رادیو زمانه > خارج از سیاست > هفت هنر > از نالیوود تا ایرانوود | ||
از نالیوود تا ایرانوودسعید مهاجرسینمای ایران آیا میتواند زمانی به بازارهای کشورهای اسلامی راه پیدا کند و نوعی «ایرانوود» را در خاورمیانه عرضه کند؟ آیا سینمای ایران میتواند مانند «بالیوود» زمانی از نظر فرهنگی و تأثیرگذاری در تماشاگر بومی با سینمای هالیوود رقابت کند؟ معاونت سینمایی وزارت ارشاد در سیام فروردین ماه موضوعاتی را برای سینماگران از پیش تعیین کرد. موضوعاتی مانند مفاهیم دینی و قرآنی، عترت اهل بیت، مهدویت، تحکیم خانواده، انقلاب اسلامی، جنگ نرم، دفاع مقدس و ... کاملاً واضح است که با چنین موضوعات «فرموده»ای سینمای ایران حتی در داخل ایران هم به زودی زمینگیر خواهد شد. با سینمای ایدئولوژیک و چنین رویکردهایی حداکثر فرصتی فراهم میآید برای کسانی که به شهرت و ثروتی که در سینما هست عشق میورزند، اما از هنرش بهرهای نبردهاند. در کشوری که یکی از مهمترین سینماگرانش در زندان به سر میبرد، آیا میتوان انتظار داشت که زمانی سینمایش جهانی شود یا دستکم در خاورمیانه خودی بنمایاند؟
سینمای نیجریه که در آفریقا به «نالیوود» معروف شده، نشان میدهد که اگر موانع ایدئولوژیک از پیش راه برداشته شوند، با امکانات اندک هم میتوان به تولید انبوه رسید و با سینمای هالیوود رقابت کرد. موضوع این گزارش صنعت سینما در نیجریه است؛ در کشوری که دو ثلث مردمانش با کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند و با این همه سینمایش با فیلمهای اکشن و عشقی سراسر آفریقا را فتح کرده است. خواهیم دید که سینمای نیجریه تا چه حد به سینمای ایران در سال های دههی چهل تا پنجاه شباهت دارد. یونسکو اعلام کرد که سینمای نیجریه از نظر تعداد فیلمهایی که در سال تولید میکند، بعد از بالیوود، در جهان در جایگاه دوم قرار دارد. مضمون فیلمهایی که در «نالیوود» تولید میشود، عبارت است از خانواده، عشق، شرف، ایدز، فحشاء و نفت. این موضوعات در آفریقا موضوعاتی کاملاً اجتماعی و خاص قارهی سیاهاند. در نیجریه هر سال، دو برابر هالیوود، یعنی نهصد فیلم تولید میشود. در کشوری که هفتاد درصد مردمانش کمتر از یک دلار در روز درآمد دارند، در کشوری که روزانه فقط دو ساعت برق هست و فاضلاب در خیابانها جاری است، در صنعت سینمایش ۲۰۰ میلیون دلار ثروت تولید میشود. نیجریه در جهان بیش از آنکه به خاطر صنعت سینما شهرت داشته باشد، به کلاهبرداری از طریق اینترنت و فحشاء و همچنین صادرات نفت شهرت دارد. مرکز نالیوود در مرکز شهر لاگوس در محلهی آلابا قرار دارد. کوچهها و خیابانهای این محله گل و شل است و صدها دکه در میان خانههای نیمهویران به یکدیگر تکیه دادهاند. روی دیوار خانهها پلاکاردهای پاره پورهی تبلیغاتی فیلمها به چشم میخورد. پلاکاردهای فیلمهای اکشن و عشقی با هنرپیشههایی که آرایش غلیظ دارند و روی شانه پوست خز انداختهاند. صدای ژنراتورهای برق از همه جا به گوش میرسد و دستفروشان با صدای بلند نام سی دی فیلمهای تولید داخلی را اعلام میکنند. در چنین محلهای است که سی دی فیلمهای تولید شده در نالیوود تهیه میشود و