رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۸ خرداد ۱۳۸۹
گزارش زندگی- شماره ۱۵۶

توهمات دیداری و شنیداری

شهرنوش پارسی‌پور

تاثیرگذاری انسان بر انسان، امری ساده و شناخته شده است. افرادی با قوه‌ی هیپنوتیزم قادرند جمعیت زیادی را بخوابانند. برخی از رهبران سیاسی چنان نفوذی در اطرافیان خود پیدا می‌کنند که می‌توانند آن‌ها را داوطلبانه تا خود جهنم بفرستند.

Download it Here!

اینک اما این پرسش پیش می‌آید که آیا امکان تاثیرگذاری از طریق ابزارهای ساخت بشر ممکن است یا نه؟ البته این هم ممکن است. مثلاً سینمای هالیوود اخلاق و رفتار و نحوه‌ی زیست مردم را عوض کرده است. البته سینما یک ترکیب انسانی- تکنولوژیکی است.

سال‌ها پیش در مجله‌ی دانشمند خواندم که پلیس فرانسه برای دستگیری دزدها و جانیان از فرکانس (امواج رادیویی) مغز آن‌ها استفاده می‌کند. اگر این نکته که توسط یک مجله‌ی معتبر علمی نوشته شده واقعیت داشته باشد، این عمل، یعنی دریافت فرکانس‌های مغز یک انسان، و امکان ارسال فرکانس به این مغزها قابل پذیرش به نظر می‌رسد. قبول این نکته نیز ممکن می‌شود که امکان ارسال تصویر تلویزیونی نیز ممکن است.

البته شما از من نخواهید خواست که با تعریف علمی درباره‌ی این نوع تصاویر صحبت کنم. چون واقعیت این است که من فاقد آن علمی هستم که بتوانم در این‌باره توضیحی بدهم. فقط بر اساس تجربه‌ی شخصی می‌دانم که هم امکان ارسال تصویرهای سینماسکوپ رنگی وجود دارد و هم این دانش آن‌قدر پیشرفت کرده است که می‌تواند تصویرهای «شبه اندیشه تصویرساز» مغز ما را تقلید کند.

اگر امکان ارسال تصویر وجود داشته باشد روشن است که امکان ارسال صدا نیز وجود خواهد داشت. اما شما کاملاً حق دارید اگر حرف مرا نپذیرید. تا زمانی که یک دانشمند بزرگ در این‌باره حرف نزند همه‌ی شما حق خواهید داشت که حرف مرا نپذیرید. پس بیایید باهم قراردادی ببندیم. ما «فرض» می کنیم که چنین امکانی وجود دارد. بر اساس این فرض می‌کوشیم بفهمیم چه حوادثی ممکن است در دنیا اتفاق بیفتد.

در همین‌جا یاد خاطره‌ای می‌افتم. چندسال پیش آقای احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور ایران به سازمان ملل رفت. او در بازگشت از این سفر، یک‌راست به قم رفت و به اطلاع آیت‌الله‌ها رساند که در این سفر در هاله‌ی نور احاطه شده بوده است. این حرف یا دروغ است و یا راست. اگر آقای احمدی‌نژاد دروغ می گوید مسئله منتفی است. اما اگر او به‌راستی خود را در نور دیده باشد مسئله قابل تامل می‌شود. در زمانی که او چنین ادعایی کرد همه خندیدند، اما من نخندیدم. چون می‌توانستم باور کنم که نور را به او و در مغز او نشان داده‌اند. در نتیجه او دچار وهم دیدن نور شده است.

پس اکنون بر مبنای این فرض که امکان ارسال صدا و سیما به ذهن وجود دارد وارد گفتمان می‌شویم. بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم در برابر قدرت حالت انفعالی دارند و اغلب زود گول می‌خورند. در یک برنامه‌ی تلویزیونی میکروفونی را زیر گلوی اسبی بسته بودند. در دهان حیوان، ماده‌ی جونده‌شونده‌ای گذاشته بودند که باعث می‌شد دهان او مرتب بجنبد. اسب با رهگذران حرف می‌زد و بسیاری از مردم او را باور می‌کردند. مردی به‌راحتی با اسب سلام و علیک کرد و هنگامی که اسب از او پرسید آیا تا به‌حال اسبی را دیده است که حرف بزند؟ پاسخ داد این ممکن به‌نظر می‌رسد. هنگامی که اسب سخن‌گو به مرد دستور داد تا در جعبه‌ی شیرینی‌اش را باز کند مرد بیچاره پذیرفت.

