رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ مرداد ۱۳۸۷
گفت و گو با سعید طباطبایی، دبیر جایزه ادبی والس:

والس، جایزه‌ای علیه سانسور ادبی

مجتبا پورمحسن
mojtaba@radiozamaneh.com

قرار است سایت ادبی والس، چهارمین جایزه‌ی ادبی خودش یعنی والس را با موضوع رمان منتشر نشده برگزار کند.

هدف سایت والس از برگزاری چهارمین دوره‌ی جایزه با این موضوع، شناسایی رمان‌ها و آثاری است که در سال‌های اخیر به دلایل مختلف منتشر نشدند و بررسی توانایی‌های واقعی ادبیات امروز ایران است که به خاطر وضعیت نشر تا امروز به‌طور جامع قابل مطالعه نبوده است.

در این‌باره با سعید طباطبایی، دبیر جایزه‌ی ادبی والس گفت و گو کردم:

Download it Here!

جایزه‌ی اول ما در زمینه‌ی داستان کوتاه بود. جایزه‌ی دوم در زمینه‌ی نقد ادبی بود و جایزه‌ی سال سوم در زمینه‌ی شعر.

طبیعتاً گزینه‌ی چهارم که ما به آن می‌رسیم، رمان است. ما خیلی پیرامون این قضیه فکر کردیم و دیدیم ‌ با شرایطی که در حال حاضر وضعیت انتشار کتاب در ایران دارد، برگزاری جایزه برای رمان درواقع یک مقداری جای سوال دارد.

همان‌طور که مطلع هستید تعداد کتاب‌های منتشر نشده در سال ۸۶ چیزی در حدود ۸۰ عنوان کتاب بوده، در دو زمینه‌ی مجموعه داستان و رمان. در حوزه‌ی رمان چیزی در حدود ۲۴ یا ۲۵ عنوان بوده که خیلی دیگر اندک هست و داوری این مقدار اثر یک مقداری جای سوال دارد.

ما فکر کردیم احتمالاً بسیاری از آثاری که به رشته‌ی تحریر درمی‌آید، امکان چاپ را پیدا نمی‌کنند و برای کشف آثار خوبی که نوشته می‌شوند و منتشر نمی‌شوند و کشف رمان‌های تازه؛ تصمیم گرفتیم جایزه‌ی چهارم والس را به رمان‌های منتشر نشده اختصاص بدهیم.

درواقع این جایزه‌ی چهارم ما هم به یک نحوی هم اعتراضی است به وضعیت بیمار نشر در ایران.

یعنی علاوه بر اعتراض به مساله‌ی سانسور با برگزاری این جایزه خواستید از وضعیت نشر هم انتقاد کنید؟

اساساً مساله و دغدغه‌ی اصلی ما، کلاً وضعیت نشر ایران است. یعنی ما معتقد هستیم نشر ایران در مراحل مختلفش، از بخشی که به ناشران مربوط می‌شود، یعنی گزینش محدود ناشران‌، عدم سرمایه‌گذاری در حوزه ادبیات و به‌ویژه رمان، تا ممیزی سلیقه‌ای و غیر مسوولانه و شمارگان محدود کتاب در وضعیت بدی قرار دارد.

الان تیراژ کتاب در حدود پانصد تا هزار نسخه است. توزیع بسیار نامناسب کتاب و نبود تبلیغات موثر از طریق رسانه‌های تاثیرگذار و در نتیجه عدم تامین اقتصادی قشر نویسنده از طریق تالیف و انتشار کتاب؛ مسایل مختلفی هست که نشر ایران در حوزه‌ی ادبیات با آن روبرو‌ست و ما فکر می‌کنیم تا تمام این مسایل مرتفع نشود، ادبیات ایران به آن شکل واقعی‌اش نمی‌تواند جلوه‌گر بشود.


