رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ مرداد ۱۳۸۷
شعر شاملو در هشتیمن سالمرگش در گفت و گو با پگاه احمدی و مهرداد فلاح:

مهرداد فلاح: پایان شاملو، حرف ژورنالیست‌هاست

مجتبا پورمحسن
mojtaba@radiozamaneh.com

دوم مرداد ماه، هشت سال از مرگ شاملو می‌گذرد، چهره‌ای که یکی از تاثیرگذارترین شاعرهای ادبیات ایران در صد سال گذشته بوده. اگرچه شهرت شاملو بیشتر به خاطر شعر او‌ست، اما او در زمینه‌های مختلف فعالیت کرده. ترجمه، روزنامه‌نگاری، نویسندگی و فرهنگ‌نویسی، عرصه‌هایی است که در آن‌ها شاملو فعالیت جدی داشته است.

او جدای از تاثیرگذاری ادبی به خاطر اظهارات متفاوتش درباره شاهنامه فردوسی، اشعار حافظ و موسیقی سنتی، جنجال‌آفرین شد. با این حال شاملو در ایرانِ چند دهه‌ی اخیر، فراتر از یک نام ادبی، به عنوان صدای نمادین اعتراضات سیاسی و اجتماعی شناخته شده است.

وقتی خواستم به مناسبت هشتمین سالمرگ شاملو برنامه‌ای بسازم در تماسی که با تعداد زیادی از چهره‌های ادبی و نزدیکان او داشتم، همه‌ی آن‌ها گفتند که درباره شاملو همه‌ی گفتنی‌ها گفته شده است.

برای من عجیب بود که چطور در اروپا برای شاعری که مثلاً ۴۰۰ سال پیش زندگی می‌کرده، هنوز کنفرانس می‌گذارند و آثار او را بررسی می‌کنند، اما در ایران فقط هشت سال بعد از مرگ یکی از مهم‌ترین شاعران عصر ما؛ همه به این نتیجه رسیدند که نمی‌شود حرف تازه‌ای درباره او زد.

درباره این مساله با پگاه احمدی، شاعر، مترجم و محقق ادبی و مهرداد فلاح، شاعر گفت و گو کردم.

Download it Here!

پگاه احمدی در این مورد می‌گوید:

‌شاملو این ظرفیت عظیم را دارد که در زمان‌های مختلفی، حافظه‌ی ما را همراهی بکند. اما یکی از وجوه ممیز نگاه امروز با نگاه گذشته، این است که نگاه امروز هیچ چیز را مطلق نمی‌کند.

کسانی که معتقد هستند همه‌ی حرف‌ها درباره شاملو گفته شده عموماً برخوردهای مطلق گرایانه‌ای با پدیده‌ای به اسم شاملو دارند که طی این پنج دهه‌ی اخیر بسامد خیلی بالایی در ادبیات داشته است.

من معتقد هستم که باید از زوایای جدیدتر‌ و بدون تعصب‌تری درباره شعر شاملو نگاه کرد و شاید بتوان گفت که شاملو، دوگونه شعر دارد. تعدادی شعرهای سروده شده و تعدادی شعرهای ساخته شده. فکر می‌کنم خیلی هم طبیعی است. یعنی می‌توانیم این دوگونه‌ی شعری را در کارهای اکثر شاعران بزرگ سراغ بگیریم.


پگاه احمدی/ عکس از مسعود سهیلی

شعرهای ساخته شده شاملو، درواقع در تقابل با ابرمردهایی مثل جامعه و سیاست قرار می‌گیرند و به نوعی می‌توانیم بگوییم شعر وضعیت هستند و به همین مناسبت هم کارکردهای اجتماعی ویژه‌ای پیدا می‌کنند.

شاملو البته این هوشمندی را داشت که این وضعیت را به شعر ناب پیوند بزند. منظورم از شعر ناب، شعری است که هیچ‌گونه تقیدی به بیرون از خودش، به بیرون از حوزه خود شعر ندارد.

