیلمی در جهت تحکیم بنیان خانواده است و پیامی انسانی را به مخاطب منتقل میکند. فیلمنامهی فیلم را فرهاد توحیدی برای ساخت به من پیشنهاد کرد، که با مهدی طاهباز کار بازنویسی آن را انجام دادیم و در حال حاضر فیلم با متن اولیه حدود ۵۰ درصد شباهت دارد.» این کارگردان سینما دربارهی حضور بازیگران در فیلم «لج و لجبازی» گفت: «ما برای این فیلم اگر در انتخاب ترکیب بازیگران فقط به گیشه فکر میکردیم میتوانستیم از حضور بازیگران دیگری استفاده کنیم. اما تلاش کردیم در همان ابتدا بازیگرانی را انتخاب کنیم که به نقش خود نزدیکتر باشند. به طور نمونه، در فیلم "ازدواج در وقت اضافه" بازیگران زیادی بازی کردند که این روزها به نوعی فقط برای گیشه کار میکنند. اما فروش این فیلم نشان داد که فقط بازیگران نیستند که گیشه را تضمین میکنند. در فیلم ما چند بازیگر سینما و تلویزیون بازی میکنند، که با نقشهای خود همخوانی زیادی دارند. امیدوارم این فیلم توسط مردم دیده شود زیرا من معتقدم مخاطبین اصلی این فیلم آنها هستند و از جهتی فکر میکنم فیلمی سرگرمکننده و جذاب برای آنها باشد.»
در این شرایط، سئوالی که پیش میآید این است که وقتی تماشاگر هنوز از سالن بیرون نیامده فیلم برایش تمام است، و کارگردان اساساً نمیتواند سر و شکل منطقی و با ثباتی به فیلمش بدهد چگونه میتواند چنین ادعایی داشته باشد؟ زمانی این حرف برقعی را میشد جدی گرفت که فیلم بر پایه طنز ساخته نمیشد و کاملاً با نگاه اجتماعی معضلی ریشهای را در جامعه ایران به چالش میکشید. در شکل کنونی، اینها دلایل دست و پا زدن بیشتر در منجلاب فیلمفارسی است بیآنکه خود کارگردان بداند دارد چنین میکند. از «سفر به شرق» تا «لج و لجبازی» کارگردان «لج و لجبازی» فارغ التحصيل كارگرداني و تحليل فيلم از مجتمع آموزشي سينماست. او فعاليت فيلمسازي را در سال ۱۳۷۰ با ساخت فيلم كوتاه «سوتك» آغاز كرد. فيلم "سفر به شرق" نخستين فيلم بلند سينمايي او به شمار ميآيد. «سفر به شرق» فیلمی بود که شریف و مهجور ماند و تنها در چند جشنواره کوچک جوایزی را به خود اختصاص داد. از آن پس بود که برقعی تصمیم گرفت دیده شود. اما به چه قیمتی؟
وقتی «سفر به شرق» دیده نشد و به بیان بهتر، توجهی به آن نشد، کارگردان جوان ما چون میخواست سری توی سرها در بیاورد، به سوی سینمای گیشه رفت و مسیر اشتباه را در پیش گرفت. برقعی در گفتوگویی رادیویی، در شکایت از وضعیتی که برای اولین فیلمش پیش آمده بود، خطاب به منتقدان گفت: «همین شما منتقدها که الان دارید با “لج و لجبازی» مقابله می کنید، در زمانی که «سفر به شرق» ساخته شد هیچ کدامتان نقدی در دفاع از فیلم ننوشتید. هیچ کدامتان نگفتید این کارگردان کیست و چرا فیلم را ساخته است. بنابراین، الان من تصمیم گرفتم برای اینکه از چرخه سینمای ایران حذف نشوم لج و لجبازی را بسازم.» در حقیقت، برقعی خود گرفتار لج و لجبازیای شد که نتیجهاش حذف کامل از چرخهای خواهد بود که خود رو به زوال است. این مربی سابق پرورشی مدارس تهران، در حدس این نکته اندکی به خطا رفت که خود جزو جریانی میشود که کل سینمای ایران را به نابودی خواهد کشاند. سینمای نفروش «لج و لجبازی» سید مهدی برقعی کارگردان فیلم سینمایی “لج و لجبازی» درباره شرایط اکران این فیلم گفت: «شرایط اکران عمومی این فیلم خیلی ایدهآل نیست. اما سینمای ایران در حال حاضر به گونهای شده که باید انتخاب بین بد و بدتر باشد. اگر قرار بود این فصل را از دست دهیم اصلا مشخص نبود در چه شرایطی باید فیلم را اکران میکردیم. این فصل امسال با بازیهای جام جهانی، امتحان کنکور و دانشگاهها و از طرف دیگر گرمای بیش از حد هوا همراه است. اما با این حال از فروش فیلم تا امروز ناراضی نیستم.
البته همانطور که میدانید، ما به دلیل اینکه یک هفته زودتر از زمان مقرر فیلم «لج و لجبازی» را به دلیل افت فروش «ازدواج در وقت اضافه» اکران کردیم، هنوز نتوانستهایم تبلیغات شهری داشته باشیم و فقط تیزرهای فیلم از تلویزیون پخش میشود. با توجه به شرایطی که وجود دارد خوشبختانه فیلم در اولین هفته، در روز فروش بلیت نیم بها ۱۳میلیون تومان فروخته است. به همین دلیل فکر میکنم فروش راضیکننده ای خواهیم داشت و قطعا اگر شرایط ایدهآلی داشتیم به گیشه بهتری نیز دست می یافتیم.» اشتباه برقعی این است که تصور میکند این فروشها در این شرایط فروش ایده آل است. در زمانی که بلیت سینماها ۴۰۰ تومان است و پرفروشترین فیلمهای این چهار ماه اخیر، از ابتدای سال ۸۹ به یک میلیارد تومان فروش نرسیدهاند، توقع اینکه “لج و لجبازی» رکورد بشکند توقعی بیهوده است. در مورد پرفروش ترین فیلمها در بهترین حالت ممکن، ۲۵۰ هزار نفر از مردم به سینما رفتهاند. به همین دلیل معتقدم که سینمای ایران با تماشاگرانش وارد یک چالش عمیق شده است و با این فیلمهای زیر پلهای و آپارتمانی نمیشود گیشه سینماها را نجات داد. جایگاه تلویزیونی «لج و لجبازی» «لج و لجبازی» اساساً یک فیلم تلویزیونی است. به همین خاطر، در ابتدای نوشتهام اشاره کردم که این فیلم به اشتباه در سینما به نمایش درآمده است. رسانهی تلویزیون با سینما تفاوت دارد. این نکته را کارگردان جوان ما هنوز متوجه نشده است. شخصیتهای بدون عمق، خط سیر فیلمنامهی بسیار بیتعلیق، و دکوپاژی که برای فیلم کوتاه مناسب است، فیلم را به سمت تلویزیونی بودن میبرد. تنها نکتهای که باقی میماند این است که سرمایههای انسانی سینمای ایران مدام در حال هدر رفتن است. سید مهدی برقعی جوان، یکی از این سرمایههاست که در «لج و لجبازی» به سیم آخر زده و قدر خود را ندانسته است. |
نظرهای خوانندگان
lotfam begoid ke chejori in film ra mishavad did
-- hengameh ، Jul 29, 2010 در ساعت 11:29 PM