رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش یک زندگی > ستارگان عقبمانده و نشئه فیلمهای پورنوگرافیک | ||
ستارگان عقبمانده و نشئه فیلمهای پورنوگرافیکشهرنوش پارسیپور
اخیراً به مناسبتی و در سفری فرصتی پیش آمد که به تماشای چند فیلم به اصطلاح پورنوگرافیک بنشینم. البته اعتراف میکنم که پیش از این نیز یکی دو باری از این نوع فیلمها دیده بودم. اما در مجموع من جزو تماشاگران این نوع فیلمها نیستم. این البته حقیقتی است که این نوع فیلمها اگر به قصد آموزش به زوجهای جوان ساخته شوند، میتوانند جنبه سودمندی داشته باشند؛ اما بدبختانه چنین به نظر میرسد که هدف از ساختن اغلب این فیلمها سودجویی محض است. اکنون نمیدانم باید خود را سرزنش کنم که به تماشای این فیلمها نشستم؛ و یا برعکس به دلیل کشفی که کردم، حداقل این اجازه را داشته باشم که خودم را ببخشم. واقعیت این که در جریان سفری بودم و در هتلی که طبق معمول تلویزیونی در هر اتاق آن بود، و تنهایی سفر و بعد هم کنجکاوی محض باعث شد که به تماشای این فیلمها بنشینم. نخستین کشف من این بود که بهترین راه برای از دست دادن احساس جنسی، همانا تماشای این نوع فیلمهاست. مبالغه شدید در حرکات و رفتاری که انجام آنها از عهده هیچ انسانی بر نمیآید و جنبه مبتذل آنها به گونهای بود که جز احساس بیزاری، احساس دیگری را در انسان به وجود نمیآورد. اما من در تماشای نخستین فیلم که اختصاص به رابطه میان مردان در میان خود داشت، پس از چند لحظه متوجه شدم با موجوداتی روبهرو هستم که واقعی به نظر نمیرسند. آنان همه موطلایی، قویهیکل و دارای اندامهای درشت باروری بودند. اما نکته مهم این بود که تقریباً همگی آنها دارای نگاهی ثابت و خیره بودند. چنین به نظر میرسید مخدری قوی که در عین حال خوابآور نیست، به آنها خورانده شده و یا ترزیق شده. اما نکته این بود که همگی آنها در قبال بلایی که به سرشان میآمد، مقاومت خوبی نشان میدادند. تصور بفرمایید عملی که در متن طبیعت عملاً یکی دو دقیقه طول میکشد و در بسیاری از مردم پس از این دو سه دقیقه، حالت بیمیلی شدید نیز ایجاد میشود، در اینجا به اندازه دقایق فراوانی به درازا میکشید. شخص به عنوان بیینده با خودش فکر میکرد چرا این موجودات به اصطلاح سوپرمن عصبانی و خشمگین نمیشوند؟ چرا کلافه نمیشوند؟ چرا فریاد نمیزنند؟ برای این که بدانید چرا این اندیشهها به ذهن من میرسید، صحنه را در حدود امکان برای شما شرح میدهم: جایی همانند یک سلول بزرگ زندان ساخته بودند و مردان جوانی که همه چکمه به پا داشتند؛ و اما در عین حال کاملا برهنه بودند، در فاصلههای اندکی از هم ایستاده بودند. دستهای دیگر درست با همین مشخصات در برابر آنها قرار داشتند. اینک این دسته دوم سعی در ارضای دهانی آن دسته مقابل داشت و این عمل را در طی دقایقی طولانی و فرسایشی انجام میداد. صداهای عجیب و غریبی به گوش میرسید که ظاهراً دلیل بر لذت بردن شدید این افراد داشت؛ اما تصویر فیلم نشان میداد که این بدبختها نه تنها هیچ نوع لذتی از این رابطه نمیبرند، بلکه بر عکس شاید صبورانه منتظر هستند تا جریان این لذت عجیب هر چه زودتر به پایان برسد. نگاه هر یک از این افراد خیره و متوجه یک نقطه معین بود. من هیچ نوع تخصصی در مواد مخدر ندارم؛ اما متوجه میشدم مخدری که به این افراد تزریق یا خورانده شده، از نوع بسیار قوی است. اما مشکل به اینجا ختم نمیشد. مشکل اصلی بازی بسیار ضعیف این افراد بود. آنها نه قادر به حرف زدن بودند و نه رفتار دیگری انجام میدادند؛ بلکه همگی همانند مجسمههای مومی بیحرکت بودند یا حرکات بسیار خفیفی انجام میدادند. مشکلی که برای من ایجاد شده بود این بود که چرا همه این افراد موطلایی هستند؟ البته بسیار امکان دارد که موی بسیاری از آنها رنگ شده باشد؛ ولی به هر حال روشن بود که سازنده فیلم، پافشاری زیادی دارد که تمامی هنرپیشگانش موطلایی باشند. برای من این پرسش پیش آمده بود که چرا؟ هنگامی که این مسأله را با دوستی در میان گذاشتم، چنین اظهار نظر کرد که در بازار نمایش این نوع فیلمها در آسیا، نوع مورد علاقه همین موجودات فلکزده موبور هستند، که این حرف به نظر درست میآید. اما با این احوال به نظر میرسید برای تماشاگران کنجکاو این نوع فیلمها، به طور قطع جالبتر بود که افراد از نژادهای مختلف بشری در جوار همدیگر قرار گرفته باشند. پس چرا این افراد، همه یکدست موطلایی و همه به یک نسبت احمق و دست و پا چلفتی به نظر میرسیدند؟ ناگهان متوجه شدم در برابر فاجعه ترسناکی قرار دارم. واقعیت این که اندکی دقت میکردید، متوجه میشدید بیشتر این افراد دچار عقبماندگی ذهنی هستند. اکنون برای من روشن میشد که چرا این افراد تا این حد در برابر فشار عصبی که بر آنها وارد میشود، ساکت و فاقد واکنش هستند. البته عقبماندگی درجات متفاوتی دارد؛ اما اگر به عقبماندگان مواد مخدر نیز تزریق یا خورانده شود، لابد این فاجعهای که در برابر چشم من رخ میداد، اتفاق میافتاد. فاجعه این بود: روشن بود که این افراد به شدت عذاب میکشند و در یک دوزخ حقیقی دست و پا میزنند؛ اما قادر نیستند واکنش طبیعی یک انسان با هوش متوسط را داشته باشند. آنان متحیر به نظر میرسیدند و من نگاه سرگشته چند عقبماندهای را که در زندگی دیدهام، در چشمان آنها باز مییافتم. این به راستی گناه بزرگی است. من داشتم در چشمان این پسرکان بدبخت عقبمانده، روح معصوم فرشتگان الکنی را میدیدم که نه تنها قادر نیستند فریاد بزنند و واکنش نشان بدهند، بلکه بعدها نیز هرگز قادر نخواهند بود حتی به یک نفر گزارش بدهند که چه بر سر آنها رفته است. در اینجا به عنوان نمونه مجبور هستم فقط به یکی از حرکتهای زنندهای که در این فیلم انجام شد، اشاره کنم. نشیمنگاه یکی از این بدبختهای عقبمانده را در برابر دوربین قرار دادند و بعد یکی دیگر را وادار کردند تا سه انگشت خود را در این فضایی که به نحو ترسناکی گشاد شده بود، فرو ببرد. پسر بدبخت ساکت و درمانده بدن له شده خود را که بدون شک از کودکی مورد تجاوز قرار گرفته بود، در معرض دید دوربین قرار داده بود و خود با چهرهای که به چهره فرشتهای میمانست به سقف خیره شده بود. اکنون برای من این پرسش پیش آمده که در طول تاریخ از این عقبمانگان تا چه حد سوء استفاده جنسی شده است؟ آیا علت این که هیچ شخصیت غیرموطلایی در میان این موجودات جلوی دوربین به چشم نمیخورد، این است که عقبماندگان چینی و ژاپنی و ایرانی در کشورهای خود زندگی میکنند و بازار فیلمهای سکسی از وجود آنها خالی است؟ آیا علت این که سیاهپوستی در میان این جوانان به چشم نمیخورد، این است که سیاهان یکدیگر را میشناسند و اگر از عقبمانده سیاهپوستی چنین استفاده جنسی شود، سیاهان اعتراض خواهند کرد؟ به هر حال به هر شکل که فکر کنیم، فیلمنامههای این فیلمها به قدری ضعیف است که بدون شک این پندار را ایجاد میکند که برای افراد عقبماندهای نوشته میشود که ظرفیت بازی در یک فیلم حتی اندکی پیچیده را ندارند. در یکی از این فیلمها، دو کت نظامی را به تن دو پسر جوان کردهاند که چکمه به پا دارند. یکی از آنها به دیگری میگوید: «چکمههای مرا بلیس!» دیگری روی زمین چمباتمبه میزند؛ روی چکمه دوستش تف میکند و بعد شروع به لیس زدن تف میکند. به چشمهای او که نگاه میکنید متوجه میشوید به راستی یک عقبمانده است. من درست در همین لحظه بود که متوجه شدم با معصومترین موجود روی زمین روبهرو هستم که دارد برای من فیلم سکسی تهوعآوری را بازی میکند. اکنون روزی را به خاطر میآورم که در تهران به دیدار پسر عقبمانده دوستی رفتم که در همان اواخر مرده بود و من فکر کرده بودم با این دیدار کاری برای این پسر انجام بدهم. او در بیمارستان بستری بود و در چشمان معصومش حالت دردی وجود داشت که اکنون برای من این پرسش را پیش آورده که آیا او هم مورد تجاوز قرار میگرفته؟ او البته از نوع عقبماندگانی بود که قادر به حرف زدن هستند و حتی ترتیبی داده بودند که ازدواج کند. من تا به حال در جایی نخوانده بودم که ممکن است از عقبماندگان برای تهیه فیلمهای پورنوگرافی استفاده شود و البته این به این معنا نیست که تمام کسانی که در این فیلمها بازی میکنند، عقبمانده هستند. روشن است که برخی از آنها از هوش خوبی برخوردارند؛ اما در چند مورد از مواردی که من دیدم، روشن بود ما با موجودات عقبمانده روبهروهستیم. و این نکته نیز روشن بود که به نحو ترسناکی از این افراد سوء استفاده جنسی میشود. |
نظرهای خوانندگان
سلام
-- س.م.مظفري ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMانشاتون ضعيفه خانم پارسي پور
فکر نمي کنين مال دوري از ايران باشه؟
با سلام
-- امین ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMمتاسفانه متن شما را کاملا سطحی به نظرم می آید. شما به صرف پاره ای استنتاجات بر اساس فرضیه هایی که اصلا صحتشان را ثابت نکرده اید شروع به نتیجه گیری نموده اید و بین مطالب مطرح شده تان ارتباط ضعیفی موجود است.
موفق باشید
با سلام
-- امین ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMمتاسفانه متن شما کاملا سطحی به نظرم می آید. شما به صرف پاره ای استنتاجات بر اساس فرضیه هایی که اصلا صحتشان را ثابت نکرده اید شروع به نتیجه گیری نموده اید و بین مطالب مطرح شده تان ارتباط ضعیفی موجود است.
موفق باشید
خانم پارسي پور، واقعا نمي دانم چه بگويم، من کارهاي شما را دنبال مي کنم. اما اين يکي واقعا ...