سعید طباطبایی، دبیر جایزه‌ی ادبی والس

شاید یکی از دلایلی که ادبیات امروز ما نتوانسته جهانی بشود - به‌ویژه رمان ما - همین مسایل و معضلاتی هست که در سر راه خودش داشته است.

البته تیراژ پانصد تا هزار نسخه‌ای و عدم سرمایه‌گذاری ناشران که شما به آن اشاره کردید، بیشتر شامل شعر در درجه‌ی اول و بعد داستان کوتاه می‌شود. وگرنه تا آن‌جایی که من می‌دانم ناشران از رمان استقبال می‌کنند، چون حداقل می‌دانند که پولش برمی‌گردد. حالا که یکی از محورهای اصلی چهارمین جایزه‌ی ادبی والس اعتراض به نشر است؛ فکر نمی‌کنید بهتر بود به داستان کوتاه یا شعر پرداخته بشود؟

خب، عملا نشان داده شده که وضعیت رمان در حال حاضر از داستان کوتاه و شعر هم بدتر است. چون تعداد چاپ‌های اول رمان در سال‌های ۸۶ و ۸۵ همان‌طور که می‌بینیم از داستان کوتاه و مجموعه‌های شعر، بسیار پایین‌تر است.

تعداد ۲۵ تا ۳۰ عنوان رمان، تعدادی است که در یک کشوری با حد جمعیت ایران و تعداد نویسنده‌ی ایرانی که داریم، خیلی کم است.

یکی از دلایل آن این است که طی سال‌های اخیر - حداقل هشت سال اخیر - وضعیت مجموعه داستان خیلی بهتر شده و ناشران علاقه‌ی خاصی به سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی مجموعه داستان پیدا کردند و تعدد ناشرانی که در حوزه‌ی مجموعه داستان سرمایه‌گذاری می‌کنند، می‌شود گفت هم‌پای رمان است.

این نکته‌ای که شما می‌فرمایید، قبلاً صادق بود. اما الان می‌شود گفت وضعیت این سه حوزه از لحاظ سرمایه‌گذاری و علاقه‌ی ناشران به سرمایه‌گذاری، هم‌سان شده ولی خب دلایل دیگری رمان را از انتشار بیشتر باز داشته است. در واقع گزینه‌ی رمان منتشر نشده،‌ نماینده‌ای است از ادبیات ما که امسال با آن سر و کار داشتیم.

می‌شود گفت که چهارمین دوره‌ی جایزه‌ی شما، اعتراضی مستقیم به سانسور و سیستم نشر است. نگران نیستید که برای برگزاری این جایزه دچار مشکل بشوید؟

نه، ما نگرانی از این بابت نداریم. چون تصور می‌کنیم که این یک اعتراض مدنی است و ما صرفاً هم وضعیت ممیزی را هدف قرار ندادیم. ما کل پروسه‌ی نشر را هدف قرار دادیم و از این منظر فکر نمی‌کنم که با ما بخواهد برخوردی اتفاق بیفتد. تصور می‌کنم که حتی مسوولان و دست اندرکاران امر در وزارت ارشاد باید از این قضیه استقبال هم بکنند.

خواهند کرد؟

این‌که استقبال بکنند یا نکنند، در واقع آن‌ها باید جواب بدهند درباره‌ی آن ولی ما امیدوار هستیم که آن‌ها استقبال بکنند و نسبت به این جایزه عکس‌العمل هم نشان بدهند.

البته هفته گذشته آقای حمیدزاده در گفت و گو با روزنامه جام جم، ادعا کرد‌ که فقط یک درصد کتاب‌ها یا مجوز نگرفتند و یا پروسه دریافت مجوزشان طول کشیده. درواقع با این گفته، ایشان از سیستم ممیزی ارشاد دفاع کرده. این آمارها به نظر شما قابل استناد است؟

این آمار را قبلاً هم جناب آقای وزیر ارشاد هم ارایه دادند. آقای پرویز هم قبلاً این آمار را ارایه داده بودند.

