رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ آذر ۱۳۸۷
«با خانم و آقای زمانه» برنامه شانزدهم

«حذف گذشته برای ایرانی جرم بزرگی است»

لیدا حسینی‌نژاد
مریم اقدمی

روزنامه‌های انگلیس و رسانه‌های معتبر جهان، خبری جنجالی درباره‌ی سرقت صفحاتی ارزشمند از کتاب‌هایی نایاب توسط یک استاد دانشگاه ایرانی به نام فرهاد‌ حکیم‌‌زاده منتشر کرده‌اند.

بر اساس این خبر، آقای حکیم‌زاده روز جمعه باید در دادگاه حاضر می‌شد و در برابر اتهام سرقت کتاب‌های نایاب از کتابخانه‌ی ملی بریتانیا و همین‌طور کتابخانه‌ی اکسفورد از خودش دفاع می‌کرد.

روزنامه‌ی گاردین، گزارشی در این مورد نوشته بود که همکارمان مجتبا‌ پورمحسن این گزارش را خلاصه و ترجمه کرده و آن را روی سایت زمانه گذاشته بود که با واکنش مخاطبان مواجه شده است.

ما هم به سراغ مجتبا‌ پورمحسن رفتیم تا به سوالات این خوانندگان جواب بدهد.

Download it Here!

کامنت‌گذاری به نام شاهد کامنت گذاشته است که ای کاش فقط سرقت کرده بود. این ایرانی صفحات کتاب را بریده و آثار چند صد ساله را تخریب کرده است. بعد به مطلب دیگری هم اشاره کرده است. گفته است توجه کنید ایشان تبعه‌ی آمریکا است اما در همه‌ی خبرها از او به عنوان یک ایرانی نام می‌برند. اما مثلاً اگر قهرمان تنیس شده بود، یا با ثروتش یک بنیاد خیریه راه‌اندازی کرده بود از او با عنوان آمریکایی نام برده می‌شد؟

این‌که این اعتقاد را دارند چیز عجیبی نیست. واقعیت این است که در رسانه، باید نکاتی که یک خبر را واجد ارزش می‌کند، انتخاب کنید. چیزهایی که واجد ارزشند و به خبر اهمیت می‌دهند انتخاب می‌شود.

در وضعیتی که ایران در دنیا دارد و به صورت مثبت از آن یاد نمی‌شود، در انتخاب عنوان «نویسنده‌ی ایرانی» نقش مهمی داشته است.

ضمن این‌که ایشان یک سبقه‌ی تاریخی هم دارد. به هر حال فردی است که قبل از انقلاب در ایران بوده و بعد از انقلاب از ایران فرار کرده است‌.

یک اندیشمند است و همه‌ی این‌ها در کنار همدیگر باعث می‌شود کسی که خبر را می‌نویسد، از این جذابیت‌ها استفاده کند.

این‌که این آدم در ایران چکار می‌کرده است، اصلاً در این خبر مورد بحث نبوده است.

چرا، ایشان گفته است بعد از انقلاب از ایران فرار کرده است.

بله، در همین حد که از ایران فرار کرده و آمده است و حالا یک تبعه‌ی آمریکایی است.

درست است، ولی وقتی شما به عنوان یک ایرانی این خبر را می‌خوانید که بعد از انقلاب از ایران فرار کرده است در ذهن شما این‌گونه متبادر می‌شود که حتماً در ایران مشکلی داشته که رفته است.

ضمن این‌که یک نکته‌ی دیگر را هم فراموش نکنید، شاید خبر‌نویس به این نکته توجه کرده است، این‌که یک آمریکایی را به عنوان کسی که به تاریخ افتخار می‌کند نمی‌شناسیم. ایرانی است که این ادعاها را دارد.

نمی‌گویم این کاری که کرده‌، درست است و این کار آقای حکیم‌زاده را باید به همه‌ی ایرانی‌ها ربط داد. اما این را در نظر بگیرید که اگر یک آمریکایی این کار را انجام می‌داد، مثل یکی از چند جرم‌ها بود.

از این گذشته هیچ‌وقت یک آمریکایی ادعای حفاظت از تاریخ و فرهنگ را نداشته‌ است. ما ایرانی‌ها هستیم که همیشه این اعتقاد را داشته‌ایم.

