رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ آذر ۱۳۸۷
به روایت شهرنوش پارسی‌پور - شماره ١٠٨

اعتراف‌نامه‌ عصيانگر ليلا فرجامى

شهرنوش پارسی‌پور

اين هفته درباره مجموعه شعر «اعتراف‌نامه‌ دختران بد»، اثر ليلا فرجامى صحبت مى‌کنم. ليلا فرجامى، شاعر و مترجم، متولد تهران و ساکن کاليفرنياى جنوبى است.

Download it Here!

«اعتراف‌نامه دختران بد»، دومين مجموعه شعر او است. اشعار او به زبان‌هاى انگليسى، فرانسه، سوئدى و ترکى ترجمه و چاپ گشته‌اند، و آثار متعددى از او در مجلات ادبى ايرانى و امريکایى به انتشار رسيده‌اند.

ليلا فرجامى، روان‌کاو و هنر درمان‌گر کودکان آسيب ديده و معلول است. اين شرحى است که در پشت جلد کتاب ليلا فرجامى آمده و به‌طور مختصر او را معرفی مى‌کند.

در خواندن اشعار ليلا فرجامى متوجه مى‌شويم با شاعر عصيانگرى روبه‌رو هستيم که ديدى انتقادى نسبت به جهان پيرامون خود دارد.


طرح روی جلد کتاب اعتراف‌نامه‌ درختران بد، نوشته ليلا فرجامى

البته شاعر هميشه عصيانگر است، اما عصيان ليلا فرجامى به خوبى قابل حس و لمس است و جهان پيرامون او را در بر مى‌گيرد. در شعر «نامه‌هایى از جهنم» مى‌گويد:

خاک هم مى‌تواند مثل نهنگى بزرگ دهانش را باز کند
و هرچه مى‌خواهد ببلعد و ديگر پس ندهد،
پيش از اين نمى‌دانستم
پيش از اين‌که به چشم ببينم و باور کنم
که چقدر دلم برايت تنگ مى‌شود
با اين‌که مى‌دانم هنوز هر صبح گليم‌هاى غبار گرفته را
در ايوان مى‌تکانى
وقتى که فلوجه مثل پارچه‌اى سياه به خال‌هاى کوچک
قرمز
تزیين مى‌شود
و صداى اذان را فشنگ‌ها به آوازهاى سکته‌دار غريبى
بدل مى‌کنند.
مى‌دانم تو هم فصل خرما را فراموش نکرده‌اى
و انگشت‌هاى ذوق‌آلود بچه‌هاى قهوه‌اى رنگى که به دور
گردن بلندترين نخل‌ها
حلقه مى‌شوند.
مى‌دانم تو هم فکر مى‌کنى که مرگ راحت‌تر از اين است
و تاريکى بهتر از ديدن تانک و مسلسل و تف‌هاى
سربازهاى خارجى به زمين‌هاى دبستان
و عقربه‌هاى ساعتى که چشم‌هايت را در مدار
تکراریشان از لانه پرندگان
خالى کرده‌اند
و لب‌هايت را از بوسيدن يک قطره آب
مايوس.
مى‌دانم که تو هم به همبرگرهاى مک دونالد و پنير چدر
و خردل پويان و
شلوارهاى ليوايز
احتياج نداشته‌اى
و اين‌که دموکرسى را
تعداد لوله‌هاى گاز طبيعى و چاه‌هاى عميق نفت
و مذاکرات مخفى فاحشه‌اى به نام ديپلماسى
با خريدارى به نام زور
تعيين مى‌کند.
مى‌دانى،
ماندن کار آسانى نيست
آن‌هم زير اين همه گُل
که با دست‌هايت هر روز اينجا مى‌آيند
و همه در فاصله‌ى خانه تا گورستان
مثل نامه‌هايى که از جهنم رسيده‌اند
يک به يک مى‌سوزند و
دفن مى‌شوند.

ليلا فرجامى شاعرى متعهد و داراى ديد سياسى روشن است. او خود را نگران احوال جهان نشان مى‌دهد و روشن مى‌کند که ربط مسایل به ظاهر بى‌ربط به يکديگر را به خوبى درک مى‌کند.