استاد ارجمند، فيلمهاي پورنوگرافي اولا که اصلا فيلم نامه اي ندارد که شما به ضعيف بودن آن اشاره مي کنيد. دوما شما در فرهنگي بزرگ شده ايد که شايد هم دوره ايهاتان حرف هاي شما را بفهمند اما نسل امروز اين مقاله ي شما را به هيچ وجه درک نمي کنند. چشمان معصوم، عقب مانده ها، نبردن لذت و ... و ... اينها برداشتهاي کاملا اشتباهيست، مگر فيلم تجاوز و زور در زندان ابوقريب است؟
-- طاها بذري ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMخانم پارسي پور باور كنيد چنين نوشته هائي به ارزشهاي شما چيزي نمي افزايد كه هيچ بل اثري كاهنده و مخرب دارد.
-- شهاب ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMاگر شما ميخواهيد فيلم هاي پورنو را از بازيگر گرفته تا تماشاگر موردبررسي و مداقه قرار دهيد كه اين كار توانائي هاو امكانات خودش را ميطلبد و كاري علمي است پس بايد مستند و مستدل حرف زد. قبول داريد كه آنچه نوشته ايد تهي از چنين ظرفيتهائي است.
اين كه شما در هتلي از سر بيكاري روي كانال Gay هاtune كرده ايد و با اشراق به چنين استنتاجاتي رسيده ايد ممكن است از نظر شخصي قابل توجيه و حتا درست باشد ولي...
قدر خود را بدانيد.
Probably wont published as usual!!
Dear Writer , as a freedom speaker i expect you to respect right ,choices and decicion which other people make, it reminds me a chat with a pal who tought all sex workers are Junkies,please look around more , Regards
Hansander
-- hansander27@yahoo.com ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMbelakhare to din hay mokhtalef e nazari raje be in Pornography daran va az oonjaee ke yahoodiha in masla ro bad nemidunan bishtarin sponsere in joor filmha mishan, inam e joore dige ghorbanie ziade khahie oona mishim va motasefane digar adyan ham alave bar inke manee baray in mozoo hastan vali peyrovanesh hamoon chizi ke gofte shode ra anjam nemidan.
-- Akbar joon az Malezi ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMخوشبختانه امروز روز تعطيل است و من با راحتي خيال ميتوانم مقالات را بخوانم و نظرم را بنويسم. خانم پارسي پور نگاه شما به فيلم پورنو دچار اشکالات فراوان و پيش داوريهاي سنتي فراوان است. طبيعتا فيلم پورنو داراي ضعفهاي فراوان نيز هست و بايستي مباحث آن از جهات مختلف مانند نگاه به زن و سکس و غيره بررسي شود، اما اين نگاه لعنت کننده شما و عقب مانده خواندن فيلم پورنو در واقع بيشتر واکنش اخلاقي يک انسان سنتي است و يا کسي که به قول شما براي اولين بار اين چيزها را ديده است. پيشنهاد مي کنم براي درک معضل فيلم پورنو نظريات ژان بودريار را و کتاب اغواگري او را بخوانيد و يا به مقاله من به نام «از برهنگي تا شرمندگي» در سايت زمانه مراجعه کنيد. زيرا مشکل فيلم پورنو اين است که واقعيت را تبديل به يک حاد-واقعيت(هايپررئاليتي) مي کند و در واقع سکس و برهنگي تبديل به يک سکس پلاستيکي و تشديد واقعيت پوچ گرايانه ميشود و اغواگراي و اروتيک را ازدست مي دهد. البته فيلمهاي پورنويي هستند که قادر به حفظ اغواگري هستند. بنابراين اين مرز سيال است. در هر فيلم پورنويي ميتوان درگيري ميان اين حالات اروتيکي و خوب فيلم و تلاش براي برهنگي و حاد/برهنگي محض و پلاستيکي را ديد. با اين حال نمي توان کامل فيلم پورنو را رد کرد و خوبيهايش را نفي کرد.
-- داريوش برادري ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMدوم اينکه مشخص است که شما يک فيلم هموسکسواليتي همراه با حالات فتيشيستي و سادو/مازوخيستي ديده ايد و نگاه منفي شما به اين فانتزيها و جهت گيريهاي جنسي بشري متاسفانه سنتي و اخلاقي است. زيرا هر انساني داراي اين فانتزيهاست و مي توان از اشکال سالم و يا بيمارگونه اين فانتزيها و حالات و بازيهاي اروتيکي سخن گفت. در اين باب مي توانيد به مقاله جديد من در باب« فتي شيسم يا بت وارگي» در سايت زمانه و در بخش انديشه مراجعه کنيد. ثالثا فيلمهاي فراواني با سياه پوستان و غيره وجود دارد. با اينکه حالات راسيستي در فيلمهاي پورنو را نيز مي توان تحليل کرد اما نمي توان انيگونه مثل شما انها را عقب مانده فکري و غيره خواند. شما چه بخواهيد و نخواهيد در واقع در اين نقد بخشي از هراسها و پيش داوريهاي جنسي خويش را برملا کرده ايد. ريبايي و عدالت نهفته در زندگي اين است که ما با نوع نگاهمان به ديگري، در واقع خويش را و راز خويش را بيان مي کنيم. زيرا ديگري، اينه ماست و انسان تمناي ديگري يا غير است.
داريوش برادري
متأثر شدم ...
-- سوسن جعفری ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMسرکارخانم پارسیپور! مطلب شما را گوش کردم و واقعا از اینکه به این سادگی و بدون هیچ زحمتی برای تحقیق این همه اطلاعات ذی- قیمت را کشف کردهاید شگفت زده شدم.
اما بعنوان یک همجنسگرا که از نظر سنی خیلی جوانتر از شما هستم چندین موضوع را برای جنابعالی مینویسم که امیدوارم اگر حتی سردبیر وب سایت علاقهای به انتشار نظرات من نداشت، شما را در جریان آن قرار دهد.
1-گفتید:"نخستین کشف من این بود که بهترین راه برای از دست دادن احساس جنسی،همانا تماشای این نوع فیلمهاست"
میگویم: ای کاش آمار فروش این فیلمها را میگرفتید و یا نظر چند جوان از فرهنگهای متفاوت را در مورد پورنوگرافی خصوصا نظر یک همجنسگرا را در مورد این فیلم خاص که شرح دادید، میپرسیدید. مسلما نیازهای جنسی، تمایلات روانی-جنسی و درک، نوع لذت بردن در سن شما کاملا متفاوت با یک فرد جوان است.
