رادیو زمانه > خارج از سیاست > هفت هنر > علیزاده و کلهر در پاریس | ||
علیزاده و کلهر در پاریسمحمد عبدی
جهان حسین علیزاده و توانایی بلامنازعهاش در نواختن تار و سه تار، از پیش نوید یک کنسرت جذاب را به هر علاقهمند موسیقی ایرانی میدهد و تضمین میکند که مخاطب در عین شنیدن موسیقیای کاملاً کلاسیک، نوآوریهای خاصی را هم شاهد خواهد بود، و علیزاده امضاء شخصی خاص خودش را خواهد داشت. علیزاده از «نینوا» تا «راز نو»، جهانی نو را به شنوندهی ایرانی نوید داده و این جهان نو را در قالبهای گوناگون بسط و گسترش داده است و هر بار چون حادثهای در موسیقی ایران، درهای تازهای را به روی آن باز کرده است. این بار در پاریس، او همراه کیهان کلهر، شهرهترین نوازندهی کمانچه ایران است که پیشتر همراه هم در همنوا با بم نواختهاند- و با صدای شجریان- در سه شب در ایران (در تالار وزارت کشور) یکی از ماندگارترین موسیقیهای ایرانی را در تاریخ ثبت کردهاند. کنسرت یکشنبه شب علیزاده و کلهر به همراه تنبک و دف مجید خلج در سالن آدیار پاریس، کنسرت جمع و جور و دوست داشتنیای بود که با بداههنوازی گرم نوازندگان، فضای خودمانی و دلپذیری را در این سالن نه چندان بزرگ پاریس به وجود آورده بود. جدا از مشکلات حاشیهای مانند نداشتن بروشور، عدم وجود شمارهی صندلی در سالن- که مشکل ساز بود- و گرمای آن (و البته سوت زدن یکی از تماشاگران به همراه نواختن علیزاده در یک قسمت از برنامه که بسیار عجیب و غیرقابلباور بود)، این کنسرت دعوتی بود از تماشاگر برای شرکت در یک مهمانی جذاب و البته خودمانی که در آن برخی از مجربترین نوازندگان ایرانی مینواختند. در بخش اول ابتدا دونوازی حسین علیزاده و مجید خلج را شاهد بودیم که تمهای همیشگی علیزاده را با تماشاگر قسمت میکرد و مقدمهی جذابی را برای ورود به دنیای موسیقی ایرانی برای مخاطبان ایرانی و فرنگیاش مهیا کرد (نکتهی جالب دربارهی این کنسرت حضور چشمگیر فرانسویها بود که پابهپای ایرانیها از موسیقی سنتی ایرانی لذت میبردند.) علیزاده با وجود بیماری آرتروز که ظاهراً به تازگی به آن مبتلا شده، کماکان با ابهت تمام توانست قدرت نوازندگی خود را به نمایش بگذارد. در واقع علیزاده از معدود نوازندگان و آهنگسازان ایرانی است که میتوان از او به عنوان یک «مؤلف» یاد کرد؛ کسی که دائماً در حال بسط و گسترش جهان ویژهی خود است و ضمن داشتن امضاء و تمهای خاص خود، هر بار به مدد دانشاش میتواند با بهرهگیری از همان تمهای همیشگی، اثری نو خلق کند.
