رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۲ آذر ۱۳۸۶

نظام تأديبی در آمريکا

آمريکايی که نمی شناسيم ـ بخش هفتم

نوشتة عبدی کلانتری

***
فايل صوتي (بخش نخست) «اينجا» را کليک کنيد. (سرعت بالا «اينجا»)

فايل صوتي (بخش دوم) «اينجا» را کليک کنيد. (سرعت بالا «اينجا»)

فايل پي دي اف (براي چاپ)

***

نظام تأديبي يک کشور، يا نظام ادارهء زندان ها و شرايط زيست زندانيان، بخش مهمي از سيستم عدالت آن کشور را تشکيل می دهد. عدالت اجتماعي هرگز کامل نيست اگر آنچه در زندانها مي گذرد غير انساني باشد. ايالات متحدهء آمريکا بيش از هر کشور ديگري در دنيا زنداني دارد. در آمريکا تعداد زندانيان از سي سال پيش تا امروز ده برابر شده است. امسال اين تعداد به دو ميليون و دويست هزار نفر رسيد. ايالت کاليفرنيا به تنهايي آنقدر زنداني دارد که اگر تعداد زندانيان انگلستان، فرانسه، آلمان و کانادا را باهم جمع ببنديم هنوز تعدادشان به اندازهء زندانيان کاليفرنيا نمي رسد! در ايالت هاي جنوبي آمريکا وضع زندانها قابل مقايسه با زندانهاي دهشت بار کشورهاي جهان سومي است: سلول هايي که بيش از گنجايش خود زنداني دارند و زندانياني که بر زمين هاي کثيف در ميان موشها و سوسکها شب را به صبح مي رسانند.

خشونت و شکنجه
طيِ سالهاي اخير، سازمان ملل متحد همراه با سازمان ديده بان حقوق بشر و سازمان عفو بين الملل ، در گزارش هاي خود از وجود شکنجه در زندانهاي آمريکا انتقاد کرده اند. شکنجه هايي نظير حبس انفرادي در بيست و سه ساعت از شبانه روز ، در سلول هاي سيماني بسته براي سالهاي متوالي ، يا بستن کمبربندِ شوک الکتريکي (electric-shock stun belt)که که از فاصلهء دور بتوان هرلحظه زندانی را باشوک پنجاه هزار ولتي مهار کرد. در سال ۲۰۰۰ سازمان ملل در گزارشي تندی آمريکا را به خاطر پايان ندادن به شکنجه و تحقير زندانيان مورد انتقاد قرار داد. اين گزارش که توسط يک هيأت متخصص ِ ده نفره تهيه شده، تمام مواردي را که واشنگتن از قرارداد منع شکنجه تخطي کرده، گوشزد مي کند ، قراردادي که آمريکا خود در سال ۱۹۹۴پاي آنرا امضا کرده است. کميته اي مخصوص به نام «کميتهء ضد شکنجهء سازمان ملل» (UN Committee Against Torture)که وظيفه دارد موارد نقض «پيمان سازمان ملل عليه شکنجه» (UN Conventiojn Against Torture)را بررسي کند، درخواست کرده است که شوک الکتريکي، بستن زندانيان به صندلي هاي مخصوص، و نگهداري جوانان کم سن و سال در جوار مجرمان پرسابقه در زندانهاي آمريکا متوقف شود. اين کميته همچنين وضع زندانيان زن را با عنوان «تحقيرکننده و شرم آفرين» مورد انتقاد قرار مي دهد و مواردي از تجاوز جنسي توسط زندانبانان را ذکر مي کند.

تخمين زده مي شود هرساله تعداد مرداني که در زندانهاي آمريکا به آنها تجاوز مي شود دو برابر تعداد زنانِ قرباني تجاوز است. سازمان ديده باني حقوق بشر در گزارش ماه آوريل سال ۲۰۰۱ خود به نقل از تحقيقي که توسط مجلهء زندانها صورت گرفته و از هفت زندان در چهار ايالت آمريکا آمار گرفته است، مي نويسد که ۲۱درصد مردان زنداني دست کم يک بار در دورهء زندان شان مورد حمله جنسي يا تجاوز قرار گرفته اند. در تحقيقي به سال ۱۹۹۶ از زندانهاي ايالت نبراسکا، رقمي مشابه، يعني ۲۲ درصد از مردان زنداني گزارش دادند که يا به زور يا از ترس ضرب وشتم به تجاوز تن در داده اند. اگر اين آمار نماينده وضع سراسري زندانهاي آمريکا باشد، سالانه بين صد تا صدو پنجاه هزار زنداني مرد مورد تجاوز قرار مي گيرند.