2- گفتید: "من هیچ نوع تخصصی در مواد مخدر ندارم؛ اما متوجه میشدم مخدری که به این افراد تزریق یا خورانده شده، از نوع بسیار قوی است."
میگویم: بسیار شگفت آور است، پزشکان برای تعیین مصرف مواد مخدر و نوع آن چند بار آزمایش میکنند و باز جای شک باقی میگذارند که شاید فرد نوعی دارو خاص مصرف کرده باشد و تداخل داروئی باشد، اما جنابعالی صرفا از تماشای یک فیلم حتی به قوی بودن مخدر هم پی بردید.
3- گفتید: "اما نکته این بود که همگی آنها در قبال بلایی که به سرشان میآمد، مقاومت خوبی نشان میدادند. تصور بفرمایید عملی که در متن طبیعت عملاً یکی دو دقیقه طول میکشد و در بسیاری از مردم پس از این دو سه دقیقه، حالت بیمیلی شدید نیز ایجاد میشود، در اینجا به اندازه دقایق فراوانی به درازا میکشید"
میگویم: ایکاش و ایکاش قبل از اظهار نظر کردن در مورد این مطلب، حداقل کمی کنجکاوی را میکردید.
این فیلمهای پورنوگرافی همانند فیلمهای معمولی هستند و هرگز در یک سکانس فیلم برداری نمیشوند، گاهی حتی بیشتر از یک روز برای یک صحنه وقت گذاشته میشود. کار مشکلی هم نیست پشت صحنه بعضی از این فیلمها در اینترنت هم موجود هستش! در طی تکمیل یک فیلم شاید هنرپیشهها بارها ارضاء میشوند و ادامه آن صحنه دوباره گرفته میشود و دلیل طولانی بودن صحنههای سکس و ارضاء همین است.
4- گفتید: "ناگهان متوجه شدم در برابر فاجعه ترسناکی قرار دارم. واقعیت این که اندکی دقت میکردید، متوجه میشدید بیشتر این افراد دچار عقبماندگی ذهنی هستند...البته عقبماندگی درجات متفاوتی دارد؛ اما اگر به عقبماندگان مواد مخدر نیز تزریق یا خورانده شود، لابد این فاجعهای که در برابر چشم من رخ میداد، اتفاق میافتاد."
میگویم: بعد از قدرت فوق بشری شما برای تشخیص اعتیاد از روی فیلم، این بار باید این تخصص روانشناسانه شما در مورد عقبماندگی ذهنی را تبریک عرض کنم. نمیدانم این قسمت را به شوخی گفتید یا واقعا درجات عقب ماندگی را هم میتوانید از روی تصویر تشخیص دهید! بزرگوار روانشناسان برای تشخیص درجه عقب ماندگی چندین نوع تست و معیار دارند ، چرا...
5- گفتهاید: "فاجعه این بود: روشن بود که این افراد به شدت عذاب میکشند و در یک دوزخ حقیقی دست و پا میزنند"
میگویم: شما این فیلم را در یک هتل مشاهده کردید و این بدان معنی است که فیلم با مجوز ساخته شده و جز فیلمهای سیاه نیست، پس تمام افراد بازیگر در آن بالای 18 سال (سن قانونی) هستند و بابت هنرنمائی پول دریافت کردند، در ضمن براساس قوانین بینالمللی هیچکدام نمیتوانند عقب مانده ذهنی باشند.
اما اینکه شما معتقدید در حال عذاب کشیدن بودند مثل دیگر نظریه های که دادید کاملا غیرکارشناسی است، این افراد تعدادی بازیگر هستند که براساس سناریو نوشته شده و به شیوه مورد علاقه کارگردان ایفای نقش میکنند.
من نمیتوانم از دریچه دید یک بانوی سالخورده دگرجنس گرا احساس کنم اما واقعیت این است که بسیاری از افراد همجنسگرا از این شیوه سکس لذت میبرند و دوزخ شما بهشتی برای بسیاری از آنهاست.
6- گفتید: "بلکه بعدها نیز هرگز قادر نخواهند بود حتی به یک نفر گزارش بدهند که چه بر سر آنها رفته است."
شما در کدام دوران زندگی میکنید؟ انتهای فیلم حتما با افتخار نام شرکت تهیه کننده و اسم بازیگران فیلم نوشته شده! اگر زحمت بکشید اسم فیلم را بگوئید من آدرس کمپانی تولید کننده آن را برای شما پیدا میکنم تا با گزارش کردن این جرم بزرگ به پلیس بین الملل و اف بی آی جان "این پسرکان بدبخت عقبمانده" را نجات دهید.
7- گفتید: "نشیمنگاه یکی از این بدبختهای عقبمانده را در برابر دوربین قرار دادند و بعد یکی دیگر را وادار کردند تا سه انگشت خود را در این فضایی که به نحو ترسناکی گشاد شده بود، فرو ببرد. پسر بدبخت ساکت و درمانده ، بدن له شده خود را که بدون شک از کودکی مورد تجاوز قرار گرفته بود"
میگویم: خانم محترم کمی شیوه زندگیتان را تغییر دهید و تعداد بیشتر فیلم پورنوگرافی ببینید، شما انتظار دارید در یک فیلم پورنو احیانا دستهای بازیگر و یا چشمان معصومش را نشان دهند؟
بار دیگر تذکر می دهم کسی مجبور به انجام کاری نبوده مگر آنکه حقوقهای دریافتی را عامل اجبار برای بازی در این نوع فیلمها بدانیم.