ولی حقیقت این است که در حوزه‌ی رمان و داستان و شعر و به‌طور کل حوزه‌ی ادبیات، وضعیت خیلی آشفته‌ای است که البته مسوولان وزارت ارشاد همیشه این را به مسایل اداری تا مسایل ایدئولوژیک و سیاسی ربط دادند.

حالا ما هم امیدواریم واقعاً این‌چنین باشد. یعنی نظر ایدئولوژیکی در بین نباشد و هرچه زودتر رمان‌ها، مجموعه داستان‌ها و کتاب‌های شعری که بی‌شمار هم هستند و در بایگانی وزارت ارشاد مانده‌‌اند، مجوز بگیرند و به‌دست مخاطبان برسند.


با توجه به این‌که جایزه‌ی شما علیه سانسور است، آیا به پوشش خبری رسانه‌ها امیدوار هستید به هرحال آن‌ها هم محدودیت‌هایی در داخل کشور دارند‌؟

تا این‌جا که رسانه‌ها همکاری بسیار خوبی با ما داشتند. یعنی روزنامه‌ها فراخوان را منتشر کردند و به خوبی هم منتشر کردند و خب بیشتر و بهتر از آن، سایت‌های اینترنتی و فضاهای اینترنتی است که درباره‌ی این جایزه فعالیت کردند و تاکنون هم خبر‌رسانی بسیار خوبی هم داشتند.

همان‌طور که می‌دانید، بعضی از ناشران و نویسنده‌های شناخته شده ما ترجیح می‌دهند برخورد محافظه‌کارانه و همراه با سکوت در برابر سانسور داشته باشند. شما برنامه‌ای برای جلب نظر این بخش از جامعه‌ی ادبی هم دارید؟

اعتراض ما به خود ناشران به عنوان اشخاص حقیقی یا حقوقی نیست، چون بالاخره ناشران هم همواره در کنار نویسندگان قرار گرفتند و حضور داشتند. در واقع وضعیت بیمار نشر ما، صرفاً هم به ناشران و سرمایه گذاری‌های آن‌ها محدود نمی‌شود. بالاخره آن‌ها هم درگیر روندی هستند که خب نوینسده‌ی ایرانی درگیر آن است.

ولی ما سعی کردیم بتوانیم همکاری اقشار مختلفی از نویسندگان و طبقات مختلفی از نویسندگان را داشته باشیم. چه نویسندگانی که آثاری را مکتوب کردند، اما به ناشر ندادند یا ناشران آن‌ها را نپذیرفتند و یا آثاری که ناشران برای ارشاد فرستادند و هم‌چنان مجوز نگرفته‌اند.

حتی ما یک قاعده‌ای را در در فراخوان‌مان گذاشتیم که آن هم برای زمان ارسال آثار است. یعنی آثاری که در زمان ارسال‌شان مجوز ارشاد را نداشته باشند و به‌صورت کتاب رسمی چاپ نشده باشند؛ می‌توانند کتاب‌شان را ارسال بکنند و حتی اگر بعد از آن هم کتابی منتشر بشود، در روند بررسی ما تاثیری نخواهد داشت.

این قاعده به خاطر این بود که ما بتوانیم آن آثاری را هم که نویسندگان در ممیزی ارشاد دارند، برای ما ارسال کنند تا ما بتوانیم بررسی کنیم.

ما امیدواریم به این طریق بتوانیم رمان‌های زیادی را چه نویسندگان داخل کشور و چه از نویسندگان خارج کشور داشته باشیم و یک جایزه‌ی قدرتمند و خوب را امسال داشته باشیم.