به هرحال من تصور می‌کنم آن‌چه را که شعر شاملو را یگانه کرده و جاودان کرده، فقط محصول کارکردهای شاعرانه شعر شاملو نیست. شاید بهتر است بگویم محصول شاعرانگی او نیست. بلکه محصول توامان کاریزمای شاملو و تفاوت ماهوی شاملو با بقیه شاعران است.

درواقع شخصیت او به شعرش سرایت کرده و باید قبول بکنیم که ما آدم‌های متفاوت، متفاوت در دیگر گونه بودن، در اندیشه دیگرگونه داشتن و در نهراسیدن از این دیگر‌گونه بودن و آدم‌های پراتیک و عملی کم داریم. شاملو، انسانی است که پشت شعرش نایستاده، همواره بر فراز شعرش ایستاده و بالای شعرش قرار می‌گیرد. در ذهن اکثر مخاطبان همیشه اول شاملو می‌آید و بعد درواقع اتوریته شاملو به شعرش هم سرایت می‌کند.


سنگ قبر احمد شاملو

در عین حال به گمان من دوجور وضعیت تاریخی هم داریم. یکی وضعیت در جریان، یکی وضعیت اشباع شده. شاملو این اقبال تاریخی را داشت که درواقع آغازگر یک زبان، یک دایره واژگانی و یک سنت موسیقیایی جدید در شعر فارسی باشد.

این اقبال همیشه برای همه‌ی شاعران وجود ندارد. باید دهه‌های فراوانی سپری بشوند، سال‌های زیادی بگذرد تا شعر دوباره ضرورت یک زبان تازه را حس بکند. ضرورت رها شدن از اشباع شدگی را حس بکند و لوازم جدید خودش را پیدا بکند.

حالا این‌که گفتم نگاه امروز هیچ چیز را مطلق نمی‌کند، واقعاً کار شاملو هم، کار بی‌نقصی نیست. طبیعی هم هست که نباشد. مثلاً شما اگر به «حدیث بی‌قراری ماهان» رجوع بکنید یا شعرهای پایانی شاملو‌ بعد از کتاب «در آستانه»‌، بخش عمده‌ای از شاعرانگی در سایه‌ی تکرار شاعرانه‌ها از دست می‌رود و درواقع برای همه‌ی شاعران بزرگ معمولاً از یک جایی به بعد اتفاق می‌افتد.

اما معمولاً چون ما نمی‌خواهیم به ذهنیت اسطوره‌ساز و به ذهنیت جزم‌اندیش ما خللی وارد بشود، این است که خیلی کار شاعران بزرگ را آسیب شناسی نمی‌کنیم. به هرحال شاملو بخش بزرگی از حافظه‌ی تاریخی ما‌ست و مرور او، یک ضرورت است به‌ویژه برای شاعران. ولی باید اجازه بدهیم که شعر شاملو، شعر شاملو بماند، چون زبان او و دایره واژگانی او من فکر می‌کنم در حد کمال به اشباع شدگی رسیده است.

اما مهرداد فلاح که یکی از چهره‌های تاثیرگذار شعر دهه‌ی هفتاد بوده، ابتدا درباره یکی از ویژگی‌های شاملو حرف می‌زند:

نوع عملکرد شاملو در عرصه‌ی ادبیات در حول و حوش چهل سال،یک نکته درس‌آموز و جالبی است.

به نظر من شاملو با توجه به شرایط غیر طبیعی که کمابیش همه‌ی شاعران در این کشور با آن دست به گریبان هستند،‌ توانست در این سال‌های طولانی همواره رفتاری حرفه‌ای چه در حوزه‌ی ‌آفرینش شعر یا ترجمه و یا تحلیل ادبی همیشه خودش را نشان بدهد.


مهرداد فلاح

هم این‌که هرگاه درگیر ماجراهای سیاسی‌‌ای می‌شد، به هرحال که در این کشور همواره هنر را تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد؛ واکنشی که شاملو نسبت به این فشارها از خودش نشان می‌داد، همواره به گونه‌ای بود که می‌توانست از این فشارها، به نفع ادبیات و به‌ویژه به نفع شعر بهره‌برداری بکند.