و البته برای سومین بار، شما پا جای پای "پزشکان قانونی" گذاشتید و از طریق تصویر یک تلویزیون کشف کردید که این مرد جوان در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته. نه دوست با تجربهی من!! عضله حلقوی معقد حالت کششی دارد و بسیار قدرت باز شدن دارد اگر یکبار برای کولون اسکوپی و یا معاینه هموروئید و انواع دیگر بیماریهای معقدی نزد دکتر رفته بودید، میدانستید که از آن بزرگتر هم میتواند وارد شود.
8- گفتید: "آیا علت این که هیچ شخصیت غیر موطلایی در میان این موجودات جلوی دوربین به چشم نمیخورد، این است که عقبماندگان چینی و ژاپنی و ایرانی در کشورهای خود زندگی میکنند و بازار فیلمهای سکسی از وجود آنها خالی است؟"
شما به قول خودتان چند فیلم پورنو بیشتر در طول عمرتان ندیدهاید چگونه به این سادگی قضاوت کردید و یا به این راز پی بردید که هیچ شخصیت غیرموطلائی بین این بازیگران نیست؟ متاسفانه برای اینکه تبلیغی نشود نمیتوانم آدرس سایت بنویسم اما اگر دوست داشتید ایمیل بزنید یک سایت دانلود فیلمهای همجنسگرایان را خدمتتان تقدیم میکنم که آمار فیلمهای شرقیاش کمتر از بور و بلوندش نیست! مردان چاق و پشمالو! مردان دو جنسگرا! سکس گروهی! و سیاه پوست تا دلتان بخواهد! و انواع فتیش ها که دود از کله مبارکتان بلند شود.
9- گفتید : "در یکی از این فیلمها، دو کت نظامی را به تن دو پسر جوان کردهاند که چکمه به پا دارند. یکی از آنها به دیگری میگوید: چکمههای مرا بلیس !!
این دقیقا نمونه یک فتیش هستش! برای من هم که چنین فتیشی ندارم دیدن این صحنه هیچ احساسی را منتقل نمیکند، شما که جای خود دارید! اوصلا در این دنیا کالاهای زیادی تولید میشود! برای مثال من یاد ندارم تا حالا برای خودم نوار بهداشتی خریده باشم! چون برای من تولید نشده!!!!
10- گفتید: "نحو ترسناکی از این افراد سوء استفاده جنسی میشود"
شاید هم استفاده جنسی! حقوق خوبی بابت بازی کردن در این فیلمها دریافت میکنند! در عین حال اینکه صحنهها دقیقا آن چیزی که شما میبینید نیست! من اکیدا پیشنهاد میکنم یک فیلم پشت صحنه این فیلمها را ببینید برایتان خیلی جالب خواهد بود!
سینما از زمان کودکی شما خیلی پیشرفت کرده گرچه همان زمان هم وقتی کسی از بالای ساختمان به پائین میپرید؛ نمیمرد! چون فیلم بود! نه واقعیت! و جالبتر اینکه حتی بعضی از این بازیگران در زندگی واقعیشان همجنسگرا هم نیستند و صرفا یک هنرپیشه فیلم پورنو هستند!
در مورد فرزند عقب مانده دوستتان، بله متاسفانه تنها و تنها حرف درست شما در کل این مطلب همین بود که بسیاری از کودکان عقب مانده توسط دیگران خصوصا اقوام نزدیکشان مورد تجاوز و آزار جنسی قرار میگیرند، اما این آمار خیلی بیشتر از آزارهای جنسی کودکان معمولی نیست.
صرفا برای اطلاعات عمومیتان و اینکه دیدم خیلی علاقمند به کودکان عقب مانده هستید و برای اینکه بدانید معنی عقب ماندگی ذهنی چیست یکی از انواع طبقه بندیهای نوین که پزشکان، روانشنان و روانپزشکان از آن بهره میبرند را خدمتتان عرض میکنم:
الف- گروه دیرآموز
ب- گروه افراد عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
ج- گروه افراد عقب مانده تربیت پذیر
د- گروه افراد عقب مانده پناهگاهی و کاملا متکی و یا به عبارت دیگر حمایت پذیر(مقدمهای بر روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنائی-دکتر غلامعلی افروز-انتشارات دانشگاه تهران)
و اما سخنی دوستانه با شما:
مطلب انتقادی شما کاملا برآمده از تخیلات ذهنی و بدون استفاده از معیارها و دلایل علمی بود.
احساسات و باورهای غلط و شخصی شما بدون پیگیری و مطالعه منابع معتبر ارزش انتقال به دیگران را ندارد و صرفا اشاعه تفکرات اشتباه است.
احساسات انساندوستانه شما در مورد خشونت در سکس، آثار سوء پورنوگرافی بر جامعه و سوءاستفادههای جنسی از عقبماندگان ذهنی قابل تقدیر است. اما ربط دادن این سه مسئله کاملا مجزا به هم یک مطلب کاملا بی محتوی و خلاف واقع را خلق کرده است.
و در آخر مطلب شما حکایت دانشمندانیست که در اتاقی تاریک هر کدام به قسمتی از یک فیل دست میکشیدند و فیل را همانگونه که درک کردند برای مردم تفسیر میکردند.
من جسارتا بعنوان فردی که نه از نظر علمی و نه تجربه و سن در حد شما نیستم از شما میخواهم که در مورد مطالبی که نمیدانید اظهار نظر نکنید و یا حداقل اینکه نظراتی را ارائه دهید که بتوان برای آن شواهد معتبر ارائه کرد و ارزش بحث کردن و نقد شدن داشته باشد.
مسلما اگر من هم مطلبی برآمده از احساس و ذهنم در مورد درد زایمان و مشکلات عادات ماهانه زنان بنویسم مزخرفاتی بیش نخواهد بود .
و اما سخنی کوتاه با سردبیر و یا مسئول سایت رادیو زمانه:
من مشتری دائم سایت شما نیستم بطور کاملا اتفاقی سر از این لینک در آوردم و با خواندن این مطلب شوکه شدم، در ضمن از سیستم انتشار مطالب در وب سایت شما هم مطلع نیستم، اما اگر مثل مطبوعات و سایتهای خبری دیگر مسئولی نوشته ها را قبل از انتشار مطالعه میکند؛ حتما توضیح خوبی برای انتشار این مطلب دارید.