اما فرجامى در عين حال داراى نگرشى فلسفى به جهان است. در شعر «بهترين شوهر من» مى‌گويد:

من زنى مزدوجم
که شوهرش مرگ است.
شوهرم مرگ،
هر روز پيش از آن‌که سر کار برود
لب‌هايم را مى‌بوسد
و کيفش را که پر از تسليت‌نامه است برمى‌دارد
و در را پشت سرش آرام مى‌بندد
تا همسايه‌ها متوجه ضرب‌الاجل حياتشان نشوند
و اعصاب عزرائيل هم که از ازل اضافه کارى داشته است
خط خطى نگردد
مرگ هرگز مرا کتک نزده است
و باج هم از من نگرفته است.
مرگ به همين که مى‌داند
هرگز نمى‌توانم طلاقش بدهم
يا رقيبى برايش قائل شوم،
راضى است
مرگ مى‌گويد که دندان‌ها و جمجمه و ستون فقراتم را
وحشتناک دوست دارد
و هميشه در موزه‌ى باستان‌شانسى معشوقه‌هايش
از فک‌ها و مچ‌هاى ظريفم
به اندازه‌ى «حلقه مفقوده»
يا به عبارتى ديگر
به اندازه‌ى دايناسور _ پرنده‌اى کوچک
محافظت خواهد کرد
مرگ آن‌قدر وفادار است که هرگز به خاطر زندگى ديگرى
ترکم نمى‌کند
و آن‌قدر دست و دلباز که هر اندازه خاک بخواهم
وجب به وجب به نامم خواهد کرد.
هر وقت که من از زمين دلگير مى‌شوم
مرگ به بال‌هایى که به در آويخته است
اشاره کرده و مى‌گويد:
«پرواز را به خاطر بسپار» من زنى مردنى‌ام.

شعر، ترسناک و زيباست، و مرا به ياد زندانى جوانى مى‌اندازد که محکوم به اعدام بود و در تلويزيون مدار بسته زندان صحبت مى‌کرد. آخرين کلام او اين بود: پرنده مردنى است، پرواز را به خاطر بسپاريد.

به سراغ اشعار ديگر ليلا مى‌روم. در بخشی از شعر «اعتراف‌نامه دختران بد» متوجه مى‌شويم که ليلا فرجامى در بررسى جهان از ديدگاهى تاريخى و اسطوره‌اى نيز برخوردار است. مى‌گويد:

...مادرم در فکر است
من دختر بدى بوده‌ام
و زندگى‌ام را مثل طنابى نامريى
به درون چاهى انداخته‌ام
تا از آن معشوقه‌هايم را مثل يوسف جوان
يک به يک بيرون کشيده
و پيغمبر کنم
من دختر بدى بوده‌ام
که اين همه نهنگ يونس
و انفاس مسيح
و اژدهاى موسى
و آب جاودانه خضر گشته‌ام
و دست بيهوده‌اى که ماه را دوپاره کرده است،
و دَرَک!
مى‌خواستم هرگز شق‌القمر نکنم!
مگر موريانه‌ها هم براى ايمان بردن به نور و صوت و هوا
به معجزه‌اى محتاجند؟...

زمان کوتاه است و گفت و گو از شعر ليلا فرجامى در حوصله‌اش نمى‌گنجد. پس با روايت آغاز «خواهشم اين است» برنامه را به پايان مى‌رسانم:

من گياهخوارم
چرا که دنيايم بوى گوشت کباب شده‌ى بچه‌هاى سرخ
و زرد و کبود
و مرداب‌هاى سوخته‌ى جنگ
و درياهاى گنديده گشنگى
گرفته است
چرا که دنيايم صحراهاى شبانه‌اش را
به جمجمه‌هاى درخشان مردگانى که مثل ستارگانى
کدر،
در ته اقيانوس‌هاى سياه سوسو مى‌زنند
افروخته است
چرا که دنيايم رخت‌بندى از دامن‌هاى کوچک
دختربچه‌هايى است
که جيغ‌هاى وحشتشان را
نعره‌هاى جرثقيل ويرانى
در خرابه‌هاى گرد شهر
خفه کرده است.
من گياهخوارم
و خواهشم از قبيله محترم آدمخواران اين است
که کلم‌ها را اعدام کنند
سيب‌زمينى‌ها را شلاق زنند
بر سر کدوها بمب اتم ببارند
کشور بادمجان‌ها را تحريم نور و آب و خاک کنند
و گلابى‌هاى يتيم را به کارگرى کارخانه‌هاى کفش‌دوزى بگمارند.
من گياهخوارم و خواهشم از قبيله محترم آدمخواران اين است
که به ياد بسپارند
قارچ‌هاى زود‌خيز انفجارهایى که بر خاک‌هاى معلول
روياندند
چشم‌هاى واضحى که به کورى گازهاى تند خردل
آغشتند
و دندان‌هاى نورسى که از فک‌هاى نرم بچه‌هاى لال
فروريزاندند...
خواهشم از قبيله محترم آدمخواران اين است
که به ياد بسپارند
پاشنه‌هاى مرگ
پاشنه‌هاى بى‌صداى مرگ
بياييد کفش‌هاى پاره‌ى اين آخرين صحنه را
با هم به روى طلوع خورشيد ديگرى
جفت کنيم.

به طورى که مى‌بينيم ليلا فرجامى به نحو قابل تاملى حساس است و نسبت به مسایل جهان احساس مسووليت دارد.