من از خیلی از شاعران شناخته شده خواستنم که درباره شاملو حرف بزنند اما تقریباً همه‌ی انها متفق‌القول بودند که نمی‌شود حرف تازه‌ای درباره شاملو زد. یعنی داشته‌های شعر شاملو اینقدر زود ته کشید یا نه مشکل دیگری وجود دارد؟

نه، فکر می‌کنم این حرف بیشتر مد‌نظر ژورنالیسم ما‌ست. وگرنه برای کسی که کار شعر می‌کند و درگیر شعر است، هیچ‌وقت بررسی ‌مجدد و بازخوانی کار هنرمندان خلاقی مثل شاملو با پایان نمی‌رسد. این کار، کاری است که در جریان گفتمان شعری همواره بین نسل های جدیدتر و نسل‌های قدیم‌تر وجود دارد.

اما من از شاعران و منتقدین برجسته این حرف‌ها را شنیدم، نه از ژورنالیست‌ها؟

استنباط من‌ این است. حتی اگر این حرف از دهان برخی از محققین یا شاعران ما درآمده باشد، درواقع باز این حرف‌، حرف بخشی از ژورنالیسم ادبی ماست. نظر من این است، حالا دلایلش بماند.

به هر حال از نظر من هر منبعی که این دیدگاه را توصیف می‌کند، این دیدگاه زیر سوال است. مزید بر این، همان‌طور که گفتم این گفتمان خلاق و انتقادی، همواره بین نسل‌های جدید و نسل‌های قدیمی وجود دارد، به‌ویژه در مورد شاعرانی مثل شاملو که شعرشان جریان‌ساز، بوده. یعنی شعری آفریده که سنت‌های شعری ما را به چالش گرفته و بعد هم دستاوردی داشته است.

به نظر من یکی از وجه‌هایی که در شعر شاملو بررسی نشده، نوع فرم‌یابی در شعر شاملوست. اشاراتی شده توسط برخی دوستان معتقد هستند به این‌که فرم در شعر شاملو شاید خیلی برآمده نباشد، چون‌ سویه‌های محتوایی یا حتی ایدئولوژیک گاه در شعر شاملو دیده می‌شود و این ویژگی‌های فرمال شعرش را می‌پوشاند.

من فکر می‌کنم الان وقت مناسبی هست که ما به این وجه فرمیک شعر شاملو که در حوزه شعر سپید قرار می‌گیرد، بپردازیم. ما بخشی از این مساله فرمی را به سازمان موسیقیایی شعر شاملو که غنی ‌بوده، برمی‌گردانیم. شاملو در شعر فارسی به یک شکل قابل قبولی توانست از زیر شعر فارسی و از زیر سیطره نگره عروضی و موسیقی عروضی درواقع خارج بکند و به نتایج موفقیت‌آمیزی هم برسد.

طبیعتاً هرآن‌چه در حوزه‌ی شعر سپید هست و بعد از شاملو اتفاق افتاد، متاثر از این وضعیتی بوده که شاملو انجام داده ‌‌و آن چیزی که الان وجود دارد که شاید خیلی از آن سازمان موسیقیایی و زبان شاملویی دور شده باشد، به نظر من ریشه در همان دستاوردها دارد.

یعنی اگر آن پشتوانه آن‌جا موجود نمی‌بود، مثلاً من امروز نمی‌توانستم شعری بگویم که خارج از آن قاعده‌های شعر عروضی باشد.

به هر حال درست است که نیما به آن نگاه موزیک عروضی خدشه ای وارد کرد، ولی آن را گسترش داد و انعطاف بیشتری به آن داد و حوزه‌های تازه‌ای را در درون همان سازمان موسیقیایی کشف کرد و در شعرش به‌کار گرفت؛ ولی کاری که بعداً شاملو کرد، دیگر خارج از موزیک بود و مقام موسیقیایی بود و یک چیز بدیع و نو ظهور بود.