آقای طباطبایی، در فراخوان شما هیچ اشاره‌ای به بازی زمانی نکردید. یعنی نگفتید که مثلاً کتاب‌هایی که از سال ۸۶ به بعد نوشته، ولی منتشر نشدند در این جایزه شرکت داده می‌شوند. یعنی کتابی که ۱۰ سال پیش نوشته شده و مجوز نگرفته هم می‌تواند در جایزه‌ی ادبی والس شرکت کند. با این اوصاف به نظر می‌رسد اعتراض شما به وضعیت سانسور محدود به سه سال اخیر نیست و در مورد گذشته هم هست. درست است؟

بحث ما در جایزه‌ی والس، اعتراض به سیستم حال حاضر دولت وقت ایران نیست. بحث ما این است که اساساً نباید ممیزی وجود داشته باشد.

ما به عنوان نویسنده‌ی ایرانی، مثل هر نویسنده‌ای اعتقاد داریم که ممیزی راه حل مناسبی برای کنترل رمان‌ها و آثار ادبی نیست. طبیعتاً باید آثار چاپ بشوند و همان‌طور که در مورد روزنامه‌ها اتفاق می‌افتد، همان روند اجرا بشود.

در بخش‌های دیگر هم اعتراض ما، به وضعیت حال حاضر نیست. یعنی بیمار نشر ایران متعلق به این سه سال نیست.

سال‌ها‌ست که وضعیت نابسامانی در حوزه‌ی نشر داریم و این قضیه هم جز با همکاری همه‌ی دست‌اندرکاران امر حل نمی‌شود. از نویسندگان و ناشران گرفته تا مسوولین دولتی. یعنی همه باید همکاری کنند تا واقعاً بتوانند مساله‌ی نشر کتاب را حل کنند و من فکر می‌کنم اهمیت این قضیه این بوده که بخش عمده‌ای از فرهنگ‌سازی در جامعه را همین کتاب‌های ادبیات برعهده دارند.

ما قصد داریم صرفاً اعتراض جامعه‌ی ادبی ایران را از طریق این جایزه منتقل کنیم. شکل جایزه‌ی ما، شکل نمادینی است و به نظرم این قضیه اهمیت دارد. چون اعتراض به این قضیه، اعتراض به بیماری نشر است و غیر از آن ما امیدواریم در کنار این اعتراض، آثار خوبی شناسایی بشود و بتوانیم نویسندگانی را شناسایی کنیم.

بحث دیگری که واقعاً در سال‌های اخیر در ادبیات ما مطرح است این بوده که هر وقت سخن از ضعف ادبیات ایران می‌شده، همه می‌گفتند که ما کتاب‌هایی داریم که نوشته شده و منتشر نشده و کتاب‌های بسیار عالی هست.

ما امیدواریم این توانایی ادبی امروز ایران را از طریق این جایزه بتوانیم بررسی و مطالعه کنیم و به اطلاع عموم برسانیم.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
فراخوان جایزه ادبی والس - رمان‌های منتشر نشده

نظرهای خوانندگان

اقاي پور محسن ! شما در نوشتار قبلي تان در خصوص احمد شاملو ، اشاره اي كرده بوديد به اينكه 55 سال است ريشه همه مصيبتها را در كودتاي 28 مرداد مي دانيم ، صرف نظر از اينكه موضوع بحث چه ارتباطي به كودتاي مذكور دارد و صرف نظر از اينكه شما به عنوان صاحب نظر در كدامين رشته از مباحث تاريخ معاصر ، به اين موضوع اشاره نموده ايد ذكر نكاتي بسيار ضروري است . اوا آنكه اگر منظور شما از مي دانيم طرفداران دكتر مصدق مي باشد ، من به عنوان يكي از پيروان ايشان و نه به نمايندگي از سوي ديگران ، كودتاي 28 مرداد را گسستي تاسف بار در فرآيند دموكراسي خواهي و رشد و توسعه سياسي در ايران مي دانم و به مانند كودتاي سوم اسفند ، كودتاي مذكور را نيز باعث بسياري از مصايب پس از آن مي پندارم . پس به نظر من كودتا ، عاملي اساسي در توقف توسعه سياسي در ايران بوده است . دويم آنكه اصرار ما بر كودتا نه ناشي از بيماري ما كه ناشي از اصرار بيش از حد برخي عزيزان در ناميدن اين روز به عنوان واقعه 28 مرداد يا قيام ملي 28 مرداد است ، انكار عزيزان ، سر منشا اصرار ما شده است . سيم آنكه تاكيد من بر نام و ياد دكتر مصدق ، نه به سبب اسطوره سازي ست نه به مثابه بت تراشي ، تاكيد ما بر ياد و نام ايشان در كنار تاكيد بر اشتباهات ايشان ، تاكيد بر توسعه سياسي ، آزادي خواهي ، ميهن پرستي است . پس تا كلمه مقدس آزادي هست ، تا ملت و مليت هست ، تا ميهن ما و خاك ما هست ، نام و ياد دكتر محمد مصدق است . و فراموش نكنيد تا عزيزاني هستند كه انكار كودتا كنند ، امثال بنده هستند تا اصرار بر كودتا كنند و كودتا را توقفي حسرت بار در مسير رشد و توسعه سياسي بدانند . با تشكر

