رادیو زمانه > خارج از سیاست > حرفهای خودمونی > چرا ما ملت کلا بی خيال بحران هسته ای هستيم؟ | ||
چرا ما ملت کلا بی خيال بحران هسته ای هستيم؟پريروزها یک ایمیل آمده بود از یک دوست خارجهای حاوی کلی اظهار تاسف از اینکه ما در موقعیت بدی قرار گرفتهایم و اعلام اینکه دعا میکند برای من و ما که وضعمان بهتر بشود و... دو سه خط اول ایمیل را من با ابروهای بالا رفته خواندم که مگر چه بلایی به سر من و ما آمده که این بنده خدا اینقدر متاسف شده تا رسیدم به کلمه صلح و تازه یاد جنگ افتادم و دوزاریام به قول معروف افتاد که ایبابا دیشب قطعنامه 1747 شورای امنیت علیه ایران تصویب شده و این ایمیل حاوی دعاهای خیر، اثرات آن قطعنامه است و کلی خندیدم که این دوست بیخبر از احوالات ما ایرانیها چقدر قضیه را جدی گرفته است! الان که این پست را مینویسم نصف بیشتر ایرانیها در سفرند. از شمال و چالوس و متل قو و انزلی و آستارا تا جنوب و بوشهر و اهواز و آبادان و البته یک تعدادی هم اینور و آنور پراکندهاند. آنها هم که سفر نرفتهاند مشغول دید و بازدید عید و بحث وگفتگو درباره این هستند که پرتقال تامپسون امسال کیلویی نهصد تومان بود و موز یکدفعه چقدر بالا کشیده و آجیل چقدر گران شده و ... واقعیتش این است که الان اوضاع واقعاً خراب است. یک طرف سیاستمداران کلهخراب ایرانی ایستادهاند و به سبک و سیاق سالهای اول انقلاب گردن میکشند و گروگان میگیرند و به سازمانهای بینالمللی محل سگ نمیگذارند، آنطرف هم، همه سیاستمداران جهان ایستادهاند و هیچکدام هم حاضر نیستند یکقدم از مواضع انقلابیشان کوتاه بیایند. ما ملت ایران هم این وسط نشستهایم تخمه ژاپنی میشکنیم و پسته کلهقوچی میخوریم! از وقتی آن ایمیل کذایی رسیده دارم فکر میکنم به اعتماد و اطمینان کدام نیرویی ما اینقدر بیخیالاتیم!؟ یعنی چرا همچنان در راستای اینکه آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند رسیدهایم به این نقطه که آمریکا و بقیه کشورهای موجود در نقشه جهان همگی با هم همچنان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند؟ اولین گزینه این است که ما همگی کلهخرابیم! یعنی دستکم آن عده فراوانی که بیخیالند کله خرابند و یکجورهایی همگی احمدینژادیم و کلاً روی امدادهای غیبی مدل جنگ هشتساله و هالههای نورانی و اینها حساب باز کردهایم. گزینه دوم که بهنظرم خیلی بعید است وگرنه خبر خوشش تا حالا به گوش ما رسیده بود این است که ما واقعاً توان هستهایمان بهقدری است که باعث میشود احساس کنیم در امنیت قرار داریم. شاید خبر خوشش به گوش امریکا و اسرائیل و بقیه رسیده باشد. در اینصورت شرایطمان شبیه کره شمالی میشود. با این تفاوت که کره شمالی اعلام نکرده بر طبق آموزههای دینی نبی اکرم یا هیچ انسان الهی دیگری ما به خودمان اجازه تولید سلاح هستهای نمیدهیم. حتی اگر واقعاً تلاشهای دانشمندان هستهای در تولید سانتریفوژ! به یک جایی رسیده باشد الان سیاستمداران ما برای اعلام آن در رودرواسی (رودربایستی!) جامعه جهانی و نبی اکرم گیر کردهاند. (تازگیها کشف کردهام روی لباسشوییمان یک چیزهایی درباره سانتریفوژ نوشته برای اینکه متهم به تولید سلاح هستهای نشویم رفتم در ویکیپدیا مطالعه کردم دیدم این ساتریفوژ زیاد هم شاخ غول نیست که شکستنش سخت باشد!) حالا یکی دو روز است دارم فکر میکنم که خدایا! این ملت ایران بهخصوص اهالی باشتین و بیهق وقتی خبر حمله قریبالوقوع مغولها به آنها رسیده در چه حالی بودهاند؟ آیا نیاکان ما آن موقع هم مشغول شکستن تخمه ژاپنی و پسته کله قوچی بودهاند؟ در این صورت آیا واقعاً چرا؟ برگرفته از: کافه ناصری |
نظرهای خوانندگان
آقاي عزيز! هي مي گويي چرا چرا! خودت پيشنهاد بده ببينم چكار مي خواهي بكنيم كه نكرديم! هيچ غلطي نمي توانيم بكنيم اين خنده و سفر و تخمه شكستن هم نكنيم و افسرده گي صادر بكنيم تا با كلاس باشيم.