موارد زیادی ‌هست که می‌شود راجع به آن حرف زد. ‌شعر شاملو به نظر من بحث‌پذیر است. این البته نافی آن نیست که نسل من یا نسل بعدتر از من، یعنی نسل شما از گذشته شروع بکند و برسد به امروز. به نظرم طبیعت قضیه این‌جوری است که ما از امروز شروع بکنیم و جایی که لازم است برسیم به جایی در گذشته و آن گذشته را احضار بکنیم و به امروز بیاوریم.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
ممانعت از برگزاری مراسم سالمرگ احمد شاملو
حراج وسایل شخصی احمد شاملو
جشن هشتاد و سومین زادروز احمد شاملو
‌گفت ‌‌و گو با مهرداد فلاح،‌ درباره شعر دهه‌ی هفتاد

نظرهای خوانندگان

شاملو بی نظیر است کمتر شاعران و نویسندگانی بشریت ساخته است که همچون شاملو مشمول مرور زمان نشده اند مثل حافظ هر لحظه تراوت و غم شادی را میتوانیم با اشعرشان قسمت کنیم . علت چیست ؟ فقط شاعران و نویسندگانی چنین اقبالی را دارند که موضوعشان انسان است و شرف انسانی . وقتی شعر زمان خود را میگویند به طبقات اجتماعی موجود نگاه میکنند و همچون سیاست طبقاتی همه چیز کهنه میشود ولی وقتی موضوعت انسان است دیگر انسانی ست که مشمول سیاست اختلاف طبقاتی فقیر یا غنی سیاه یا سفید و ... نیست موضوع انسان است و تعالی انسان به همین دلیل است که شاملو مشمول زمان نیست در هر زمانی تازه گی و تراوت دارد چون شاملو رند است .یادش گرامی باد

-- فرهاد- فریاد ، Jul 24, 2008 در ساعت 07:56 PM

سلام.
روزگار غریبی است مجتبای عزیز. امروز شاملو در" بورس " نیست لذا ارزش "یک لقمه " نان بیشتر از یک سطل آزادی است . و به نوعی : غم یک لقمه نان خاک در چشم ترت می پاشند. چه کسی می خواهد که دراین وانفسا خطر آن بکند. "هر" کس امروز سرش زیر لحاف دگرست و در این لحظه حساس سخن گفتن از آن مرد برای بسیاری - ندارد سودی. مطمعن باش که او باز می گردد باز .تاریخ ما بوده چنین .که پس از هر م.امید. آمده است. بامدادی.

-- آشنا ، Jul 25, 2008 در ساعت 07:56 PM

شما جواب سؤال خود را در همین نوشته می یابید.
کمی تأمل کنید. نه در سخنان خود شما، نه در حرف های پگاه احمدی و نه در عرایض(!) جناب فلاح مطلقا هیچ مطلب تازه ای نیست. یک سری جمله ی نخ نمای کلیشه ای که هزاربار این جا و آن جا آن را شنیده ایم، خوانده ایم و گفته ایم.

-- مانی ب. ، Jul 25, 2008 در ساعت 07:56 PM

1- چرا فقط اروپا؟ مگر در ایران خودمان برای شاعران 700-800 سال پیش کنفرانس و بزرگداشت نمی‌گذارند؟
2- واقعاً چه مطلب تازه‌ای در سخنان کسانی که با ایشان مصاحبه کردید پیدا می‌شود کرد؟
3- آن‌چه به شاملو واقعیتی می‌داد، جهان‌بینی او بود. مثل هر کس دیگر. اگر برای‌اش نمی‌توان حرف جدیدی گفت دلیل‌اش را باید در زندگی و نوع نگرش وی جست.

