رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۹ خرداد ۱۳۸۷
گزارش یک زندگی - بخش نخست

مصمم هستم از مسائل جنسی‌ام بگویم، شاید کمی پوشیده‌تر

شهرنوش پارسی‌پور


شهرنوش پارسی‌پور در کودکی به همراه مادرش در پس زمینه

به طور معمول در رادیو زمانه من برنامه‌ای دارم با عنوان به روایت شهرنوش پارسی‌پور اما وقتی قرار شد برای سایت رادیو زمانه هم مطلبی بنویسم تصمیم گرفتم خاطراتم را بنویسم. بعد قرار شد من این خاطرات را بخوانم. من این خاطرات را زیر عنوان گزارش زندگی می سازم و منتشر می کنم.

در آغاز این خاطرات من سعی کردم برخی از خاطرات جنسی‌ام را که از دوران کودکی به خاطر دارم بنویسم. ممکن است این برای برخی از کسانی که این خاطرات را می خوانند یا می‌شنوند عجیب باشد اما من در طول چهار سال و هفت ماه در زندان شاهد اعدام صدها و صدها زندانی شدم و امروز در آماری که می‌دهند متوجه شدم بیش از ده هزار نفر اعدام شده اند.

همیشه در جستجوی انگیزه این اعدام ها بودم. یعنی فکر می کردم چرا افراد وارد فعالیت هایی شده اند که بعد به این نحو دردناک زندگی شان را از دست بدهند. بدون شک دلیل عمده بسیاری از کسانی که جانشان را از در این فعالیت ها از دست دادند مبارزه در راه آزادی و نجات انسان و انسانیت بوده است.

من هیچ شکی در این قضیه ندارم هرچند در صداقت برخی شک می کنم که احتیاطا شاید به دلیل جاه طلبی‌های سیاسی و یا رسیدن به مقامات بالا خودشان را درگیر مسائل سیاسی کرده اند و دستگیر شده اند.

اما انگیزه‌های دیگری را هم باید جستجو کرد برای این که چرا افراد به مسائل سیاسی علاقه‌مند می شوند یکی از این انگیزه ها بدون شک مسائل اقتصادی است یعنی کمبودهای مالی فقر و گرفتاری های خانوادگی باعث می شوند شخص وارد زندگی سیاسی شوند. یعنی سعی کند برای نجات خودش و دیگران از فقر و بدبختی حرکت کند و چون اغلب به تنهایی قادر نیستند این مهم را به انجام برسانند در نتیجه وارد فعالیت اجتماعی- سیاسی گسترده می شوند.

اما در جوار فقر، یک انگیزه دیگر هم می تواند باعث فعالیت سیاسی شود و آن هم رفتارهای جنسی و خاطرات جنسی است که از گذشته به یاد ما مانده و ما را رنج می دهد و برای مبارزه با آنها سعی می‌کنیم جهان بهتری بسازیم؛ جهان نوینی که به دور از تجاوزهای جنسی باشد. جهانی که در آن مشکلات جنسی در میان نباشد و یا تحریم های جنسی به صورتی که در جامعه باب هست وجود نداشته باشد.

بررسی این انگیزه بسیار کار مشکلی است چون بسیاری از افراد حاضر نیستند هرگز در مورد این نوع مسائل زندگیشان توضیح بدهند.

من دختر جوانی را به خاطر می آورم که یکی از اقوامش از او به عنوان طفل همراه استفاده می کرده تا سر قرار های ملاقات برود و البته از این راه پول هم دریافت می کرده است. دختر جوان یکی از انگیزه هایش برای ورود به فعالیت های سیاسی شاید این خاطرات بوده است.

من فکر می کنم خاطرات جنسی، تجاوزات، رنج هایی که انسان ها برده اند، مهم هستند. در مورد خاص دختران شاید از دست دادن بکارت در کودکی و نوجوانی، رودردو بودن با جامعه سنت گرا و بدخیمی که حاضر نیست زن را جز به شکل یک کالای حاضر و آماده به خانه بخت ببرد و این را به صورت یک معامله انجام بدهد. هیچ بعید نیست که افراد این جامعه به انقلاب بر ضد این ارزش های جنسی کشیده شوند.

البته هرگز هیچ انسان انقلابی حاضر نیست اعتراف کند که احتیاطا در حرکت های اجتماعی- سیاسی انگیزه‌اش همین مسائل جنسی بوده است.

