رادیو زمانه > خارج از سیاست > حرفهای خودمونی > زادروز جاروبرقی و احساس ما | ||
زادروز جاروبرقی و احساس ماکیارش پارسا عالیپورkiaa@radiozamaneh.comجارو برقی چیست؟ «جارو برقی وسیلهای است که به وسیلهی مکش، زبالهها و گرد و غبار را از بین میبرد. بعضی از جاروبرقیها نیز به وسیلهی آب کار میکنند.»
این تعریف جاروبرقی است در تارنمای ویکیپدیای فارسی. حتمن میپرسید؛ حالا چرا امروز گیر دادید به جارو برقی؟! الان عرض میکنم. ۱۴۱ سال پیش در چنین روزی یعنی هشتم ماه ژوئن ۱۸۶۹ میلادی، نخستین جاروبرقی توسط شخصی به نام آیوز مک گافی در شیکاگوی امریکا اختراع شد و به ثبت رسید. این جارو برقی به قیمت ۲۵ دلار به فروش رفت و در خدمت صنعت فرششویی امریکا قرار گرفت. این پرسشها را از چهار نفر پرسیدم. بریم ببینیم نظر آنها چیه و روایت شخصی آنها درباره جاروبرقی چیه. چهار نگاه، چهار دنیا، چهار جارو برقی ۱ نظرم در مورد جارو برقی، این که باید خیلی کم صدا باشه و بعد هم همهی آشغالها را جارو کنه. ولی من منتظرم که یکروزی هم یک جاروبرقی برای آشغالهای زندگی اختراع بشه که بتونه بدون صدا همه را جارو کنه.
اگر این امکان را داشته باشی که الان بتوانی با مکگافی مخترع جارو برقی صحبت کنی، چی به او میگی، چی ازش میپرسی؟ بهش میگم: دمت گرم. خیلی اختراع با حالی درست کردی. بعد بهش میگم لطفا یکجوری درستشون کن که سه سال سه سال خراب نشن که دوباره از اول بریم بخریم. بعدش هم کم صداتر باشن. یعنی انتظارشما از جارو برقی اینه که کم صدا باشه و بیشتر از سه سال عمر کنه! انتظارات دیگهای هم از جارو برقی داری؟ این که خوب جارو کنه. ۲ نظر من در مورد جاروبرقی چیه؟ (خنده) نظرم را چرا در مورد یک چیز دیگه نمیپرسی؟ (خنده) اولین چیزی که به ذهنت میرسه تا اسم جارو برقی را میشنوی چیه؟ نظافت. آهان، خب دیگه؟ جارو برقی را تعریف کن. چه حسی بهت میده جارو برقی؟ چه احساسی بهش داری؟ من والا احساس بهش ندارم (خنده)... اون هم به شما احساسی نداره؟ بذار گوشی را بدم بهش، از خودش بپرس (خنده)... اگه بخوای در یکی دو جمله جاروبرقی را تعریف کنی، چی میگی؟ میگم خدا پدر و مادر کسی که این را اختراع کرده، بیامرزه. یک نفر بوده بهنام آقای مکگافی. الان اگه بخوای باهاش صحبت کنی، مثلاً یکی دو جمله بهش بگی، چی میگی به آقای مک گافی؟ ازش تشکر میکنم... خب تشکر کن... خب ازش تشکر میکنم. آخه صداش کن بیاد من باهاش صحبت کنم، تشکر کنم. ما پیامت را بهش میرسونیم. ازش تشکر میکنم. ازش میپرسم اون چه دلیلی داشت که این را بخواد کشف کنه؟ آهان. یعنی شاید مسائل خانوادگی و این جور چیزها داشته. شاید باید خیلی جارو میکرده مثلاً. نه؟ نه، نه، نه. ببین آدم یک ذهنیتی داره دیگه. مثلاً میگویم. یک کسی که میره یک کاری را شروع میکنه، مثلاً کسی که برق را اختراع کرد، کسی که تلفن را اختراع کرد، بالاخره یک ذهنیتی داره که دنبالش میره. خب شما فکر میکنین که ذهنیت آقای مک گافی از اختراع... جارو برقی چی بوده؟ انگیزهاش چی بوده برای اختراع جارو برقی؟ فکر کنم دلش برای مادرش میسوخته که جارو میزده (خنده)... حالا چرا خانمش نه، چرا مادرش؟ فکر کنم جوان بوده که دنبالش رفته، نمیدانم چندسالش بوده وقتی اختراعش کرده. بسیار خب. صحبت دیگهای با خود جارو برقی نداری؟ نه، سلام من را بهش برسون. (خنده) ۳
