رادیو زمانه > خارج از سیاست > حرفهای خودمونی > روز زن با وبلاگ «رها» | ||
روز زن با وبلاگ «رها»لیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comبه مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن به وبلاگ «رها»، وبلاگ لیلا موری سر زدم. اما دیدم لیلا که از فعالان حقوق زنان هم هست تا به امروز برای روز زن امسال مطلبی ننوشته است. من هم به همین بهانه به سراغ او رفتم تا مطلبش را دربارهی روز زن برای ما به طور شفاهی بگوید.
لیلا، اگر الان میخواستی در مورد هشتم مارس یک پست در وبلاگت بنویسی چه مینوشتی؟ فکر میکنم ابتدا مروری میکردم که سال گذشته وضعیت زنان و جنبش زنان ایران چگونه بود و بعد بر اساس آن میگفتم که سال خوب یا سال بدی بوده و ما میتوانیم از سالی که گذشت چه درسهایی بگیریم. چه کارهایی برای سال آینده بکنیم که خوب باشد. تا مشکلات تکرار نشود. با توجه به همین چیزهایی که تا سال گذشته پیش آمده، فعالیتهایی که سازمانهای دفاع از حقوق زنان انجام داده است، کمپینهایی که به راه افتاده است چه درسهایی گرفته شده است و فکر میکنی باید چکاری انجام داد که سال دیگر بهتر برگزار شود؟ اصلاً برنامهی تو برای امسال چیست؟ من برنامهی خاصی ندارم. ولی دو سه روز پیش از طرف یکی از دانشکدههای محل تحصیلم، کلمبیا دعوت شدم که تجربه خودم را در مورد ایران و خاورمیانه با بقیه درمیان بگذارم. درست است که هشت مارس نبود ولی مرتبط با آن بود. در آنجا حضور پیدا کردم که بچههای زیادی آنجا بودند و دانشجویان مشتاق بودند تا ببینند ما در ایران چه کار میکنیم و چه کردهایم. با توجه به خبرهایی که هر روز از رادیو ـ تلویزیون میشنوند، میخواستند ببینند این اخبار چقدر واقعیت دارد و چقدر آن تصاویری که مثلاً تلویزیونهای آمریکا به آنان میدهند واقعی است. سعی کردم تا آنجایی که خودم میدانم و بر اساس تجربیات خودم بگویم چگونه است و این تصویری که اینها میبینند تنها تصویری نیست که از ایران وجود دارد. زنان ایران فقط بدبخت نیستند و اینگونه نیست که فقط در زندگیشان زجر میکشند. دختران جوانی هم هستند که تفریح میکنند، اسکی میروند و در پارتی شرکت میکنند. مثلاً فعالان جنبش زنان هستند که برای حقوقشان دفاع میکنند. یعنی سعی کردم تصاویر مختلفی از اقشار مختلف زنانی که در ایران هستند، نشان بدهم که آنها تصویر کلیتری از ایران داشته باشند. و محدود به تصاویری نشود که غرب دارد. فکر میکنم کاری که من بیرون از ایران انجام بدهم این است که سعی کنم تصاویری را به آدمهایی که من را میشناسند و یا از من سوال میکنند بدهم تا تصویری سیاه و منفی نباشد بلکه تصویری رنگی باشد. ولی فکر نمیکنی داری سعی بخشهایی از آن تصویر سیاه را کمرنگ بکنی و یک جوری آنها را برای غرب ازبین ببری؟ به هر حال مسایل زیادی برای زنان در حال اتفاق افتادن است. ما قاچاق دختران را داریم . تبعیض جنسیتی را در هر قشری داریم. از سمت خانواده، مدرسه، سر کار، اجتماع و فشارهایی که وارد میشود. اینها واقعیت دارد یعنی نمیتوان اینها را کمرنگ کرد. چرا سعی میکنی بخش مثبت آن را برای غرب پررنگتر بکنی؟ اصلاً بحث من کتمان نقاط منفی و مسایل و مشکلاتی که زنان ایران دارند نیست. ولی چیزی که در غرب و رسانههای غربی وجود دارد این است که فقط یک تصویر از ایران را نشان میدهند. آن هم تصویر بدبختی و بیچارگی و زنانی که دارند از شوهرانشان کتک میخورند و هیچ نوع آزادی ندارند و غیره. تصویری واقعی است و نمیگویم نادرست است ولی فقط یک بعدی است، باید تصویر چند بعدی از ایران نشان داده شود. اگر زنی را نشان بدهیم که دارد وسط دادگاه خودش را میکشد که از شوهرش طلاق بگیرد، در عوض باید تصویر آن دختر دانشجویی را هم که میرود دانشگاه درس میخواند، مهندس میشود و به سر کار میرود هم نشان داده شود. این تصاویر باید همزمان کنار هم نمایش داده شود. تا بتوانیم یک تصویر واقعی از زن ایرانی داشته باشیم. در نتیجه وقتی اینگونه ببینند فقط تصویر منفی، سیاه و کریه از زنان ایران نشان داده نمیشود. فکر میکنم این مهم است. به خاطر اینکه وقتی من را میبینند که به عنوان یک زن ایرانی اینجا هستم. برای آنها سوال است و فکر میکنند من تنها نمونه از زن ایرانی هستم که توانستهام سدها را بشکنم و آدم روشنی هستم. میخواهم بگویم خیر، در ایران هستند کسانی که مثل من هستند. من تنها نیستم و تنها موجود از این نوع نیستم. فکر نمیکنی نشان دادن آن تصویر بخش سیاه از زندگی زنان شاید باعث شود که سازمانها و مجامع بیشتری از غربیها تحریک شوند و به دفاع از حقوق زنان در ایران روی بیاورند؟ فکر میکنم اگر فقط آن تصویر سیاه را نشان بدهیم، نشان میدهیم که ما هیچ کاری نمیکنیم، دستمان را گذاشتهایم روی دستمان و منتظریم که دیگران و سازمانهای غربی بیایند و ما را نجات بدهند. نه من شخصاً دوست ندارم چنین تصویری نشان داده شود که ما هیچ کاری نمیکنیم و منتظریم دیگران نجاتمان بدهند. به نظر من این تصویر واقعی نیست. ما هم داریم کار میکنیم. میخواهم که از ما حمایت کنند. یعنی کمک در حد حمایت خوب است. این نشان میدهد آنها با ما همبستگی دارند. ولی اینکه نشان بدهد ما هیچ کاری نمیکنیم و فقط منتظر آنها هستیم، فکر نمیکنم تصویر درستی باشد. جایی از صحبت ما نیمه کاره ماند که پرسیدم با تجاربی که از هشتم مارس سال گذشته داری، فکر میکنی خودت چه درسی گرفتهای؟ و فکر میکنی هشتم مارس سال دیگر باید چگونه برگزار شود و اصلاً از هشتم مارس چه میخواهی؟ دوست دارم سال دیگر، همبستگی کسانی که در مسایل زنان ایران کار میکنند، بیشتر شده باشد. بیشتر با هم کار میکنند و به نقاط اشتراک بیشتری رسیده باشند. سال دیگر ببینم برنامههای مشترک جنبش زنان ایران، که گوناگونی در بینشان وجود دارد و هر کس در یک بخش و بر اساس استراتژیها و برنامههای خاص سازمان خودش کاری انجام میدهد، بیشتر شود. برنامهریزیها و اهداف مشترکشان بیشتر شود و آنها را تا حدودی به همدیگر نزدیکتر ببینم. دوست دارم این را ببینم. |