با قیمت ارزان به فروش میرسد. یکی از تولیدکنندگان سرشناس فیلم نالیوودی، مارتین اونیمائوبی نام دارد. دفتر کار او هیچ شباهتی به دفتر یک تولیدکنندهی سرشناس فیلم ندارد. دفتر کارش بیشتر شبیه یک انبار متروکه است. اطرافش پر است از کارتنهای سی دیهای تولید شده که به زودی توسط دستفروشان به فروش خواهد رسید، و بخش عمدهای از آن هم به دیگر کشورهای آفریقایی صادر خواهد شد. تولید یک فیلم سینمایی در نالیوود به طور متوسط بیست هزار دلار هزینه دارد. تولید یک فیلم سینمایی در هالیوود صد میلیون دلار. تولیدکنندگانی مانند اونی مائوبی نگاهی به فیلمنامه میاندازند و اگر موضوع را بپسندند هزینهی تولید فیلم را تأمین میکنند. تولیدکنندهای مانند نائوبی حدوداً پنجاه فیلم در سال تولید میکند. دولت به هیچوجه بر تولید فیلم نظارت ندارد و البته از نظر مالی کمکی هم به صنعت فیلم نمیکند. برای همین فقط تماشاگران هستند که تعیین میکنند چه فیلمهایی و چه موضوعاتی را میپسندند. سیاست «ذائقهسازی در هنر» که در دستور کار معاونت سینمایی وزارت ارشاد قرار دارد، در نیجریه کاملاً بیمعناست. اتخاذ چنین سیاستهایی صنعت فیلم نیجریه را یک شبه به نابودی میکشاند. در نیجریه از هر فیلمی که تولید میشود، سیصد هزار نسخه سی دی به فروش میرسد. بهاء هر سی دی ۲۵۰ نائیرا، معادل تقریباً دو دلار است. بهاء هر سی دی فیلم ایرانی هم تقریباً همین قدر است. با این تفاوت که شمارگانی که از سی دی فیلم ایرانی به فروش میرسد در بهترین حالت کمتر از یک دهم تیراژ فیلم نالیوودی است. از نظر هنری سینما ایران البته به مراتب جلوتر از سینمای نیجریه است. اما آنچه سینمای نیجریه را شاخص میکند، و در واقع رمز کامیابیاش همانا رویکرد آزادانه به مضامینی است مردم پسند و تولید فیلم با کمترین هزینهی ممکن. هزینهی تولید برخی فیلمهای سینمایی در نیجریه حتی کمتر از شش هزار دلار است. نماها را معمولاً فقط با یک دوربین میگیرند و فیلمبرداری هر فیلم کمتر از یک هفته طول میکشد. پیش میآید که به جای خون از سس گوجهفرنگی استفاده کنند، انیمیشنها فوقالعاده ناشیانه تهیه میشود و صحنهها اغلب داخلی است و در بیشتر اوقات ماجراها در اتاق نشیمن اتفاق میافتد. هر کس در نیجریه یک اتاق نشیمن داشته باشد، از رفاه برخوردار است. رفاه در نیجریه یعنی اتاق نشیمن، یک کاناپه، یک میز مقابل آن و یک دستگاه تلویزیون. تولیدکنندگان فیلم به جای آنکه فیلمهای سینمایی را به صرف هزینههای گزاف روی پردهی سینماها اکران کنند، آن را به شکل «هومویدیو»، به میان مردم میآورند. بازار سینما در آفریقا یک بازار عظیم است: در نیجریه ۱۵۰ میلیون نفر زندگی میکنند. فیلمها به غنا، به آفریقای جنوبی و به دیگر کشورهای آفریقایی و حتی به اروپا و آمریکا صادر میشود. در شهرهایی مثل پاریس و لندن، در فروشگاههای اجناس آفریقایی این فیلمها عرضه میگردد. سینمای نیجریه با سینمای هنری قرنها فاصله دارد، و با این همه یک سینمای عمیقاً اجتماعی است: امید به رفاه و فحشاء مهمترین موضوعات سینمای نیجریه است. موضوعاتی که آفریقاییها واقعاً با آن هر روز در زندگی روزانهشان