-- سوشیانت ، Jul 25, 2008 در ساعت 07:56 PM

پر واضح است که شعر شاملو متاثر از شرایط خاص زمان خودش بوده و بیان کننده خواستهایی معین در شرایطی معین. بنابراین فقط در حول همان شرایط و در حول همان خواسته ها بیان شاملو شکل گرفته بنابراین در غیر از این موارد دیدگاه های خاص و کشف نشده و تازه ای در شعر شاملو(عقیده و نظر او) ، گمان نکنم وجود داشته باشد

-- منصوره اشرافی ، Jul 25, 2008 در ساعت 07:56 PM

اين اسطوره سازي و پيامد آن تقديس بت ها چه زهر ها كه به كام عقلانيت نريخته است .بزرگداشت و تجليل و فروگذاري تحليل به قصد ارضاي روح بت ساز و عقل گريز ايراني به راستي كه يكي از علل از تمانع انديشه ما ايراني هاست . ببينيد از دو شاعر درباره شاملو پرسيدند و جز مجيز و تجليل و تقديس چيز ديگري در چنته ذهن آنان نيست و نبوده است .

-- مهيار ، Jul 25, 2008 در ساعت 07:56 PM

فرهاد فریاد یه کم تند رفتی رفیق صبر کن صد سال دیگه بگو که شاملو مشمول مرور زمان نشده! از دیروز تا امروز فاصله ی چندانی نیست. و صد البته همه چیز نزد ایرانیان است و بس و خصوصا اغراق گویی! تنها می توان گفت که شاملو شاعر و واژه شناسی خوبی بوده. بقیه ی ماجرا از مصدر ازدیاد است.
قربانت مهربان از تهران

-- مهربان از تهران ، Jul 25, 2008 در ساعت 07:56 PM

شاملو هنوز هم از هر معترض ديگري زنده تر است . چرا سنگ قبرش را ميشكنند ؟ از چه ميترسند ؟ از يك مرده ؟ نه ! شاملو زنده است و همچنان با خشم و نفرت از كساني سخن ميگويد كه ماه را رطوبت چندش انگيز پليدي ميدانند . شاملو زنده است باور كنيد .

-- محمود ، Jul 26, 2008 در ساعت 07:56 PM

من فكر ميكنم نظر خانم احمدي و آقاي فلاح بيشتر به چاپ عكس هايشان آن هم در حال انديشيدن به معضل گره در گره شعر بود تا محتواي حرفهايشان!
مردم از بس كه حرفهاي تكراري به خوردم دادند.
شايد هم من عوام را چه به درك سخن خواص.
........................................................
پورمحسن: من نمی دانم چرا سعی می کنیم همه ش درکی بدبینانه از مسایل ارائه کنیم. نه خانم پگاه احمدی و نه آقای مهرداد فلاح هیچ نقشی در انتخاب و انتشار این عکس‌ها نداشته‌اند و احتمالا هنوز هم نمی‌دانند که این عکس‌ها در این‌جا منتشر شده‌اند. بنابراین بد نیست منصف باشیم.

-- علي چاه بابا پور ، Jul 26, 2008 در ساعت 07:56 PM

متاسفانه گروهی شاملو را بیش از اندازه بزرگ کرده اند. باند بازی در محافل ادبی و جهل بسیاری از مردم باعث شده است فردی مانند شاملو را که نه شاعر بزرگی بود ونه از لحاظ اخلاقی فرد موجهی به شمار می رفت بر صدر بنشانند. افرادی نظیر شاملو در مقایسه با بسیاری از شعرای عصر مشروطیت که هنوز جایگاه آنها به درستی شناخته نشده است شاعری به حساب نمی آید. اگر شعر یکصد سال اخیر به دقت و به دور از احساس بررسی شود ماهیت واقعی بسیاری از این افراد مشخص خواهد شد و و در مورد جایگاه واقعی آنها در شعر پارسی تجدید نظر خواهد شد.

-- بابک ، Jul 26, 2008 در ساعت 07:56 PM

بسیاری از کلمات به کار رفته متن اول نمایشی هستند و در جمله معنایی ندارند.مخصوصا حروف ربط. انگار خواسته بودند حرف های بسیار تکراری را به شکل مد روز ارایه کنند .اگر این گفتگو را با مجید نفیسی ، رضاقاسمی ، نیما مینا و رویایی انجام بدهید شاید بحث غنی تر بشود .موفق باشید.

-- رضا ، Jul 26, 2008 در ساعت 07:56 PM