متاسفانه من فکر میکنم یا نظارتی بر این نوشته نبوده و یا براساس اعتبار نگارنده مطلب، اغماض بزرگی صورت گرفته؛ با توجه به اینکه شما قصد داشتید یک مطلب فرهنگی منتشر کنید باید بگویم حداقل نیاز نوشتن چنین مطلبی داشتن دانش کافی در مورد آن مطلب است. درخواست حذف این مطلب از سایت شاید غیرممکن باشد اما حداقل با انتشار نظرات دیگران کمکاری خود را جبران کنید.
با تشکر از اینکه با حوصله نوشته بنده را مطالعه کردید.
-- سایهای در تاریکی ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMضعیفترین تحلیلی بود که از پورنوگرافی خواندم و آن هم ظاهرا بخاطرآنست که طبق گفته نویسنده، زیاد بیننده این فیلمها نبوده است . چرا که تعداد این فیلمها بقدری زیاد است که نمی توان تمام بازیگران آن را عقب مانده ذهنی و یا ... تلقی کرد واقعا اگر کسی بخواهد به درون تفکر این افراد پی ببرد باید مقداری از مصاحبه و مستندهای مربوط به آنها ببیند
-- بدون نام ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMاین "مناسبتش" چی بود؟!!
-- بهزاد ، Jan 13, 2008 در ساعت 01:00 PMبسیار مقاله بی محتوایی بود جا دارد رادیو زمانه هر یادداشت بی محتوایی را مقاله نکند
-- سهیل ، Jan 14, 2008 در ساعت 01:00 PMمادر بزرگ عزیز! لطفاً از این فیلمها نگاه نکنید. فحش هم ندهید. این فیلمها را برای شما نساختهاند که حالا فحشش را به این جماعت بازیگر میدهید!
-- سوشیانت ، Jan 14, 2008 در ساعت 01:00 PMیکی از بدترین و آبکی ترین نقدهای نوشته شده تو رادیو زمانه
-- رمضون ، Jan 14, 2008 در ساعت 01:00 PMRelated:
http://11ave.blogspot.com/
-- The11Ave ، Jan 14, 2008 در ساعت 01:00 PM2008/01/blog-post_14.html
در طبیعت امیزش حیوانات 2 3 دقیقه طول میکشه.دلم میسوزه براتون که با 1 قرن زندگی به سکس به چشم امیزش مرغ و خروس نگاه میکنید.متاسفم
-- مریم ، Jan 14, 2008 در ساعت 01:00 PMkhanume parsipour shaiad behtar bud ke aslan in maghale ro inja nemineveshtin!
-- sun ، Jan 15, 2008 در ساعت 01:00 PMیکی از فضیلت های پارسی پور، یگانه بودن با خودش است. هویت فردی ای که او در خود و با خود دارد، او را به صراحت لهجه در بیان نطرش می کشاند. این صراحت لهجه و صادق بودن با خود و بیان این صداقت در جامعه ی ایرانی کمیاب است. نگاه کنید به سایت یدالله رویایی و به دورویی شاملو در بیان احساس اش بعد از سفر به ایتالیا. این که نطر پارسی شور خلاف نظر من است، دلیل بر این نمی شود که فضیلت صراحت و صداقت لهجه در او را هم به نقد توهین آمیز بکشم.
ای کاش بسیاری از نویسند های ایرانی هم مثل پارسی پور بدون ماسک حرف هاو نظرات شان را بیان می کردند. من هم نگاهی کاملا متفاوتبا پارسی پور در باره ی پورنوگرافی و تاثرات مقبت و منفی آن در رفتارهای انسانی دارم، اما آیا جرئت ابراز عقیده ام را به صراحت و صداقت پارسی پور دارم؟
یک دوست
-- بدون نام ، Jan 15, 2008 در ساعت 01:00 PMبه نظر من یکی از جالبترین تحلیلهایی است که از فیلم پورنو خواندم. مثل مقاله های آقای برادری زیاد است. در تلوزیون اینجا هر چند شب در میان یا با بازیگران این نوع فیلم ها مصاحبه می کنند یا به نوعی این نوع فیلمها را مورد تحلیل قرار میدهند. نظر یک زن جوان 24 ساله را میشنویم که به نظرش کار مسخره ای است و دقیقا همین نظر خانم پارسی پور را دارد که که به قول یکی از نظردهندگان خانم پارسی پور میتونه مادربزرگ او هم باشد.
-- مهتاب ز ، Jan 15, 2008 در ساعت 01:00 PMو نظر بازیگر این فیلم که حدود 25 ساله است را میبینیم که می گوید قبلا در فروشگاه لباس فروشنده بوده .ولی از شغل فعلی اش راضی است چون هم بهش خوش می گذره و هم ماهی 2500 تا 3000 یورو حقوق میگیره.
دختر جوان 24 ساله که مثل خانم پارسی پور فکر میکنه عقیده داره که = به زودی تاریخ مصرفش هم تموم میشه. مرد جوان و شیک پوشی از نظر مذهبی خوب نمیداند.
خانم پارسی پور از دید یک خانمی که کاملا دگرجنس گرا است و افکار نمی خواهم بگم بیمارگونه افکار عجیب غریبی نداره از جهاتی نظر درستی داده.