درگیر هستند و این البته تفاوت دارد با موضوعاتی مانند مفاهیم دینی و قرآنی، جنگ نرم و دفاع مقدس. سینمای نیجریه موفقیتش را صرفاً مدیون موضوعاتی مردمپسند است. در سال ۱۹۹۲، در زمانی که نظامیها مدام در حال کودتا بودند، فیلمی در نیجریه ساخته شد به نام «Living in Bondage» این فیلم با اقبال عجیب تماشاگران مواجه شد و سینمای نالیوود در واقع از دل این فیلم بیرون آمده است. موضوع این فیلم مردی است که به دام یک گروه تبهکار با عقاید مذهبی افراطی میافتد و او را به شیطانپرستی وادار میکنند. فیلم حامل این پیام بود که بعد از آرام گرفتن فضای سیاسی، رفاهی که عدهای به طور غیرمنتظره از آن برخوردار شدند، یک امر شیطانی است. مردم با دیدن این فیلم احساس کردند که از نظر اجتماعی و سیاسی ناگهان آزاد شدهاند. کمتر کسی در نیجریه این فیلم را ندیده است. در همان سالی که دیکتاتوری نظامی در نیجریه به پایان رسید، دو هزار فیلم به بازار آمد. بازار خاورمیانه هم با یک میلیارد مسلمان مثل بازار آفریقا بازار عظیمی است. اگر سلطهی ایدئولوژیک وزارت ارشاد که کمر سینمای ایران را دو تا کرده، برداشته شود، ممکن است گروهی از سینماگران ایرانی بتوانند با تولید انبوه فیلمهای ارزان بازار خاورمیانه را به دست آورند. اولین گام در این راه بیتردید رویکرد آزادانه به موضوعاتی بومی و منطقهای است که واقعاً مردم به آنها علاقه دارند و سینمای هالیوود نمیتواند این موضوعات را پوشش دهد. موفقیت بالیوود و نالیوود نشاندهندهی این واقعیت است که در عصر گلوبالیزم چنین فرصتهایی فراهم آمده است. دولت ایران اما در چنین شرایطی با موضوعات فرموده سینمای ایران را زمینگیر کرد تا آنجا که حتی بازار داخلی را هم به زودی از دست خواهد داد. همان اتفاقی که در صنایع مادر ایران روی داده، ظاهراً در صنعت سینما هم تکرار میشود. |
نظرهای خوانندگان
سینمای پیش از انقلاب ایران باهر انگ ومارکی که عده ای دوستان چپ نما خصوصا به آن میزنند صد شرف به سینمای امروز ایران دارد زیرا سینمای امروز سینمایی است که نه میتواند واقعیات زندگی وداستان فیلم را به تصویر بکشد نه جرات وشهامت لفافه گویی در آن است که بتواند از بسیاری از تابوهای سیاسی واجتماعی حاک بر کشور عبور کند برای نمونه مسعود کیمیای که بحق در تاتر سینما رکس اورا هنرمند بزرگ پرویز صیاد مسعود طلایی نامیده است نتوانسته است یا نخواسته است فیلمی را نظیر قیصر بسازد یا گوزنهای اسلامی را کلید بزند زیرا به نحوی احتمالا از گزند به حکومتی که بقول آن تاتر خود آورده است میترسد بسیاری از سینماگران امروز از دل همین بسیج و مساجد بیرون آمده اند با فرهنگ سینما همان اندازه آشنایند که یک چوپان سینما رو بگذریم از چند سینماگر دونده دو صد متر که کاپ های جهانی میگیرند اینان نیز در عمل نه سینما گرند نه از درد جامعه میتوانند داستانی را به تصویر بکشند که مانا ومولد باشد حاصل سینمای پیش از انقلاب در پایان داشت به فیلمهایی میرسید که هم درد اجتماع را میکاوید هم درمان برایش میجست اما امروز تنها سینمای موبایل رستورانهای شیک نوشیدن با نی مهند س مهندس دکتر دکتر