زندان و بيرون از زندان
در گزارش «کميسيون ايمني و ناامني در زندان هاي آمريکا» که کمتر از يک سال پيش منتشر شد (رجوع کنيد به منابع در پايان اين مقاله) چنين آمده است: «آنچه در زندان ها اتفاق مي افتد در چارديواري زندان ها باقي نمي ماند. هرزنداني پس از پايان دورهء تأديب ، تأثيرات زندگي زندان را به خانه و محلهء خود مي برد. کارکنان زندان نيز هر روز پس از پايان کار، اثرات محيط کارشان را به فضاي خارج از زندان منتقل مي کنند. وقتي محيطي ناامن، ناسالم، غير مولد، و غيرانساني باشد، تأثيراتش به خارج از آن محيط نيز سرايت خواهد کرد.»

بروس وسترن، جامعه شناس و استاد دانشگاه پرينستون ، در کتاب خود به نام «مجازات و نابرابري در آمريکا» اشاره مي کند، در کشوري که هرساله سيزده ميليون و پانصد هزار نفر سروکارشان به زندان مي افتد و سپس نود و پنج در صد آنها آزاد مي شوند ، در کشوري که جمعيت دايمي پشت ميله ها از مرز دوميليون گذشته و سال به سال تعداد آن فزوني مي گيرد، سرنوشت زندانيان با سرنوشت شهرونداني که بايد هزينهء ادارهء نظام تأديبي را بپردازند، و سرنوشت مآموران و محافظان و ديگر کارکنان زندانها، و سرنوشت خانواده ها و کودکان زندانيان که بي سرپرست رها شده اند، و سرانجام سرنوشت محلاتي که زندانيان پس از پايان دوران حبس به آنها باز مي گردند، همه به يکديگر گره خورده است.

به ياد بياوريم که گروهبان «چارلز گرِينر» يکي از تبه کاران زندان ابوغريب پيش از مأموريت اش در عراق، در زندان پنسيلوانيا محافظ بود.

تعداد کارکنان زندانهاي آمريکا در اين تاريخ ، هفصدو پنجاه هزار تن است. ايالات متحده هرساله شصت ميليارد دلار خرج نظام تأديبي مي کند. در آمريکا حدود پنج هزار زندان براي بزرگسالان وجود دارد. هريک از اين زندان ها با ديگري متفاوت است. برخي از آنها به خاطر کمبود بودجه و عدم امکانات، به حال خرابي افتاده و رو به اضمحلال مي روند و برخي ديگر در کار خود تا اندازه اي موفق بوده اند.

رفتار زندان بانان
مديران زندان ها و بازداشتگاهها به طور مدام با مشکلاتي نظير تجاوز جنسي به زنداني، خشونت دست جمعي، بيماري هاي واگيردار و شرايط غيربهداشتي مواجه هستند. اين شرايط در بيشتر موارد با خشونت بيش از اندازهء مآموران محافظ تشديد مي شود.

در زندانها ، مأموران از اسپريِ پودر فلفل برای پاشيدن به صورت زندانيان، تفنگ هايي که گلوله هاي دردآور آنها اعضاي بدن را به طور موقت فلج می کند ، و کمربند شوک الکتريکي به وفور استفاده مي کنند. طبق گزارش «کميسيون ايمني و خشونت در زندان هاي آمريکا» استفاده از اين تکنولوژي ها نه به عنوان راه حل نهايي بلکه همواره در وهلهء اول صورت مي گيرد.

در ايالت کاليفرنيا، که يکي از ايالت هاي ليبرال به شمار مي رود، دو زندان بدنام و معروف وجود دارد که خطرناک ترين مجرمان را به آنجا مي فرستند و شديد ترين مجازاتها را نيز برآنها روا مي دارند. يکي از اين زندانها «زندان خليج پليکان» نام دارد (Pelican Bay Prison)که در آن هراز چندگاه زندانيان را برهنه در هواي باراني و سرد براي روزها بيرون از سلول نگه مي دارند و در يک مورد نيزيک زنداني را به ميان آب جوش انداختند. زندان ديگر، «زندان کُرکُران» نام دارد(Corcoran) که براي زندانيان مسابقه هاي گلادياتوري ترتيب مي دهند و آنها را به جان هم مي اندازند تا براي تفريح زندانبانان يکديگر را لت و پار کنند. زنداني هاي تازه وارد را در اختيار زنداني هاي قوي تر مي گذارند که براي سرگرميِ زندانبانان به آنها تجاور کنند. در اثر شکايت هاي مدام طي سالها، سرانجام يک قاضي فدرال رأي به اصلاح زندان کرکران داد اما هنوز نشاني از اين اصلاحات ديده نمي شود.