از این مثال می‌توان باور کرد که بسیاری از انسان‌ها می‌توانند به‌راحتی فرمانی را بپذیرند. حالا فکر کنید صدایی، و یا مجموعه تصویری در یک لحظه‌ی آشفته‌ی اجتماعی فرمانی را به‌طور یکسان برای تمامی افراد یک جامعه ارسال کند. در این حالت من اطمینان دارم که فرستنده‌ی فرمان تا هشتاد درصد به هدف خود خواهد رسید. شاید از مجموعه‌ی کل جامعه فقط بیست درصد در برابر این فرمان مقاومت کنند.

اکنون رییس یک کشور را در نظر مجسم کنید که اسرار ناگفته ای در زندگی اش دارد. مثلاً معشوقی داشته، یا در معامله‌ای شرکت داشته و یا ماده مخدر مصرف کرده است. یا به‌سادگی دست در بینی‌اش کرده و زیاد این کار را انجام داده است. اخیراً دیدیم که شخصیت نخست‌وزیر کشور ایتالیا را با نمایش فیلمی از دست در بینی کردن او به‌شدت خرد کرده‌اند. به‌هرحال به‌سادگی ممکن است رئیس یک کشور و یا هر شهروند دیگری را با ارسال تصاویر ترساننده وادار به انجام کارهایی بکنیم که در واقع امکان‌ناپذیر باشد. اما این مثال‌ها جنبه‌ی بسیار محدود استفاده از این تکنولوژی را نشان می‌دهند.

شاید در آینده، دیگر جنگ میان دو کشور امکان ناپذیر باشد. چراکه کشور صاحب تکنولوژی می‌تواند با ارسال تصاویری ترسناک و یا منفعل‌کننده تمام سربازان جامعه‌ی مقابل را فلج کند. بدتر از آن ممکن است با ایجاد صداهای گوش‌خراش، جان همه‌ی افراد را باهم و در یک آن بگیرند. می‌توان به افراد تلقین کرد که دیگر بچه‌دار نشوند. می‌شود هدف‌هایی را به دیگری القا کرد که در حالت عادی هرگز به آن‌ها فکر نکرده است. می‌توان مردم را واداشت تا مذهب خود را عوض کنند.

در مورد شخص خودم این تصور که دیده و شنیده می‌شوم تا آن‌جا تاثیرگذار بوده است که خود را از داشتن هرنوع ارتباط عاطفی محروم کرده‌ام. به‌راستی چند در صد مردم قادرند هم دیده شوند و هم ارتباطی عاطفی داشته باشند؟ من شک ندارم که صاحبان این تکنولوژی در آینده‌ی نزدیک به‌خوبی قادر خواهند بود که یک جامعه را به‌کلی به نابودی بکشانند.

اینک این پرسش پیش می‌آید که این قدرت تکنولوژیکی در اختیار چه افرادی است. بدون شک شمار قابل تاملی دانشمند از رازهای این تکنولوژی باخبرند. این دانشمندان هستند که با کار علمی به کشف و اختراع نائل می‌آیند. اکنون این پرسش پیش می‌آید که آیا یک دانشمند، به‌صرف دانشمند بودن، انسان شریفی نیز هست یا نه؟

باید باور کرد بسیاری از دانشمندان، به‌رغم داشتن دانش گسترده، موجودات کوتوله‌ای هستند. صرف دانشمند بودن باعث نمی‌شود که فرد به مقام انسانی هم رسیده باشد. بسیاری از دانشمندان به‌دلیل سودجویی و میل به ثروتمند شدن دانش می اندوزند. این میل‌ها بد نیستند، اما اگر آن‌قدر گسترده باشند که تمام صفات درست را به‌حداقل صفات خوب تبدیل کنند وضعیت خطرناکی به‌وجود می‌آید.

مثلاً فردی را در نظر بگیرید که ضد یهود است و این تکنولوژی را هم در اختیار دارد. اکنون یهودی را در نظر بگیرید که ضد عرب یا ضد هرچیز دیگری است. یک چینی را در نظر بگیرید که خواب نابود کردن ژاپن را در سر می‌پروراند. یک مسلمان افراطی را در نظر بگیرید که باور کرده در زمان ظهور حضرت مهدی هفتاد و پنج درصد مردم دنیا باید نابود شوند. اینک اگر این تکنولوژی در اختیار این اشخاص قرار گیرد چه وضعی در جهان اتفاق خواهد افتاد؟

اما روشن است که یک ابزار علمی، همیشه در دست دانشمندان که به‌هرحال و کم و بیش داناتر از بقیه‌ی موجودات هستند باقی نمی‌ماند. ابزار علمی به‌سرعت در اختیار سیاستمداران و نظامیان قرار می‌گیرند.