در ادامهی بخش اول نوبت به دونوازی کلهر و خلج رسید. کلهر از همان دقیقهی اول تماشاگران را میخکوب کرد. او با استادی تمام صداهایی از کمانچهاش تولید کرد که شگفتانگیز به نظر میرسید. در واقع کلهر قابلیتهای گستردهای را برای کمانچه در نظر میگیرد و میتواند از این ساز، صداهای متفاوتی تولید کند و استفادهای چند وجهی از این ساز ببرد، به شکلی که کمانچهی او گاه صدایی شبیه ویولنسل و ویولن تولید میکرد و حتی گاه نی! کلهر در عین شگفتی کمانچه را در بخشهایی از برنامه با انگشت مینواخت، گویی که در حال نواختن سه تار است. حاصل صدای شگفتانگیزی بود که تماشاگر را با خود همراه میکرد و کلهر را در یکی از بهترین اجراهای خود نشان می داد. پس از یک آنتراکت طولانی، نوبت به نوازندگی هر سه آنها با هم رسید. در این بخش نوازندگان مجرب به بداههنوازی جذابی پرداختند که بیشتر تمهای آشنایی داشت. «یاوران مست اند» کردی یکی از این قطعات بود که در آن حتی کلهر شروع به خواندن کرد. هرچند طبیعتاً کلهر قصد خوانندگی نداشت و در واقع بیشتر به گرم کردن محفل مشغول بود، اما زمزمه نه چندان واضح او که اتفاقاً حکایت از صدای جذابی داشت، کمک کرد تا تماشاگر آشنا با این قطعه حس نزدیکتری به کنسرت داشته باشد. به نظر میرسید که شاید چندان قرار قبلیای هم برای خواندن کلهر وجود نداشته و تنها حس لحظه بوده است. از این روست که شاید گاه موسیقی سنتی ایرانی به قوالی نزدیک میشود و بنا به حال و هوای اجرا و تماشاگران راه خود را مییابد. حالا اینجا با دو استاد بزرگ موسیقی ایرانی روبرو بودیم که هر لحظه میتوانند حال و هوا را به سمتی که فضا ایجاد میکند هدایت کنند و موسیقی شگفتانگیزی بیافرینند. با آن که تمهای بخش دوم غالباً تکراری بود، اما تلاش نوازندگان برای ارائهی اجرایی نو، در خور و قابلستایش بود. مثلاً در اجرای «یاوران مست اند»، کارهای کلهر با کمانچه به ویژه نواختن آن با انگشت، فضای متفاوتی ایجاد میکرد که میتوانست از یک موسیقی معروف، آشنازدایی کند. شاید همین ویژگی کلهر و علیزاده برای آشنازدایی از موسیقی سنتی ایرانی و باز کردن درهای تازه به روی آن است که هر دو را متمایز و دوست داشتنی میکند. در پایان کنسرت، تماشاگران مشتاق درخواست اجرای دوبارهای از یک قطعه را داشتند و نوازندگان به شوق آمده هم تماشاگران را بینصیب نگذاشتند و با اجرای یک قطعهی جذاب دیگر، این کنسرت پاریس را که ظاهراً قرار است در شهرهای دیگری از جمله لندن هم اجرا شود، به پایان بردند. |
نظرهای خوانندگان
ژن و اخلاق ما ایرانی جماعت خیلی جالبه ! خدا نکنه که چیزی رو بت کنیم و بپرستیم و خدا نخواهد که بخواهیم بتی رو از اون بالا با لگد پرت کنیم پایین.... !
-- محمدولی ، May 10, 2010 در ساعت 11:59 PMبتی به اسم "علیزاده" نیز که چندین دهه ی پیش با "نینوا" یا " راز نو" ساخته و پرورده شده ّ را سعی میکنیم با کمک مقاله ی بسیار نرم و هوشمندانه هنوز پا برجا نگه داریم !
با کلماتی مانند " جم و جور" یا " خودمانی" یا میهمانی جذاب" نمیشود از افول ستاره ی "نوازندگی" حسین علیزاده پیشگیری کرد !
این دیگ دیگه به ته رسیده و سالهاست که شروع شده به دوره کردن , تکرار ملودی ها و هی بداهه نوازی... هی بداهه نوازی...!
خدا رو شکر که این بداهه نوازی در موسیقی ما هست و آقایان با این کلک هر ساله بدون زحمت و سختی تمرینات ماهانه ، به سفرهای اروپایی و آمریکایی خودشون میروند و کیسه را پر کرده و تا سال آینده خود را راحت میکنند !
با واقف بودن به این مسئله که ایرانی های خارج از مملکت بالاخره کم و بیش میان و ما هم یک روزی ، در شهری ، جایی دیداری میکنیم و سازی میزنیم و دوره ای میکنیم و بعد هم یا علی ! فلبداهه !
