رادیو زمانه > خارج از سیاست > هفت هنر > نسلهای درهم تنیده شده در نمایشگاه «اسید آمینه» | ||
نسلهای درهم تنیده شده در نمایشگاه «اسید آمینه»پانتهآ بهرامیفضاهای خاکستری و یکنواخت، فرمهای دگرگونشده و بههم ریخته، دهانهای بسته و نسلهای درهم تنیده شده، عناصر پایهای نمایشگاه اسیدآمینهی وحید چمانی است که هفتهی گذشته در گالری نار در تهران افتتاح یافت.
نام همهی آثار وحید چمانی، هنرمند نقاش اسیدآمینه نام دارد که عنصر و بنیان اولیهی حیات و زندگی در آن جریان دارد، اما نمایشگاه جدید او که دو سال پس از آخرین نمایشگاه فردی این هنرمند برپا شده، خاکستری و متاثر از فضای اجتماعی حاکم بر ایران است. وحید چمانی خود توضیح میدهد: «مجموعهی کارها تم تکرنگ دارد، فضاها نسبتاً تیره و همانطور که گفتید رنگهای خاکستری است و حال و هوای اکشن و پویایی ندارد. در کارها خیلی سکوت برقرار است، چه از نظر رنگی و چه از نظر فرمی که این نیز به حال و هوای خودمان و شرایطی که در آن هستیم برمیگردد.»
از او میپرسم: این فضای خاکستری و سکوت، بهفضای اجتماعی امروز نیز برمیگردد؟ «بله همینطور است. من خودم دغدغههای اجتماعی دارم که مطمئناً برگرفته از این فضا، نمیشود جز این، فکر و کار کرد.» یکی از آثار او دو تابلویی است که به هم مربوطند و به اصطلاح دولته است. مردی در زمینهی سایهی مردی با عبا و زنی بیحجاب که در زمینهی زنی با چادر قرار گرفته است. نمادی از تداخل نسلهای گوناگون با یکدیگر، فصل مشترک هر دو تابلو این است که سایهی نسل گذشته همواره بر آنها دیگر سنگینی میکند.
در عین حال فصل مشترک عمیقترشان، سکوت و یا اجبار به آن است. تا آنجا که نماد حضور این سکوت آنقدر هویداست که دهانشان آشکارا با پارچهای بسته شده است. فضای جاری بر هر دو تابلو، استفاده از رنگهای یکنواخت، ایستا و دلمرده است. غمی که این روزها سایهی خود را بر نسلها افکنده است.
وحید چمانی، هنرمند جوان ایرانی میگوید: «اینها بکگراندی دارند که آن بکگراند نشاندهندهی نسلی پیشتر از اینها است. میشود دو برداشت داشت از این که دهان ندارند. یکی اینکه این شخصیتها در همهی تابلوها یکجور مستحیل و دگرگون شدهاند و به دلیل شرایط روحیای که دارند، بههم ریختهاند. یک بخش دیگر نیز اینکه یکی از عناصر اصلیشان را از دست دادهاند. وقتی در کار ، از دهان استفاده نمیشود شاید یک جور بحث این است که نمیتواند یا اجازه ندارد که اظهار نظر کند. بههر حال از این نقاشیها میشود تعبیرهای متفاوتی کرد. تمام کارها رنگ و روغن هستند. فقط زمینهی یکسری از کارها روی بوم، با ابعاد بزرگ است و تعدادی از کارها روی کاغذ و مقوا و با ابعاد کوچکتر است.»
ثریا جواهری، مدیر گالری نار در تهران است. از او جویای دلیل انتخاب نام نار برای این گالری شدم. به علاقهی خود به انار اشاره کرد وگفت: «خیلی به انار علاقه داشتم، از رنگ و فرمش؛ و فکر میکنم طبیعت روی انار نقاشی کرده و مخفف آن نار است.» زنی با بالاتنهی برهنه، دهانی پر سکوت و دامنی پر از نقش؛ زنی که حامل تضادهای گوناگون نسلهای مختلف با خویش است. از سویی کشش به آزادی و از سوی دیگر تمایل به سنت در او جریان دارد. بین مدرنیته و سنت در نوسان است. چالشی که بیش از یکصدسال است جامعهی ایران را درگیر خود کرده است.
