رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ اسفند ۱۳۸۸
نگاهی به فیلم «تهرون»

ادای دین به سینما

محمد عبدی

تهرون؛ کارگردان: نادر تکمیل همایون
خلاصه داستان: ابراهیم به قصد کار همسرش را تنها گذاشته و به تهران آمده است، اما در نبود کار، با کرایه یک بچه از یک دلال و قاچاقچی، به گدایی مشغول است. یک فاحشه بچه را از دوست و هم‌خانه او می‌دزدد، در حالی که همسر ابراهیم بی‌خبر از همه جا برای دیدار با او به تهران می‌آید...

محصول ۲۰۰۹- ۹۵ دقیقه
نمایش داده شده در جشنواره ونیز ۲۰۰۹ و برنده جایزه


نمایی از فیلم «تهرون»، ساخته‌ی نادر تکمیل همایون

«تهرون» اولین فیلم بلند نادر تکمیل همایون، پس از سال‌ها ترجمه و فعالیت نوشتاری در مطبوعات سینمایی، و تحصیل در مدرسه سینمایی معروف «فمیس»، (ایدک سابق) در پاریس، و البته ساخت یک مستند درباره‌ی تاریخ سینمای ایران، آغاز نویدبخشی را از یک کارگردان جوان به نمایش می‌گذارد.

نادر تکمیل همایون که به عنوان یک «فیلم‌بین حرفه‌ای» (cinefile) سال‌ها به تماشای فیلم مشغول بوده، به نظر می‌رسد که بیش از آموزش‌های مدارس سینمایی، وام‌دار فیلم‌هایی است که با علاقه به تماشای آن‌ها نشسته و از آن‌ها آموخته است.

از این‌رو ابایی ندارد که فیلمش تلخی و سیاهی فیلم‌های تارانتینو را به عاریت گرفته باشد و در تکنیک هم با رجوع به کلاسیک‌های سینما، گاه سعی داشته باشد که آشکارا صحنه‌ها و جهانی را از دنیای فیلمسازان برجسته – از ژان پیر ملویل تا حتی گاه تیم برتون – را وام بگیرد.

به همین دلیل فیلم از ابتدا قرار نیست به مانند غالب فیلم‌های جشنواره‌پسند عمل کند و یک فیلم ضد قصه باشد. در نتیجه پیش و بیش از هر چیز با یک «روایت» روبرو هستیم که همه جهان فیلم پیرامون این روایت شکل می‌گیرد.

روایت اما ساده است با سبک و سیاقی نئورئالیستی: گیر افتادن یک فقیر در یک مخمصه خطرناک.

اما فیلم‌ساز به درستی، بی‌توجه به سادگی قصه‌اش سعی دارد جهان تو درتو و پیچیده حاکم بر روابط انسانی در کلان‌شهری چون تهران را روایت کند.

در نتیجه تصویر فیلم‌ساز از تهران متوجه فقیرترین و پایین‌ترین قشر جامعه است و بی‌دلیل نیست که نام فیلم از تهران به «تهرون» تغییر نام یافته است؛ حکایت‌های آدم‌های به انتهای خط رسیده‌ای که شرافت انسانی‌شان را در چم و خم شهر بی‌رحمی چون تهران می‌بازند.

شخصیت‌های فیلم در چنبر تلخی از حوادث گرفتار آمده‌اند که در آن ظاهراً گریز و گزیری وجود ندارد. در نتیجه سرنوشت محتوم آدم‌ها را می‌توان حس و لمس کرد.

صحنه انتهایی که به نظر می‌رسد می‌خواهد با یک امید پوچ – سفر به خارج از کشور – قصه را به پایان برساند، ناگهان سرنوشت تلخ و محتوم قهرمانش را رو در روی ما قرار می‌دهد و یادآوری می‌کند که گریزی از این جهان وجود ندارد.

موفقیت فیلم از توانایی فیلم‌ساز در ترسیم این جهان رقم می‌خورد. ما شخصیت‌های فیلم را می‌شناسیم و باور می‌کنیم؛ آن‌ها قابل لمس‌اند و تقدیرشان قابل حس.

ریتم فیلم – به‌رغم کمبودهایی که گاه به عنوان کار اول فیلم‌ساز به فیلم لطمه می‌زنند؛ از جمله بازی‌ها که گاه کم می‌آورند – حساب شده است و فیلم از آغاز بدون اتلاف وقت به سراغ درون این جهان تلخ می‌رود و ما را با شخصیت‌های نه چندان پیچیده‌اش همراه می‌کند.

در نتیجه ما مستقیم به داخل لایه‌های تنگ و تیره و گاه پنهان «تهرون» با ماجراهای گدایی با بچه کرایه‌ای، فحشاء، قاچاق و فقر فرو می‌رویم.

این نگاه به این معضلات می‌توانست به راحتی در دامن شعار بغلتد و فیلم را به یک اثر شعاری و کلیشه‌ای تبدیل کند، اما خوشبختانه، این مفاهیم، تنها در قالب قصه فیلم معنا می‌یابند و فیلم‌ساز قصد ندارد این معضلات را تعمیم داده و از آن‌ها به عنوان نمادی از فساد یک شهر استفاده کند.

در نتیجه تصویر همه‌ی معضلات از فقر تا قاچاق، نه به تصویری مختص تهران و به عنوان سندی برای فساد آن، بل حاشیه‌ای بر روایت قصه آدم‌های تنهایی می‌شود که می‌توانند نه فقط در تهران، بل در تمام کلان‌شهرهای بزرگ جهان، از نیویورک تا توکیو، با معضلات و مشکلات مشابه، زندگی کنند.

با همه‌ی این‌ها – و با هوش فیلم‌ساز برای پرهیز از درغلتیدن به نگاهی شعاری – متاسفانه اما فیلم از سوی دیگری به ورطه ارائه تصویری توریستی می‌غلتد: تصاویری چون حمام و خوردن کله‌پاچه چون وصله‌ی ناهنجاری در تمام فیلم دیده می‌شوند و تنها به نظر می‌رسند به‌خاطر جذابیت‌های توریستی و خوش‌آمدن تماشاگران خارجی در فیلم گنجانده شده‌اند و مهم‌ترین مشکل فیلم را رقم می‌زنند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقای عبدی خبر ندارین که آیا فیلم قراره تو ایران به نمایش دربیاد یا خیر؟و اگر بله چه زمانی؟

-- مینا ، Feb 16, 2010 در ساعت 06:04 PM

اولش می گه فيلم خوبيه چون جشنواره پسند نيس بعد ته اش فيلم را به خاطر خارجی پسند شدن می کوبه. ای ول به اين نقد.

-- هما ، Feb 19, 2010 در ساعت 06:04 PM

خانم مینای عزیز، متاسفانه خبری از چند و چون اکران فیلم در ایران ندارم، اما امیدوارم این امکان برای فیلم بتواند فراهم شود.
خانم همای عزیز، حرف من در این مورد کاملاً روشن است و اگر خوب بخوانید تناقضی در آن نیست؛ اما اگر اصرار دارید باز توضیح می دهم که به شکل روشن گفته ام که فیلم به مانند فیلم های جشنواره پسند ایرانی ضد قصه نیست. نکته آحر نقد هم روشن است: چند صحنه در فیلم هست که در ساختار فیلم جا نمی افتد و ظاهراً بخاطر خوشایند تماشاگر خارجی در فیلم وجود دارند. همین.
محمد عبدی

-- lمحمد عبدی ، Feb 20, 2010 در ساعت 06:04 PM