رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹
نگاهی به فیلم مستندی درباره‌ی عقاید عرفانی دیوید لینچ

دیوید می‌خواهد پرواز کند

نادر افراسیابی

دیوید لینچ استاد سینمای مؤلف آمریکاست. دیوید زیوه‌کینگ یک کارگردان جوان آلمانی است که تا همین چندی پیش تازه از مدرسه‌ی فیلم فارغ‌التحصیل شده بود، در یکی از شبکه‌های تلویزیون آلمان به عنوان تدوین‌گر کار می‌کرد و عشق کارگردانی در دل داشت. این سینماگر نوخاسته رد استاد کهنه‌کار را پی گرفت و به زودی دریافت که استاد یکی از اعضاء حلقه‌ی مدیتیشن ماهاراشی ماهش یوگی است.

چهره‌ی انسان‌های از ریخت افتاده و بوی مرگ

دیوید لینچ در سینما مانند یک نقاش هنرمند عمل می‌کند. او متأثر از فرانسیس بیکن و ادوارد هوپر در فیلم‌هایی با تصاویر سوررئالیستی، خاطرات کودکی‌اش و زندگی طبقه‌ی متوسط آمریکایی‌ها را به نمایش می‌گذارد. مهم‌ترین درونمایه‌ی فیلم‌های او امنیت خاطر انسان در شهرستان‌های کوچک، خانواده و عشق است.


دیوید زیوه‌کینگ

آن سوی دیگر این جهان به ظاهر زیبا، کارهای نابخردانه، شهوت، خشونت و حرف‌های ناگفته‌ی انسان‌های متوسط شهرستانی است که در فیلم‌های لینج به شکل یک چیز رازآمیز که در زندگی روزانه‌ی انسان جریان دارد به نمایش گذاشته می‌شود. تخصص لینچ در این است که از خشونت یک کمدی بسازد. منتقدی گفته است: «فیلم‌های دیوید لینچ بیانگر درام جاودانه‌ی مردی است که به دنیا نیامده است.»

کله‌پاک‌کن، مرد فیل‌نما، تل‌ماسه، مخمل آبی، از ته دل وحشی، بزرگراه گمشده، داستان استریت، و جاده‌ی مالهالند فقط بخشی از مهم‌ترین فیلم‌های دیوید لینچ‌اند. مهم‌ترین خصوصیت‌ فیلم‌های او اما نوعی نمادگرایی پنهان است.

در بزرگراه گمشده همه‌ی این ویژگی‌ها را یک جا می‌بینیم. این فیلم به همین دلیل از فیلم‌های نمونه‌ی لینج و به یک معنا شاخص‌ترین کار او به شمار می‌آید. نشانه‌هایی مانند آتش، کلبه، خانه، راهرو، جاده که سرنوشت انسان را رقم می‌زند، رنگ‌های سیاه و قرمز، چهره‌‌ی انسان‌های از ریخت افتاده، تجزیه‌ی بافت‌های آلی و بوی مرگ و مسأله‌ی همزاد به شکل نمادینی در این فیلم طرح می‌شوند. لینچ مهم‌ترین چهره‌ی سینمای مؤلف آمریکا، یک فیلم‌ساز ساختارشکن و پست مدرن است.


گاردین در نوامبر ۲۰۰۳، دیوید لینچ را به عنوان بهترین کارگردان جهان معرفی کرد

سودای پرواز و شکست ناپذیری

جریان شبه‌مذهبی ماهاراشی ماهش یوگی به مدیتیشن یا مراقبه اعتقاد دارد. این گروه مذهبی که به رهبری ماهاراشی در سال‌های دهه‌ی شصت میلادی شکل گرفت، اعتقاد دارد که با مکاشفه و مراقبه انسان می‌تواند به درجه‌ی شکست‌ناپذیری دست بیابد.

شرط رسیدن به این درجه این است که به اندازه ی کافی انسان‌هایی در یک حلقه‌ی سربسته با مکاشفه و مراقبه به آن حد از تسلط به نفس دست بیابند که بتوانند پرواز کنند. آنگاه از اینجا تا مرحله‌ی شکست‌ناپذیری دیگر چندان راهی باقی نمانده. آنها به این اعتقاد آن‌قدر ایمان دارند که در سال ۲۰۰۳ میلادی در محلی به نام «تویفلزبرگ» در برلین سنگ اول برجی به نام «برج شکست‌ناپذیری» را قرار دادند.

البته از آن زمان تا امروز این برج در حد همان یک سنگ باقی مانده. اما، با این حال ظاهراً دیوید لینچ که گاردین در نوامبر ۲۰۰۳ میلادی او را بهترین کارگردان جهان خواند، به مسأله‌ی غلبه بر نفس و پرواز و رسیدن به درجه‌ی شکست‌ناپذیری سخت اعتقاد دارد. موضوع فیلم مستندی که دیوید زیوه‌کینگ آلمانی ساخته و ششم ماه مه برای نمایش عمومی اکران شده است، باورهای شبه‌مذهبی دیوید لینچ و اعتقاد سرسخت او به شکست ناپذیری است.