طبق گزارش «کميسيون ايمني و خشونت در زندان هاي آمريکا» ، در سالهای اخير ميزان خودکشي و قتل در زندان هاي آمريکا پايين آمده، اما راجع به خشونت فيزيکي آمار معتبري در دست نيست. براي مثال در گزارش هاي زندانهاي هاي ايالات آرکانزا ، داکوتاي شمالي و داکوتاي جنوبي ، ميزان خشونت فيزيکي در سال ۲۰۰۰ رقم صفر گزارش شده است. بررسي هاي «کميسيون ايمني و خشونت » نشان مي دهد آمار حقيقیِ خشونت در تمامي زندانها پنج برابر بيش از آمار گزارش شده است.

بيماري ها
گفتيم هرسال بيش از سيزده ميليون و پانصد هزار نفر به زندان مي افتند و به فاصلهء کوتاهی اکثر آنها دوباره آزاد مي شوند. طبق گزارش «کميسيون ايمني و خشونت در زندان هاي آمريکا» ، هرسال در ميان زندانيان آزاد شده بيش از يک ميليون و پانصدهزار نفر حامل يک بيماري واگير دار يا حامل يک بيماري با خطر مرگ هستند. دستکم سيصدو پنجاه هزار نفر ، يعني شانزده درصد کل جمعيت زنداني، دچار ناراحتي هاي رواني جدي اند. جاي آنها در آسايشگاه رواني است اما به دليل کمبود امکانات آنها نيز در کنار ساير زندانيان به سر مي برند. طبق گزارش «کميسيون ايمني و خشونت» زندان هاي با چهار يا پنج هزار زنداني ، تنها دو يا سه پزشک در اختيار دارند. در موارد بسياري، پزشکان زندان جواز پزشکي محدود دارند و از زمره کساني هستند که حق طبابت خارج از زندان از آنها سلب شده است. زندانهاي آمريکا به طرز خطرناکي بيش از گنجايش خود زنداني پذيرفته اند. جدی ترينِ اين بيماري ها عبارت اند از بيماري سل، هپاتيت ، «اچ آي وي» ، و بيماري هاي عفوني مقاوم در برابر دارو.

نابرابري طبقاتي و نژادي
گفتيم که در آمريکا تعداد زندانيان ، از سي سال پيش تا حال ، ده برابر شده است. نيمي از اين زندانيان نه به خاطر جرايم خشونت بار بلکه به خاطر خرده فروشیِ مواد مخدر به زندان افتاده اند. اکثر اينان را جوانان فقير سياهپوست تشکيل مي دهند. حبس هاي طولاني براي فروشندگان خرده پاي مواد مخدر، خانواده هاي آنان را از حضورشوهران و پدران محروم کرده، و امکان کاريابیِ دوبارهء اين افراد را نيز کمتر مي شود.

تعداد زندانيان سياهپوست سي و اندی سال به بالا، هفت برابر تعداد سفيدپوستان در همين گروه سني است. سيستم تأديب و حبس در آمريکا نه تنها انعکاسي از شکاف طبقاتي و نژادي اين جامعه است ، بلکه به نوبهء خود تشديد کنندهء اين نابرابري نيز هست. نرخ بيکاري در ميان سياهپوستان دو برابر سفيدپوستان است. اما در زندانها، تعداد سياهپوستان هشت برابر سفيدهاست. در دوران حبس زندانی ، ميزان فقر اين سياهان و خانوادهء آنها بيشتر مي شود. در نتيجه ، نظام تأديبي خود عاملي می شود در نابرابري طبقاتي مي شود.

از ميان کل سياهپوستاني که تحصيلات دبيرستان را تمام نکرده اند و سن شان به بالاي سي سال رسيده، شصت درصد، دوراني را به زندان مي افتند. بروس وسترن جامعه شناس دانشگاه پرينستون مي نويسد اين واقعيت باعث شده که «تجربهء جمعي مردان جوان سياهپوست به طور کامل متفاوت از بقيهء جامعهء آمريکايي باشد.» آمار رسمي نشان مي دهد که در دههء ۱۹۹۰ که اقتصاد آمريکا رونق پيدا کرده بود ، نرخ سراسري بيکاري هم پايين آمد. بايد توجه داشت که آمار دولتي در مورد بيکاري، زندانيان را در بر نمي گيرد. بروس وسترن با احتساب جمعيت زندانها و ترکيب نژادي آنها نشان مي دهد که در همان سالهاي رونق، نرخ بيکاري در ميان سياهپوستان از هميشه بالاتر بوده است.