هرگز نمى‌شود اين را فراموش کرد که شاعران متعهد در تاريخ نقش قابل تاملى داشته‌اند. البته برخى از شاعران متعهد که خود را وقف يک انديشه، وقف يک عقيده سياسى يا يک حزب و دسته مى‌کنند معمولاً شعرشان ماندنى نيست.

اما در کار ليلا فرجامى اين ماندن شعر حس شدنى است، زيرا او تعهدى وراى يک انديشه سياسى دارد.

او به جهان و آزادى جهان و حرکت جهان و همه آنچه جهان را زيبا يا زشت مى‌کند متعهد است. بدبختانه او اغلب به زشتى‌ها نگاه مى‌کند.

شايد هم حق دارد، چون جهان گاهى به راستى زشت مى‌شود و لازم است شاعرانى هم پيدا بشوند و درباره اين زشتى صحبت کنند.

آنان حق دارند به ما بگويند اين جهان زشت است. صحبت ديگرى ندارم و به پايان برنامه رسيديم. اميد است که ليلا فرجامى در ادامه راه موفق و مويد باشد.

Share/Save/Bookmark

ناشران و نویسندگانی که مایل هستند برای برنامه خانم پارسی‌پور، کتابی بفرستند، می‌توانند کتاب خود را به صندوق پستی زیر با این نشانی ارسال کنند:

Shahrnush Parsipur
C/O P.O. Box 6191
Albany CA 94706
USA

نظرهای خوانندگان

با درود وسپاس که ایشان رابه ما شناساندید امروز شعر باید معترض باشد ریرا همسو است با 90 در مردم معترض ما

-- دارا ، Nov 20, 2008 در ساعت 01:03 PM

معنای یک شعر عمیق رو فهمیدن نیاز به یه ذهن عمیق و باز هم داره.

-- بدون نام ، Nov 21, 2008 در ساعت 01:03 PM

اعتراض کردن خوب است اما نه بنظر من به چیزی که ادم خودش دارد از ان بهره میبرد !.
شعر اول ایشان که در مقاله تان اورده اید ( خاک هم مى‌تواند مثل نهنگى بزرگ دهانش را باز کند ) را خواندم ، اما متوجه نشدم که ایشان با این نگاه اعتراضی که در موضوع شعرشان امده چرا بجای « کاراکاس » « کالیفرنیا » را برای زندگی انتخاب کرده اند؟!. در صورتیکه این شعر برای شرقیها گفته نشده و رو به غربیها دارد!!.
داوید / تنه نزن

-- داوید ، Nov 21, 2008 در ساعت 01:03 PM

از نظر آیین نگارش فارسی کاربرد "گشته اند" در اینجا درست نیست. باید بگویید "ترجمه شده اند". ببخشید.

-- N ، Nov 22, 2008 در ساعت 01:03 PM

چقدر تلخ. چقدر ترسناک. چقدر بدبین. اه.

-- N ، Nov 22, 2008 در ساعت 01:03 PM

باتشکرازسرکارخانم پار سی پور اکثرمقالات وکتابهای ایشان راخوانده ام صراحت گفتار بسیار دلنشین وشهامت گفتار را بدیگران تلقین میکند در صورت امکان علاقمند هستم ادرس یا ایمیل ایشان راداشته باشم گفتنیهای بسیاری راجع به مسائل زنان دارم شاید بشود با ایشان در میان بگذاریم . با تشکر
پری

-- pary ، Nov 22, 2008 در ساعت 01:03 PM

واقعن من نمیدانم این فرهنگ ایرانی چه چیزی دارد که این همه از خوب بودنش میگویند. شما یه نگاه به کامنتگذاران انگلیسی زبان بیایندازید کسی سعی نمیکند نویسنده یا هر کسی یا چیزی دیگر را بی ارزش یا تحقیر بکند نقد میکند نه چیزی دیگر باور نمیکنید خودتان برید در yutube کامنتهای ایرانی را با انگلیسی زبانها مقایسه بکنید در همینجا شما نمونه ای ازش میبینید

-- kia ، Nov 22, 2008 در ساعت 01:03 PM

به kia:

حرف شما را بطور کلی قبول دارم اما در میان انگلیسی زبانها هم کامنت گزاران بی ادب، جسور، گستاخ، هوچی، خاله زنک، تحقیر کن، و ... وجود دارند. در YouTube هم امثال آنها را می توان یافت.

-- ناشناس ، Nov 23, 2008 در ساعت 01:03 PM

خانم پارسی پور عزیز. ممنون از معرفی لیلا فرجامی. کتاب اعترافنامه دختران بد را می شود از اینجا دانلود کرد
http://toomar.com/wp-content/uploads/leila_s_poetry_book.pdf

-- مرضیه ، Nov 24, 2008 در ساعت 01:03 PM