ظاهراً این انتقاد به خبر‌رسانی گاردین است.

بله،دقیقاً.


مجتبا پورمحسن، شاعر و روزنامه‌نگار

فکر می‌کنم منظور این کامنت‌گذار این است که اگر یک ایرانی ـ آمریکایی کار خوبی انجام داده بود قسمت آمریکایی بودنش را بزرگ می‌کردند، اما حالا که جرمی اتفاق افتاده است، ایرانی بودنش را بزرگ کرده‌اند.

ما در دنیای واقعیت‌ها زندگی می‌کنیم. عصر رسانه همین است. به نظر من، این‌که ما در تمام رسانه‌های دنیا دنبال عدالت، آن‌هم از نگاه خودمان بگردیم (‌هر چند آن نگاه درست باشد) چندان معقول نیست.

یک انتظار آرمانی است که تحقق‌پذیر نیست. باید واقعیت‌ها را قبول کنیم. دنیای رسانه متعلق به غرب است و ما داریم از آن‌ها یاد می‌گیریم.

شاید انتقاد این کامنت‌گذار کاملاً درست باشد. کما این‌که می‌بینیم در ایران هم رسانه‌های جدیدی دارند از چنین نکاتی که گاردین به آن‌ها توجه کرده است، استفاده می‌کنند، یعنی یاد می‌گیرند که این کارها را بکنند.

نمی‌گویم خوب است یا بد. ولی باید واقعیت‌ها را در نظر گرفت. طبیعی است که آن‌ها بر اساس میل و منافع ملی خودشان و بر اساس سیاست‌های خودشان خبررسانی کنند.

حالا آن‌ها آن‌قدر هوش دارند که به جای این‌که مستقیم این را بیان کنند، در یک پروسه‌ی حرفه‌ای می‌گنجانند که شاید کمتر کسی چندان توجه‌‌ای به آن بکند.

از طرف دیگر، کامنت‌گذاری به نام فرید دقیقاً نظری مخالف شاهد را داده و گفته است اگرچه ایشان پاسپورت آمریکایی دارد و در انگلیس زندگی می‌کند اما به حق، ایرانی معرفی شده است، چون کاری که کرده فقط از یک ایرانی بر‌می‌آید و می‌گوید شاید این یک تربیت اسلامی باشد که غنیمت گرفتن را مجاز می‌داند.

من این کامنت‌ را چندان منطقی نمی‌دانم. نباید این‌قدر در مورد مسایل کلی قضاوت کنیم و بگوییم فقط یک ایرانی از این کارها انجام می‌دهد. چون خیلی‌ جاهای دیگر هم از این کارها انجام داده‌اند.

فکر می‌کنم، این‌که الان در ایرانی اسلامی حاضر هستیم و این روی افراد تأثیر گذاشته است، نظری افراطی‌ است. این‌که بگوییم غیر مسلمانان، جرثومه‌ی فسادند و هر جرمی مرتکب می‌شوند، همان‌قدر افراط‌گرایانه و غیر‌منطقی است که بگوییم هر کسی که مسلمان است ممکن است به این قضیه بیشتر تمایل داشته باشد.

این حکم خیلی کلی است و نباید به خودمان اجازه بدهیم به راحتی راجع به گروه بزرگی از آدم‌ها که تحت یک مذهب و قومیت تعریف شده‌اند، نظر بدهیم و حکم صادر کنیم و بگوییم مسلمان‌ها اینجوری‌اند و غیر مسلمان‌ها به گونه‌ای دیگر. این خیلی بی‌انصافی و غیر منطقی است.

کامنت‌گذاری بدون ذکر نام خود گفته است: این آقا خیلی خوب می‌دانسته که باید چکار بکند رفته اسناد مهم تاریخی را نابود کرده تا از تاریخ ایران گند‌زدایی کند. به نظرت هدفش همین بوده است؟

تا آنجایی که من می‌دانم و در مورد کتاب‌هایی که این بلا سرشان آمده، تحقیق کرده‌ام می‌دانم این کتاب‌ها دربار‌ه‌ی نقاط تاریکی از تاریخ ما نبود.