-- بدون نام ، Aug 4, 2008 در ساعت 07:05 PM

در ادامه كامنت بالا ، ذكر جمله اي را از دكتر بختيار ضروري ديدم :
بختيار سالها بعد در مصاحبه ای گفت: من به خلاف خيلی ها معتقدم که بزرگترين خدمت مصدق به ملت ايران، ملی کردن نفت نبود، بزرگترين و عميق ترين خدمت او به ملت ايران دميدن روح دمکراتيک و ايجاد حس احترام به قانون و آزادی های سياسی و اجتماعی بود. آنهم در يک زمانی که هيچ کس آشنايی به اين مسائل نداشت و معدودی هم که چيزی ميدانستند جرئت و قدرت بيان آنرا نداشتند. دکتر مصدق، در ادوار اوليه، از روزی که وارد مجلس شد تا آن موقعی که وکيل بود، درس هايی از آزادی و دمکراسی به مردم ايران داد که آنچه ما ميگوييم و ميشنويم و مينويسيم، هنوز از آن افکار الهام ميگيرد. تا آنجا که من اطلاع دارم، هيچ کس قبل از مصدق اين تخم آزادی خواهی و دمکراسی و احترام به قانون را نکاشته بود. بعد از سالها تبعيد و زندان، بعد از شهريور ۲۰، وقتی دوباره در صحنه سياست ايران ظاهر شد باز با همان اعتقاد و سرسختی از افکار قلبی خودش دفاع ميکرد. ..

-- بدون نام ، Aug 5, 2008 در ساعت 07:05 PM

دوست عزیزم که در بالا نظرتان را درج کرده اید.متاسفم که آقای مثلا خبرنگار ما از این مباحث به طور کل بی اطلاع و خلاصه امر مرخص هستند.بی جهت قلم فرسایی نموده اید.یادداشت این نوجوان را در باب شاملو دو باره ملاحظه کنید تا متوجه عرض من شوید.
و اما انتقادی کوچک به سایتی که دوستش میدارم و هر روز مطالبش را پیگیری میکنم.باور بفرمایید چاپ مقاله این آقا پسر در باب شاملو یک اشتباه بسیار غیر حرفه ایست.نوشته ایشان واجد هیچ کیفیت و استاندارد حرفه ای نیست.و این اقبال عمومی رادیو را خدشه دار خواهد کرد.بحث بر سر این نیست که چرا نقدی بر شاملو نوشته شده است.بحث بر سر این است که اصلا نقدی نوشته نشده است.مطلب این آقا را بی شک هیچ روزنامه حرفه ای در ایران چاپ نمیکرد.همه حرف من همین است.از زمانه میخواهیم که استانداردهای حرفه ای خود را همواره رعایت کند و ارتقا دهد.
سپاس فراوان.

-- یک همکار ، Aug 5, 2008 در ساعت 07:05 PM