رادیو زمانه > خارج از سیاست > حرفهای خودمونی > خاطرههایی از نوروز با پرویز قریبافشار | ||
خاطرههایی از نوروز با پرویز قریبافشارپژمان اکبرزادهpejman@radiozamaneh.comهنگامی که صحبت از برنامههای نوروزی در تلویزیون ملی ایران پیش میآید، برای بسیاری از ایرانیان از نسل گذشته، برنامههای نوروزی تلویزیون ملی تداعی میشود؛ برنامههایی که تا پیش از سه دههی پیش، بسیاری از مردم را در نخستین روزهای بهار پای تلویزیون مینشاند تا شاهد برنامههای هنرمندان محبوبشان باشند.
یکی از مجریان اصلی این برنامهها، پرویز قریبافشار بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و پس از چندین سال فعالیت در همان کشور، به «چهره»های تلویزیون ملی ایران پیوسته بود.
قریبافشار با خندههای معروف خود، مجری بسیاری از برنامههای نوروزی و جشنهای دیگر در تلویزیون ملی بود؛ برنامههایی که شاید در آن زمان تصور میشد تنها برای مناسبتی خاص تهیه و پس از مدتی به فراموشی سپرده میشوند. اما انقلابی که بسیاری از تفریحات معمول را از مردم سلب کرده بوده و «سیما»یی که بخش عمدهی برنامههایش، به سخنرانی روحانیون و اخبار جنگ اختصاص داشت، بازار مخفی بزرگی را برای پخش برنامههای گذشته در سراسر ایران پدید آورد. بایگانی تلویزیون ملی، گرچه از انقلاب تا کنون، همچون دژی، دستنیافتنی بهنظر میرسد، اما بسیاری از برنامهی ضبط شده در آن در سالهای پیش از انقلاب، روی نوارهای ویدئویی تکثیر و در سالها بعد، دست به دست، میان مردم چرخید. نسل قبل هم که شاید در سالهای جوانی خود، چنین برنامههایی برایش بسیار عادی جلوه میکرد، با محدودیتهای تازه و همچنین اشتیاقی که در فرزندان خود در تماشای این ویدئوها میدید، این بار با نگاهی دیگر به تماشای این برنامهها نشست. پرویز قریبافشار، چهرهی سرشناس تلویزیون ملی ایران در آن زمان، از راه همین نوارهای ویدئویی، برای نسل پس از انقلاب هم به چهرهای آشنا بدل شد. قریبافشار که خود نیز در پی انقلاب، ناگزیر به ترک ایران شده بود، در کالیفرنیا هم که مقصد بسیاری از ایرانیان مهاجر بود، به فعالیت برای ضبط برنامههای نوروزی ادامه داد و این روزها، برنامههایش از راه شبکههای ماهوارهای هم در دسترس دوستدارانش قرار دارد. یکی از برنامههای نوروزی پرویز قریبافشار، پرویز صیاد و ... در دهه ۱۳۵۰ پرویز قریبافشار همواره خودش از هنرمندان برای حضور در برنامههای نوروزی دعوت میکرده، ولی این بار ما به سراغ او رفتیم تا از فعالیتها و خاطراتش از این همه ضبط برنامههای نوروزی بپرسیم: پرویز قریبافشار: ۱۰ سال اول ِ۵۰ سال گذشتهی فعالیتام را که میتوانم در بارهی آن صحبت کنم، در آمریکا بودم. در آن زمان، برنامههای نوروزی را برای دانشجویان روی صحنه میبردم. پس از بازگشت به وطن عزیزمان، در ۱۰ سالی که آنجا بودم، خیلی دوست داشتم کارهای نوروزی را ضبط کنیم و به بهترین وجه ارائه بدهیم. آخرین برنامهای که در وطن عزیزمان داشتیم، برنامهی نوروز ۵۷ بود. در این سال یکی از بزرگترین برنامههای نوروزی را ساختیم. البته با کمک دوستان و تعدادی از مدیران برنامهها که همه خیلی کمک کردند. در این ۳۰ سالی که در آمریکا هستیم، نخستین برنامهی نورورزی در خارج از کشور را نیز همان ۳۰ سال پیش تهیه و پخش کردم. در آن زمان، برنامه تنها در لوسآنجلس پخش میشد. دو ساعت و نیم برنامه بود و باید همه چیز را از صفر شروع میکردیم. هیچ امکاناتی در اینجا نبود. برای این برنامهی نوروزی، با زندهیاد مهستی صحبت کردم. ناصر چشمآذر، ستار و… همکاری کردند و یک خوانندهی جدید، خانم زویا ثابت هم برای نخستینبار به دیگران پیوسته بود. منظورتان همان برنامهای است که با نام «سیمای آشنا» روی نوارهای ویدئویی پخش میشد؟ برای اولین برنامهی نوروزی که در آمریکا داشتیم، چون در آن زمان در سفارت آمریکا در ایران گروگانگیری صورت گرفته بود و به من اجازه ندادند که به نام نوروز ایرانی برنامه پخش کنم. به همین جهت، نخستین برنامهای که اینجا داشتیم، به نام «جشنوارهی بهاره زرتشتیان» پخش شد. آن برنامه، نخستین برنامهای بود که خارج از ایران درست میشد. من چون سالها در ایران برنامه نوروزی داشتم، خیلی علاقهمند بودم این برنامه را در اینجا هم ادامه بدهیم. بعد از آن هم هر سال برنامههای نوروز در آمریکا داشتهایم. آن برنامه با کمک تلویزیون خاصی ضبط شد؟ سؤال بسیار خوبی است. چون در آن زمان هیچ برنامهی تلویزیونی ایرانی نبود. من باید یک برنامهی رادیویی برای یک ماه پیش از نوروز میگرفتم که به مردم اطلاع بدهم برنامهای تلویزیونی خواهیم داشت. این برنامهها کجا ضبط شدند؟ چون امکانات نداشتیم، تکههایی از آن را در کوچه و خیابان ضبط کردیم. از آنجایی که میخواستیم حال و هوای شرقی داشته باشد، یک فرشفروشی را در لوسآنجلس پیدا کردیم و مقداری از برنامه را در آنجا ضبط کردیم. حتی جایی بود که کار نمایندگی ایران را بر عهده داشت و نقشهی ایران را روی دیوار داشتند، ستار که ترانهای درباره ایران میخواند را به آنجا بردیم. نه استودیو و نه امکانات دیگری داشتیم، در نتیجه از همان امکانات موجود استفاده میکردیم. دوربین را برمیداشتیم و به جاهای گوناگون میبردیم و برنامه را ضبط میکردیم. تقریباً ۱۰ ماه پس از این برنامهی نوروزی، اولین برنامهای که به طور معمول در آمریکا شروع کردیم، برنامهی «سیمای آشنا» بود. البته دو تلویزیون دیگر هم شروع به کار کرده بودند. دومین برنامه نوروزی را با عنوان «سیمای آشنا» با هوشمند عقیلی و بیژن سمندر محلی را اجاره کردیم. از آن به بعد، برنامههای «سیمای آشنا» هفتهای یک بار - روزهای یکشنبه –پخش میشد. بعد از مدتی، «سیمای آشنا» را به برنامهی صبحگاهی بردیم و پنج روز هفته از ساعت هفت و نیم تا هشت ونیم این برنامه را اجرا میکردیم. خاطرهای از آن دوران که این فعالیتها را در لوسآنجلس با امکانات محدود انجام میدادید، بگویید... جالب اینجاست که دوستان هنرمندمان که در ایران با آنها برنامه داشتیم، اینجا بودند. از ناصر چشمآذر خواهش کردیم، کارهایی ساخت و بیشتر آثار موسیقیای که آن موقع ساخته شد، کار مشترک ناصر چشمآذر و بیژن سمندر بود. ناصر چشمآذر الان در وطن عزیزمان است و کارهایش هم بسیار موفقاند. بیژن سمندر حالاش زیاد خوب نیست و از بیماری پارکینسون رنج میبرد. امیدوارم که حال ایشان هم خوب بشود. ولی خاطره را نگفتید!... خاطرههای مختلفی هستند؛ اما از خاطرهای که میتوانم برای یک نوروز بگویم، این است که سال پیش دوستان ما در اینجا از من خواستند یک برنامهی نوروزی درست کنم. گفتند ما نه بودجه، نه وقت، نه استودیو و نه امکانات، اما میخواهیم یک برنامهی یک ساعتهی نوروزی جالب برای ما تهیه کنی! من هم فکر کردم، بهترین برنامهای که میتوانم پخش کنم، یادی از هنرمندانی است که در این ۲۹ سال مهمان برنامههای نوروزی ما بودند و الان در میان ما نیستند. به این ترتیب، قسمتهایی از حضور این هنرمندان را در برنامههای نوروزی ۲۹ سال گذشته انتخاب و پخش کردم. این برنامه که به نظر بقیهی دوستان هم جالب آمد، یک برنامهی یک ساعته بود که و هم حال و هوای نوروزی داشت و هم یادی بود از هنرمندانی که جسمشان اینجا نیست؛ اما کار، صدا، تصویر و یادشان اینجا هست و هنوز در میان ما هستند. از جمله خانم پوران، هایده، عماد رام، تورج نگهبان، حسن شهباز، مرحوم بهاری و… از سالهای پیش از انقلاب و روندی که طی میشد تا برنامههای نوروزی در تلویزیون ملی ایران تهیه شوند، چطور؟ خاطرهای از آن دوران... مثلا آخرین برنامهی نوروزی که سال ۵۷ در وطن عزیزمان ساختیم، هفت ساعت برنامه رنگی بود که هفت تا سین را معرفی کردیم. آنقدر برای تهیهی این برنامه فشرده کار کرده بودیم که در انتهای کار، کارگردان برنامه از حال رفت. دیگر دوستان هم به همین شکل بسیار خسته بودند. پرویز قریب افشار و مهندس بیلی، تلویزیون ملی ایران، چند ماه پیش از انقلاب مانند بقیهی کارهای فرهنگیمان که همه تا لحظهی آخر منتظر میمانیم تا خانهتکانی کنیم و خودمان را برای نوروز آماده کنیم، ما هم در آن زمان یادمان میرفت که برای کار کردن روی برنامهی نوروزی یک سال وقت هست. حال و هوای بهار که میآمد، همه شروع میکردیم به کار. در آخرین روزهای زمستان و پیش از آغاز بهار، همه ضربه فنی شده بودیم که برنامهی نوروز را تهیه کنیم و آغاز بهار را به بهترین وجه به همه نشان بدهیم. |
نظرهای خوانندگان
سلام خسته نباشید باید کفت عالی بیشتر از این نوع برنامه داشته باشد ......متشکرم 1 معلم
-- ebrahim ghahreman ، Mar 23, 2010 در ساعت 07:07 PMدوست دارم بشینم به یاد ان روزها ویاد ان برنامه ها زار زار گریه کنم عزیز 48ساله ایران
-- AZIZ ، Mar 24, 2010 در ساعت 07:07 PMبا سلام و خسته نباشید. لطفا لینک فایل صوتی را تصحیح فرمایید. متشکرم
-- بابک ، Mar 24, 2010 در ساعت 07:07 PMیادش بخیر!!!
-- مینا ، Mar 24, 2010 در ساعت 07:07 PM