من ترجیح میدادم بهجای جارو برقی یک کسی را داشتم که خانهام را همیشه تمیز میکرد... یعنی جارو برقی نباشه، ولی یک نفر باشه که بدون جارو برقی خونهتون را تمیز کنه؟ فکر بعدی نیست. بهخاطر این که میتونستم کارهای دیگه را هم روی دوشش بندازم که جارو برقی نمیتونه انجام بده. بنابراین فکر میکنم که اگه بهجای جارو برقی یک ربوت اختراع میشد که همه کاره بود، خیلی بهتر بود. اما دستش درد نکنه، کسی که جارو برقی را اختراع کرده. خب انتظارتون از جارو برقی پس اینه که کارهای دیگه خانه را هم مثل آشپزی و کارهای این چنینی را هم انجام بده؟! آشپزی نه، ولی حداقل بردن آشغالها و ریختنش تو سطل آشغال جالب بود. یا حتی گردگیری کردن. حالا که این قدر تکنولوژی پیشرفت کرده، چرا جارو برقیها این کارها رو نکنن! وقتی واژهی جارو برقی را میشنوین، اولین تصوری که توی ذهنتون بهوجود میآد، چیه؟ میگم، آخ راحت شدیم. از چی؟ از اینهمه کار و خاک خوردن. خب احساستان نسبت به جارو برقی چیه؟ احساسی دارین به جارو برقی؟ چه سئوال سختی. احساس به... به جارو برقی نه، ولی به عملکرد و کاربردش چرا خب. خیلی احساس مثبتی دارم. به خاطر این که خیلی بهداشتییه، خیلی راحته، خیلی سریعه و خیلی وقت را ذخیره میکنه. یا چه میدونم، برای کسانی که بیماریهای تنفسی دارن، الان جارو برقیهای خیلی خوبی آمده و مخترعی که اول این کار را کرده، خب قدم اول را برداشته و مثل این که خیلیها را این طوری نجات داده. نظر من اینه که واقعاً دستش درد نکنه، چه اختراع جالبی! الان اگه شما بتونین چند جمله به آقای مک گافی مخترع جاروبرقی بگین، چی میگین؟ میگم واقعاً دستت درد نکنه که آدمها را نجات دادی. نمیگم خانمها را، چون جارو برقی کار هم آقایونه، هم خانمها. بیشتر کار کدومشونه فکر میکنین؟ هر کسی که مسئولیتپذیرتر باشه. ۴ خواهش میکنم. امروز سالروز اختراع جارو برقییه. صد و چهلویکسال پیش جارو برقی توسط آقای مک گافی اختراع شد. به به، بله. احساس شما نسبت به جارو برقی و نظرتون دربارهی آن چیه؟ احساس... والا احساسی به جارو برقی ندارم. تنها چیزییه که احساس ندارم. ولی خب وسیلهی خیلی خوبییه. همین، وسیلهی خوبییه؟ خیلی سئوال سختییه! تا حالا کسی احساس من را نسبت به یک ماشین نپرسیده. خب الان داریم میپرسیم. هر چیزی ممکنه یکبار پیش بیاد تو زندگی آدم. صددرصد. همه چی یکبار پیش میآد. وسیلهی خیلی خوبییه. اگه میتوانستین به این آقای مگ گافی الان یه چیزی بگین، چی بهش میگفتین؟ والا بهش میگفتم دستت درد نکنه. بههرحال زحمت کشیده، وسیلهی خیلی خوبی را درست کرده که از کنار آن خیلی امکانات دیگهای شاید یکسری وسایل دیگه هم درست شده که خب همین کار را انجام میدن که خب نفع زیادی برای جامعه دارد. چون زمان کمتری را از آدمها میگیره، وقت بیشتری را برای زندگی بهشون میده، سختی کمتری را داره. حالا تحولش به هرحال به آن موتوری بوه که پیدا کرده. ولی این کسی که این کار را کرده، تحول در کل صرفهجویی در زمان آدمها بوده. فکر میکنین بتونین به جارو برقی از دید فلسفی هم نگاه کنین؟ دید فلسفی به جارو برقی... یا فانتزی؟ صددرصد. فلسفی اینه که آره دیگه، همه چی را به سمت خودش میکشه. این جاذبه و گیرایی را داره که هر چیزی را بکشه. نه فقط کشیدن آشغال به سمت خودش، ولی شاید نیازش کشیدن و گرفتن گرد و غبار باشه. گرد و غبار هر چیزی باشه. اگه به صورت گرد و غبار بهش نگاه کنیم، یه خرده فلسفی میشه. من را انداختین تو دست انداز امروز؟ (خنده). پس فکر میکنی که بشه باهاش خانه تکانی کرد یکجورایی. فکر میکنی بشه... گفتم، اگه به صورت غبار بهش نگاه کنیم، صددرصد میشه. اگر فرض کنیم که جارو برقی اختراع شد که گرد و خاک را بگیره و نه آشغال را، گرد و غبار میتونه هر چیزی باشه دیگه. پس یعنی خانه تکانی دل را میشه بگیم که الهامبخشش میتونه یک جارو برقی باشه؟ اگه بتونه که واقعاً آره. مطمئناً. امروزه که جاروبرقیهایی ساخته شدن که چیزهای خاصی را میکشن. جارو برقیهایی که آب و خاک را باهم میکشن. اگه ما بخواهیم فلسفی به جارو برقی نگاه کنیم، بله، آن غباری که روی دل آدمها میمونه، قاعدتاً میتونیم با جارو برقی بکشیم. ما هم که توی فرهنگمان داریم. چی را داریم؟ که خانه تکانی میکنیم. در واقع در فلسفهی نوروز، آن بحث خانه تکانیاش، فقط الزاماً خانه تکانی خانهها نیست دیگه! میگن دل را هم خانه تکانی کنیم و حالا به طعنه هم میگویند که موقع خانه تکانی دلت ما را نندازی بیرون. یعنی که ما زائد نباشیم. ولی معمولاً جارو میکنیم دیگه، تمیز میکنیم. منظور این نیست که چیزی را بندازیم بیرون، منظور اینه که تمیز بکنیم. اگه کدورتی چیزی هست از بین بره. حالا جارو برقی آن خاکها را ببره، تمیزیها بیاد بیرون. واقعیتها بیاد بیرون. چون زیر اونجایی که با جارو برقی میکشیمش، بههرحال یه چیزی وجود داره که ارزشه دیگه، اون هم هست دیگه. اون میاد بیرون. پس فکر میکنین بتونیم جارو برقی را روی سفرهی هفتسین بذاریم؟ جارو برقی را روی سفرهی هفتسین نمیذاریم. مثلاً اگه بشه اسمش را سارو برقی بذاریم چی؟ نه، قرار شده ازش الهام بگیریم. قرارنشده که خودش را بذاریم که! نه آخه صحبت نوروز شد، صحبت خانه تکانی شد و اینا، یه لحظه فکر کردم گفتم چرا که نه! ساختارشکنی میتونیم انجام بدیم. نظرتون چیه؟ ساختارشکنی باید سازنده باشه. فکر نمیکنی، به نظر شما؟ خب خانه تکانی دل مگه سازنده نیست؟ اگر جارو برقی بتونه الهامبخش باشه، مگه سازنده نیست؟ چرا، ما یکسری چیزها را سمبلیک میذاریم دیگه. هیچ کدوم از این چیزهایی که میذاریم، الزاماً به خاطر خاصیتهایی که حالا امروزه میگن نیست. همین سمبلیک دیگه. در واقع سبزه که میذاریم، سمبولیکه. ولی جارو برقی نمیتونه سمبولیک باشه براش. به نظر من، شاید حالا بعداً فلاسفهی خاصی بیان و این کار را بکنن. خب حالا اگه شما بخواین یک ماشین را، یک دستگاه و یک وسیله را روی سفرهی هفتسین بذارین، چی را انتخاب میکردین و میذاشتین؟ والا تا حالا بهش فکر نکردم. چون نوروز و سفرهی هفتسین سنتی بوده، ما سعی کردیم فقط سنتش را رعایت کنیم. خب الان میخوایم سنت شکنی کنیم. بعضی سنتها به نظر من نباید شکسته بشه. یعنی اخلاقیات آنوقت دچار چالش میشه، اگه بخوایم بعضی سنتها را بشکنیم... خب چرا نباید بشکنیم؟ من نگفتم همهی سنتها را. سنتهای غلط باید شکسته بشه. برای از بین بردن هر سنت غلطی باید یک جایگزین خوب باشه. در آن شرایط امکانش، یعنی امکانش که نه، باید شکست. اما سنتهایی که ما را به سمت انسانی هدایت میکنه، چرا شکسته بشه؟ ما به بزرگترمان بهفرض مثال سر میزنیم، به بیمارها سر میزنیم. اگر از کسی کدورت و کینهای به دل داریم، در نوروز قرار شده که اون را بذاریم کنار و منی که اگر به فرض کوچکترم پیشقدم بشم. سنت زیبایییه. میتونه به من کمک کنه که به انسان شدنم نزدیک بشم. چون آدمیزاد توی زندگی ماشینی، که شما میخواهید بذارید سر سفره، داره از دنیای انسانی یکمقداری دور میشه. قبلاً توی یک مزرعه دهتا کارگر باهم کار میکردن. اون دهتا با همدیگه ارتباط برقرار میکردن، توی ساعت استراحت باهم مینشستن غذا میخوردن و نوشیدنی میخوردن و گپی میزدن. از غم و غصه و دردشون میگفتن، مثل یه خانواده کنارهم بودن. امروزجای اون انسانها ماشین اومده. من میگم آدمها کمی نیاز انسانی را بیشتر احساس میکنن، ولی کمتر دارن. پس یعنی ما باید به آقای مک گافی بگوییم، آقای مک گافی شما احتمالاً آدمی دارای احساس کامل نبودین که جارو برقی را اختراع کردی؟! مک گافی کار خیلی خوبی را انجام داد. برای این با زمانی که برای مردم تولید کرد، گفت که شما بههم بیشتر برسین. شاید فلسفهی ساختش این بوده. یعنی مردم زمان بیشتری داشته باشن برای باهم بودن. برای خانواده. به فرض. حالا مهم نیست که کی این کار را میکنه. فرزند خانه، مادر خانه یا پدر خانه، یا به هرحال خانوادههایی هستن که مرد و زن و فرزند نیستن، برادر و خواهر یا هر چی که باشه. اگه اونها یکدونهشون زمانی را صرف این کار بکنه، توی دنیای امروز میتونه زمان کمتری را صرف بکنه. فلسفهی او این بوده که بیشتر به زندگیش برسه. حالا اگه من مرد یا من زن یا من فرزند از اون وسیله استفاده میکنم، ولی از سهم خودم برای خودم کم میذارم، اون مشکل منه، مشکل آقای مک گافی نیست. پس نتیجهگیری اخلاقی این میشه که از جاروبرقی استفاده کنیم، تا زمان بیشتری برای باهم بودن و برای هم بودن داشته باشیم! میتونیم این را بگوییم؟ صددرصد. میتونیم. یکی از دلائل اختراعات ممکنه نیاز باشه، یکی دیگه آدمهای باهوشی هستن که در جامعه به دنبال نیازهای جامعه میگردن و یکی از کارهایی که میکنن اینه که تو زمان صرفهجویی میکنن. همه کارهایی که کمک بکنه تو صرفهجویی زمان انسانها برای خودشون، چیز خوبیه. |