با توجه به این قضیه و رنجی که در این سال ها برده ام، از رنج کسانی که در مقابل چشمانم اعدام شده اند و همین طور جستجو در این مورد که چه کارهایی می شود کرد که جلوی این گونه جنایت ها را برای دفعات بعدی بگیرد به این مسائل فکر کردم. از آنجایی که خود من دچار گرفتاری های جنسی بوده ام و این گرفتاری‌ها به زندگی من شکل بخشیده و باعث شده در دوران جوانی منبه طرف سوسیالیزم مایل باشم که البته من امروز هم یک سوسیالیستم و همین جا بگویم که من بین مفهوم سوسیالیسم و کمونیسم فاصله قائل هستم.

من یک سوسیالیست به سبک سوئدی هستم نه حتی به سبک شوروی یا حتی چین، بنابراین به انگیزه‌هایی فکر کردم که مرا به این قضیه کشاند و باعث شد بروم به جستجوی واقعیت و خودم را از نرم های اجتماعی خارج بکنم و این باعث شد به مسائل جنسی بسیار فکر کنم. ضمن این که باور دارم این مسائل جنسی به نوعی مشکلات و مسائل افراد دیگر هم هست.

برای همین من شروع کردم به نوشتن خاطراتم زیر عنوان گزارش یک زندگی و بعد با ضرباهنگ تندی از مسائل جنسی شروع کردم سپس این خاطرات را برای یکی از اقوامم فرستادم و او با خواندن این خاطرات بسیار عصبانی شد و گفت: "عزیز من! تو مگر دیوانه ای؟ این جور چیزها در زندگی همه بوده، تو چرا خودت را بیندازی وسط و بدنام و گرفتار کنی و باعث خنده و مضحکه عده ای از آدم ها ی بدجنس بشوی؟ مگر تو گوشت قربانی هستی که باید خودت را در عزا و عروسی تقدیم کنی؟".

فکر درستی بود و من هم با خودم فکر کردم عجیب است من مسائل جنسی زندگی ام را نوشته ام و فرستاده ام و گذشته از این که این مسائل به نوعی با زندگی دیگران هم درگیر است که شاید علاقه مند نباشند حضورشان در این خاطرات به چشم بخورد از طرف دیگر مگر من واقعا گوشت قربانی هستم؟

من مدام به این مساله فکر می‌کردم و حتی می‌توانم بگویم کمی روانم پریشان شده بود.

چون تا وقتی سخن در اندرون ماست و در سکوتیم ما بر سخن مسلطیم اما وقتی سخن را بر زبان می آوریم سخن بر ما مسلط می شود.

به هر تقدیر با در نظر گرفتن همه این مسائل من باز هم تصمیم گرفتم در مورد این مسائلم صحبت کنم البته کمی پوشیده تر از آنچه نوشتم و امیدوارم این پوشیدگی شامل حال نوشته من هم بشود.

میل دارم بگویم مسائل سیاسی و زندان من از عواملی بوده که به من اجازه داده یعنی مرا وادار کرده که درباره این مسائل صحبت کنم. و امیدوارم این خاطرات به کسانی که در مقطع حساسی زندگی کردند که ما زندگی کردیم کمک کند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

1400پیش اما علی (ع) به نکته ایی که گفتید اشاره داشتند .
رازهایت را تا زمانی که نگویی . اسیر تو هستند . زمانی که بگویی تو اسیر رازهایت هستی

-- ابراهیم ، Jan 21, 2007 در ساعت 06:43 PM

خانم پارسی پور عزیز
من به عنوان یک زن که دقیقا از مسائل مشابهی در طول زندگیم رنج برده ام و هنوز هم از اثرات آن در رنج هستم، عمیقا از شجاعت و صراحت شما ممنونم. کسانیکه در کفشهای شما راه رفته اند که می دانند شما از چه حرف
می زنید، بنظر من خاطرات شما به آنان که نمی دانند، یا نمی خواهند که بدانند کمک خواهد کرد برای بهتر دیدن، بهتر شنیدن و درک کردن بحث هایی از این دست. زمان آن رسیده که حرف بزنیم، باز و روشن، از چیزهایی که در فرهنگ ما همیشه مجبور به سکوت درباره آنها بوده ایم. قدم بلند شما در این راه مبارک است. بی تابانه منتظر قسمت دوم خاطرات شما هستم.

-- نسرین ، Jan 21, 2007 در ساعت 06:43 PM

شکستن تابوها و گفتن و بازگو کردن این تابوها شهامت و صداقت ویژه ای را می طلبد که کار هرفردی نیست. درنگ نکنید! ناگفته ها را بازگویید و این راه دشوار را برای بسیاری دیگر هموار کنید. چراغ راهشان شوید تا آنها نیز جرأت آن را بیابند و پا پیش بگذارند.
خسته نباشید!