اتفاقاً برخی از این کتاب‌ها، حاوی اطلاعاتی درباره‌ی استعمار اروپاییان در آسیا و ظلم‌هایی که در این منطقه از سوریه تا بنگلادش اتفاق افتاده است، بود.

این کامنت، باز هم از آن حکم‌ها است. داریم ذهن‌خوانی و روان‌شناسی می‌کنیم. جنسن، مدیر آن مجموعه به نکته‌ی جالبی اشاره کرد گفت چون آقای حکیم‌زاده، آدم آگاه و دانشگاهی بوده است جرمش بیشتر و عذرش پذیرفته‌شدنی نیست.

ولی این‌که بگوییم ایشان تصمیم به حذف قسمت‌هایی از تاریخ گرفته است، درست نیست. چون آن برگه‌ها را نابود نکرده، بلکه لای کتاب‌های خودش گذاشته است.

مجتبا، کامنت‌گذاری به نام مهتاب گفته است واقعاً این کار دزدی از فرهنگ و تمدن و تاریخ است و آسیبی هم که به کتاب‌ها وارد شده است، قابل جبران نیست. بعد هم از زمانه خواسته است که نتیجه نهایی محاکمه را برای خوانندگان بنویسد.

می‌توان گفت او به اسناد تاریخی لطمه زده است. همان‌طور که اشاره کردم با توجه به این‌که ایشان از مشتریان دایمی این کتابخانه بوده و همیشه از این کتاب‌ها می‌گرفته به اهمیت این کتاب‌ها واقف بوده است.

در این زمینه، با توجه به این‌که آقای حکیم‌زاده آگاهی کامل داشته است، حق با این کامنت‌گذار است و این‌ها کارهایی هستند که جبران‌ناپذیرند.

این‌که این دادگاه به کجا می‌رسد، الان مراحل زیادی را گذرانده چون این ماجرا از چندی پیش آغاز شده و تمام اسناد و مدارک جمع‌آوری شده و به دادگاه ارایه شده است. مطمئناً اگر نتیجه‌اش مشخص شد و من هم زنده بودم، سعی می‌کنم حتماً این کار را بکنم.

مجتبا‌ جان سوال آخر‌، سوال من و مریم از توست. در این گزارش چه در گاردین و چه در ترجمه، اسم این شخص کامل آورده شده است. و در مطلب زمانه هم عکس این شخص روی سایت آمده است. این موضوع برای ما خیلی عجیب بود، مثلاً در رسانه‌های هلند اگر می‌خواهند در مورد مجرمی حرف بزنند که اگر قتل هم کرده باشد نه عکسش را کامل نشان می‌دهند و روی قسمتی از صورتش مثلاً چشمانش پوشش می‌گذارند و به‌هیچ‌وجه نام خانوادگی او را نمی‌آورند، فقط به حرف اول نام خانوادگی‌اش اکتفا می کنند و نام کوچک او را می آورند. یعنی این حریم خصوصی را حتا برای مجرم هم قایل هستند. ولی چگونه گاردین این موضوع را با نام کامل شخص آورده است و ما هم نام و عکسش را گذاشتیم؟

سوال خیلی خوبی پرسیدی و من هم راجع به این قضیه فکر کردم‌. وقتی دنبال عکس این آدم می‌گشتم، متوجه شدم این خبر در تمام خبرگزاری‌های معتبر دنیا مخابره شده و در تمام خبرها هم اسم ایشان هست‌‌.

مثلاً عکس را از آسوشیدپرس گرفتم و تمام خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های بزرگ دنیا به این قضیه اشاره کرده و اسم ایشان را هم آورده‌اند.

این توجیهی برای این کار نیست، اما تصور من این است که به زعم گاردین و مدیران کتابخانه‌ی ملی انگلیس، کاری که آقای حکیم‌زاده کرده، فراتر از کاری است که یک مجرم انجام داده و به یک نفر و گروه کوچکی از افراد صدمه زده است.

حتی فراتر از قتل؟

من این قضاوت را نمی‌کنم. اما با توجه به تجربه‌ی اندکی که دارم، می‌گویم بعضی از جرم‌ها در بعضی از کشورها شاید از قتل هم فراتر به نظر برسد.