کارخانه را خریدم وفروختم دارد به آمریکا میرود دارد از خارج میاید پسره از خارج آمده ایدز دارد دختره آمده فاحشه است زبانمش کج است بیعرضه است حاجی صیغه کن صیغه کردی صیغه میکنی زن دومت سومت هشتمت چی شد. هزاران از این موارد را میتوان شمرد در سینمایی که زن وشوهر هم در خانه ودر کنار هم حق بی حجاب شدن را یا گرفتن دست هم را ندارند یا پسره بعد از بیست سال از خارج میاید مادر از بست متری سلام وعلیک میکند چه سینمایی میتواند یاشد کدام گوشه از حقیقت وواقعیت را میتواند نشان دهد؟سینمای هند روزی معروف به سینمای گریه بود اما امروز همه اروپا وآمریکا را تسخیر کرده یا میکند ودلار وارد هند میکند داستان هم همان عشق است داستان گیر دادن به دولتمردان هندی وپلیس وخطا کاریهای آنان است داستان برخورد با بیوه هاست وهزاران معضلات اجتماعی واقتصادی وسیاسی هند است اما سینمای ما اگر به پلیس اشاره کند حتما سردار بسیار درستکار است وفداکار زارعی در آن پیدا نمیشود دولتمردان که همه ماه اند وبی نظیر حتا آدمهای بد آرش و کورش وداریوش ودرستها ابوافضل وحسن واصغر اند ریا کاری ونماز خوانی وروزه وروضه وآش نذری خیرات واین قبیل چیزهای حیله گرانه نیز چاشنی هر فیلمی کدام فیلمساز است که به اینهمه معضلات فساد وفحشا اشاره ای کند فوقش یک دختر فرای با چاقویی در کیف است وتمام خوب این معلول است علت کجاست علت دولتمردان اند کدام فیلمساز انگشت رویشان میگذارد سینمای هند لبه تیز حمله اش در فیلمهای عشقی هم به دولتیان وپلیس است که به نظرم توانسته اند با این روش تاتیری بسزا در بهبود آنها داشته باشند سینما گران قدیمی ما هم که کار میکنند نظیر ایرج قادری تفاوتی با بچه ملاهای آکتور ندارند باز چاشنی فیلم همان موادی است که برایشان اداره ارشاد کوپنی میکند ومیخواهد که از کوپن شماره 3 برای فساد و7 برای فحشا و9 برای ایرانی مهاجر فاسد طا قوتی دزد بی پدر ومادر استفاده کند سینما و آخوند با هم جور در نمیاد حقیقت این است اینکه ارشاد راهی باز کند تا دلار وارد ایران شود وچها تا بیچاره وبدبخت نان بخورند خواب واست وخیال آنها حاضرند سینما درش تخته شود تا حرمت انسانی ؟ حفظ شود کدام حرمت؟ حرمتی که خود لکه دارش کرده اند اما به سینما به موسیقی که برسد فساد از همینجاست به صحبت های اینجا وآنجای ارشادیهای بنگرید که معرکه میکنند از عقب ماندگیها حتا از دولتیان نیجریه هم ناتوان ترند تا قدرت این هنر را درک کنند وراه را بر سینماگران آنقدر مشکل نکنند
-- بهروز ، Apr 28, 2010 در ساعت 03:56 PMاز کامنت بهروز: "...بگذریم از چند سینماگر دونده دو صد متر که کاپ های جهانی میگیرند اینان نیز در عمل نه سینما گرند نه از درد جامعه میتوانند داستانی را به تصویر بکشند..."
به قول هنرمند بسیار بزرگ اما گمنامی در همان دوران پیش از انقلاب که کشورهای خارجی شروع به جایزه دادن به هنرمندان ایرانی، بخصوص در زمنیه "هنر عالم گیر سینما" کرده بودند:
"اینها جایزه-نفتی است که برای خر کردن ملت می دهند تا نفت مملکتشان را ارزان و گاهی مجانی ببرند!"
-- بچه ی قدیم ندیما ، Apr 29, 2010 در ساعت 03:56 PM