-- پروین ، Jan 21, 2007 در ساعت 06:43 PM

ای‌کاش فایل ِ صوتی ِ این برنامه را هم بگذارید.
ممنون

-- پدرام ، Jan 21, 2007 در ساعت 06:43 PM

اگر روراست از رازهامان با دیگران سخن بگو ئیم، یک در بر دروغ بسته ایم. بی باکی شما درین راه درخور تحسین است.

-- آرتا داوری ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

با سلام
شكي نيست كه سكس و مسائل جنسي در ايران و مشرق زمين يك تابو بوده و هست
اينكه خواهد بود را نمي دانم
خانم شهرنوش پارسي پور به عنوان يك نويسنده و منتقد ادبي كارشان قابل تقدير است ولي از اينكه ايشان با بيان مسائل فردي خودشان به يم نتيجه گيري كلي جامعه شناسانه و انسان شناسانه برسند جاي ترديد وجود دارد
مثلا اگر نظريه ايشان در مورد فقر و سكس براي واردشدن در فعاليت هاي سياسي درست باشد بالطبع بايستي فعاليت سياسي در شهرهاي فقير ايران مانند سيستان و بلو چستان و چاه بهار و مناطق محروم خوزستان و نيز حاشيه نشين هاي تهران بيشتر باشد كه بكه چنين نيست
ايا اين پديده فقط شامل اير ان هست و يا شامل كشورهاي منطقه هم هست زيرا در بنگلادش ، پا كستان همين مشكل هست ولي اين جمع بندي صدق نمي كند.
شايد بد نباشد با توجه به سالروز درگذشت زنده ياد مهند س بازر گان نطلبي ار ايشان را كه بعد ازا انلاب د رمورد خواست هاي گروهاي انقلابي تند رو در ان زمان مطرح مي كرد را بياورم
بازاگان ميگفت مردم ايران تجزيه و تحليل شان درمورد مسا ئل خوب است ولي مرده شور تركيب شان را ببرند . حالابا بلانسبت گفتن به خانم پارسي پور بايد گفت شما خاطرات خودتان و مسائل جنسي شخصي خودتان را عمومي كنيد و لي لطفا نتيجه گيري اخلاقي و سياسي و اجتماعي انرا ( تركيب ) را به اختيار خوانند گانتان بگذاريد .

اتفاقا بدنيست اشاره كنم به يكي از شاعره هاي شهر ما كه فقط ار فروغ فرخزاد شعر اروتيكش را تقليد مي كند و در اين زمينه در عمل هم پيشرو شده است پي به يكي از شاعران جوان گفته بود كه تو شاعر خوبي هستي و لي اگر همجنس گرا هم شوي خيلي در شعر هايت موفق خواهي شد.

ابنظر ميايد كه اين زنان بدون در نظر گرفتن پروسه جنبش فمنيستي كه از بعد از جنگ جهاني دوم د رامريكا شروع شده است يكضرب مي خواهند جامعه ايران را با جامعه غرب در اين زمنيه برابر كنند.

موفق باشيد
سعيد سلطانپور
روزنامه نگار - تورنتو
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com

-- saeed soltanpour ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

سرکار خانم پارسی پور ، تا زمانی که افرادی چون شما خاک ره خورده و درد کشیده ، عمق فاجعه و درد های پنهان این جامعه را عیان نسازند ، تکرار ناشدن آنها محال است. تا کی باید خاکروبه های ایدئولوژیک و آشغال های فکری فرهنگی را به زیر فرش پنهان کرد . این شهامت شما مثال زدنی است و مطمئن باشید کار بزرگ شما اگر همراه با صداقت و بدور از مصلحت اندیشی باشد ، تاریخ این سرزمین قضاوت نیکی در مورد شما خواهد کرد. پیروز باشید .

-- سیاوش ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

با سلام
متاسفانه در ایران با مسائل جنسی اصلامنطقی برخورد نمی شود.
شجاعت شما در برخورد با این مسئله را تحسین می گویم.
زنانی که در اجتماع فعالیت می کنند همیشه مورد آزار و اذیت هاو فشارهای روانی و عصبی قرار می گیرند .چه برسد که بخواهند در این مورد سخن بگویند.

-- پروانه ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

با سلام
متاسفانه در ایران با مسائل جنسی اصلامنطقی برخورد نمی شود.
شجاعت شما در برخورد با این مسئله را تحسین می گویم.
زنانی که در اجتماع فعالیت می کنند همیشه مورد آزار و اذیت هاو فشارهای روانی و عصبی قرار می گیرند .چه برسد که بخواهند در این مورد سخن بگویند.