وحید چمانی، خالق این تابلو میگوید: «یکجور افسار گسیختگی در شرایط فعلی است، زیرا چنین تصویری را ما هیچجا نمیبینیم که در چنین شرایطی که پسربچهای هست که به یک نسل قبل از خودش، مثلاً به دوران قاجار برمیگردد، این زن با این شرایط، شاید خیلی بیحیا و رک ایستاده است و آن نسل آینده میآید پشت این قرار میگیرد. یکجور ترکیب چیزهایی است که ما را محدود میکند. پوششهایی که مربوط به دوران قاجار بوده است، حتی روبنده و غیره در این کار کلاً برداشته شده است. حتی بالاتنه و لباس کلاً کنده شده است. تضاد بین آن دورهی قاجار با آن روبندهها و آن شرایط و این تصویری که حالا میبینیم.» زیورآلات در همهی نمایشگاه آثار اسیدآمینه حضوری پررنگ دارند. رنگ غالب زیورآلات سبز است. نقاش، از تجربیات خود در استفاده و نمایش زیورآلات میگوید: «زیورآلات در کارهای من نوعی خودنمایی دارد. یعنی اگر دقت کنیم خود شخصیتها چیزی برای ارائهی زیبایی خودشان ندارند. زیرا خیلی حالتهای بههم ریخته و نگرانکننده دارند از حیث ترکیب چهره. دوست داشتم این نشانههای تزئینی یک جور بزک و ادا برای اینها باشد. حالتی خوشایند از آن حالت ناخوشایند خودشان در ظاهر آنها باشد.» با وجود بحران اقتصادی، استقبال از نمایشگاه چشمگیر بوده است. وحید چمانی از اندک هنرمندان نقاش است که از طریق حرفهی خود امرار معاش میکند و تلاشهای خود را برای این موفقیت در اختیار جوانان علاقهمند میگذارد. او توضیح میدهد: «بهدلیل اینکه این کار خیلی مبنای مادی ندارد. فکر میکنم برای شروع آن فقط صمیمیت لازم است. یعنی شما به آن کاری که میکنید اعتقاد داشته باشید و صمیمانه آن کاری که میکنید را دوست داشته باشید. خودتان باشید و این که خیلی به حواشی، سلایق چیست و به بازار کار فکر کنید، تاثیری روی موفقیت آدم نمیگذارد. کما اینکه ممکن است آدم را از مسیری که فرد را به جریان حرفهای نزدیک میکند، حتی دور کند. بر این اساس، یکی از دلایلی که نمایشگاه خودم را برگزار کردم و فکر میکنم نمایشگاه موفقی بوده و میتوانم روی این کار حساب و از طریق آن امرار معاش کنم، این بوده است که هیچوقت به مسائل حاشیهای که از طرف گالریدارها و کلکسیونرها مطرح میشود و همچنینبه سلایق آنها دقت نکردهام و کار خودم را کردهام. اینکه خودم بودهام و با کارهایم صمیمی بودهام، فکر میکنم نتیجهی خوبی برایم داشته است.» از آثار دیگر این نقاش، تابلویی بسیار تاثیرگذار است: کودکی که از میان عبا به بیرون مینگرد و فردی که او را در بند خود نگه داشته ویا شاید در پناه خود.
نمیتوان در مورد این اثر قضاوت نهایی داشت؛ حتی در مورد جنسیت آدمها و فیگورها؛ معلوم نیست زن است یا مرد، یا مخلوطی از هر دوی آنها. همهی نمادها در این نقاشی دفرمه شده است. صورتکهایی که چشم دوم ندارند و دهانهایی که با روبندهایی نامرئی بسته شدهاند. همهی نشانهها از حالت عادی خارج شده، به جز آن شمشیر که میتواند نماد ظلم، تاریکی، بازدارندگی و سرکوب باشد که قرنها بر این مرز و بوم سایه افکنده است. تلخی این اثر با همهی تلاش برای پنهانکردنش از تار و پود تابلو زبانه میکشد. وحید چمانی میگوید: «این نیز به یک نسل بعدتر از آن آدم برمیگردد که یکجور مانعی جلوی پای خودش میبیند که نوعی بازدارنده است برای این که خودی نشان دهد و بیرون بیاید. حقیقتاً اینها همه درون این محیط، بههم ریخته هستند.
یعنی حال خوبی ندارند ولی روی هرکدام از اینها که میروی میبینی که گرچه خودش حال خوبی ندارد و شرایط مشخصی ندارد، لرزشی روی صورتش است، دوگانگی دارد و حتی خودش به این کار مطمئن نیست ولی بههر حال چیزی که در کل این تصویر واضح دیده میشود و تنها چیزی که اتفاقی برایش نیفتاده است و دفرمه نشده، آن شمشیر است.» مسئول گالری نار اما نگاه دیگری نسبت به مضمون کلی آثار وحید چمانی دارد: «امسال کارها را خیلی شیرین میبینم. متفاوت هستند و خیلی شیرینی دارند. در کارهاری امسال تیرگی کمتر شده است، رنگ نیست ولی سوژهها شیرینند. کارهایی که میکند کارهای قجری است و الهمانهای فیروزه دارد و من نمیبینم که زیاد با محیط بیرون کاری داشته باشند، جز اینکه در کارها حالت تصویرگری هست. بهطور کلی بعد از کرشی که در دنیا شده و روی همهچیز تاثیر گذاشته است، گالریها نیز در دنیا بهخصوص در دبی بهخواب رفتهاند. این ماجرا طبیعتاً در کار گالریها در تهران نیز خیلی اثرگذاشته است. با همهی این احوال اما بهطور کلی میتوانم بگویم کار خوب در هر شرایطی خریدار خودش را دارد.» وحید چمانی هنرمند جوان ایرانی است که به هنر برای هنر ننگریسته، دغدغههای اجتماعی برایش پررنگ و هنرمند را متعهد مینگرد: «حس میکنم یک هنرمند صددرصد باید دغدغهی اجتماعی داشته باشد، زیرا در اجتماع زندگی میکند. مگر اینکه آدم منزوی باشد و با هیچچیز و هیچکس ارتباط نداشته باشد که در این دوره خیلی بعید به نظر میرسد. مخصوصاً در جامعهی ما که مسائل خیلی پر رنگ و در زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد. کوچکترین اتفاقی که در کشور میافتد، تاثیر مستقیم بر زندگی و امرار معاش و زندگی روزانهی ادمها دارد، بهنظر من نمیشود اثری خلق کنی و مدعی شوی و بگویی هیچ ربطی به جامعه ندارد. این یک دروغ است برای هنرمند، یا به خودش دروغ میگوید یا خودسانسوری میکند. وگرنه نمیتواند مسائل اجتماعی را در کارش نادیده بگیرد.» او دربارهی این که خودش چقدر از خودسانسوری در آثارش رها شده است میگوید: «خیلی زیاد، یعنی میتوانم بگویم برای ارائهی کارم هیچ محدودیتی قائل نیستم؛ حداقل در اجرای کارم. چراکه ارائهی آن به گالری و فضایی که ممیز در آن لحاظ میشود برمیگردد. ولی شخصاً برای اجرای کارم محدودیتی برای خودم قائل نمیشوم.» |