رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد فيلم > آنجلینا جولی و نقش کلئوپاترا | ||
آنجلینا جولی و نقش کلئوپاتراامیر رسولیدر تاریخ سینما مشهورترین بازیگران زن، الیزابت تایلور، کلودت کولبر، تدا بارا، ویویان لی، سوفیا لورن و مونیکا بلوچی نقش کلئوپاترا را بازی کردهاند. کلئوپاترا زیباترین زن تاریخ پیش از میلاد مسیح بود. یک زن فمفاتال (femme fatale) که برای حفظ امپراطوری مصر چیزی نداشت جز زیبایی زنانهاش. آخر سر هم وقتی که زیبایی زنانهاش دیگر مؤثر واقع نشد، کارش در بازی قدرت و در عرصهی سیاست جهانیِ روزگار خودش به خودکشی کشید. اکنون قرار است که یک بار دیگر کلئوپاترا را با بازی آنجلینا جولی بر پردهی سینما ببینیم. همواره زیباترین زنان هالیوود در نقش کلئوپاترا فرورفتهاند، چنان که بازی در این نقش یک معنایش این است که بازیگری که نقش کلئوپاترا را ایفا میکند، زیباترین بازیگر جهان است. این بار قرعه به نام آنجلینا جولی افتاده است. برای همین هم این روزها در وبلاگها و در هالیوود بحثی داغ درگرفته: کلئوپاترا، یک زن مصری چقدر سفیدپوست بود و آیا آنجلینا جولی واقعاً برای این نقش مناسب است؟ آیا وقتش نرسیده که یک بازیگر مصری یا آفریقایی در نقش کلئوپاترا بازی کند؟ تا کی سینمای سفید قصد دارد مفهوم زیبایی و وسوسه را به نفع خود تحریف کند؟
نخستین ملاقات یک زن فریبکار با قدرتمندترین مرد جهان از میان افسانههایی که نویسندگان پیرامون شخصیت کلئوپاترا پرداختهاند، داستان نخستین ملاقات این زن فریبکار با قدرتمندترین مرد جهان در آن زمان، یعنی با ژولیوس سزار زیباترین و سینماییترین داستان است: در تاریکروشنای سحر قایقی در کرانهی نیل در اسکندریه پهلو میگیرد. مردی از قایق پیاده میشود و یک تخته قالی را از قایق بیرون میآورد و بر دوش خود میاندازد. این مرد به طرف قصر اسکندریه به راه میافتد. نیم میلیون نفر در شهری که اسکندر مقدونی سیصد سال پیش از این تاریخ ساخته است زندگی میکنند: یونانیها، رومیها، مصریها، گالیرها و یهودیها. اینها همه در خانههاشان در این ساعت از روز خوابیدهاند. وضع سیاسی مصر بحرانی است. یک قوم هلنی ۳۰۰ سال است که بر یک ملت بزرگ، در کشوری که هفت میلیون جمعیت دارد حکومت میکند. هلنیها با هم شدیداً اختلاف دارند و سزار از روم به مصر آمده است که به این اختلافات پایان دهد. این مرد ۵۲ ساله یک سردار جنگی است و با این حال زانوانش در مقابل زیبایی زنانه به لرزه درمیآید. پاییز است، سال ۴۸ پیش از میلاد مسیح. مرد با فرشی که بر دوش دارد به دروازهی قصر میرسد. نگهبانان با دیدن او دروازه را باز میکنند. مدتی بعد او وارد قصر میشود، فرش را در بارگاه سزار از روی شانه برمیگیرد و مقابل سردار جنگی بر زمین پهن میکند. کلئوپاترا، زنی ۲۱ ساله، زیباترین زن آن دوران از میان فرش غلتزنان پیش پای سزار میافتد. این آغاز آشنایی و رابطهی عاشقانه میان قدرتمندترین مرد جهان و زیباترین زن جهان است.