دیگه برنامه هم از پیش معلوم و تکراری هست ! اول هر یک از آقایان "تک نوازی" میکنند. این یعنی که هر کسی خودس میئونه چی میزنه و کجا میزنه ! مهم اینه که زمانش بیش از 20 دقیقه نباشه ! خود به خود 3 نفر هستند و این میشه 50 دقیقه تا یک ساعت !
بعدش آنتراکت هست و بعد هم 3 تائی یا 4 تائی و فلبداهه !!!!
کنسرت پاریس خوب نبود ، کنسرت وین هم حوب نبود ... اگه بخوام باید یک لیست بگم ! در توان نوازنگی کیهان کلهر ( اون هم کم و بیش... ایشون هر چی پیرتر میشه ، مودی تر میشه ! ) شکی نیست. ولی بت علیزاده ، سالهاست که غبار زمان به رویش نشسته و ایشون دیگه " انگیزه" ی خودشون رو ( به هر دلیل خاصی که به هیچکس مربوط نیست ) از دست داده اند. پس بهتره خودشون ، با تار و سه تارشون ، مثل تبر ، این بت رو نشکنند !
این فقط شرم و حیای ایرانی جماعت هست که با صبر و لبخند ، به بت های ساخته شده به دست خودش احترام میذاره و در سالن باقی میمونه و آخر سر دست هم میزنه وگرنه اگه مثل ملل دیگه باشه ، خودش اون بت رو از بین میبره ! و نشون میده که : به شعور من توهین نکن !
صدا نداره؟
-- امیر ، May 10, 2010 در ساعت 11:59 PMخیلی سعی شده به به ، چه چه بشه از برنامه !
-- عظیمی از پاریس ، May 11, 2010 در ساعت 11:59 PMنه جونم ، هیچ چیز جدیدی توش نبود و همون کارهای قدیمی و ملودی های قدیمی رو با یک فرم و رنگ دیگه به اسم بداهه نوازی به خورد ما دادند ( البته تعداد هم زیاد نبود...فکر کنم ملت دیگه دست انها رو هم خوندن ! ما هم به زور خانمم رفتیم !!)
کنسرت جذاب و نوآوری خاص و توانایی بلامنازعه و چه و چه... ! خیلی سعی کردید با این مخلفات، رنگ و روبی به آش رشته بدید...
salaam
dustan ziad asabani nashin!
che bala berin che paeen biayn
inha ostadane music donya hastand va
hezaran nafar moshtagh darand.
shoma ham berin donbale musice delkhahetan.
-- ali ، May 11, 2010 در ساعت 11:59 PMکنسرت جالبی نبود. تکراری بود و دل و روح را نوازش نمیکرد. تعداد استقبال کننده ها هم با توجه به جمعیت ایرانی ساکن در پاریس کم بود. علیزاده / نوازنده مورد علاقه من/ بیحوصله و بی انگیزه بنظر میرسید. حیف!
-- کیارش paris ، May 11, 2010 در ساعت 11:59 PMمحمدولي و عظيمي كه انشاالله واقعا كنسرت رو ديديد و نظر مي ديد. كي مي خواهيد دست از اين سياست زدگي برداريد و حالا چون مرغ سحر رو براتون اجرا نكردند آسمان ريسمان بافي كنيد براي كوبيدن هنرمنداني در سطح عليزاده و كلهر.
-- سياوش ، May 11, 2010 در ساعت 11:59 PMجناب محمد ولي خان، شما در مورد كي داريد صحبت مي كنيد؟:
-- اژي دهاك ، May 11, 2010 در ساعت 11:59 PM"این دیگ دیگه به ته رسیده و سالهاست که شروع شده به دوره کردن , تکرار ملودی ها و هی بداهه نوازی... هی بداهه نوازی...! "
يا نشنيديد كارهاي عليزاده و از مرحله كلا پرتيد، يا يه سري مسائل ديگه هست كه البته ميشه يه حدس هايي زد. به هر حال عليزاده فقط ظرف 10 سال گذشته 3 بار نامزد جايزه "گرمي" شده و 10 ها شاهكار مثل "زير تيغ" و "به تماشاي آبهاي سپيد" و ... به موسيقي و هنر اين سرزمين هديه كرده.