-- Seyed ، Mar 29, 2007 در ساعت 12:25 AMدر كف شير نر خونخواره اي غير تسليم و رضا كو چاره اي
یکجورهایی همگی احمدینژادیم
-- بدون نام ، Mar 29, 2007 در ساعت 12:25 AMنوشته شیرین وجالبی است اما کاش نویسنده خودش توجه می کرد که به همین دلائل که خود ایشان مطرح کرده اند ، به ما ملت می گویند ملت نجیب وشریف !
-- محمد ازآلمان ، Mar 29, 2007 در ساعت 12:25 AMسرنوشتمان را همیشه دیگران رقم زده اند و می زنند . اگر گفتند شعار بده ،شعارمیدیم ،گفتند برو جلوی فلان سفارت تظاهرات کن می ریم تظاهرات می کنیم، گفتند انقلاب کن ،انقلاب می کنیم ، گفتند برو جنگ میریم جنگ ، گفتند حق مسلم شماست فریاد می زنیم حق مسلم ماست . هروقت هم که صلاح دونستن شیرمون کنن و بهمون گفتند ملت غیور، فریاد می زنیم ما اینیم ،نه برگ چغندر!
Man vaghyan ba shoma ham fekr hastam ,vaghti mogholha be iran hamle kardan iran ham dar khabe sofigari bood ke khoda khodesh komamk mikone va in afkare sofiyane bood ke ma zire paye mogholha laghadmal shodim, inbar ham emame zaman zohhor khahad kard , az tarighe chahe jamkaran .
-- KHAB ، Mar 29, 2007 در ساعت 12:25 AMآنچه مردم ايران به آن دچارند بي خيالي نيست بلكه در اصطلاج پزشكي آپاتي ناميده ميشود: عدم واكنش به محركات به دليل بي تفاوتي ناشي از تكرار مصائب. كه به نوبه خود به دليل تكرار سياست هاي جاهلانه رهبران ايران و مصائب ناشي از آن است. مردم ايران همواره براي تاثير گذاري بر اين سياست ها در حاشيه قرار دارند و براي عواقب آنها در مركز . و تمام تلاشهاي مدني مردم هم براي نفوذ به دايره بسته قدرت بي نتيجه مانده و تنها راه باقيمانده هم انقلاب است كه تجربه خونباري است و تضميني نيست كه مثل بار قبل از چاله به چاه افتادن نشود. آپاتي طبيعي ترين نتيجه چنين شرايطي است .
ايرانيان مقيم خارج چون شرايط ايران را فراموش كرده اند و مي بينند مردم در آنجا با روشهاي مدني قدرت تاثير گذاري دارند از بي تفاوتي مردم ايران متعجب ميشوند.
خداييش شما بگو غير از خوردن پسته و تخمه مردم چه كاري ميتوانند بكنند كه به اوين ختم نشود؟
-- Anita ، Mar 29, 2007 در ساعت 12:25 AMقانون بقای سوژهها و شخصیتها در طنزهای تلویزیونی ایرانی!
-- anonym. ، Apr 1, 2007 در ساعت 12:25 AMhttp://www.joonomi.ir/2007/04/post-258.html