آقای برادر! شما میگین گیرم افرادی مثل خانم پارسی پور اینطور هستندیا این کاتولیکها اینطوری فکر می کنند یا من سنتی هستم افرادی که سنتی نیستند و از اخلاق چیزی سرشان نمیشود کحا را میگیرند؟ یادتان باشد به کسی می گویید سنتی که به زمان خودش زنی شجاع بود که در چارچوب اخلاقیات به سنت های پوسیده پشت پا زد
من نه قصد اسائه ادب به همجنس گرايان را داشتم و نه هدفم تحليل فيلم هاى سكسى بود. تنها يك مطلب وجود داشت كه فكر كردم با مردم در ميان بگذارم و آن اين بود كه در ديدن دو فيلم از مجموعه اين فيلم ها به نظرم رسيد كه از افراد عقب مانده (عقب مانده در حدود آن نوعى كه قادر به حرف زدن و حتى واكنش هوشيارانه هستند) استفاده مى شود. تصور نمى كنم گفتن اين حرف بتواند اين همه واكنش ايجاد كند. و حالا بيائيد و فرض كنيم به راستى از عقب ماندگان استفاده ى شود آن وقت به نظر شما چه بايد كرد؟
توضيح اين مطلب نيز ضرورى ست كه به نظر من آداب فتار جنسى ساعت ها به طول مى انجامد، اما شك نيست كه اوج اين حالت حدود دو دقيقه است. طرح اين مسئله هم بسيارى را جدا عصبانى كرده بود.
و تكرار مى كنم من نه كارشناس فيلم هاى سكسى هستم و نه مى خواهم باشم، بلكه فقط و فقط با ديدن دو سه فيلم چنين استنباط كردم كه در بعضى از اين فيلم ها از عقب ماندگان ذهنى استفاده مى شود. اگر اين اظهار نظر شما را اذيت كرده از همه تان عذر مى خواهم.
و بعد هم قابل توجه آقائى كه مرا مادربزرگ ناميده بودند. روشن است كه ايشان از مقوله انسان هائى هستند كه باور دارند صحبت كردن از مسائل حد و مرز سنى دارد. مثلا يك مادر بزرگ حق ندارد از اين نوع مسائل صحبت كند. دست بر قضا مادربزرگ ها بايد اين فيلم ها را ببينند و متوجه باشند كه فرزندان و نوادگان آنها چه چيزهائى را مى بينند.
شهرنوش پارسى پور
-- بدون نام ، Jan 15, 2008 در ساعت 01:00 PMبه نظر من مطلب جالبي بود از اين جهت كه شخصي جرات كرده با صداقت حالت دروني خود را از ديدن چنين فيلمي براي مخاطبيني فراتر از محدوده ي معاشرتهاي روز مره بيان كند. البته متوجه نظرات دوستان ديگر هم هستم ولي توجه داشته باشيم كه وظيفه ي يك هنرمند بيان احساسات دروني خود و به تصوير كشيدن آنهاست نه يك متن كارشناسانه ي نتيجه ي تحقيقات علمي روانشناختي سياسي اجتما... به هر حال هم خود مطلب و هم نظرات آورده شده نكات جالبي را از دنيايي كه در آن به سر مي بريم برايم روشن كرد.ممنون از دست اندر كاران راديو زمانه براي ايجاد چنين فضايي.
-- خواننده ، Jan 16, 2008 در ساعت 01:00 PMمن اصلا هیچ چیزی در این همه کلمه ندیدم که ارزش نوشتن داشته باشد! واقعا این کارشناسی سطحی٬ چه جیزی را قرار بوده که به خواننده برساند؟
-- Niki ، Jan 17, 2008 در ساعت 01:00 PMمثل این بود که من الان بخوام فوتبال امریکایی را تحلیل کنم، در حالی که هیچ چیزی جز خشونت ان نمیشناسم .
از تعصب برخی از دوستان نسبت به مقوله ای چون فیلم پورنو یا همجسگرایان تعجب می کنم!
-- آیین وحدت دوست ، Jan 21, 2008 در ساعت 01:00 PMیک تحلیل فقیط یک تحلیل است. همه تحلیل ها هم درست نیستند یعنی نمی توانند که درست باشند. این مضوعگیری انفعالی آن هم در قبال چنین موضوعی جای تعجب از عقلای و اندیشمندان خواننده این مطلب دارد.
ضمن اینکه چه معنا دارد اگر با تحلیل کسی مخالفیم، توهین کنیم؟ اگر به این شکل باشد که همه باید بترسند، دیگر نظارات خود را بگوبند. عجبا که به خود اجازه می دهیم در همه مقوله های عالم و آدم دخالت کنیم از پزشکی و هواو فضا معماری گرفته تا حوزه مسائل اجتماعی و مذهبی، ان وقت اینقدر راخت می گوئیم این خانم چون فیلم سکسی کم دیده ، حق اظهار نظر در این باره نداره، خوبه که بنده خدا همون اولش گفته تحلیل من از چیزهای که تا حالا دیدم .
عجیب است! این همه آدم از "توهین" های خانم پارسی پور به ساحت مقدس پرنوگرافی غریتشان به جوش آمده و ایشان را متهم به گنام کبیرهء "نگاه اخلاقی" به مسائل می کنند!!
-- علی ، Jan 24, 2008 در ساعت 01:00 PMواقعا که دوران آخر زمان شده است!! شرم آور است.
و خوش به حال خانم پارسی پور که هنوز روحش آنقدر سالم هست که تصور نمی کند بدون وجود زور و خواراندن مواد موخدر به افراد عقب مانده٬ بشود دست به چنین کارهای کثیفی که توصیف کرده اند٬ در مقابل دوربین زد.
خدا به داد نسلهای آینده این مملکت برسد!
اینان همه بردگانی هستند که آمده اند تا بخشی از بازار ملیاردی این داستان را پر کنند.
-- سجاد جلیلیان ، Jan 26, 2008 در ساعت 01:00 PMدر چشمان آنها خجالت موج می زند. در جایی دیدم که کی از همین بازیگرا با این حال که همان لحضه روسپی کردی کرده بود. در پشت صحنه اساری عجیب به سریع لباس پوشیدن دور شدن داشت. با دستانش خود را می پوشاند! واقعا این چه خفتی است که اینان به دوش می کشند.
