رادیو زمانه > خارج از سیاست > بررسی و معرفی کتاب > سه تفنگدار شعر | ||
سه تفنگدار شعراين برنامه را از «اينجا» بشنويد برنامهی این هفته اختصاص دارد به لعبت والا، شاعر معاصر، و به مناسبت چاپ اثر جدید او «پر گشودنها به هوای پرواز». لعبت والا در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. به رغم اشتیاقی که به ادامهی تحصیل داشت، در شانزدهسالگی و در نیمهراه دبیرستان ازدواج کرد. ولی دنبالهی درس و مشق را بهصورت متفرقه ادامه داد. خانم سیمین بهبهانی، شاعر بزرگ معاصر ایران، در مقدمهای که بر این کتاب نوشتهاند، به نام «اسرارهایی در غبار نشسته؛ خاطراتی از دوست نازنینم شاعر گرامی خانم لعبت والا»، چنین نوشتهاند: «ساکن تهراننو بودم؛ نخستین شهرک اقماری تهران. ساکنانش طبقه متوسطه فرهیخته بودند. جواد فاضل، سرهنگ قرهگوزلو و همسرش منصوره، مهدی خالدی نوازنده چیرهدست ویلون، رهگذار شاعر، مرتضی ارژنگی، میرمصور ارژنگی نقاش چیرهدست و افرادی در این زمینه. بعد دوباره در صفحهی بعد ایشان میگوید: «آن وقتها سه دوست شاعر بودیم که دکتر صدرالدین الهی ما را "سه تفنگدار شعر" لقب داده بود: لعبت والا، فروغ فرخزاد و من. در همه محافل ادبی هر سه با هم حضور داشتیم. دهه سی، دهه پرباری بود. شاعران بسیاری در این دهه بالیدند. شعر نیمایی در این دهه پیروان جدی پیدا کرد. توللی که از نخستین شیفتگان نیما بود، از نیمه راه بازگشت. اما شاهرودی، سایه، اخوان، شاملو، مشیری، رحمانی، کسرایی، زهری، رؤیایی؛ در آخر سالهای دهه سی، آتشی و براهنی در رده طرفداران جدی شعر نیمایی به کار خود ادامه دادند و ما سهتن ابتدای کار خود را با شعر نیمایی آغاز کردیم و بعدها هرکدام شیوه خود را پیش گرفتیم. لعبت مهربان و سادهدل و شیرینزبان و بزرگوار بود. از هیچ کس گله نداشت، بدیها را نادیده میگرفت و در دوستی سخت پایدار بود. فروغ اما دچار هیجان ذاتی و همیشگی و سرخوردگیها در زندگی خصوصی پرخاشجو، بیپروا و پرتوقع بود».
به هرحال این شرح ادامه پیدا میکند در بارهی شاعر و میگوید: «لعبت هم پس از گذراندن دوره روزنامهنگاری برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. هنگام خداحافظی از من خواست صفحه ادبی «تهران مصور» را که تا آن هنگام زیر نظر خود او اداره میشد، اداره کنم. قبول کردم، با آن که توانستم در گردآوری بهترین شعر شاعران در این صفحه کوشیدم، چون خود لعبت نیز با وسواس تمام عهدهدار این مسئولیت شده بود». خانم بهبهانی در صفحات بعدی از ژاله اصفهانی و شاداب وجدی نام میبرد که هم هر دو شاعرند و هم از دوستان لعبت والا که اکنون هردو ایشان همانند لعبت والا مقیم انگلستان هستند. در ادامه، ایشان از رباعیهای لعبت والا صحبت میکند. من یکی از آنها را برای شما میخوانم: دور از تو مرا قرار و آرامی نیست ایشان ادامه میدهد: «این رباعی میتواند روحیه خانم لعبت والا را بهکمال متصور کند. رنج خود و راحت یار طلبیدن، یاری که همه شادیها را دارد و عاشق را از جمله آنها بینصیب میگذارد. این است که میگویم هرگز ندیدهام که لعبت از کسی گلهمند باشد». به