-- پروانه ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

سال گذشته در سایت عصر نو و...، مقاله زیبایی با عنوان "بی خیال سیاست، عشق را عشق است." درج شده بود. نویسنده مقاله مزبور، "همنشین بهار" بود که موضوع مورد اشاره خانم پارسی پور را باز کرده بود و به همین دلیل گیرایی خاصی داشت. با سلام به خانم پارسی پور.

-- مهسا آرمیده ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

با سلام از اینکه مسایل جنسی را بتوان آزادانه مطرح نمود وکسی پیدا شود که این جسارت را داشته باشد جای بسی خوشحالی است اما من فکر نمی کنم که مسائل جنسی موجب انقلاب شود بلکه در دید بالاتر عدم آزادی های اجتماعی است که موجب انقلاب می شود حرچند که خودمحدودیت خنسی در جامعه نوعی عدم آزادی است

-- ahmad ، Jan 22, 2007 در ساعت 06:43 PM

به شهرنوش پارسى پور كه اورا اديب جامعه شناس مي شناسم درود مى فرستم. آنچه را از آن هنگام جوانى در فردوسى يا خوشه خواندم _ شهرنوش فكر مى كنم ساكن خرم شهر بود _ تا كنون انسانى دور از هياهو بوده و آنچه مي نويسد و نوشته كالبد شكافى همه سويه مسائل اجتماعى جامعه ي دربسته ي مچاله شده در دست دين و .. است . اينك كه آهنگ آن دارد كه از مسئل جنسى يعنى تابوى غبار گرفته ى بنويسد به او آفرين مى گويم . بى گمان از زخم هاي مشتركى كه" روح را مثل خوره آهسته در انزوا مى خورد و مى تراشد " گپ خواهد زد . درد هاى نهان مانده ، دردهاى كبره بسته كه بايد پرده به يك سو زد و گفت .يادم مي آيد يكي از دانشجويانم كه از يك خانواده ي مذهبى مي آمد درباره عدم شناختش به قاعدگى برايم تعريف مي كرد و درد و بدبختى كه تحمل كرده و جرات اينكه به كسى بگويد نداشته و اين درد با چشمانى پر از اشك تعريف مي كرد و نگران اين بود كه متهم به كار خلاف !! بشود . من به بانو پارسى پور به خاطر نوشتن خاطراتش كه مي تواند جامعه شناسى جنسى ايران نام بگيرد دست مريزاد مي گويم . دكتر تورج پارسى

-- دكتر تورج پارسي ، Jan 23, 2007 در ساعت 06:43 PM

dorud bar shoma wa jesaratetan.man ba shoma ba ketabetan ashna shodam .rahat wa sade harf mizanid bedele hame mineshinad.

-- بدون نام ، Jan 23, 2007 در ساعت 06:43 PM

lotfan file soti-e barnameh ro ham begozarid

-- بدون نام ، Jan 25, 2007 در ساعت 06:43 PM

خانم پارسی‌پور

من به شجاعت شما عمیقا احترام میگذارم. تابوی جنسی باید شکسته شود و شما شجاعانه آغاز گر این راه بوده اید

-- علی ، Jan 28, 2007 در ساعت 06:43 PM

من به وجود شما خانم آزاده ايراني افتخار مي كنم. وقتي شما را در برنامه voaديدم به خودم باليدم كه ايراني هستم. شيرزن ايراني ميتواند رهرو زنان هخامنشي باشد وبا شكستن تابوهاي ساختگي راه را براي زنان ايراني باز كند.وبه اين ترتيب آرام آرام به سوي تساوي حقوق زن ومرد برويم نه سهميه بندي جنسيتي!

-- پروين ، Feb 4, 2007 در ساعت 06:43 PM

لطفا آدرس ايميل خانم شهرنوش پارسي پور را برايم بفرستيد .
ممنونم

-- آرسان ، Apr 24, 2007 در ساعت 06:43 PM

Ms. Parsi pour,
Sexual attitude , I believe, is a fundamental formative element in human's socio-political and individual life; your momoirs sheds light into the crux of Iranian's problem of steping into modernity.
My deepest sincere thanks to you.
Amir

-- Amir ، Jul 8, 2007 در ساعت 06:43 PM

درود بر شهرنوش پارسي پور

-- اهورا فره وشي ، Jun 18, 2008 در ساعت 06:43 PM