کله‌پاک‌کن، یکی از اولین آثار دیوید لینچ محصول ۱۹۷۶

دیوید می‌خواهد پرواز کند

بهترین کارگردان جهان که عقاید خرافی دارد و یک کارگردان نوخاسته که مرید او می‌شود. این موضوعی خوب و جذاب برای یک فیلم مستند است. این فیلم «دیوید می‌خواهد پرواز کند» نام دارد.

زیوه کینگ کارگران «دیوید می‌خواهد پرواز کند» می‌نویسد:

«وقتی پند دیوید لینچ را به کار گرفتم و برای اینکه کارگردان خوبی بشوم، شروع کردم به فراگیری مدیتیشن و زندگی من ناگهان به یک فیلم مبدل گشت. استاد کارگردان پیش‌بینی کرده بود که پنج سال باید روی این فیلم کار کنم تا بتوانم در مدیتیشن غرق شوم. فکر کردم شوخی می‌کند. اما حق با او بود. از آن زمان که سفر من به اعماق پرتگاهی به نام جهان نورانیِ مکاشفه‌گران فرقه‌ی ماهاراشی آغاز شد تا امروز پنج سال گذشته است.»

آنها که در مراسم ماهاراشی شرکت می‌کنند می‌بایست یک کلمه‌ی رمز را که به آن «مانتارا» می‌گویند، فرابگیرند. اگر مانتارا را در نزد کسی افشاء کنند، تلاش آنها به هدر می‌رود. زیوه‌کینگ که در خیالاتش بین هیمالایا و هالیوود در پرواز است، در خاطراتش می‌نویسد: «می‌ترسیدم در خواب این کلمه را به زبان بیاورم و همه‌ی تلاش‌هایم به هدر برود.»


طرفداران فرقه‌ی مذهبی ماهاراشی در حال پرواز

او مانتارا را نزد کسی فاش نکرد. اتفاق دیگری افتاد. وقتی برای ادامه‌ی فیلمش به اشخاصی مراجعه کرد که نسبت به این فرقه‌ی شبه‌مذهبی نظر مساعد نداشتند، یا از این گروه بیرون آمده بودند، پیروان فرقه‌ی ماهاراشی کارگردان جوان را تحت فشار قرار دادند. حتی او را تهدید کردند که اگر دست از پرس و جوهایش برندارد، علیه او به دادگاه شکایت می‌برند.

زیوه‌کینگ با این حال به کارش ادامه می‌دهد. گاهی احساس می‌کند «کارآگاهی است که در جهانی به ظاهر مهربان و امن به روابط مشکوک» برمی‌خورد. رابطه‌ی عاطفی‌اش با همسرش دچار تنش‌های جدی می‌شود. او از خودش می‌پرسد چرا هزینه‌ی شرکت کردن در جلسات مکاشفه و مراقبه تا این حد بالاست و پول‌هایی را که طرفداران ثروتمند این فرقه‌ی مذهبی به رهبر گروه، ماهاراشی اهداء می‌کنند، صرف چه مخارجی می‌شود؟ او می‌پرسد: «ماهاراشی کیست و در کجا زندگی می‌کند و از کجا آمده است؟»

زیوه‌کینگ در این فیلم مستند تلاش می‌کند به همه‌ی این پرسش‌ها پاسخ دهد. گاهی کامیاب است و گاهی ناکام، اما در همه حال ذهن خردگرای یک هنرمند غربی بر فرهنگ مرید و مرادی مشرق‌زمین و عوالم متافیزیکی و سودای پرواز با اتکاء به حس هفتم و تکرار کلمه‌ی رمز می‌چربد. او می‌نویسد:

«سینما به نظر من یک معبد بزرگ است که همه‌ی جهانیان می‌توانند آزادانه به آن وارد شوند و فیلم، حاصل و نتیجه‌ی یک مکاشفه‌ی عمیق همگانی در این معبد است. امیدوارم هر تماشاگری بتواند مجذوب فیلم من شود، بدون آن که نیاز داشته باشد از خرد انتقادی‌اش صرف‌نظر کند.»

وقتی «دیوید می‌خواهد پرواز کند» در جشنواره‌ی فیلم برلین پذیرفته شد. دیوید لینچ شخصاً با مدیر جشنواره تماس گرفت و از او خواهش کرد این فیلم را از برنامه‌ی جشنواره حذف کنند. اما، با این حال ظاهراً در غرب هنوز خرد بر اعتقادات عرفانی و روابط مرید و مرادی غلبه دارد. پنجشنبه، ششم ماه می این فیلم در سینماهای آلمان به نمایش همگانی درآمد.

Share/Save/Bookmark