هر حال بعد راجع به غزلهای لعبت والا توضیح میدهد: «طبیعیست که من هنگام مرور بر شعرهای این دوست عزیز به غزل بیش از انواع دیگر توجه کنم. اما رباعیها، بیاختیار مرا مجذوب کردند. از آن رو که قوانین رباعی که مهمترین آن ختم کلام به قاطعیت در مصراع چهارم است، رعایت شده است و هم از آن رو که در میان رباعیهایش تعدادی هست که مرا به محبت نواخته است. اینک به غزل میپردازم. خودخواهی مرا ببخشید. لعبت غزل را به تفنن، اما به زیبایی و بااحساس میسراید و غالباْ همان روح متواضع و آرام و پذیرای اندوه در آنها جلوه میکند. به این غزل توجه کنید: ز غم به ساز تهی از ترانه میماند به این ترتیب خانم سیمین بهبهانی حق مطلب را نسبت به لعبت والا ادا میکند و من برای همین فقط به فرمایشهای ایشان توجه کردم. یکی از ويژگیهای کتاب «پرگشودنها به هوای پرواز» این است که شما در بخش اول به اشعاری برمیخورید که همه با وزن و قافیه هستند و در ردیف اشعار قدیمی. من فکر میکنم هر شاعر معاصری اگر براستی شاعر باشد، باید این کار را بکند. یعنی در آغاز کار اشعار با وزن و قافیهاش را چاپ کند تا روشن شود که او واقعاْ شاعر است. نمیشود باور کرد که کسی شاعر است و نمیتواند شعر به سبک قدیم بگوید. من شخصاْ این باور را ندارم. ولی در بخش دوم، لعبت والا اشعاری به سبک جدید دارد؛ اشعار نیمایی به اصطلاح. به یکی از آخرین شعرهای کتاب نگاه کنیم به اسم نماز کفر: من به آغاز میاندیشم به هر حال، به طوری که دیده میشود، هم در سبک قدیم و هم در سبک جدید، لعبت والا میتواند شعر بگوید و موفق است. در شعر «مادرم» از مادر صحبت میکند که من در اینجا این شعر را برای شما میخوانم: مادرم، صخرهی غرور شعر زیباییست و نشانهی اندوه شاعر به مناسبت مرگ مادر. بازگردم به اشعار نوع قدیمی شاعر؛ به اصطلاح اشعار با وزن و قافیهی شاعر. یکی از آنها به نام «ای عشق» را برایتان میخوانم: خاموشتر از سنگم همچنان که روزبهروز تعداد نویسندگانمان بیشتر و بیشتر میشود، شاعرانمان هم تعدادشان روزبهروز بیشتر و بیشتر میشود. البته همیشه در سنت شعری زنان شاعره پیشروتر بودند از نویسندگان؛ و لعبت والا در کنار فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی، سه شاعری بودند که وارد میدانهای اصلی شعر نوین شدند. منتها هر کدام سرنوشت جدایی را رفتند و در این سرنوشت متفاوت جایی برای خودشان در ادبیات باز کردند. باز هم در آینده از این شاعر با شما صحبت خواهم کرد. |
نظرهای خوانندگان
فکر می کنم در سال تولد این خانم اشتباه کرده اید
-- ali ، Sep 3, 2007 در ساعت 09:58 PMلعبت والا در سال 1309 هـ.ش متولد شد.پدرش محمد حسین والا ملقب به ظهیر السلطان و مادرش منیر والا بود.لعبت والا کارمند وزارت فرهنگ و هنر رئیس شورای تهیه و تنظیم برنامه های هنری و از ترانه سرایان گروه های موسیقی این وزارتخانه بود. او از اواخر دهه بیست می نوشت و می سرود و از سال 1340 هـ.ش نیز به ترانه سرایی پرداخت.وی تجربه هایی در زمینه طراحی داستان اپرا و باله انجام داده است.
-- nader ، Aug 29, 2010 در ساعت 09:58 PM