مشارکت مدني
دموکراسي آمريکايي در طول حيات خود مرحله به مرحله گروههاي اجتماعي تازه اي را واجد حقوق شهروندي از جمله حق رأي کرده است. در ابتدا فقط زمينداران سفيدپوست مذکر چنين حقي داشتند. به تدريج و طي دهه ها، شهروندان فاقد املاک، سياهپوستان، زنان ، جوانان هجده ساله، حتا در مواردي معتادان و بيماران مزمن نيز واجد حق رأي شدند. اما امروزه، اکثر مجرمان سابق در بسياري از ايالت ها از حق رأي محروم اند. اين درحالي است که در بيشتر کشورهاي دموکراتيک، از جمله کانادا و اسرائيل، نه تنها مجرمان سابق، بلکه زندانيان نيز از حق رأي برخوردارند.

با توجه به اينکه تعدادِ سياهپوستان در زندانها و در ميآن مجرمان سابق که آزاد شده اند به مراتب بيشتر از سفيدپوستان است، اين بي عدالتي خصلت نژادي نيز به خود مي گيرد. در چهارده ايالت آمريکا ، نرخ جمعيت سياهاني که به اين ترتيب از آنها حق مشارکت مدني سلب شده به ده درصد مي رسد. در پنج ايالت ديگر همين نرخ به بالاي بيست درصد رسيده است.

آيندهء نظام تأديبي
آمار نشان مي دهد که در دههء گذشته نرخ قتل در آمريکا پايين آمده و کاهشي ۴۳ درصدي داشته است. شهروندان سفيدپوست طبقهء متوسط که تآثير بي واسطهء امنيت محلات را مي بينند تمايل به حمايت از نظام کنوني تأديبي دارند و هزينه هاي سرسام آور سيستم زندانها را موجه تلقي مي کنند. جامعهء آمريکا از بسياري جهات جامعه اي است خشن، و هرجا خشونت بيشتر ديده شود احساس ناامني شهروندان نيز به همان نسبت بيشتر مي شود. پس از کشتار يازدهم سپتامبر، هراس از تروريسم ، اين احساس ناامني را بازهم بيشتر کرده است. اگر رونق اقتصادي جاي خود را به رکود يا بحران ادواري دهد، بازهم هراس هاي روان اجتماعي اوج مي گيرند: هراس از بيکاري، هراس از کارگران مهاجر يا مهاجران غيرقانوني، و هراس بيشتر از تروريسم. در نتيجه، بسياري از آمريکاييان ، زندان را نه مرکزِ تأديب و اصلاح زنداني بلکه جايي براي تنبيه و شديدترين مجازات ها در نظر مي گيرند. از همين رو حساسيت آنها نسبت به نقض حقوق زندانيان به عنوان انسان کاهش مي يابد. درست به همين دليل نه شهروندان و نه نمايندگان آنها تا کنون براي اصلاح شرايط زندانها اقدامي جدي صورت نداده اند.

///

ويراستار متن : شيدا دَيانی

منابع:
سايت گزارش «کميسيون ايمني و خشونت در زندان هاي آمريکا» (۲۰۰۶):

گزارش به شکل فايل پي دي اف

سايت حاوي اطلاعات آماري و جامعه شناختي دربارهء سيستم زندانهاي آمريکا:

کتاب بروس وسترن جامعه شناس دانشگاه پرينستون به نام «مجازات و نابرابري در آمريکا» (۲۰۰۶):
Bruce Western,

Punishment and Inequality in America,

Russel Sage Foundation, 2006

کتاب دو جامعه شناس آمريکايي دربارهء سلب حق رأي از زندانيان و تأثير آن بر دموکراسي آمريکا و انتخابات رياست جمهوري:
Jeff Manza and Christopher Uggen,

Locked Out: Felon Disenfranchisement and American Democracy,

Oxford University Press, 2007

گزارش سازمان ديده باني حقوق بشر دربارهء زندانيان آمريکا که از ناراحتي هاي رواني رنج مي برند(۲۰۰۳):

همان گزارش به شکل فايل پي دي اف


تصاويری از «زندان خليج پليکان»

استفاده از کمربند شوک الکتريکی

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

گزارش جالبی بود . نیویورک

-- بدون نام ، Dec 13, 2007 در ساعت 04:08 PM