با یک نگاه گذرا به سایر نوشته ها ی خانم پارسی پور در این سایت یک چیز به خوبی روشن است: تقریبا هیچکدام از مطالب دیگر ایشان اینچنین با واکنش های گوناگون (و بیشتر منفی) از جانب خوانندگان روبرو نشده بود. (هر برداشتی که از این حرف می خواهید بکنید مسلما مختار و آزادید! فقط، خواهش می کنم مرا محکوم به چیز خاصی نکنید چرا که اصولا آدم زیاد دادگاهی-معابی نیستم.) بر اساس تجارب مشابه پیشین و همچنین با شناخت نسبی که از خانم پارسی پور و افرادی نظیر ایشان از دور و نزدیک دارم، یک چیز دیگر هم برای من کاملا روشن است: تعداد قابل توجهی از افرادی که در جوابهایشان به این مطلب خود را از نظر افکار یا "عوالم" جنسی افرادی بسیار "باز" و امروزی و روشنفکر و "بدون تابوهای سنتی" می دانند اما تحمل نظرات و عقاید -حتی ناشیانه- خانم پارسی پور را در این خصوص ندارند، خود، پیش از انقلاب اسلامی (و تا پیش از پناه گرفتن ناخواسته بطور تقریبا دائمی در کشورهای غربی و محیطهای بیش از اندازه آزاد آنان) تا به این حد نسبت به مسایل جنسی "باز" نبوده اند و حتی می توانم به جرأت بگویم که کاملا "بسته" و سنتی به موضوع نگاه می کرده اند. (البته مطمئنا همه کسانی که در اینجا نظری چه مثبت یا منفی داده اند در خارج از ایران نیستند اما آنان که سالها است مطلقا در ایران نبوده اند شاید باور نکنند که علیرغم محیط بسته و سختگیر تحمیل شده از طرف جمهوری اسلامی، هرچه از انقلاب می گذرد، جوانان و نوجوانان ایرانی تا چه حد در مسایل جنسی پیشرفته و یا حتی "افراطی" شده اند ... که صد البته این را نه می توان پیشرفت نامید نه پسرفت نه ... بماند!) این در حالی است که امثال خانم پارسی پور از دورانهای قدیم هم نسبت به این گونه مسایل برخوردی کاملا باز (این قسمت خیلی مهم است، لطفا توجه کنید) و در عین حال بسیار اخلاقی داشتند. ظاهرا، حتی در غرب به اصطلاح پیشرفته هم فرق بسیاری هست بین "آزادی" و "هرج ومرج" که این حتما شامل مسایل جنسی هم می شود. و این که یک پیرزن بهتر است راجع به مسایل جنسی صحبت نکند و غیره هم خود از سنتی ترین و "عقب مانده ترین" حرفهایی است که یک آدم، آنهم کسی که هر نوع مطلبی را از افرادی چون خانم پارسی پور می خواند، ممکن است بیان کند. (اینک که معلوم شد افرادی در این "نشست" تماشاچی برنامه های جنسی گوناگون هستند و اشاره ای هم به موضوع پیرزنها و مسایل جنسی شد، گمان کنم همگی با خانم Sue Johnson آشنایی کافی داشته باشند:
-- Shermin Parsa ، Feb 14, 2008 در ساعت 01:00 PMاما نکته جالب آنکه، دست کم در آمریکا، برنامه این خانم دیر وقت شب یکشنبه ها پخش می شود و بدین ترتیب نمی تواند به گروه وسیع تری از مردم آموزش دهد. (شاید هم تکرار آن در ساعات دیگر باشد که خبر ندارم. به هر صورت پایگاه اینترنتی هم دارد.) تصور من این بود که حتی دوران این جور برنامه ها در غرب باید گذشته باشد چرا که از خیلی قدیم غربیها این طور مسایل را در عرصه اجتماعی مطرح کرده بودند و حتی در ایران پیش از انقلاب هم در بعضی کتب و نشریات با آنها آشنایی داشتیم. به واقع، و برخلاف آنچه که بسیاری از ما (بیشتر دوست داریم) فکر کنیم، حتی در کتب مذهبی اسلامی (همچون توضیح المسائل ها و غیره نیز) مسائل جنسی به طرق مختلف و اغلب هم بسیار "باز" مطرح می شوند هرچند که به خاطر گویش سنتی و "بازاری" آن بسیاری از افراد امروزی نه تنها آنها را نمی خوانند که اگر هم بخوانند بیشتر به آن می خندند تا آنرا جدی بگیرند. البته، حتما بسیاری با من هم عقیده خواهند بود که همین شکل قضیه هم به هر حال خوب است چرا که با نظرات مختلف از جانب نویسنده مطلب و خوانندگان آن آشنا می شویم. به امید روزی که هر ایرانی یک عالم امور جنسی باشد! :) با تشکر و احترام - ش پ یک توضیح: دوستی اظهار فرموده اند که "یهودیها در مسایل جنسی باز هستند" یا چنین چیزی. بلی، اما این شامل حال همه یهودیان نمی شود. بسیاری از آنان چون بیشتر مردمان دیگر کاملا محافظه کار و حتی خیلی پایبند اخلاقیات هستند. گاهی، در مقام مقایسه باآن دسته از یهودیان یا مسیحیان "متعصب"، مسلمانان بسیار بازتر با مسایل جنسی برخورد می کنند.
من که شناختی از خانم پارسی پور ندارم .اصلا بطور اتفاقی مطلب را دیدم ولی وای بحال کسانی که در مقابل سخن حق مقاومت بیجا میکنند وصد وای دیگر که این مخالفتها ریشه در انحرافاث اخلاقی ایشان داشته باشد. دوستان بجای انکه از رذالتها وحیوان صفتیهای مدرن طرفداری کنند بهتر اسث بفکر درمان خود باشند .اتفاقا در همین اینترنت مبارک سایتهای زیادی هم وجود دارد که نه تنها این وحشیگریها را تایید نمی کند بلکه راه درمان وخلاصی از انها را نیز اموزش میدهد. داشته باشد.
-- مسافر ، Oct 12, 2008 در ساعت 01:00 PM