به‌راستی حد دانش یک سیاستمدار یا نظامی تا کدامین طیف را در بر می‌گیرد؟ آیا فردی که مثلاً ایرانی است و احساس دشمنی با بقیه‌ی جوامع یا برخی از جوامع را دارد می‌تواند مصرف‌کننده‌ی مطمئن چنین تکنولوژی‌ای باشد؟

صمیمانه امیدوارم آن‌چه نوشته ام نتیجه‌ی یک وهم بوده و واقعیت نداشته باشد. صمیمانه امیدوارم که به‌دلیل بیماری‌ام دچار اوهام شده باشم و همه‌ی این‌ها تخیلات باشد. احساسی اما به من می‌گوید که برحقم و این تکنولوژی وجود دارد. باور کرده‌ام که این تکنولوژی جنبه‌ای شیمیایی هم دارد و به بافت‌های مغز انسان صدمه می‌زند. باور کرده‌ام که در طی زمان این تکنولوژی رشد خارق‌العاده‌ای کرده است و به طبیعت روش اندیشیدن انسان بسیار نزدیک شده است. و از آن‌جایی که اغلب مردم توجه چندانی به روش اندیشیدن و تجسم اندیشه ندارند، شاید بسیاری از مردم این تصاویر را می‌گیرند، اما فکر می‌کنند اندیشه از خودشان است. درنتیجه این را هم باور کرده‌ام که اشراف پیدا کردن به این تکنولوژی بسیار مشکل است.

من قول می‌دهم دیگر در این‌باره حرف نزنم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آگاهی به این قضیه خودش میتواند عامل بازدارنده توهمات یا شک به توهمات شخصی باشد. یعنی همان تراپی های کاگنتیو که به بیمار یا حتی آدمهای عادی یاد میدهد که به خود یا یک مسئله ابزکتیو نگاه کنند. یعنی از خودت اگر بتوانی فاصله بگیری و خودت را به مانند یک ابزه ببینی آنوقت میتوانی توهمات ذهنی ات را هم تشخیص بدهی.البته این پروسه همان رسیدن به شعور یا رشد شعور یا آگاهی است. اینکه تو به شعور کامل برسی نه امکان پذیر است و نه هدف. فقط رشد آن با از میان برداشتن این توهمات امکان پذیر است. و با تراپی های کاگنتیو و حتی مدیتیشن های مختلف میتوان به سطح شعوری بالاتری دست یافت و میزان توهمات را کمتر کرد.

-- سارا ، May 22, 2010 در ساعت 03:05 PM

يعني شما ميخواهيد بگوييد آمريكاييها اسرايلها انگليسيها با فرستادن اشعه ضاله خواسته همه كاسه وكوزه ها را سرباز قيور نه غيور ملتهاي سلمان جهان بر مغزش شكسته ببيند؟اينكه آنان گاهي ميخواهند بر عليه شان حرف زده شود تا كارشان را بكنند شكي نيست اما محمود خواست خودش را مقدس كند اما ملاها گفتند اينجا حريم ماست حرفت را پس بگير زيرا هم لباس نيستي عوام نميپذيرند كه يك غير ملا پاك ومقدس باشد اوهم به وظيفه نوكري اش عمل كرد ولي شايد اما اگر ٠٠٠اينطور باشد كه شما ميگوييد پس بعد از نور هم او را هدايت ميكنند

-- يهودي سرگردان ، May 22, 2010 در ساعت 03:05 PM

مرسی که این قول رو دادید خانم پارسی پور. منتظر برنامه های بعدیتون هستم.