زنی که دو هزار سال پیش خود را به این شکل به پای ژولیوس سزار انداخت، آیا یک زن سفیدپوست بود یا زنی از نژاد آفریقایی؟ مشکل اینجاست که هیچکس نمیداند مادر کلئوپاترا چه کسی بوده است. منابع و روایات تاریخی دربارهی مادر کلئوپاترا هیچ اطلاعی به دست نمیدهند. ما همینقدر میدانیم که پدر او یک مرد مقدونی بود که بر مصر حکومت میکرد و آنقدر به رومیها باج داد که اقتصاد مصر در زمان حکومتش ویران شد و او را به رم تبعید کردند و به جای او کلئوپاترای ۱۸ ساله و برادرش را که در همان حال به سنت فراعنه با هم از روی مصلحت ازدواج کرده بودند به تخت نشاندند. اگر مادر کلئوپاترا مصری بوده باشد، طبعاً این زن نمیتوانسته یک زن کاملاً سفیدپوست، کسی مانند آنجلینا جولی باشد. اما اگر مادرش هم یک مقدونی بوده، کلئوپاترا احتمالاً سفیدپوست بوده است. آیا میتوانیم به مجسمهها اعتماد کنیم؟ امپراطوری مصر در آن زمان یک امپراطوری چند فرهنگی بود. فرهنگ هلنی با فرهنگ آفریقایی درآمیخته بود و انواع نژادها و قومها در کرانهی نیل زیر سلطهی هلنیها در صلح با هم زندگی میکردند. مجسمههایی که از کلئوپاترا به جای مانده، مخصوصاً مجسمهای که آن را به نام «ونوس ِ اسکلین» میخوانند یک زن سفیدپوست را نشان میدهد. زنی با لبهایی برجسته و سینههایی که از هم فاصله دارند و چروکهایی بر شکم که نشان میدهد او باردار بوده و از سزار پسری به دنیا آورده است. پسری که سزار هرگز او را رسماً فرزند خود نخواند و نام او در تاریخ به عنوان یک حرامزاده ثبت شده است. اما آیا میتوانیم به این مجسمهها اعتماد کنیم؟ مجسمهها در آن دوران و در فرهنگ رومی مانند تصاویر در روزگار ما عمل میکردند. آنها وسیلهای بودند برای تبلیغات سیاسی و مذهبی و بیشتر از آنکه نمایانگر و تصویری از واقعیت باشند، نشاندهندهی آرزوهای قدرتمندان و تصوری است که آنها دوست داشتند از خودشان بازتولید کنند. سزار، کلئوپاترا را به عنوان یک انسان و یک زن مستقل و آگاه که دارای شخصیت و خواستههایی است نمیدید. کلئوپاترا برای او فقط یک زن زیبا بود و معشوقهای بود که به او افتخار میکرد. برای همین هم دستور داد که از مرمر مجسمهی این زن را بتراشند و به عنوان ونوس، الاههی زیبایی به نمایش بگذارند. به این جهت «ونوس اسکلین» بیش از آنکه با واقعیت کلئوپاترا همخوان باشد، نشاندهندهی تصور سزار از زیبایی زنانه و کمال مطلوب اوست. برای همین این پرسش پیش میآید که تا چه حد ما میتوانیم به تصاویر اعتماد کنیم؟ آیا فیلمهایی که بر اساس زندگی کلئوپاترا ساخته شده، همه ادامهی این مجسمهی مرمرین است و همان کارکرد را دارد؟ یعنی با این فیلمها به جای اینکه با کلئوپاترا آشنا بشویم، با تصوری که امثال سزار از این زن داشتند آشنا میشویم؟ چگونه میتوانیم کلئوپاترای واقعی را بشناسیم؟
کامیابی از کلئوپاترا در جهنم این موضوع دو هزار سال قدمت دارد. عدهای از نویسندگان کلئوپاترا را به شکل یک فاحشه نشان دادهاند که از روی هوی و هوس امپراطوری هزار سالهی مصر را به باد داد. نویسندهی رومی پلینیوس برای نخستین بار به کلئوپاترا صفتِ «ملکهی فاحشهها» (Regina meretrix) را داد. نویسندهی رومی دیگری به نام پروپرز کار را به آنجا کشاند که ادعا کرد کلئوپاترا شبانه به سراغ بردگان میرفته و برای تسکین دادن شهوتش، با آنها همبستر میشده. دانته در اثر جاودانهاش «کمدی الهی» کلئوپاترا را به جهنم میبرد و تصورات و تخیلات جنسیاش را با او ارضاء میکند. در نظر بوکاچیو، کلئوپاترا نماد شهوترانی، آز و زیادهخواهی و ظلم و جور به دیگران است. تحریف یک شاهکار سینمایی در هالیوود هم وضع بهتر از این نیست. ماجرای ژوزف مانکویچ به بهترین وجه نشانگر معضل تاریخی کلئوپاتراست. مانکویچ تنها کارگردانی بود که تلاش کرد تصویری متفاوت و نزدیک به واقعیت از کلئوپاترا به دست دهد: زنی باهوش که تلاش میکرد قدرت و استقلال سیاسی خود را به عنوان یک سیاستمدار حفظ کند. زنی که استراتژی سیاسی داشت و برای رسیدن به هدفهایش از زیبایی زنانهی خود استفاده میکرد. کلئوپاترا در این فیلم میبایست یک زن هوشمند و آگاه و با اعتماد به نفس باشد که میخواهد از استقلال سیاسی مصر در مقابل تمامیتخواهی رم دفاع کند. اما تولید کنندهی فیلم در تدوین دخالت کرد و سکانسهای تعیین کننده را به شکلی بریدند که از فیلم و پیام آن چیز زیادی باقی نماند. آخر سر کلئوپاترایی که در فیلم مانکویچ میبینیم باز هم بازتولید تصور ژولیوس سزار است که بیش از دو هزار سال قدمت دارد: یک زن زیبا و فریبکار و شهوتران که خود را به پای قدرتمندترین مرد جهان میاندازد و در بازی قدرت سرانجام کارش به خودکشی میکشد. مانکویچ در آن زمان به شدت به دستبرد به اثرش اعتراض کرد و بیجهت نبود که از «قصابی یک شاهکار سینمایی» سخن گفت. به هر حال بحثی که الان در هالیوود درگرفته فقط بر سر آنجلینا جولی نیست. اگر آنجلینا جولی در نقش کلئوپاترا بازی کند، تصور مردان قدرتمند نسبت به یک زن زیبا و یک شخصیت تاریخی بازتولید میشود. اما اگر از یک بازیگر زن مصری یا آفریقایی استفاده شود، ممکن است برای نخستین بار در تاریخ سینما کلئوپاترا را چنانکه بود بر پردهی سینماهای جهان ببینیم. این بحث بیش از آنکه یک موضوع سینمایی یا تاریخی باشد، در دعوای تاریخی زنان با مردان ریشه دارد: ما را همانطور که هستیم ببیند، نه آنطور که دوست دارید. |