متاسفم از این که برخی دوستان این کار هنری به اش تعبیر کردند. برخی ظاهرا با استاد علیزاده مشکل دارند. کسی از ایشون بت نساخت. و شما هستید که از ایشون بت ساختید و حالا اون انتظار بی حد و هرز شما برآورده نشده. اجرای این کنسرت به دلیل دعوت اسپانسر خارجی و سابقه ای هست که استادان از شنوندگان خودشون دارند. حرف شما رو نه میشه راد کرد یا تایید کرد، برخی این برنامه رو دوست دارند برخی هم ندارند . ضمنا بداهه نوازی بخش بزرگی از موسیقی ما رو در بر میگیره و بداهه نوازی استاد علیزاده هم متفاوت هست با دیگران . بداهه نوازی ایشون رو باید از شیوه نگاه خود علیزاده بررسی کرد. که در اهالی موسیقی این شیوه علاقمندان و کنجکاوان بسیاری دارد. که هر سال منتظرند ببیند این شیوه به چه شکلی هست. و این که ایشون با توجه به شناختی که از شنونده خودشون دارند این شکل از موسیقی رو انتخاب کردند.
-- محمد رضا براتی ، May 12, 2010 در ساعت 11:59 PMدوست عزیز هیچ وقت تکنیک یک ساز تموم نمیشه و هیچ وقت هم انتظار یک نوازنده از یک ساز تموم نمیشه. و این بر میگرده به حس و ابتکار هر نوازنده ای که بتونه چطور در کارش رنگ آمیزی بکنه. و هر نوازنده ای وقتی سازی در دست میگیره درست همانند یک نقاشی هست که یک بوم رو جلوش میزاره و میخواد از تمام ترکیبات و رنگ ها در ذهنش استفاده کنه. یک موسیقی دان یا یک نوازنده هم همین طور هست.
دوست عزیز استاد علیزاده موسیقی رو یاد نگرفته که فقط مطالبی که در موسیقی به ایشون آموخته شده رو از دوباره بنوازد. خود ساز برا ایشون کاراکتره ویژه دارد و همیشه رنگ های جدید به کار میگیرد و تا اون مطالب تحت تاثیر اون رنگ ها قرار بگیره و یک تنوع ایجاد بشه. کاری که هیچ کس دیگه در موسیقی اصلی ایرانی نکرده.
ضمنا از جانبه هم نسخه صادر نکنید. شما هم در این کنسرت شرکت کردید که میتونیستید این کار رو نکنید. چیزی جدید هم اگه منظورتون هست ایشون نمیتونه با گیتار و پرکاشن بیان رو صحنه. تا شاید یک تغییر آنچنانی و عامی به نظر بیاد.
کنسرت خوب نبود،علیزاده تکرار خودشه! اما کلهر واقعا استادی و تلاش در بهتر بودن رو نشون داد
-- niosha ، May 12, 2010 در ساعت 11:59 PMمن از این همه نظرات منفی تعجب میکنم. من که خیلی از این کنسرت لذت بردم. آقای علیزاده در قسمت اول خیلی سر حال به نظر نمیرسید ولی قسمتهایی بعدی واقعا خوب بود. کیهان کلهر هم بی نظیر بود همینطور هم آقای خلج. آدم میره کنسرت که یک ساعت موسیقی خوب گوش بده، خب این هدف برآورده شد، دیگه چه انتظاری میمونه.
-- Siavash ، May 12, 2010 در ساعت 11:59 PMداوری درست را دو - سه سال پیش شجریان کرد که از این آقایان جداشد و به راه خودش رفت
-- بدون نام ، May 14, 2010 در ساعت 11:59 PM