-- شهرزاد ، May 23, 2010 در ساعت 03:05 PM

وا... چه عجیب!!!!! حالا چند درصد به این حرف هایی که زدید معتقد هستید ؟؟؟؟؟؟؟

-- بدون نام ، May 23, 2010 در ساعت 03:05 PM

خانم پارسی پور گرامی .
شما یکی از نویسندگان خوب و طراز اول ایرانی هستی که از بد روزگار این بیماری وحشتناک گریبانگیرتان شده است
احتمالا دکتر شما یا صاحب نظران دیگر برایتان گفته اند که بیماری اسکیزوفرنیا در اکثر موارد به بخش خلاق ذهن هنرمند صدمه نمی زند که وان گوگ نمونه معروف آن است . در مورد شما نیز خوشبختانه این صدق می کند و طی این سالیان خواننده فارسی زبان از طریق کتاب هائی که نوشته اید با بخش سالم و صدمه ندیده ذهن شما در رابطه بوده است . من نمی دانم چه نیازی هست که خواننده بخش صدمه دیده ذهن شما را نیز با جزئیاتش ببیند .
به گمان من اعترافات اخیر شما خواننده نا آشنا به بیماری شما را گیج می کند و به خود شما هم فکر نمی کنم کمکی بکند . این حرف ها را برای این که نتیجه ای بدهد شما باید با دکترتان در میان بگذارید . شما دارید درد می کشید اما خوانندن فقط گیج شده است و دارد در ذهنش برای رد یا قبول حرف های شما دنبال توجیه علمی می گردد
با احترام دوستدار

-- dostdar ، May 23, 2010 در ساعت 03:05 PM

خانم پارسی پور عزیز
احتمالا چنین تکنولوژی وجود داشته باشد. اما من یک سئوال در مورد این تصاویر دارم. ایا شما این تصاویر رو در حالت چشم باز دیده اید یا با چشم بسته؟
مسئله دیگر اینکه در مورد دیده شدن گفتید. برام این سئوال پیش امده که چرا زندگی یک فرد خاص باید تا حدی اهمیت داشته باشد که بخواهد مرتب دیده شود.
قبلا از فراماسونری گفته بودید. کوچک که بودم شنیده بودم که فراماسونرها دارای قدرتهایی بودند و از تکنولوژی های برخوردار بودند که سایر افراد از آن بی اطلاع بوده و شبکه زیر زمینی آنها فرای فکر انسانهای عادی بوده. بحث شما این سئوال رو برام ایجاد کرده که آیا یک شبکه فراماسونری جهانی وجود دارد که از این تکنولوژی آگاه است؟

-- نوشکا ، May 23, 2010 در ساعت 03:05 PM

نوشکای عزیز

اطلاعات من در مورد وسائل از ما بهتران همین چیزهائیست که نوشتم. و همان طور که نوشتم دیگر در این باره حرف نخواهم زد.

-- شهرنوش پارسی پور ، May 24, 2010 در ساعت 03:05 PM

خانم پارسی پور عزیز

من دانشجوی دکترای یک رشته مهندسی (مرتبط با آنچه شما در موردش صحبت کردید) در دانشگاه تورانتوی کانادا هستم. با اطمینان خاطر به شما میگویم که چنین تکنولوژی خلاف بسیاری از قواعد واضح علمی در رشته تخصصی من است و نمی تواند وجود داشته باشد.

به عبارت دیگر٬ گرچه امواج مغزی را می توان با قراردادن الکترودها و گیرنده های برروی جمجمه دریافت کرد٬ اما القای این امواج بدون آگاهی
گیرنده٬‌کاملا غیر ممکن است. یکی از روشهایی که در حال حاضر چندید شرکت بزرگ و معتبر برای تغییرات جزئی در امواج مغزی انسان (جهت غلبه بر مشکلات ذهنی)‌استفاده میکنند٬‌گوش دادن طولانی مدت (ماهها و گاهی سالها) به اصوات طراحی شده و مهندسی شده برای این منظور است.

تصدیق بفرمایید که جز در حالتیگه فرد٬ زندانی و در چنگ افرادی که بکمک امواج مغزی میخواهند چیزی به او القا کنند باشد٬‌این کار غیر ممکن است

پس آسوده باشید و چنین ظنی مبرید که بسیار ناممکن است. اگر علاقه‌مند به دانستن جزئیات بیشتری در این مورد هستید٬ من میتوانم در اختیارتان بگذارم

-- رویا ، May 24, 2010 در ساعت 03:05 PM

خانم رویا، پنجاه سال پیش هم کسی فکرنمیکرد که درفاصله نیم قرن همه مردم بتوانند با دستگاهی کوچک بنام موبایل از این سر دنیا تا اون سردنبا تماس بگیرند. این بشر دوپاو یا همین جانور توانسته سر همه حیوانات جنگل باشد نه شیر با قدرتش و نه فیل با بزرگیش از پس این میمون برآمده... خدا عاقبتمان را بخیر گرداند...
برقرار باشید خانم پارسی پور

-- بدون نام ، May 29, 2010 در ساعت 03:05 PM