مخصوصاً در انگلیس که از این دست کتابخانه‌ها خیلی دارند و خیلی برای آن‌ها مهم است. شاید به همان دلیل که پاک کردن بخشی از گذشته باشد، جرم را برای آن‌ها پررنگ‌تر کرده است.

ضمن این‌که در مواردی در همین کشورهای اروپایی سابقه داشته است راجع به مجرمینی که هنوز جرمشان ثابت نشده‌، بحث شده است.

مجتبا جان، سوال این است که چرا زمانه این کار را کرده است؟ دلیلی ندارد از بقیه تبعیت بکند. این مقاله از گاردین ترجمه شده و گاردین این عکس را نگذاشته است.

می‌توانم بگویم این قضیه قابل تأمل است، شاید کار من اشتباه بوده و اصراری هم سر این قضیه ندارم. اما به نظر من، مجموع چیزهایی در آن خبر بوده که آن خبر را جذاب می‌کرده و من آن را ترجمه کرده‌ام.

این‌که چرا عکسش را گذاشتیم، قابل بررسی است، شاید من اشتباه کرده باشم و این هم درست است.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
اردوان روزبه: به تکثرگرایی در بیان نیاز داریم
اکبر گنجی: باورهای دینی تحول پیدا می‌کنند
شهرنوش ‌پارسی‌پور: جامعه نگاه کنجکاوی به زن دارد
جهان‌ ولیان‌پور: هیأت مدیره، مسئول کسری بودجه است
ایرج ادیب‌زاده: تک‌نوازی طولانی، خسته‌کننده است

نظرهای خوانندگان

ای بابا. چرا با خودتون مصاحبه می کنید. این همه می توان برنامه مختلف تولید کرد. خود او می توانست جای این مصاحبه پاسخ واکنش ها را بده. در یک متن فرعی.

-- رضا ، Dec 3, 2008 در ساعت 08:53 PM

باید در نظر داشت که کسی که این عمل غیر قابل توجیه ر ا مر تکب شده یک استاد دانشگاه در زمینه مطالعات شرقیست که مخصوصا باید بهتر از هر کس دیگری بداند که این کار تاچه حد میتواند به اعتماد کتابخانه ها لطمه بزند . فکر میکنم اعمال این شخص سئوالاتی را در مورد سلامت روانی او بر می انگیزد که عقده و نفرت از دیگران تاچه حد میتواند در روح یک شخص اثر داشته باشد . احساس کمبود عمیق و عقده حقارت نسبت به سایرین به حدی در این شخص قوی بوده که او دست به از بین بردن مدارک تاریخی ان دیگرانی که فکر می کرده از انها نیست زده . جدا جای تاسف است .

-- سرور شادی ، Dec 4, 2008 در ساعت 08:53 PM

متاسفانه هيچکدام از طرفين گفتگو که همگي ژورناليست وتهيه کننده برنامه هاي راديويي هستند توجه ندارند که گزارش مورد بحث در باره اعترافات آقاي(آقا!)حکيم زاده در محضر دادگاه ودر حضور قضات است ونه گزارشي در باره اتهام به او که به خاطر حفظ حرمت نبايد اسم اش را مي بردند يا عکس اش را چاپ ميکردند.او اعتراف کرده است و آبرويي براي براي خودش باقي نگذاشته است. سعدي فرمود : تو چون خود کني گوهر خويش را بد / مدار از فلک چشم نيک اختري را.

-- دانا ، Dec 4, 2008 در ساعت 08:53 PM

در پاراگراف چهارم متن اصلي (بعداز مقدمه خبر) کلمه "سبقه" که احتمالاً به معناي سابقه به کار برده شده ، غلط است واساساً چنين کلمه اي در زبان فارسي (وشايد عربي)وجود ندارد.اماکلمه "صبغه"به معناي ويژگي ويا رنگ وجود دارد که جايش اينجا نيست و اگر فکر ميکنيد در جاي درست به کار برده شده ، املايش آنگونه نيست که شما نوشته ايد.

-- شريف ، Dec 4, 2008 در ساعت 08:53 PM